eitaa logo
زندگی برای مهدی
97 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
142 فایل
هرچه که امام زمانمان می پسندند
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت شیخ جعفر امین وگناه زبان 🆔 @dastanak_ir در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند. آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند. شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود . آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند. از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد. فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمی دانم) مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند. آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود. و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد. منبع؛ کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ی ۲۴۷تا ۲۵۵ ــــــــــــــــ ☑ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و پرسید حافظ در غزلی گفته است: 🆔 @dastanak_ir 💠بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت ❇️اگر این بلبل خوش بوده است، پس چرا ناله‌های زار داشته ؟؟! اما از پاسخ هیچ یک از ادیبان راضی نشد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «وصال شیرازی» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلمات است میکند و در میابد که: عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد؛ لذا پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند که: خسروا در حالتی کین بنده را غم یار داشت یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت در خطوط شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگِ گلی خوشرنک در منقار داشت فکر بسیاری نمودم، لیک معلومم نـشـد چونکه شعرش در بُطون اسرار بس بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت بلبلی برگِ گلی شد سیصدو پنجاه و شش(356) با علی و با حسین و با حسن معیار داشت برگ گل سبز است و دارد آن نشانی از حسن چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است این باشد نشانش از حسین چـونـکه در وقـت شهـادت چهـره ای گلنار داشت بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل دائما آه و فغان و ناله‌ی بسیار داشت... ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
برای رسیدن به آرامش سه چیز را ترک کن: - اینکه دائم دیگران را کنترل کنی. - اینکه بخواهی دائم مورد تأیید دیگران قرار بگیری. - و اینکه بخواهی دائم در مورد دیگران پیش داوری کنی یا خود مورد پیش داوری قرار بگیری. ️همیشه بگو: خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر پیش داوری کنم و بیشتر فرصت دهیم ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گناهی که نعمتها را تغییر میدهد آیت الله مجتهدی تهرانی ره
@Ostad_Shojaeروح رمضان.mp3
زمان: حجم: 5.14M
اَللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ... ▫️ مهمترین کار ما در ماه مبارک رمضان چیست؟ - چطور باید آن را انجام دهیم؟ 🌙 🎤 @Ostad_Shojae
🔴حمایت‌های مردمی از سعید محمد آغاز شد 🔹در طول چند ماه گذشته و بعد از هجمه‌های گسترده برخی از چهره‌های اصولگرا و اصلاح طلب علیه سعید محمد، بنابر اخبار واصله، گروه‌های مختلف مردمی، اقشار و اصناف ضمن تهیه طومار‌هایی در کل کشور، حمایت خود را از سعید محمد و دعوت از وی برای حضور در صحنه انتخابات آغاز کردند. این حجم از تهاجمات مستقیم و غیر مستقیم در حالی است که پس از جدایی "سعید محمد" از قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا و جدی شدن حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری، موج گسترده‌ای از استقبال جوانان در فضای مجازی شکل گرفته که موجبات نگرانی کانون‌های قدرت و ثروت را فراهم کرده است. 🔹این اقبال عمومی که در فضای مجازی به طور فزاینده‌ای در حال رشد است هم اکنون توسط تعداد زیادی از اقشار مختلف مردم با ارسال طومار‌ها و بیانیه‌هایی، در حمایت از وی و انتقاد از تخریب‌های اخیر در حال تهیه است. ✍منبع : پارسینه به نقل از بولتن نیوز 🔴فصل بیداری ملت(دکتر سعید محمد) @bidari
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ⚠ هوشیار باشیم؛ نگذاریم اشتباهات سالهای گذشته شود. 🔴 کسی را وارد عرصه انتخابات کنیم که و باشد؛ فقط یک فرد پاک دست می تواند در برابر بایستد. ۱۴۰۰ 🔴فصل بیداری ملت (برای دکتر محمد) https://eitaa.com/joinchat/1673658370Cff4494efc9
