eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برداشت هایی از کتاب 🔰🔰🔰 🌸 حضرت امام صادق علیه‌السلام گفتند؛ هیچ مسلمانی به قصد خشنودی خدا به مسلمانی دیگر نمی دهد؛ مگر اینکه ثواب برای او محاسبه می کند تا اینکه مالش به او بازگردد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ خانوم خونه ❤️ 👈 عجله کنیم به قرض دادن، به زودی زمانی می رسه که به واسطه ظهور، نه فقیری یافت می شه نه گرسنه ای نه طالب قرضی... تا معامله ای این چنین با خدا انجام دهیم. پس در قرض دادن شتاب کن. یکی می خواد بره زیارت و پول نداره. قبل از اینکه بگه، تو ۵۰ تومن هم شده بهش قرض بده. 👌 اگه این پولهایی رو‌که همسرتان یا خودتان در بانک گذاشتید لااقل مقدار کمی از آن را وقف قرض الحسنه می کردین خدا برکتی می داد که هیچ معامله ای رو بهتر از این نمی دیدی. گره از کار یه مومن به واسطه قرض تو و دیگران راه بیفته بهتره یا بانک با این پول ها، وام های بهره دار بده به مردم؟؟؟!!!! و بدتر از اون وام های کلان به سرمایه دارها بده؟! ❌ جز در موارد حیاتی همسر جان و یا خودمونو زیر بار قرض نبریم ، چون قرض و وام، فکر آدم رو مشغول می کنه. و خدای نا کرده مرگ خبر نمی کنه و به واسطه این دِین، دیگران به زحمت می افتند 👈 ولی اگر ناچار شدیم و قرض گرفتیم حتما به موقع پرداخت کنیم و در نهایت هم چیزی ولو کم روی آن چیزی که قرض گرفته ایم بگذاریم و پس بدهیم که چنین کاری مستحب است. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
برداشت هایی از کتاب 🔰🔰🔰 🌸 امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمودند؛ در برادرت بی غرض باش؛ چه در کار خوب و چه در کار بد او و در هر حال وی را یاری کن. امام صادق علیه السلام فرمود؛ محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که های مرا به من هدیه کند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ خانوم خونه ❤️ 👌 به دنبال عیوب دیگران بودن خوب نیست ولی اگر عیبی از کسی می بینیم بهتره در خلوت و با بهترین کلام و لحن، با یادآوری خوبی هاش،عیبش را به خودش بگیم تا اینکه پشت سرش بگیم. 🍃🍃 اگر کسی عیوب ما رو بهمون گفت ناراحت نشویم و اینو به عنوان هدیه نگاه کنیم و گاهی نیز از عزیزان و دوستانمون بخواهیم عیوب ما را به ما بگویند و سعی در اصلاحشون کنیم 👈 گاهی از فرط ناچاری دنبال یه مشاور خیلی خوب یا عالم بزرگی هستیم که بگه ایراد کار ما چیه و چرا فلان مشکل در زندگی مون به وجود اومده یعنی دنبال عیب مون هستیم ولی همین عیوب ساده ای که دیگران به لحن خوب یا بد بهمون می گن رو جدی نمی گیریم 🗣 مثلاً اگه خانواده شوهر حرفی به ما می زنند قبل از اینکه اینو به عنوان تیکه و دخالت و ... تلقی کنیم کمی فکر کنیم شاید موردی که می گویند درست باشد و سعی در اصلاحش کنیم. 👌👌با این حساب شما که به عیوب خودت می پردازی از دیگران ده به هیچ جلو هستی . @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
❤️ *⛔️ پیام های مسموم نفرستید ‌⇦ به کار بردن جملاتی مانند ‌‌✖ کاش ازدواج نکرده بودم ✖ یاخوش به حال مجردها که هرکاری دلشان می خواهدانجام می دهند و... 📌 فقط به رابطه شما لطمه میزند* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت100 💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله م
💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمی‌خواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه می‌زدم و او زیر لب (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. 💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می‌دیدم از مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه‌اش می‌لرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمی‌شد که با اشک چشمانم التماسش می‌کردم و او از بلایی که می‌ترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته‌تر می‌شد. می‌دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی‌کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و می‌دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون در نگاهش پاشید، نفس‌هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده‌ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!» 💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل (علیه‌السلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) امانت سپردی؟ به‌خدا فقط یه قدم مونده بود...» ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم می‌کرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، داشتن فرار می‌کردن و نمی‌خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!» 💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم‌تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست (علیه‌السلام) بودی و می‌دونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!» و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفات‌شون شناسایی نشه!» 💠 و من می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که نجوا کردم :«عباس برامون یه اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی‌ذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!» می‌دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله‌های را در نگاهش می‌دیدم و فرصت عاشقانه‌مان فراخ نبود که یکی از رزمنده‌ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍃 🍃 🍃 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🎀سیاست های زنانه🎀👠 💟 زیبایی و اندام خوب تنها برای مدتی میتواند برای شوهرتان جذاب باشد.. 💟 برای حفظ یک مرد  باید رفتار زنانه داشته باشید. 💟 شاید تا بحال در اطرافیانتان خیلی از مردها را دیده باشید که دارای همسری هستند که نه زیبا است و نه خوش اندام ، اما آن مرد شیفته همسر خود است 💟پس اگر فکر میکنید تنها زیبا بودن باعث میشود مردتان به زن دیگری نگاه نکند یا تنوع طلبی خود را بیدار نکند کاملا در اشتباهید. 👇👇👇 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔻هر چه افراد کمتر از خودشان تعریف کنند، دیگران بیشتر به بزرگی آنها پی خواهند برد. 📕امام علی علیه السلام: التّواضُعُ يَرفَعُ، التكبّرُ يَضَعُ. تواضع و فروتني مقام و منزلت انسان را رفيع کرده و تكبر و خودخواهي مقام او را پايين مي‌آورد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🍂آفتابِ شبِ یلدای همه... 🍂گریهٔ پشت تمنای همه... 🍂هیچکس یادِ غریبیِ تو نیست! 🍂گریه کن جای خودت، جای همه...😭 تعجیل در فرج مولایمان صلوات🌹 🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ از راه دور مےدهم ذڪرم فقط ولاغیر مےشـود هر روز گر شود متبـرڪ بہ ایڹ سـلام مڹ مطمئـنم عاقبتـم مےشـود 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانوم خوب،، از سوال های تکراری همسر و فرزندان، خسته نشو، غر نزن و شکایت نکن. تو قلب خانه ای! با آرامش و لبخند، زندگی، ببخش. مادر مرکز ثقل خانه و محل رجوع افراد خانواده است. # حدیث ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم کارشناس ارشد مشاوره : من ۵ ساله ازدواج کردم و یه پسر ۱.