هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه_ماه_مبارک_رمضان
2⃣7⃣
✨ دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان ✨
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین.
خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش...
👆صوت ومتن دعای روز۲۷👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#دعایامامصادق_ع
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز # دوشنبه 20 اردیبهشت ماه 1400
🌞اذان صبح: 04:27
☀️طلوع آفتاب: 06:03
🌝اذان ظهر: 13:01
🌑غروب آفتاب: 19:58
🌖اذان مغرب: 20:18
🌓نیمه شب شرعی: 00:12
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#همدلوهمسایه☝️
#ذکرروز👆دوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
⁉️چه چیزهایی باعث ضعف روزه دار میشود؟!
✨مصرف دوغ و ماست
✨مصرف روغن نباتی و جامد
✨نخوردن سحری
✨پرخوری در وعده سحری
✨مصرف گوشت های سرد مزاج
✨خواب طولانی در روز
✨حمام سنگین در روز
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#نشونی🔹🔶🔷🔸
🔸حضرت علی علیه السلام:🔸
🔹بپرهیز از ویژه سازی(انحصار طلبی)
🔸در چیزهایی که همه مردم در آنها برابرند.
#نشونی_نهج_البلاغه
💌قسمتی ازنامه ی۵۳
🌟🌟🌟🌟🌟🌟
💫💫💫💫💫💫
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_سلامتی
#سفره_افطار
✍ پیامبر اڪرم ص ؛
برترین چیزے که روزه دار
افطارش را با آن آغاز مے کند
کشمش یا چیزی شیرین است
✺ روزه باعث افت قند خونست
که جهت حفظ سلامتے لازمست
جبران شود
📚بحار ج ۶۲ ، ص۲۹۶
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام روزتون بخیر
🌹 طاعات و عبادات قبول
در آخرین روزهای
ماه مبارک رمضان
برای شما خوبان
سلامتی ، سربلندی
شادی و خوش نامی
را ازخدا می طلبم
شما هم برای آرامش دلم
دعا کنید که سخت نیازمند
اجابت های خدا هستم
🌹 تقدیم به روزه داران عزیز
🌹حاجت روا باشید ان شاء الله
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فقطخدا
وقتی ناراحتی،
ميگن خدا اون بالا هست...
وقتی نا اميدی،
ميگن اميدت به خدا باشه
وقتی مسافری،
ميگن خدا پشت و پناهت!
وقتی مظلوم واقع باشی،
ميگن خدا جای حق نشسته؛
وقتی گرفتاری،ميگن
خدا همه چيو درست ميکنه
وقتی هدفی تو دلت داری
ميگن از تو حرکت از خدا برکت
میبینی،
همه چیز خداست
پس وقتی خدا حواسش به همه
و همه چی هست،
ديگه غصه چرا؟؟؟
با خدا باش؛
مطمئن باش اتفاق های خوبی برات میفته!!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع
#قسمت_چهلوپنجم
مـݧ میدونم کہ میخواے برے فقط بگو کے؟؟؟
چیزے نگفت
زدم بہ شونش و گفتم :علے با توام .
اشک تو چشماش حلقہ زده و گفت:وقتےکہ دل تو راضے باشہ
برگشتم،پشتمو بهش کردم و گفتم:إ جدے؟؟پس هیچوقت نمیخواے برے
دستشو گذاشت رو شونم ومنو چرخوند سمت خودش .
اومد چیزے بگہ کہ انگشتمو گذاشتم رولباشو گفتم:هیس ،هیچے نگو علے
تو کہ میخواستے برے چرا اصلا زن گرفتے؟؟؟
چرا موقع خواستگارے بهم نگفتے؟؟
اصلا چرا مـݧ؟؟؟
علے چرا؟؟؟
دستمو گرفت تو دستشو گفت:اجازه هست حرف بزنم؟؟
اولا کہ هر مردے باید یروزے زݧ بگیره
دوما کہ اسماء تو کہ خودت میدونے مـݧ عاشقت شدم و هستم باز میپرسے چرا مـݧ؟
اوݧ موقع خبرے از رفتـݧ نبود کہ بخوام بهت بگم.الانش هم اگہ تو راضے نباشے مـݧ جایے نمیرم
آره مـݧ راضے نباشم نمیرے.اما همش باید ببینم ناراحتے.??
بادیدݧ عکس یہ شهید بغضت میگیره??