دلِ پر معصیت آماده‌ی مهمانیت نیست الهی بالحسین آماده کن این قلب ما را 🌙 🎧 @mediamazhabi 🕋
🔴 یادتان نرود..... 🌺مرد هایی که زنان محجبه دارند، گاه یادشان میرود که از همسرانشان بابت حجاب تشکر کنند! 🌺یادشان میرود که پذیرایی از مهمان با حجاب سخت تر است! 🌺یادشان میرود که مسافرت با حجاب سخت تر است! 🌺یادشان میرود که بچه داری با حجاب سخت تر است! 🌺یادشان میرود که خرید با حجاب سخت تر است! 🌺یادشان میرود که در گرمای تابستان چه جهادی است چادری بودن! 🌺یادشان میرود اگر خیالشان از همسرشان راحت است؛ 🌺بخاطر سختی حجابی است که آنها تحمل میکنند! گاهی با شاخه ای گل 🌷 از همسرانتان بابت حجابشان تشکر کنید، تا بدانند که جهادی که امروز با حجابشان میکنند ، برایتان ارزشمند است. ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
((( کفش کارگر ))) استادی با شاگردش از باغى ميگذشت ... چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ...! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين! مقدارى پول درون آن قرار بده ... شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد. با گريه فرياد زد : خدايا شکرت ! خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .... ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت.... استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی..... + در مقابل یک فرد معلول با سرعت کم راه بروید. + در مقابل مادری که فرزندش رو از دست داده بچه تون رو نبوسید. + در مقابل یک فرد مجرد از عشقتون نگید. + در برابر کسی که نداره ، از داشته هاتون مغرورانه حرف نزنید هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد، مگر به " تقوا " مگر به " علم و ادب " و تقوا و علم و ادب در این اعمال موج می زند ــــــ ـــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
. ♻️ چه کسی سیدحسن خمینی را از کاندیداتوری منع کرد؟ امام خمینی (ره) یا امام خامنه‌ای! باتوجه به عدم سابقه اجرایی و مدیریت کلان سید حسن خمینی، بدیهی بود که امام خامنه‌ای چنین توصیه‌ای پدرانه به فرزندی داشته باشند. زیرا ایشان بدون برخورداری از شرایط قانونی و توان لازم، با تحریک عناصر افراطی و بعضا بدنام، بدنبال این هستند تا در سایه نام "خمینی" برای خود کیسه سیاسی بدوزند. اما امام خامنه‌ای اولین پدری نیستند که چنین منع دلسوزانه‌ای را در برابر این فرزند قرار داده‌اند. پیش از این امام خمینی (ره) در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰ نامه مهمی را خطاب به نوه جوان دیگرشان می‌نویسند. امام خمینی (ره) در این نامه خطاب به نوه ارشد خود (فرزند مرحوم شهید آقا مصطفی) می‌نویسند: «بسمه تعالی‌ / پسرم، حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت ایام، انسان متوجه می‌شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران های سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر می‌کنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی- انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم./ ۹ رجب ۱۴۰۱ / روح الله الموسوی الخمینی»‌ صحیفه نور: جلد ۱۴، صفحه ۳۴۵. شاید گفته شود که نامه حضرت امام به سیدحسین خمینی، مربوط به زمانی است که وی حامی بنی‌صدر بود و رسانه‌های بیگانه، نظام سلطه، منافقین و سلطنت‌طلبان هم مدافع بنی‌صدر بودند و امام نمی‌خواست نوه‌اش در این پازل قرار بگیرد. این برداشت درست نیست چرا که؛ 🔹اولا: حضرت امام بصورت کلی می‌فرمایند: «من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند.»‌ و به همین دلیل تا در قید حیات بودند، حتی پس از آن نیز علی‌رغم دعوت‌های مختلف، فرزند بزرگوارشان (مرحوم سیداحمد خمینی) هرگز در این امور ورود نکردند و مسئولیتی نپذیرفتند. 🔹ثانیا: امروز نیز مثل آن روز، افراد و جریانی به دنبال فتنه‌انگیزی و بهره برداری از بیت امام و نام خمینی است که از قضا همان رسانه‌های بیگانه، همان نظام سلطه، همان منافقین و همان سلطنت‌طلبان، مدافع آن افراد و آن جریان هستند. اینجاست که تیزهوشی نوه گرامی امام، می طلبید تا مانند پدر بزرگوارشان، مراقب فتنه‌گری‌ها باشند و بدون هزینه‌کرد از رهبر انقلاب، خود پاسخ منفی را از همان ابتدا به این درخواست‌های نابجامی‌داد. حمید رسایی (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b