#صفحه385ازقرآن🌸
#جز_بیستم🌸
#سوره_قصص🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_مرتضی_ملکی
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📌 #توییت استاد #رائفی_پور
✍ آنچه بشر را مشتاق و امیدوار به ظهور نگه داشته، عشقبازی با آیندهای است که در آن یک بار دیگر بر زمین عدالت گستری همچون علی ابن ابیطالب علیه السلام حکومت خواهد کرد.
#LiveLikeAli
#اللهمعجّللوليکالفرج
🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷
هرطلوعے تولدے دوباره است🌺🍃
وهر تولدے شروعے دوباره
روز نو را با تفڪرے نو آغاز ڪن
سرشار از عشــ💕ـــق و اميــ✨ـــد
روزٺون پرامیـــــد 🌺🍃
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#همسرداری
#آرامش_دهنده
*💟خانواده محبوب*
اسلام در رابطه با خانواده پیشتاز عمل میکنه و سرآمدترین الگو را به ما تحویل میدهد😌
در رابطه با بحث زوجین👇
💠 خلقت ما از همین مسیر عبور کرده
و پروردگار عالم وقتی حضرت آدم (ع)
رو خلق کردند ،بعد از اون از جنس خود
ایشون ،حضرت حوا رو هم خلق کردند👏👏
✔️ بنابراین بحث خانواده جزء مصادیق مهم
از نظر پروردگار عالم هست،همانطور که در آیه ۱۲سوره حجرات به این موضوع
اشاره شده👌
💠در حال حاضر مبحث مهم و با اهمیت برای ما و باعث انسجام خانواده است
خود *زوجین* هستند👫
که 👈مشخص می کنند این خانواده ارام و متین و مذهبی و با فرهنگ است😍
یا به مشکل خورده😢
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#همسرداری
#آرامش_دهنده
🔆 بیشترین حجم مشکلات در خانواده ها بین زوجین است😢
✔️ زن و مرد باید جایگاه خودشون رو بشناسند و هر شخص به وظایف و تکالیف خودش رسیدگی کند ، حقوق طرف مقابل راهم رعایت کند🤝
💟 یکی از اصول خانواده دوست داشتنی و محبوب نزد پروردگار عالم اصل * آرامش* است
در قرآن کریم دکر شده که همسر شما رو مایه آرامشت قرار دادم😊
✅ اولین چیزی که مدنظر پروردگار عالم است *تسکین و آرامش* است
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#همسرداری
#آرامش_دهنده
🔹البته ما مصادیق دیگری هم در قرآن داریم
اینکه *👈ذکر و یاد خدا مایه آرامش قلب هاست*
✅ و یکی دیگر از مصادیق اجتماعیِ آرامش
*همسر* است
امروزه آرامش بهم خورده و سطحش در بعضی خانواده ها پایین اومده و با این روند اعضای خانواده نسبت به هم دلسرد شدند و بدبینی به وجود آمده 😢😭
ما باید درک کنیم که *آرامش* با *آسایش* متفاوت است
✔️ نه اینکه بگیم آسایش هیچ ربطی به آرامش ندارد
اما عموم مردم *آرامش* را در *آسایش* می بینند🤨
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#همسرداری
#آرامش_دهنده
🔰در حدیث قدسی پروردگار عالم فرمودند ؛
👈 ما آسایش رو در دنیا قرار ندادیم و در بهشت جای دادیم
ولی ما در دنیا به دنبالش هستیم🧐
🔰امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه می فرمایند : دار دنیا به بلا بافته شده است
💠 پس تمرکز قرآن روی *آرامش* است
من باید بفهمم خدا از من چه میخواهد !؟
همسرم در کنار من باید به آرامش برسد و همه مشکلات و سختی ها رو فراموش کنه🤩
🔰امیر المومنین (ع ) و قتی چهره صدیقه طاهره (س) رو می دیدند ، همه سختی ها رو فراموش میکردند.
چرا؟؟
چون ایشون مصداق واقعیِ لستکونوا بودند👏👏
و من باید به این جایگاه برسم که در کنار تمام بلاها و امتحانات و فتنه ها و سختی ها...باید در کنار همسرم آرامش رو حفظ کنم💑
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوتی
پاداش صبر بر #بداخلاقی همسر
با دقت گوش کنید
استاد #عباسی_ولدی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما از تو راضی هستیم
تو هم از ما راضی هستی؟
این کلیپ را چندین بار ببینید و تفکر کنید...
