🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
#داستان_زندگی_احسان
#قسمت8
👇👇حتما بخونید قشنگه👇👇
قسمت8⃣
🍃🍃در باز شد...
يه دختر قد بلند...
با موهاي بلند ، آرايش غليظ...😰
⁉️اما سارا که اين شکلي نبود،
يعني واقعا اين دختر همون سارا ست که موهاي فر مشکي داشت و
هميشه يه سر و گردن از من کوتاه بود...
سارا به اطراف حياط نگاه ميکرد و مدام مادرمو صدا ميزد.
اما جوابی نمیشنید .
در خونه رو بست و وارد حياط شد. چمدان چرخدارش رو روي زمين
ميکشيد و آرام آرام نزديک ساختمان ميشد. من همچنان از پشت
پرده به حياط و سارا خيره شده بودم ، شايد بتونم با نزديک شدن سارا
بهتر بشناسمش.
پنج دقيقه بعد صداي سارا از توي خونه، طبقه پايين ميومد.
صدا ميکرد خاله جان کجاييد. پسرخاله....
پسرخاله...
به خودم اومدم ، بايد ميرفتم استقبال سارا.
اما پاهام ميخ شده بود توي زمين...
احساس کردم صداش هر لحظه نزديکتر ميشه.
ترسيدم که وارد اتاق بشه. باسرعت رفتم سمت در . در رو که باز کردم،
اونو رو روبروي خودم ديد.
سارا که يه لحظه از حضور ناگهاني من ترسيد ، لبخند بلندي
زد و گفت: به به پسرخاله عزيز
فکر کردم کسي خونه نيست. نيم ساعته دارم صداتون ميزنم...
چند قدمي جلو اومد، طوري که صورتش کاملا روبروي صورت من
قرار گرفت.
لبخند کشداري روي لبش بود.
دستش رو به سمت من دراز کرد.
من به دستهاي سارا خيره شده بودم.
نميدونستم بايد چه عکس العملي نشون بدم....
❌ ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
#داستان_زندگی_احسان
#قسمت9
قسمت9⃣
🍃🍃...من برم به درسام برسم.
اينو گفتم و رفتم توي اتاق.
سارا شونه اي بالا انداخت و وارد اتاق بغلي شد.
روي تختم نشستم ، يک دقيقه نگذشته بود که يهو چيزي يادم اومد و مثل برق از جا پريدم .
پرده اتاق کاملا کشيده نشده بود و اگه سارا ميومد توي بالکن، ميديد که من سر درسم نيستم. سريع پرده اتاق رو کشيدم و خوب
گوشه هاي پرده رو صاف کردم که مبادا از گوشه پرده سارا به اتاق ديد داشته باشه.
همون موقع سايه سارا رو توي بالکن ديدم که داره به حياط نگاه ميکنه.
سريع به سمت تختم برگشتم تا مبادا سايه ام از پشت پرده پيدا باشه.
روي تخت، کنار سه گوش ديوار کز کردم و زانوهام رو توي بغلم گرفتم و به يه گوشه اتاق خيره موندم.
حالم کاملا منقلب بود.
قبل از اومدن سارا انتظار دختر سر و ساده اي رو نميکشيدم؛
اما سارا واقعا با اونچه انتظارش رو هم ميکشيدم ، فرق داشت.
ميدونستم کار درستي کردم که با سارا دست ندادم ، اما از اين اتفاق احساس خوبي نداشتم .
تا حالا هيچ دختري اينطوري باهام رفتار نکرده بود و موقعيت غيرمنتظره اي رو تجربه کرده بودم .
مدام به خودم ميگفتم کاش امروز بعد مدرسه به خونه نميومدم و تا شب صبر ميکردم تا بابا و مامان بيان.
شايد اين صحنه اتفاق نميفتاد.
اما ديگه کار از کار گذشته بود و توي اولين برخورد سارا و من ، زمينه يه شناخت مختصر براي دو طرفمون به وجود اومده بود.
فکر ميکردم اين خودش يه امتياز خوب محسوب ميشه تا سارا حساب کار دستش بياد و نخواد باهام صميمي بشه.
همينطور که گوشه اتاقم نشسته بودم و توي افکارم غرق بودم ، يه صداهايي از اتاق کناري ميشنيدم .
❌ ادامه دارد...
💞 @zendegiasheghane_ma
#معرفی_کتاب
#مرد_رویاها
✅چند خط درباره ی کتاب
مرد رویاها📚
🖊سید مهدی شجاعی
📚قسمت نخست این اثر با آشنایی و ابراز علاقه همسر آمریکایی چمران به وی آغاز میشود و سپس ماجرایی را در مورد وی بیان میکند که نشان از این دارد که وی فرزندخوانده پدر و مادر آمریکایی او به شمار میرود.
📖فصل دوم از این اثر نیز روایتی است از تحصن شهید چمران در سازمان ملل به منظور اعتراض به جنایات رژیم شاه در زندانهای ساواک در ایران و بازتابهای رسانهای آن.
📚فصل سوم این کتاب از ادامه مبارزات و اعتراضات چمران و دوستانش در آمریکا و ماجرای حضورشان در سفارتخانه ایران در واشنگتن آغاز میشود و گزارش مهیجی از اقدام چمران و دوستانش برای ورود به سفارت را منتشر میکند.
