eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
25.9هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
86 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
💕زندگی عاشقانه💕
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت84 استاد #پناهیان 💠 گفتیم بعد از نماز مودبانه میرسیم به نماز متف
استاد 💠 امیرالمومنین درباره مالک اشتر یه جمله ای گفتند که من دیوانه مالک اشتر شدم . امیر المومنین فرمودند : نسبت من به پیامبر چی بود؟ من چقدر به پیامبر خدمت کردم ؟ مالک اشترم همینقدر نسبت به من بود . حضرت گریه میکرد میگفت : این مثل مالک ؟ کجاست مثل مالک ؟ خدایا ما رو مالک اشتر امام زمان قرار بده . الهی امین 🙏 خدایا بچه های ما رو هم مالک اشترای امام زمان قرار بده . الهی امین 🙏 مالک اشتر مستقل بود ، حضرت میفرمود اگر مالک من نیمه شب تو بیابون تاریک ، تنها ، داره راه میره ، پابذاره رو سینه یه سگ ماده ای که اون یه دفعه یه جیغ وحشتناک میزنه ، دیدید وقتی خیلی بچه داشته باشند ، خیلی وحشی میشن ، از ترس بچه هاشون خیلی بد رفتار میکنند ؟ این حیوان گاهی نجیب انگار هار میشه . میگه مالک من پاش و بذاره رو سینه یه سگ شیر ده ،از صدای جیغ اون سگ ، پلک نمیزنه . چون یه لحظه هم غافل نیست از اینکه همه عالم دست خداست ، نترس... ، نترس...⭕️❌⭕️ انقدر سفت و محکمه مالک ✅ اونوقت جوونه رو فوت بهش میکنی ، میفته . آقا داماد دیدین تو مجلس خواستگاری ، میشینه مرتب ؟ آقا دامادای قدیم یادتونه ؟ قدیما که اینجوری بود ، روشون نمیشد سرشون و بلند کنند آقا دامادا . الانم همینجوریه ؟ ❓❓❓ راهنمایی میکنند بزرگترا رو ، بخدا قسم اگر روی جوونا به زندگی باز بشه ها، اون زندگی دوام نداره ، طلاق به همین دلیل انقدرآمارش رفته بالا . ❗️❗️❗️ جوونا قبل از اینکه زندگی زناشویی رو شروع کنند پر رو هستند نسبت به این زندگی . بابا ننه ها هم گاهی کوتاه میان ، بابا ننه ها میگن ، ما نمیدونیم هر چی خودشون بگن . 😏 بابا شما چهل سال عقلت بیشتره ، سی سال عقلت بیشتره ، تجربه ت بیشتره ، چهار تا مشاور دیگه بگیر، ببین این دو تا بچه به هم میخورن ؟ این دو تا خانواده به هم میخورن؟ ⁉️⁉️ اینا جوونند ، اینا همدیگرو عین ایده الهاشون میبینند، نشسته میگه شما از چه رنگی خوشت میاد ؟ میگه از رنگ زرد 😏 شما از چه رنگی خوشت میاد ؟ از قرمز 😏 به به ...!!! چه تفاهمی ... 💞💞 آقا تفاهم کجا بود ؟ اینا همینند دیگه ، اونجا که کسی عقلش کار نمیکنه که ... شما کدوم طرفی دوست داری بری ؟ سمت چپ ، ☺️ شما کدوم طرفی دوست داری بری ؟ سمت راست ☺️ به به ... چه تفاهمی ... میان میگن ما توافق کردیم . بابا شما که دارید شقه میشید شروع نکرده ، این اینوری میره ، اون اونوری بابا ننه ها هم کشیدند کنار ، میدونند خانواده ها به هم نمیخورنا.... ✅☝️✅ ادامه دارد.... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
