eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.7هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.6هزار ویدیو
82 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
➖الان میگید: وا این چه مدلیه دیگه؟😒 🔸بابا یه کم صبر وتحمل داشته باشید☺️ ➖خب میگفتم همه لباسهاتون رو یک جا جمع کنید، یکی یکی لباسها رو نگاه کنید؛ ➖🔹ببینید واقعا لازمش دارید؟؟ ➖🔸توی این یک سال ازش استفاده کردین؟؟؟ ➖🔹اصلا بهش علاقه دارید؟ ⛔️اگر جوابتون منفی هست پس وقتشه که لباس رو فورا در جعبه هـــــ🎁ـــدایا قرار بدین !!! 👏معطل نکنین!! به امید روزی که «بعدا شاید لباسو بپوشین»، نباشین. 🔺😉➖✅ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔵 حالا فایده جمع کردن همه لباس ها یک جا چی بود⁉️ 💖 اینکه همه لباسهای یک شکلتون کنار هم قرار گرفتن، لباسهایی که دیدین چندتا ازش دارین و مورد نیاز نیستن رو جدا کردین...!! ❣کلا دیدین که چقدر لباس دارین و فکر خرید دوباره کمتر میاد سراغتون واساسی مرتبشون کردین. 😊🌹🍃 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔷 حالا درباره همه وسایل خونه اگر این روشو پیاده کنید عالیه✅ ➖مثلا کتـــ📚ـــــابها ➖و کـــــــ📄ـــــاغذها ➖وسایل آشپـــــ👩‍🍳ـــزخانه مثل لیوان ها بشقابها و... 💢 البته اون وسایلی که در آشپزخانه «سرویس» هستند بهتره کنار هم قرار بگیرن✔️ 🍶 اما مثلا اگر سه دست لیوان دارین و هر دست در کابینتهای مختلف گذاشته شده؛ ←وقتی به لیوان نیاز دارین همیشه به دم دست ترین کابینت مراجعه میکنید✅ 🔴وگاهی یادتون میره در کمد های دیگه هم لیوانهای قشنگ دیگه دارین که میتونین جهت تنوع ازشون استفاده کنید 😉 ⭕️🚷♨️ پس بهتره همه لیوان ها در یک کــــــمد باشن که موقع مهمون داری هم سردرگم نشیم.💯 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔸خب چطور بود⁉️😉 ♨️کارتون ممکنه اولش یه کوچولو سخت بشه اما مطمئن باشید این کار به ←تمیـــ⭐️ـــز موندن منزل→ در طول سال کمک بزرگی میکنه💯 👌چرا که هر گروه از وسایل یک «نظــــــم» کلی پیدا میکنن و تفکیک و مرتب میشن؛ ✅اونوقت در طول سال هر وقت بهشون نیاز دارین کل کمد رو مجبور نیستین بریزین بیرون تا یدونه وسیله پیدا کنید😏 📊 بلکه طبق «نظمی» که دادین در دسته بندی خودش دنبالش میگردین 👏😊🌸 🌀 فکر کنم همین یک تکنیک امروز کافی باشه!! ‼️چون الان حسابی فکرتون مشغول شده دیگه تکنیک جدید نمیگیم امروز✔️ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍کارهای پیشنهادی روز سوم؛↓ 1⃣ ) یک تا دوتا کابینت رو همونطور که قبلا گفتیم خالی کنید و داخل وبیرونش رو کامل تمیز کنید✨ ظــــ🍽ـــــرف ها رو طبق تکنیک جدید سعی کنید مرتب کنید؛ 💠اگر لازمه بعضی ظرفها رو در کابینتهای دیگه هم جابه جا کنید انجامش بدین! 2⃣ ) یک کشو از اتاق رو مرتب کنید 3⃣ ) کلیــــــد وپریــ🔳ـــز ها رو دستمال بکشید 4⃣ ) ملـحفه های تخـ🛏ـــت رو عوض کنید و قبلی ها رو بشورید. 5⃣ ) چک کردن دفتـــ📕ــــر زیباتون وتیــــ✅ــــــک زدن کارهای انجام شده وبرنامه ریزی برای روز بعد😌 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🙌خدا قووووت💖 📲 منتظریم نظرتون رو درباره تکنیک جدید بگین. 📸 حتی عکسهایی از مراحل « خـــ💒ــــانه تکانی» رو برامون بفرستین. 👌راستی یادتون نره در حین انجام کار میتونید صـــ🎼ـــوت زیبای ←حدیث شریف کسا→ رو توی گوشیتون پلی کنید وهمزمان که زمزمه میکنید کارهاتونم با نیت قربه الی الله جلو ببرید.🌹 یا زهرا ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 باور کن مشکلات زندگی، بن بست نیستن؛ جاده به آخر نرسیده! 🔴←اینا خیال خودته...!!! ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان نویسنده : ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#دمشق_شهرعشق #قسمت138 🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 ✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت137 💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بی‌حس شده ب
💠 از چشمان‌شان به پای حال خرابم خنده می‌بارید و تنها حضور حرم (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم که در حلقه تنگ محاصره‌شان سرم پایین بود و بی‌صدا گریه می‌کردم. ای‌کاش به مبادله‌ام راضی شده بودند و هوس تحویلم به ابوجعده بی‌تاب‌شان کرده بود که همان لحظه با کسی تماس گرفتند و مژده به دام افتادنم را دادند. 💠 احساس می‌کردم از زمین به سمت آسمان آتش می‌پاشد که رگبار گلوله لحظه‌ای قطع نمی‌شد و ترس رسیدن نیروهای به جان‌شان افتاده بود که پشت موبایل به کسی اصرار می‌کردند :«ما می‌خوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!» صدایش را نمی‌شنیدم اما حدس می‌زدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم نرخ تعیین می‌کند و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند. 💠 پیکرم را در زمین فشار می‌دادم بلکه این سنگ‌ها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانه‌ام را با تمام قدرت کشید و تن بی‌توانم را با یک تکان از جا کَند. با فشار دستش شانه‌ام را هل می‌داد تا جلو بیفتم، می‌دیدم دهان‌شان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه می‌کشیدند که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود. ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✍️ 💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم می‌دادند که چشمم ندید، پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم روی سنگ راه‌پله زمین خوردم. احساس کردم تمام استخوان‌هایم در هم شکست و دیگر ذکری جز نام (علیهاالسلام) به لب‌هایم نمی‌آمد که حضرت را با نفس‌هایم صدا می‌زدم و می‌دیدم خون دهانم روی زمین خط انداخته است. 💠 دلم می‌خواست خودم از جا بلند شوم و امانم نمی‌دادند که از پشت پیراهنم را کشیدند و بلندم کردند. شانه‌ام را فشار می‌دادند تا زودتر پایین روم، برای دیدن هر پله به چشمانم التماس می‌کردم و باز پایم برای رفتن به حجله ابوجعده پیش نمی‌رفت که از پیچ پله دیدم روی مبل کنار اتاق نشسته و با موبایلش با کسی حرف می‌زند. مسیر حمله به سمت را بررسی می‌کردند و تا نگاهش به من افتاد، چشمانش مثل دو چاه از آتش شعله کشید و از جا بلند شد. 💠 کریه‌تر از آن شب نگاهم می‌کرد و به گمانم در همین یک سال به‌قدری خورده بود که صورتش از پشت همان ریش و سبیل خاکستری مثل سگ شده بود. تماسش را قطع کرد و انگار برای جویدن حنجره‌ام آماده می‌شد که دندان‌هایش را به هم می‌سایید و با نعره‌ای سرم خراب شد :«پس از افغانستانی؟!» ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌱نام شما جود و بخشش را تداعی میکند … حاجتمندان شما رو واسطه عرش الهی میکنن❤️🌹 🌱وَ محتاج شماست باز شدن گره طولانی دوران غیبت... 🌸🍀 🍀🌿🌾🌸🍀🌿🌾🌸🍀🌿🌾🌸