۵ ساله دارم همسرم اصلا به من ابراز علاقه نمیکنه حتی مستقیما بهش میگم که دوست دارم بهم ابراز علاقه کنی،قبلا اینطوری نبود همیشه بطور مستقیم بهم میگفت دوستم داره حتی تو اس ام اس اما الان اصلا،حتی موقع صدا کردن هم فقط میگه لیلا و چیز دیگه ای نمیگه زیادم باهم حرف نمیزنه در کل سکوته کلا خیلی آدم حرف شنویی نیست یعنی تقریبا تو هیچ مساله ای از کسی حرف شنوی نداره حتی خانواده اش دلم میسوزه از اینکه انقدر بهم بی توجهی میکنه از ته دلم ناراحت میشم راجع به همه چی بی تفاوته اعیاد مناسبتا همش میگه اینا الکیه حتی دیگه بقیه هم این قضیه رو میدونن و باهاش شوخی میکنن پسرمو خیلی دوست داره براش وقت میگذاره مدام بهش ابراز علاقه میکنه وقتی بهش میگم چرا دیگه به من ابراز علاقه نمیکنی میگه دیگه از ما گذشته با اینکه فقط ۳۱ سالشه منم ۳۰ ساله هستم از اولم بهم علاقه داشت و با اصرار و رفت و امد زیاد قبول کردم باهاش ازدواج کنم واقعا نمیدونم چرا اینطوری شده باعث شده خودمم عصبی بشم بعضی وقتا به فکر طلاق میوفتم حتی اما بخاطر پسرم و خیلی چیزای دیگه منصرف میشم همسرم از اول دمدمی مزاج بود به گفته همه اما با من خوب بود. سلام ،، 💖 خانومی، ابراز علاقه و محبت مثل آب می مونه،، اینقدر خنک و دلچسب و گوارا هست که خاک خشک وجود آدم رو خیس و چسبناک میکنه، اون وقت تازه وجودت میشه گِل خوشبو، اون موقع می تونی، شکل بگیری، رشد کنی و بزرگ بشی،، بدون عشق و محبت خاک وجود آدم خشک و سست و شکننده ست، رشد و تکامل و قالبی در کار نیست. بانو،،، اکثر وقتها ما خودمون، رفتار و گفتار مون و حتی تغییرمون رو نمی بینیم و متوجه نمیشیم. بهترین راه برای اینکه متوجه بشیم چه رفتاری داریم میدونی چیه؟ اینه که ببینیم مهمترین شخص زندگی مون چطور با ما برخورد می کنه. چون همسر همیشه آینه همسرش هست. یه کم فکر کن! ببین آخرین باری که به همسرت ابراز محبت کردی، کی بود؟ آخرین کلمات عاشقانه و محبت آمیز رو کی از صمیم قلب بهش هدیه دادی؟ فکر کن،، ببین وقتی زن که خدای عزیز قلبش رو منبع عشق و رحمت و مودت قرار داده ، به طلاق و جدایی فکر می کنه،، مطمئناً این افکار روی رفتارش هم تاثیر میذاره و رفتارش سرد و بی حوصله و یخ میشه،، ممکنه این سردی از مرد شروع بشه، اما زن قدرتی داره که میتونه دیگ وجود مردش رو گرم و روشن و حتی داغ و آتشین کنه،، این موهبت خدای عزیز به همه زنهاست. 🌹💖🌹💖🌹💖🌹 میدونی عزیزدلم ،خدای عزیز، یکی از صفات اصلی خودش، یعنی تربیت کنندگی رو به زنها تفویض فرموده،، ابتدا دامان مادر و بعد آغوش همسر تا پایان عمر، برای مرد، مربی و رشددهنده هست. ✅ زن با دو کار میتونه روی همسرش تاثیر گذار باشه و شخصیت همسرش رو بزرگ، رشدیافته و کامل کنه : _اول ◀◀با ارضای کریمانه جنسی همسر،، جسم و روح شوهر رو تغذیه می کنه و چشم و دلش رو سیر و سیراب میکنه. اینطوری مرد از چشم چرانی، رفیق بازی و بیماریهای جسمی واکسینه میشه و جسمش آرام میگیره و اذیتش نمی کنه. دوم ◀ با تایید، تشکر و احترام،، شخصیت و عزت نفس اش کامل میشه و احساس قدرت و جلال الهی در وجودش شکل میگیره. 