استاد 💠 آقا داماد نشسته ، سرش و انداخته پایین ، چایی براش تعارف میکنند ، همیشه کمتر از چایی لیوانی نمیخورده، میگه نخیر خیلی ممنون . این صدای لطیفش و نمیدونم آقا داماد از کجا گیر آورده ، تو اینجوری حرف نمیزدی ، راحت باش . اونوقت دیگران تخمه میشکنن ، پسته میشکنن ، گز میخورند ، میوه میخورند ، بستگی داره کدوم شهر باشند ، 🍒🍇🍓🍩🍮 بعدم به آقا داماد تیکه میندازن ، آقا داماد چطوری ؟ آقا داماد یه دفعه میگه سیس زیاد شلوغش نکنید ... آقا داماد راحت باش تو رو خدا... تو تا بیرون بودی از دیوار راست میرفتی بالا ، حالا اینجا اومدی برای ما مرتب نشستی ، خب آقا داماد اونوقتی که تو مجلس خواستگاری بودی و مثل همیشه رفتار نمیکردی ، خیلی زجر میکشیدی ؟ ❓❓❓ بگو... بگو ، نه خیلی شکنجه میشدی رفتارت و از بقیه جدا کرده بودی ؟ بله ...؟ ⁉️⁉️ با اینکه راحت نبودی ، به خودت سختی میدادی ، تو مجلس خواستگاری دامادی ، کیف نمیکردی . یه بله بگو ... این بله خرج نداره ، مثل اونجا نیست . ببببلللله .... آقا داماد چرا شما انقدر به خودت سخت میگیری ؟ میدونی اقا داماد چی میگه ؟ میگه من و میخوان بپسندن ، شما که آب از سرتون گذشته ، نوبت منه . الان دارن من و نگاهم میکنند . 👀👀 🔴 فدات بشم نمیشه تو همه زندگی آقا داماد بشی ؟ هر کی هر کاری کرد تو اونجوری نباشی ؟ بگی من و دارند میپسندند ، به بقیه کاری ندارند . ✅ یه خدایی هست ، نشسته ، دستای خوشگلش و گذاشته زیر چونه ش ..... همینجوری داره به من نگاه میکنه . " لا توخذه سنه و لا نوم " چرتم نمیزنه ... نگاه میکنه ... میگه ببینم ... این خوشگل من میشه ؟ این عسل من میشه ؟ این سرباز مهدی من میشه ؟ من و دارند انتخاب میکنند . من خودم و با بقیه قاطی نمیکنم . همچین که اذان میگن انقدر سبک میپره میره نماز میخونه به کسی نگاه نمیکنه ... 😊😊 آی من فدای آقا پسرایی بشم ، نو جوونهایی بشم ، خاک پای دختر و پسرایی بشم که اذان میگن ، بلند میشن بدون اینکه خونواده اومده باشن یه گوشه وایمیسن میگن الله اکبر ... 👏👏✅ چون جوون سنت شکنه ، دوست نداره مثل بابا ننه خودش باشه ... بابا ننه هم جا بمونند ، او سر سجاده الله اکبر و گفته . آدم باید مستقل باشه ، به بقیه نگاه نکنه . همیشه آقا داماد باشه برای زندگی خودش . ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسر لجباز ❤️✨❤️ 🌹 اول اینکه در مقابل همسر لجباز لجبازی به خرج ندین. 🍃 دوم اینکه چون معمولا لجبازها توی لحظه اوج لجبازی اصرار دارن بگن دارند درست میگن اون لحظه اصرار بر اشتباهشون نداشته باشین. ✨ سوم اینکه اون لحظه باهاشون بحث نکنین. سعی کنین در این مورد رو بذارین واسه لحظه ای که آروم تر شدین. در مجموع میخوام بگم اون لحظه بگذارید و بگذرید ... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تنظیم روابط اعضای خانواده بر اساس محبّت دکتر ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
*اگر می خواهید همیشه شریک زندگی تان را شاد نگه دارید در حضور دیگران از توانایی های او تعریف و تمجید کنید. 👈همسر خوب یه پایه از پایه های آرامش توی زندگیست* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان محتوایی ..... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت19 _... من اگه بخوام ازدواج کنم خواستگار مثل داداش تو دارم که آرزوشه با من ازدو