ینے مـݧ مانع رسیدݧ بہ آرزوت بشم؟
مـݧ خودخواهم علے؟؟
ݧ ݧ اسماء چرا اینطورے میکنے؟
نمیدونم علے ،نمیدونم
بس کـݧ اسماء
دستم گذاشتم رو سرمو بہ دیوار تکیہ دادم
علے از جاش بلند شد رفت سمت در،یکدفعہ وایساد و برگشت سمت مـݧ
بہ حرکاتش نگاه میکردم
اومد پیشم نشست و با ناراحتے گفت:!اسماء ینے اگہ موقع خواستگارے بهت میگفتم کہ احتمال داره برم سوریہ قبول نمیکردے؟؟
نگاهم و ازش دزدیدم و بہ دستام دوختم
قلبم بہ تپش افتاده بود ،نمیدونستم چہ جوابے باید بدم
چونم گرفت و سرمو آورد بالا اشک تو چشماش حلقہ زده بود
سوالشو دوباره تکرار کرد
ایندفعہ یہ بغضے تو صداش بود طاقت نیوردم دستشو گرفتم و گفتم:قبول میکردم علے مثل الاݧ کہ...
کہ چے؟؟؟؟
بغضم ترکید،توهموݧ حالت گفتم،مثل الاݧ کہ راضے شدم برے...
باورم نمیشد ایـݧ حرفو مـݧ زدم ؟؟
کاش میشد حرفمو پس بگیرم
کاش زماݧ فقط یکدیقہ بہ عقب برمیگشت
علے اشکامو پاک کردوسرمو چسبوند بہ سینش
دوباره صداے قلبش میشنیدم پشیموݧ شدم از حرفے کہ زدم
تو دلم گفتم:الاݧ وقت درآغوش گرفتنم نبود علے،دارے پشیمونم میکنے،چطورے ازت دل بکنم چطورے؟؟؟
باصداش بہ خودم اومدم.
اسماء اینطورے راضے شدے؟؟؟با گریہ واشک؟؟؟با چشماے غمگیـݧ؟؟؟
فایده اے نداشت مـݧ حرفمو زده بودم نمیتونستم پسش بگیرم.
ازش جدا شدم سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم:مـݧ تصمیممو گرفتم...
فقط بگو کے میخواے برے؟؟؟
بگو بہ جوݧ علے راضیم برے؟؟
إ علے گفتم راضیم دیگہ ایـݧ حرفا ینے چے؟؟؟
ݧ بگو بہ جوݧ علے
علے دارے پشیمونم میکنیا
دیگہ چیزے نگفت ...
علے نمیخواے بگے کے میخواے برے؟؟
آهے کشید و آروم گفت:جمعہ شب
پس واقعیت داشت رفتنش تو ایـݧ یکے دوماه دنبال کاراش بود...
بہ من چیزی نگفته بود
چرا؟؟؟؟؟
احساس کردم سرم داره گیج میره
نشستم رو صندلے و چشمامو بستم
زماݧ از دستم خارج شده بود نمیدونستم چند روز تا رفتنش مونده
باصداے آروم کہ کمے هم لرزش قاطیش بود پرسیدم:علے امروز چند شنبست
چهارشنبہ
فقط سہ روز تا رفتنش زماݧ داشتم.باید چیکار میکردم؟؟ما هنوز عروسے هم نکرده بودیم .قرار بود تولد امام رضا عروسیمونو بگیریم وماه عسل بریم پابوس آقا.
جلوے چشمام سیاه شداز رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم..
چشمامو باز کردم همہ جا سفید بود یادم نمیومد چہ اتفاقے افتاده و کجام از جام بلند شدم اطرافمو نگاه کردم هیچ کسے نبود
تازه متوجہ شدم کہ بیمارستانم...
با سرعت از تخت اومدم پاییـݧ و سمت در اتاق حرکت کردم، متوجہ سرم تو دستم نشده بودم ،سرم کشیده شد،سوزنش دستم و پاره کردواز دستم خارج شد
سوزش شدیدے و تو تمام تنم احساس کردم
آخ بلندے گفتم،سرم گیج رفت و افتادم زمیـݧ
پرستار با سرعت اومد داخل اتاق رو زمیـݧ افتاده بودم .
لباسم و کف اتاق خونے شده بود
ترسید و باصداے بلند بقیہ پرستارها،رو و صدا کرد
از زمیـݧ بلندم کردݧ و لباسامو عوض کردݧ و یہ سرم دیگہ وصل کردݧ
از پرستار سراغ علے و گرفتم
گفت رفتـݧ دارو هاتونو بگیرݧ الاݧ میاݧ
مگہ چم شده ؟؟؟
افت فشار شدیدو لرزش بدݧ
اگہ یکم دیرتر میاوردنتوݧ میرفتیـݧ تو کما خدا رحم کرده.
لبم و گاز گرفتم و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے بالش بیمارستاݧ چکید.