💮این دو خدمت زن،، مرد رو به مسیر رشد و تکامل الهی هدایت می کنه. _عزیزم گفتین یه پسر یک و نیم ساله دارین،، احتمالا یک سال بارداری و شرایط سخت اون دوران و بعدش پسر کوچولو تون باعث شده که بین تون فاصله بیفته و موتور زندگی زناشویی تون سرد بشه،، این خیلی مهمه،،، حتما یه بررسی بکن و برای رختخواب مشترک تون و مجامعت هفته ای دو بار برنامه‌ریزی کن. _ محبت کلامی رو از خودت شروع کن،، این یه تکلیف هست برای شما،، حتما اسم همسرت رو با "جان "همراه کن،، بعد از یه مدت حتما این جان به خودت برمیگرده. _در جمع حتما از همسرت حمایت کن و نذار کسی بهش بی احترامی کنه. این رفتار شما باعث قدردانی قلبی همسرت میشه و شما رو عزیز میکنه. _همسرت دچار بحران هویت شده،، یعنی بین ارزشها و اعتقادات اش و موقعیت اجتماعی اش تعارض ایجاد شده،،، تنهاش نذار، کمکش کن تا به راه برگرده. شما بسیار توانمند هستی! 💖👌 موید باشید ✋ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🧔🏻🧕🏻 بعد از دعوا با همسر هرگز این کارها را نکنید ‼️ ⭕️بعد از دعوا با همسر به طبع کمی روابط سرد می شود اما همه چیز به خود شما بستگی دارد که چقدر بخواهید زندگی و روابط عاطفی تان را با همسر خود حفظ کنید. همسر شما همان کسی است که قبل از اینکه با او دعوا کنید همه ی دنیای شما بوده است پس با یک جر و بحث ساده نمی تواند دشمن شما باشد تنها کافیست که بخواهید و برای این خواستن باید این راه و روش ها را پیش بگیرید: 🔴 سکوت کردن اشتباه است 🔴 بدانید که چه بگویید ‼️ 🔴 نگه داشتن حرف‌های همسرتان در حافظه‌، اشتباه است⁉️ 🔴 آزار کلامی حین بگومگو اشتباه است⛔️ به جای اینکه تمام روز دعوایتان را به یاد بیاورید و به دنبال مقصر بگردید، سعی کنید از با هم بودنتان لذت ببرید😍 🔴 سرزنش کردن خود بعد از دعوا اشتباه است(دعوا نمک زندگی اما سعی کنید کم باشه) ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧔🏻🧕🏻 ⭕️زندگی مشترک کردن منزل 🔹ترک کردن منزل برای آقایونی که زود عصبی میشن برای مدت کوتاه اشکالی نداره که برن هوایی به سرشون بخوره و اعصبانیت شون فروکش کنه(یادتون نره برای مدت کوتاه،زود برگردید به خونه کنار همسرتون شما تکیه گاه همسرتون هستید و امنیت خونه به وجود شماست) ✋اما به هیچ عنوان برای خانما توصیه نمیشه⛔️ ❌با یه دعوا زود ساک جمع نکنید و برید خونه پدرتون این رفتار خیلی بچه گانه و دور از شأن یک خانمه. 🔹بمونید تو خونه خودتون تا با منطق مشکلتون رو حل کنید. ❌نرید خونه پدرتون و انتظار داشته باشید همسرتون بیاد دنبالتون و عذر خواهی کنه این کار غرور مرد رو میشکنه جلوی خانوده ی شما وقتی تو خونه خودتون باشید راحت تر نازتون رو میکشه😉😊 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🧕🏻🧕🏻 🔵بعضی از ما انگار سندروم خودزنی داریم!!! ❌❌جلو هر کسی بخصوص جلوی کسی که شما رو نیمه گمشده خودش میبینه هی کم و کسری هاتونو لیست نکنید ( من اعتماد بنفس ندارم من خجالتی ام....). ✅اتفاقا خودتونو تحویل بگیرین و یواش یواش ویژگی هایی که دوست دارین تغییر کنن رو براشون برنامه بریزین،دربارشون فک کنین. 🔹سرچ کنین ببینین کتابی هست که درباره یه همچین ویژگی و تغییرش توش گفته شده باشه؟ 🔵نشد با یه بزرگتر یا مشاور حتی دربارش صحبت کنین. دنبالش باشین همه جوره تا تغییره اتفاق بیافته. 🚫 خودتونو هیچوقت پایین نیارین. 👈 حواستون باشه اینو با مغرور و از خودراضی بودن اشتباه نگیرید خدای نکرده دچار غرور و عجب کاذب هم نشید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت102 تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 رزمنده با تعجب به من نگاه می‌کرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از بودند که همه با عجله به سمت‌شان می‌رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. 💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. 💠 ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» 💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══