📖فصل چهارم این اثر با ماجرای ازدواج چمران و ماریا (همسرش) در آمریکا آغاز میشود و در ادامه ماجرایی خواندنی از دستگیری برادر محمدرضاشاه در فرودگاه سوئیس به دلیل حمل مواد مخدر روایت میشود که واکنشهای بینالمللی و عکسالعمل چمران به آن را به نمایش میکشد.
📚فصل پنجم این اثر به مذاکرات چمران با فردی موسوم به خیبرخان از دوستان سابق شاه در آمریکا و اعتراضات دانشجویان ایرانی در آمریکا به اعطای دکترای افتخاری به پهلوی دوم در آمریکا میپردازد.
📚 فصل ششم نیز روایتی از سفر ناکام شاه به آمریکا برای دریافت دکتری را بیان میکند.
📖فصل هفتم این داستان به ماجرای سفر چمران از آمریکا به مصر برای دریافت تجهیزات نظامی به منظور آموزش چریکی نیرو میپردازد که در آن روایت حضور چمران در دفتر جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر نیزبه چشم میخورد. و..
💞 @zendegiashegha_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
مناجات و درد دل با مولایمان امـامزمـان (عج)
صدایت میکنم آقا...
همین جایم...خودم...تنها...
از این پایین به آن بالا...
صدایم می رسد آقا؟؟؟
نگاهم در زمین گیر است...
خودم هم خوب میدانم بســـــــی دیر است...
بســــــی دیر است برای پر زدن اما
امیدم را نگیر آقا...
از این سقف،گناهانم دعا بالا نمی آید
دعا آنجا نمی آید دعایم را ببر بالا
شفاعت کن مرا آقـــــــــــا
شما را میدهم سوگند به حق مادرت زهرا...
نگاهت را نگیر آقا...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
دعا برای فرج امام زمان فراموش نشه
شبتون پرنور
یاعلی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
🌹السَّلامُ عَلَیْكَ یَاوَلِیَّ اللَّه
🌹السَّلام عَلَیْکَ یَاحُجَّةَ اللَّه
🌹سلام برتواى بنده پاك خدا
🌹سلام برتواى پیشواى مؤمنان
🌹سلام برتویا بن العسکری
🌹امروز یاریمان کن مولا
#جمعه
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
سلام به جمعه 12 بهمن خوش اومدید
سالروز ورود امام خمینی به کشور گرامی باد🌹🌹🌹🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
تدارکات من واسه سالگرد عقدمون که دو روز پیش بود
✍مبارک باشه ان شاءالله
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹🌹
خدمت اعضای جدید خیر مقدم عرض میکنیم
امروز جمعه و روز خانواده است و ما برای اسنکه شما لحظات بیشتری در کنار خانواده باشید جمعه ها مطالب اصلی و روتین کانال رو نمیفرستیم
یک روز خوب و زیبا بسازید برای اعضای گل خانواده تون🌹🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
گره کور (تقدیم به مادر پهلو شکسته).mp3
8.47M
#فاطمیه
#موزیک
#گره_کور
کاری از گروه فرهنگی سلاله
با صدای
علیرضا اژدری
تنظیم:آرش رضایی
شعر:عطیه طاهریان
ممنون که در انتشار کمکمون هستی
سلاله اینجاست👇👇👇👇👇
@SolalehDesign
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا ( خانم تزمان )
دیگه حسابی برای صبحانه روز جمعه سلیقه به خرج دادم😊😊😊😊
✍به به افرین به شما بانوی #حی چه کردی😋
💞 @zendegiasheghane_ma
جمعه یعنی
عطر نرگس در هوا سر میکشد
جمعه یعنی
قلب عاشق سوی او پرمیکشد
جمعه یعنی
روشن از رویش بگردد این جهان
جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان
@zendegiasheghane_ma
پیام ما به آقایون😊😉
👌میدانید ؛
مَرد که خوب باشد ،
زن بی شک بهترین می شود...
👈باور کنید
مَرد، زن را میسازد
پشت هر مَرد موفق زنی است
که خیالش از مردانگی مَردش
جمع است...❤️👍
@zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#دلنوشته
مهدےجان...
خداکندکه رضایم،،،
فقط رضای توباشد.
خداکند....
که گذارت فتد
به منظرچشمم.
که سجده گاه نمازم،،،،
جای پای توباشد.....
باز هم مولای من یک جمعه دیگر گذشت و یک هفته دیگر از عمرم کم شد و باز ندیدمت....
تا به کی این همه هجران و فراق ادامه دارد؟؟؟
آقا برای همه ما دعا کن تا دلمان برای بودنت و دیدنت بیقرار بیقرار شود
آقا برای ما دعا کن که در دنیای غریب گم شده ایم
آقای مهربان من دلمان را بی تاب دیدارت کن
اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
شبتون پر آرامش مهربونها
یاعلی مدد
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
🍃يه صبح زيبا با تمام اتفاقات خوبش تقدیم شما دوستانم🌺
امروزتون پر از خیروبرکت و
سراسر عشق وخوشبختی باشه
و سلامتی 🌹
🌞سلام صبحتون_بخير، روزتون پرانرژى🍃
لطفا🙏🙏
کمی بیشتربخندامروز
و کمی بیشترمهربان باش
بگذارلبخندت چراغ دلی شود
و مهربانیات عصرزیبایی شود
به قدرمرز شانههای یک نفر🌹
روزتون پراز نگاه مهربان خدا🍧
💞 @zendegiasheghane_ma