علے با شتاب وارد اتاق شد
چشماش قرمز شده بود و پف کرده بود معلوم بود هم گریہ کرده هم نخوابیده
بغضم گرفت.خستہ شده بودم از بغض و اشک کہ ایـݧ روزا دست از سرم بر نمیداشت .خودمو کنترل کردم کہ اشک نریزم
اومد سمتم رو بہ پرستار پرسید:چیشده خانم???
چیزے نشده
پس همکاراتوݧ...
پرستار حرفشو قطع کرد وخیلے جدے گفت از خودشوݧ بپرسید
آمپول آرام بخشے روداخل سرم زد و از اتاق رفت بیروݧ
علے صندلے آورد و کنارم نشست
لبخندے بهم زدو گفت:خوبے اسماء؟؟میدونے چقد منو ترسوندے؟؟
حالا بگو ببینم چیشده بود مـݧ نبودم؟؟
لبخند تلخے زدم و گفتم:مـݧ چرا اینجام علے؟؟ازکے؟؟؟الاݧ ساعت چنده؟؟
#ادامه_دارد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانعاشقانهواقعی
#_دومدافع 💞
#قسمت_چهلوششم
علے مـݧ خوبم ،برو دکترمو صدا کـݧ اجازه بگیریم بریم...
کجا بریم اسماء؟؟؟چرا بچہ بازے در میارے؟؟؟ بیا برو بخواب سر جات...
علے تو نمیاے خودم میریم .لباسامو برداشتم و رفتم سمت در ،دستم و گرفت و مانع رفتـنم شد
آه از نهادم بلند شد، دقیقا هموݧ دستم کہ سوزݧ سرم ،زخمش کرده بود و گرفت
دستم و از دستش کشیدم و شروع کـردم بہ گریہ کردݧ
گریم از درد نبود از،حالے کہ داشتم بود درد دستم و بهانہ کردم اصلا منتظر یہ تلنگر بودم واسہ اشک ریختـݧ
علے ترسیده بود و پشت سر هم ازم معذرت خواهے میکرد
دکتر وارد اتاق شد رفتم سمتش ،مثل بچہ ها اشکامو با آستیـݧ لباسم پاک کردم و رو بہ دکتر گفتم:آقاے دکتر میشہ منو مرخص کنید ؟؟مـݧ خوب شدم
دکتر متعجب یہ نگاه بہ سرم نصفہ کرد یہ نگاه بہ مـݧ و گفت:اومده بودم مرخصت کنم اما دختر جاݧ چرا سرمو از دستت درآوردے ؟؟چرا از جات بلند شدے؟؟
آخہ حالم خوب شده بود
از رنگ و روت مشخصہ با ایـݧ وضع نمیتونم مرخصت کنم
ولے مـݧ میخوام برم.تو خونہ بهتر میتونم استراحت کنم
با اصرار هاے مـݧ دکتر بالاخره راضے شد کہ مرخصم کنہ
علے یک گوشہ وایساده بود و نگاه میکرد
اومد سمتم و گفت بالاخره کار خودتو کردے ؟؟
بلخندے از روے پیروزے زدم
کمکم کرد تا لباسامو پوشیدم و باهم از بیمارستاݧ رفتیم بیروݧ
بخاطر آرام بخشے کہ تو سرم زده بودݧ یکم گیج میزدم سوار ماشیـݧ کہ شدیم بہ علے گفتم برو بهشت زهرا...
چیزے نگفت و بہ راهش ادامہ داد.
تو ماشیـݧ خوابم برد ،چشمامو کہ باز کردم جلوے خونہ بودیم
پوووووفے کردم و گفتم :علے جاݧ گفتم کہ حالم خوبہ ،اذیتم نکـݧ برو بهشت زهرا خواهش میکنم
آهے کشید و سرشو گذاشت رو فرموݧ و تو هموݧ حالت گفت:اسماء بہ وللہ مـݧ راضے نیستم
بہ چے؟؟
ایـݧ کہ تو رو،تو ایـݧ حالت ببینم .اسماء مـݧ نمیرم
کے،گفتہ مـݧ بخاطر تو اینطورے شدم ،بعدشم اصلا چیزیم نشده کہ ،مگہ نگفتے فقط یکم فشارت افتاده؟؟
سرشو از فرموݧ بلند کردو و تو چشمام نگاه کرد
چشماش کاسہ ے خوݧ بود
طاقت نیوردم ،نگاهم و از نگاهش دزدیدم
ماشیـݧ رو روشـݧ کرد و حرکت کرد
تمام راه بینموݧ سکوت بود .