#کلیپ
#انتخابات
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت44 روزهای با امین بودن به سرعت سپری میشد و من #هرروزعاشق_تر میشدم... خیلی چیز
#هرچی_توبخوای
#قسمت45
گفتم:کی میری؟😊
-هفته ی دیگه.😒
لبخند زدم و گفتم:
_خیلی خوش قولی☺️
با لبخند جوابمو داد.😊گفتم:
_به کسی هم گفتی؟
-تو اولین نفری.😍
-ای ول بابا،تو خوش قولی معرکه ای.😇
دوباره لبخند زد.☺️
-به خانواده ت چطوری میگی؟😟
-روز قبل از رفتنم بهشون میگم.فعلا به روی خودت نیار.😎☝️
-امین😊
-جان امین😍
-کی برمیگردی؟😅
-چهل و پنج روزه ست.😁
شام رو آوردن.ساکت بودیم و فقط شام میخوردیم.بعد شام گفتم:
_محمد هم میاد؟😊
-نه.بخاطر خانواده ش.☺️
دختر دوم محمد هنوز یک ماهش نشده بود.اسمش رو رضوان گذاشته بودن.👶🏻😍
بعد از شام هم شوخی کردیم و خندیدیم.😁😃منو رسوند خونه و رفت.
در خونه رو که بستم،پشت در نشستم... وقتی صدای رفتن ماشینش اومد اشکهام بی اختیار میریخت.😣😭
دلم میخواست بلند گریه کنم ولی نمیخواستم #پدرومادرم رو ناراحت کنم. نمیدونم چقدر طول کشید.دیگه از گریه بی حال شده بودم....
مامان اومد تو حیاط.چشمهاش قرمز بود.حالش مثل وقتی بود که محمد میخواست بره سوریه.😢مطمئن شدم محمد بهشون گفته.اومد پیشم و بغلم کرد.تو بغلش حسابی گریه کردم.😭😫بعد مدتی منو به سختی برد تو خونه..
نگاهی به ساعت انداختم...
چهل دقیقه به اذان صبح✨🌌 بود.✨نماز شب✨ خوندم و اذان صبح گفتن. بعد از نماز اونقدر سر سجاده گریه کردم که خوابم برد.
چشمهامو که باز کردم دوباره یاد امین افتادم و رفتنش.دوباره اشکهام سرازیر شد.😢
ساعت نه صبح بود.🕘کلاس داشتم. سریع آماده شدم تا به کلاس بعدی م برسم.هیچی از کلاس نمیفهمیدم ولی برای اینکه همه فکر کنن حالم خوبه #مجبوربودم برم.😣
عصر امین اومد دنبالم...🙈
از دیدنش خوشحال شدم.بازهم طبق قرار وقتی باهم بودیم فقط به حال فکر میکردیم.😇😌
امین گفت:
_قراره شام بیام خونه تون.😉
-إ.. جدا؟با کی قرار گذاشتی؟😌
-مامان😍
-یعنی مامان دعوتت کرده؟☹️
-نه.خودم،خودمو دعوت کردم.😁
-چه زود پسر خاله شدی.😬
دوست نداشتم بیاد خونه مون.مامان و بابا ناراحت بودن و حال ما هم عوض میشد.
دوست داشتم تا وقتی با امین هستم حالمون خوب باشه.😊
وقتی رسیدیم برخلاف انتظار من، باباومامان بالبخند و خوشرویی با امین برخورد کردن.بیشتر از همیشه شوخی میکردم.😅😣حتی بابا هم بلندمیخندید. قبل از شام امین گفت بریم اتاق من.😇روی صندلی نشست و رو به من گفت:
_تو و خانواده ت خیلی خوبین.وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه☺️ گفت....
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
#قسمت46
گفت:
_تو و خانواده ت خیلی خوبین.☺️وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه گفت:
برو به سلامت.💖به بابا گفتم میخوام برم گفت: خدا خیرت بده پسرم برو به سلامت.💖مامان وقتی فهمید خودش بهم زنگ زد.گفتم دیگه مامان میگه نرو.شما تازه عقد کردین.درسته زهرا قبول کرده ولی تو کوتاه بیا.ولی مامان برخلاف انتظارم گفت ان شاءالله به سلامت برگردی پسرم.💖
-مامان فقط همینو گفت؟😟😊
-نه،گفت این روزها بیشتر با زهرا باش.😍
-به...منو بگو فکر کردم خودت خواستی بیشتر با من باشی.☹️داشتم بهت امیدوار میشدم.🙁
لبخند زد و گفت:
_اتفاقا من میخواستم برعکس کنم.گفتم اگه کم کم منو نبینی برات راحت تره.😅
مثلا اخم کردم و گفتم:
_از این کارها نکن لطفا.😠😬
-از همین الان دلشوره گفتن به فامیل خودمو دارم.😒😕
-بهشون حق بده.اونا تو رو یه جور دیگه ای دوست دارن.🤗
-این شش روز مونده رو چهار روزش با تو و خانواده ت هستم.دو روز آخر رو با خانواده ی خودم.😎☝️ممکنه اونا از روی ناراحتی به تو یا خانواده ت #بی_احترامی کنن.😔
-اگه بخاطر این میگی #مهم_نیست.خودت که گفتی از روی ناراحتی.پس جای ناراحت شدن نداره.😊💝
-نه.اینجوری بهتره.😒
-باشه،هر چی تو بگی...امین،فامیلت فکر میکنن چون راضی ام به رفتنت یعنی دوستت ندارم؟🙁😥
-اونا مطمئنن دوستم داری.😊تو طوری با من رفتار کردی که همه خیلی زود فهمیدن ما به هم چه حسی داریم.😉
-منظورت اون روز تو محضره؟😬🙈
خنده ای کرد و گفت:
_اون شروعش بود.بعد از اون روز هم رفتارت کاملا مشخص بود.😍😇
-اون روز خیلی خجالت کشیدی؟☺️😅
-خجالت کشیدم ولی ته دلم ذوق میکردم.😊😍
مامان برای شام صدامون کرد...