چشمم به پاهاشون بود....😧😥 از یه چیزی مطمئن بودم،تا دارم دستشون بهم بخوره،نمیذارم ازم بگیرن...😠☝️ تمام توانمو جمع کردم،با دستهام دوتا مچ پاهای یکیشونو گرفتم و محکم کشیدم... با سر خورد زمین. فکر کنم بیهوش شده باشه،یعنی خداکنه بیهوش شده باشه،نمرده باشه. باشدت عصبانیت به اون یکی که هنوز چاقو داشت نگاه کردم.😡 ترسیده بود ولی خودشو از تک و تا ننداخت. از تعللش استفاده کردم و سرپا شدم. اونقدر نزدیکم بود که اگه دستشو دراز میکرد خیلی راحت میتونست چاقوشو تو قلبم فرو کنه.با دستم چنان ضربه ای به ساق دستش زدم که چاقو دو متر اون طرفتر افتاد و دستش به شدت درد گرفت.😡👊 خیز برداشت چاقو رو برداره،پریدم و چاقو رو گرفتم... اما..آی دستم....😣🔪 با دست راست چاقو رو گرفتم ولی چون شکمم درد داشت تعادلمو از دست دادم و افتادم روی دست چپم. تا مغز ستون فقراتم درد گرفت.فکرکنم شکست. پای چپش رو گذاشت روی کمرم و فشار میداد. دیگه نمیتونستم تکون بخورم... چیزی نمونده بود از درد بیهوش بشم. پای راستش نزدیک گردنم بود. خوشبختانه دست راستم سالم بود و چاقو تو دستم بود. ته مونده های توانم رو جمع کردم و چاقو رو فرو کردم تو ساق پاش.🔪👞 ازدرد نعره ای زد که ماشینی به شدت ترمز کرد.🗣 صدای پای راننده شو میشنیدم که بدو به سمت ما میومد.🚙🏃 خیالم نسبتا راحت شده بود.نفس راحتی کشیدم ولی دلم میخواست از درد بمیرم. نیم خیز شدم،... دیدم امین بالا سرم ایستاده.تا چشمش به من افتاد خشکش زد. اونی که چاقو تو پاش بود لنگان لنگان داشت فرار میکرد. فریاد زدم: _بگیرش...😵👈🏃 امین که تازه به خودش اومده بود رفت دنبالش 🏃🏃و با مشت مرد رو نقش زمین کرد.😡👊 نشستم.... دست چپم رو که اصلا نمیتونستم تکون بدم،شکمم هم خونریزی داشت اما جای توضیح برای امین نبود.😖😣 پس خودم باید دست به کار میشدم.بلند شدم.آه از نهادم بلند شد. چاقو رو از پاش درآوردم و گذاشتم روی رگ گردنش،محکم گفتم: _تو کی هستی؟بامن چکار داشتی؟😡🔪 از ترس چیزی نمیگفت... چاقو رو روی رگش فشار دادم یه کم خون اومد. -حرف میزنی یا رگتو بزنم؟میدونی که میزنم.😡🔪 اونقدر عصبی بودم که واقعا میزدم.امین گفت: _ولش کن.😥 گفتم: _تو حرف نزن.😡 روبه مرد گفتم: _میگی یا بزنم؟😡🔪 از ترس به تته پته افتاده بود.گفت: _میگم...میگم.یه آقایی مشخصات شما رو داد،گفت ببریمت پیشش.😥😨 داد زدم:_ کی؟😵😡 -نمیدونم،اسمشو نگفت -چه شکلی بود؟😡 -حدود45ساله.جلو و بغل موهاش سفید بود.چهار شونه.خوش تیپ و باکلاس بود.😰 امین مثل برق گرفته ها پرید روش و یقه ش رو گرفت وگفت: _چی گفتی تو؟؟!!😡👊 من باتعجب به امین نگاه کردم و آروم گفتم: _استادشمس؟!!!😳😨 امین که کارد میزدی خونش درنمیومد با سر گفت:..... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
‍📌 📖 وَاَنْجِزْ بِهِ مَواعيدَنا 🔆 خدایا وعده‌هایی که به ما دادی به واسطهٔ امام زمان تحقق بخش. 🌿🌾🌹🌿🌾🌹🌿🌾🌹🌿🌾🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا 🙏 امسال هم ماه مبارک رمضان رو به پایان است گرسنگی و تشنگی را تحمل کردیم تا وضعیت فقرا و یتیمان را درک کنیم. خدایا امسال هم قرآن را ختم کردیم. امسال هم شب های قدر برای غربت مولا علی بن ابیطالب تا سحر بیدار ماندیم و قرآن بر سر گرفتیم و از گناهان گذشته ی خود توبه کردیم🙏 از علی " ع " گفتیم اما فقط گفتیم و مرد عمل نبودیم😔 بارها ندای لیبک یا مهدی " عج" سردادیم اما بلافاصله به گناه آلوده شدیم😓 خدایا ای ارحم الراحمین به بزرگواری و کرمت ما را ببخش🙏 الهی من عاصی را ببخش😭🙏 تو که شاهی گناهم را ببخش🙏🙏 آمین یا رَبَّ 🙏 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌شبتون پر نور یاعلی مدد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══