از ماشیـݧ پیاده شدم،سرم گیج میرفت اما بہ راهم ادامہ دادم
جاے همیشگیموݧ قطعہ ے سرداراݧوبے پلاک
شونہ بہ شونہ ے علے راه میرفتم
شهیدمو پیدا کردم و نشستم کنار قبرش اما ایندفعہ ݧ از گل یاس خبرے بود ݧ از گلاب و آب
علے میخواست کنارم بشینہ کہ گفتم:علے برو پیش شهید خودت
ابروهاشو داد بالا و باتعجب گفت:چرا؟؟؟خوب حالا اونجا هم میرم
ݧ برو
اے بابا،باشہ میرم .
میخواستم قبل رفتنش بہ درد و دل کردنش باشهیدش نگاه کنم ،یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو از اوݧ هم خواستہ و بیشتر از اوݧ بہ ایـݧ یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو میگیره .
رفت و کنار قبر نشست
اول آهے کشید،بعد دستشو گذاشت رو پیشونیش و طورے کہ مـݧ متوجہ نشم اشک میریخت
پشتمو بهش کردم کہ راحت باشہ .
خودمم میخواستم باشهیدم درد و دل کنم
سرمو گذاشتم رو قبر .خاک هاے روے قبرشو فوت کردم از کارم خندم گرفت مثل بچہ ها شده بودم .بیـݧ خنده بغضم گرفت
لبخند رو لب داشتم اما اشک میریختم .
حالم و نمیدونستم.از خودش خواستم تو انتخابم کمک کنہ .
کمکم کرد و علے و انتخاب کردم
حالا هم اومده بودم علیمو بسپرم بهش ،بگم مواظبش باشہ
بگم علے کہ بره قلبم و هم با خودش میبره ،کمکش کـݧ خوب ازش نگهدارے کنہ .
باصداے علے بہ خودم اومدم
اسماء بستہ دیگہ پاشو بریم.هوا تاریک شده.
بلند شدم ،تمام چادرم خاکے شده بود
خاک چادرمو با دستش پاک کرد و مـݧ
بالبخند تلخے بهش نگاه میکردم
چند قدم ک برداشتم سرم گیج رفت،اگہ علے نگرفتہ بودم با صورت میخوردم زمیـݧ
عصبانے شد و با صدایے کہ هم عصبانیت هم قاطیش بود گفت:
بیا ،خوبم خوبمت ایـݧ بود؟؟
چیزے نیست علے از گشنگیہ
خیلہ خوب بریم ...
.
.
روبروے یہ رستوراݧ وایساد
دیگہ از عصبانیت خبرے نبود نگاهم کردو پرسید:خوب خانمم چے میخورے
اوووووووم،فلافل.
فلافل؟؟؟؟؟؟
آره دیگہ علے فلافل میخوام
آخہ فلافل کہ ...
حرفشو قطع کردم .إ مگہ ازمـݧ نپرسیدے؟؟هوس کردم دیگہ
خیلہ خب باشہ عزیزم
.
فلال و خوردیم و رفتیم سمت خونہ ے علے اینا
وارد خونہ کہ شدیم ماماݧ علے زد تو صورتشو گفت :خاک بہ سرم اینجا چیکار میکنید؟اسماءجاݧ حالت خوبہ دخترم؟؟؟
پشت سر اوݧ بابا رضا اومد و با خنده گفت:سلام،منظور خانم ایـݧ بود کہ خدارو شکر کہ مرخص شدے و حالت خوبہ
خوش اومدے دخترم
بعد هم رو بہ علے کرد وبا اشاره پرسید :قضیہ چیہ؟
علے شونهاشو انداخت بالا و گفت:نمیدونم بابا با اصرار خودش مرخصش کردم
لبخندے زدم و گفتم:حالم خوبہ نگراݧ نباشید
راستے فاطمہ کجاست؟؟
ماماݧ علے دستشو گذاشت رو شونمو گفت :خستہ بود خوابید
تو هم برو تو اتاق علے استراحت کـݧ
ادامه دارد...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎خداوند متعال:
ای احمد!
اگرکسی روزه بگیردولی مراقب زبان خودنباشد
مانند کسی است که به نماز بایستد
ولی در آن قرائت نداشته باشد.