از چشمهاش معلوم بود گریه کرده ولی پیش ما میخندید.😣امین هم متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد.منم موقع شام شوخی میکردم. وقتی شام خوردیم،امین کنار صندلی مامان نشست.دست مامان رو بوسید😘 و گفت:
_من شما رو به اندازه ی مادرم دوست دارم. میدونم اذیت میشید ولی وظیفه ست که برم.حلالم کنید.😊😒
مامان سرشو بوسید و نوازش کرد و گفت:
_شما هم مثل محمدم هستی.من درک میکنم ولی #منم_مادرم،دلم برای پسرم تنگ میشه.😊😢
بابا بلند شد.امین رو در آغوش گرفت و گفت:
_نگران ما و زهرا نباش.😊غصه ی ما فقط دلتنگی شماست وگرنه همه مون دلیل رفتنت رو خوب میدونیم.وقتی اومدی خاستگاری دخترم مطمئن بودم تمام تلاشت رو برای #خوشبختی ش میکنی.الانم مطمئنم اگه #وظیفه ت نمیدونستی نمیرفتی.👌
امین بابا رو محکم بغل کرد و سرش رو شونه ی بابا گذاشت...من از اینکه امین نوازش مادرانه و آغوش پدرانه داشت،خوشحال بودم.☺️😇
اون شب امین رفت،اما ما مثل وقتیکه محمد میخواست بره شب تا صبح بیدار بودیم....
بابا نماز میخوند.😒✨مامان دعا میکرد.😞🙏منم هرکاری میکردم تا آروم بشم.😣🌟
تا چهار روز برنامه ی ما همین بود...
بعد کلاس هام با امین بیرون بودم.بعد برای شام میرفتیم خونه ی ما،بعد میرفت خونه شون.
شب آخری که با ما بود علی و محمد هم بودن. علی هم یه دختر شش ماهه داشت که اسمش حنانه بود،👶🏻😍دیگه برای زندگی به تهران اومده بودن.
اسماء تا چشمش به ما افتاد دوباره اشکهاش جاری شد.😢علی و محمد،امین رو بغل کردن. همه ساکت بودن.فضا سنگین بود.
خیلی جدی به امین گفتم:
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه386ازقرآن🌸
#جز_بیستم🌸
#سوره_قصص🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمد_پورسلیمانی
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📌 #توییت استاد #رائفی_پور
✍ آنچه بشر را مشتاق و امیدوار به ظهور نگه داشته، عشقبازی با آیندهای است که در آن یک بار دیگر بر زمین عدالت گستری همچون علی ابن ابیطالب علیه السلام حکومت خواهد کرد.
#LiveLikeAli
#اللهمعجّللوليکالفرج
🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷🌾🌿🌷
اگر کسی به این بـــــاور برسد🌺🍃
که غیر از"خـــدا"به کسی احتیاج ندارد
خــــــــداوند هم او را به غیرخودش
محتاج نخـــــواهد کرد.🌸🍃
الهی نگاه مهربون خداوند در تک تک لحظه ها همراهتون باشه
سلام صبح بخیر
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#آقایان_بخوانند
🧔درمورد خانم ها بیشتر بدانید.... 🧐
💔 میزان #هورمونی که طی لحظهی شروع #پریود در بدن زن آزاد میشه به حدی زیاد هست که اگر #نصف اونو به بدن یک #مرد_بالغ قوی #ترزیق کنیم مرد #وحشی و غیر قابل کنترل میشه.
💔 در واقع تمام سیستم بدنی مرد رو چنان تحت تأثیر قرار میده که مرد جز #خشونت و پرخاش و #نعره_زدن نمیتونه کاری انجام بده.
💔 اما طی مدت پریود #میزان_بسیار_بالاتری در بدن زن رها میشه و زن متوجه تمام تغییر حالت خودش میشه (به شدت #عصبی میشه و نسبت به هر چیزی حساس، و بدن گاه به شدت دردناک، گُر گرفتگی و ...)
خب #واکنش زن چیه؟
💔 #لبخند میزنه، #لباس میپوشه و میره تا به #فعالیتهاش برسه و سعی میکنه «کسی» #متوجه_نشه که پریوده.
❌قدرت #تحمل زور و بازو نیست.
❌بین 🧕زن و 🧔مرد نمیشه قدرت تحمل رو #مقایسه کرد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══