#ازجهنم_تابهشت
#قسمت65
یه دفعه فاطمه سرشو اورد بالا و گفت _ چی ؟ ها؟
امیرعلی هم یه لحظه سرشو اورد بالا و بعد سریع انداخت پایین.
_ هیچی. امیر داداش نری تو زمین.
یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا و با حرص به من نگاه کرد. منم بیخیال شونمو انداختم بالا.
خاله مرضیه هم که فقط نظاره گر بود و هیچ عکس العملی نشون نمیداد.
_ خب دیگه حسابی از حضورم مستفیض شدید من برم دیگه.
امیرعلی_ مواظب خودت باش.
_ همچنین.
بعدهم فاطمه رو بغل کردم و خداحافظی کردیم. خاله مرضیه هم وایساد تا برن بعد بره خونه.
تا سر خیابون مسجد پیاده رفتم و بعد سوار یه تاکسی شدم .
تو راه همه فکرم به این بود که چرا عمو میخواد بیاد اینجا. از یه طرف دلتنگش بودم و از یه طرف نگران. شاید به خاطر سرزنشی که منتظر بودم به خاطر تغییراتم بشم و یا شاید.....
....................................
به روایت امیرحسین
.........................................................
_ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟
حاج آقا _ اره پسرم بیا. اینم لیست. یه لحظه فقط بیا.
دنبال حاج اقا رفتم. رفت پیش یه پسر 24.5 ساله و منم همراهش رفتم کنارش وایسادم.
حاج آقا _ امیرعلی جان
اون آقا پسر که الان فهمیدم اسمش امیرعلیه _ جانم حاج اقا.
_ سلام
امیرعلی_ سلام
حاج آقا خطاب به من بل اشاره به امیرعلی گفت _ امیرحسین جان این اقا امیر مسئول مسجد و هیئت ثارالله هستن اگه مشکلی پیش اومد از ایشون بپرس.
بعد خطاب به امیرعلی گفت_ امیرحسین جانم مسئول اتوبوسا هستن ، لیستارو با ایشون هماهنگ کنید .
آقای منتظری _ حاج آقا ببخشید میشه یه لحظه تشریف بیارید؟
حاج آقا _ ببخشید بچه ها یه لحظه.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه197ازقرآن🌷
#جز_ده🌷
#سوره_توبه🌷
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_داریوش_ریزه_وندی😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
مولاجان....
🔸 بگذار روزگار هرچه می خواهد سخت بگیرد....
بگذار زمانه عرصه را هر روز بر ما تنگ تر کند...
بگذار غم تا می تواند گلویمان را در چنگال بغض های نفس گیر بفشارد...بگذار پاییز دامن سرد و زرد و دلگیرش را همه جا بگستراند 🍁
🔹 تو که بیایی...
خورشیدظهورت که سربزند....
طنین گام هایت که در صحن زمین بپیچد...
🔸نوبت دست افشانی ما می شود...
امید می آید دست در دست بهار و زندگی ، جان می گیرد و آن روز خیلی نزدیک است...ان شاءالله
#روزگارانخزانیهمبهاریمیشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺
#یا_اباعبدالله_ع
دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم
جز دعا نیسٺ دگر راه مرا ، ناچارم
بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده
هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه
شبتون پر نور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🌼 #جانم_امام_زمانم
ز عاشقان شنیدهام
جمعه ظهور می کنی
ز مرز انتظارها
دگر عبور می کنی
شب سیاه می رود
صبح سپید می رسد
جهان بى چراغ را
غرق به نور می کنی
..
🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام روز جمعه بارونیتون بخیر
ان شاءالله در کنار خانواده یه روز بی نظیر رو تجربه کنید 😊
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
خانم و آقای بهشتی!
حداقل روزی یک ساعت باهم گفتگو کنید.
صوتی که بین زن و شوهر ردوبدل میشه، از بین برنده استرس و تنش های درونی زوجین و افزایش دهنده ی مودت و رحمت بین شون هست. 💑
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
خانم #شاکری کارشناس ارشد مشاوره
💥 پرسش:
باسلام،شوهرم بیش از حد گرفتار و مشغله فکری دارن،از وقتی که ازدواج کردیم،همیشه گرفتار بوده،و اگر وقتی بوده اکثرا در جمع خانوادگیش بوده،ما همراه مادر شوهرم زندگی میکنیم،من خیلی حساس واحساساتی هستم،جوری که همیشه غصه میخورم چراشوهرم به من توجهی نداره،اون اگه قرار باشه مسافرتی در کار باشه،هیچ وقت دو نفره برنامه ریزی نمیکنه ودوس داره با جمع باشه،تا من که همسرشم،لطفا راهنماعیم کنید من خیلی مشکل دارم،چون انگار اون احساساتش خیلی به من کمه،ولی خودش اینو قبول نداره،ومیگه تو منودرک نمیکنی که گرفتارم،ومن میگم تو که میتونی با خونوادت برنامه بریزی،یه کم هم بامن باش،لطفا کمکم کنید.
💥 پاسخ :
پاسخ مشاور👇
سلام دوست عزیز،،
از صحبت های شما اینطور متوجه شدم که همسرتون شخصیت برون گرا و اجتماعی دارند
و شما درون گرا و احساساتی هستید.
درست می فرمایید،، خیلی اذیت میشین. احتمالا توی جمع های فامیلی همسرتون هم بهتون خوش نمیگذره!
فکر کنید،، به نظرتون چطور میشه این دو شخصیت رو با هم هماهنگ کنید؟
احتمالا این راهها رو امتحان کردین 👇
👈غصه خوردن،
👈ناراحت شدن،
👈شکایت کردن،،
👈قهر کردن،،
👈غر زدن و ناراحتی،،
👈سرزنش همسر
مطمئن هستم با هیچ کدوم نتیجه نگرفتید!
تنها نتیجه ای که گرفتید اینه که همسرتون کم دوستون داره در حالی که خودشون این کم بودن احساسات رو قبول ندارن!
بهتره روش تون رو تغییر بدین. قبول دارید، درسته؟
منم با همسرتون موافقم،
به نظرم ایشون خیلی شما رو دوست داره،، اینقدر که دلش میخواد خیلی بهتون خوش بگذره، فکر می کنند همون طوری که به خودشون خوش میگذره به شما هم با همون روش و شیوه خوش میگذره! در حالی که اینطور نیست. اتفاقا شما هم همسرتون رو خیلی دوست دارید و همین کار رو براش انجام میدین. ریشه مشکل شما دقیقا همینجاست.
بانو،، شما مدیر و مرکز ثقل خونه تون هستید. میتونید با یه گفتگوی منطقی و بامحبت ، مرزهای خانوادگی تون رو مشخص کنید.
با تایید علایق همسرتون و نشون دادن اعتمادتون به ایشون ، حرفهای خودتون رو بزنید.
احتمالا می فرمایید،، خیلی با هم صحبت کردیم اما نتیجه نداشته،، درسته، اینبار این روش رو امتحان کنید 👈صحبت هاتون رو با درک همدیگه و احترام به خواست طرف مقابل و یه کم انصاف و تایید همسر پیش ببرید ان شا الله نتیجه دلخواه میگیرید.
موید باشید ✋
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══