📖بحارالانوار،ج۷۴،ص۲۹
#حدیث_قدسی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکسنوشته👆حکم روزه با وجود منع یا تجویز پزشک و اطمینان مکلف، چیست؟
#احکام_شرعی #احکام_روزه
#احکام_شرعی
💯 ملاك اعتبارِ منع پزشك از روزه
♻ #سوال :
🤔 اگر پزشک، شخصى را از روزه گرفتن منع کند آیا با توجه به اینکه بعضى از پزشکان اطلاعى از مسائل شرعى ندارند، عمل به گفته او واجب است؟
✅ #پاسخ :
👈🏻 اگر مکلّف از گفته پزشک یقین پیدا کند که روزه براى او ضرر دارد و یا از گفته وى یا منشأ عقلایى دیگرى براى او خوف از ضرر حاصل شود، روزه گرفتن براى او واجب نیست، بلکه جایز هم نیست.
( استفتائات مقام معظم رهبری )
#احکام_روزه
#احکام_منع_پزشک_از_روزه_خوف_ضرر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ
✨نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾
✨و سليمان را به داوود بخشيديم
✨چه نيكو بنده اى به راستى او
✨توبه كار و ستايشگر بود (۳۰)
📚 سوره مبارکه ص
✍آیه 30
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نیکی
اگرکسی گرهای دارد
وتوراهش رامیدانی
سکوت نکن!
اگردستت به جایی میرسد
کاری کن.
معجزهی زندگی دیگران باش،
بی شک فرددیگری
معجزه زندگی توخواهد بود!
#ماه_رمضان_فقرا_رافراموش_نکن
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تلنگر
🤲#دعا
🤲اکثر #آشفتگی انسان ها
🤲 به خاطر دعاهای #بی_تاثیر است
🤲دعا یعنی از خداوند #راهنمایی بگیریم،
🤲نه اینکه او را راهنمایی کنیم که چه کار بکند!
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
#رفعیبوستدر_روزهداری👇
🌙هر شب 10عددانجیر خشک را با 20عدد آلو بخارا دریک کاسه آب خیس کرده، هنگام سحرخورده شود و هرسحر همان مقدار راخیس وشب یک ساعت قبل خواب مصرف شود.
✨انجیر برای آنهایی که قند خونشان پایین میآید و یک دفعه احساس ضعف میکنند مناسب است
✨زیرا قند آن به سرعت در روده کوچک جذب میشود و احساس ضعف فورا برطرف میشود.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
در هر شرایطی حرمت نگه دارین ...
حرمت نگه داشتن کار هرکسی نیست
سکوت کردن در برابر بی احترامی
اصالت میخواد
اصیل باشید ...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🌹 خدایا روزهای
پایانی ماه رمضان
ما را مشمول رحمت
بی پایانت قرار ده
و خروج از ماه مبارک
را برای ما مقارن با
خروج از تمامی گناهان
و بدیها قرار بده . .
به دلهای ما آرامش
و به عمر و زندگی ما
برکت عطا بفرما ..
🌹 #الهی_آمیـن
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
شب هاى دراز بى عبادت چه كنم.
طبعم به گناه كرده عادت چه كنم.
گويند كريم است وگنه ميبخشد.
گيريم ببخشد زخجالت چه كنم
التماس دعا❣
#گفتگو_باخدا
#شبتون_خدایی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز پراز آرامش
یک دل بی ریاو بی غصه
یک زندگی عاشقانه
یک نگاه پراز مهر
ویک خوشی ازته دل!
نصیب لحظه هاتون
آدینه تون شادوپراز
خبرهای های خوب
💗بسم الله الرحمن الرحیم💗
💖الهی به امید تو💖
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر میم محمد وجمالش صلوات💕
برعین علی وذوالفقارش صلوات🌸
بر دسته گل شاخه طوبی زهرا 💕
قائم به محمد و كمالش صلوات🌸
🍃🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
شاعر شده ام تا که در این آبادی
از نام عزیزت بنمایم یادی
یادم نرود هر غزلم عشق تو است
این قافیه ها را که تو یادم دادی
❤️ اللهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرجْ
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷🔶🔸➰〰➰🔸🔶🔷
⚜ #نـشــــــــــونـــــے⚜
🗯🔸امام علي عليه السلام :🔸
🔹اى فـرزند آدم ، غم روزى را كه نيامده امروز مخور، چه ،
🔸اگر از عمرت باشد، خداوند روزى ات را مى رساند.
#نشونی #نهج_البلاغه
💌 حکمت۲۶۷ نہج البلاغہ
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#وقتیعقلوعشقیکچیزمیگویند۰۰۰۰☝️
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨ #یا_ارحم_الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعد از حمد یک بارسوره
تین توحید فلق ناس
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تلنگر
هر حیوان که
از دور دیدی و ندانستی
سگ و گرگ است
#یاآهو،
ببین رو به سمت #مرغزار
#وسبزینه است یا #لاشه و #استخوان؟!
آدمی را نیز چون نشناسی،
ببین به کدام سوی میرود...
#مولانا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh