6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : تجربه شیرین فداکاری و خدمت
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_میرباقری
💠 @Masafe_akhar
#کلام_علما
💠از مرحوم علامه طباطبايى پرسيدند: چه کار كنیم تا در نمازمان حضور قلب بیشتری داشته باشیم؟ ايشان فرمودند :
كم حرف بزن.
@masafe_akhar
#دنیا تمام می شود ، خوب گوش کنید ....
ماهم مثل شما یک روز جوان بودیم ، اما تمام شد .
🔹به خودتان دلتان بسوزد ، برگردید ، مخالفت را کنار بگذارید ....
#آیت_الله_شجاعی
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
May 11
💎 ️اهمیت #مراقبه 💎
✨ انسان باید به گذر عمر خود وپایان فرصتها توجه کند به بد حالی و بیچارگی خود واقف شود و هنگامیکه حق تعالی با لطف خود به او نشان داد که قلبش از ایمان خالی است از #غفلت بپرهیزد و به مجاهدت و مراقبت بپردازد زیرا فرصتها در حال پایانست و بزودی با پایان یافتن عمر به حقیقت باطن خود پی خواهد برد
چنان که روایات رسیده از معصومان { علیهمالسلام } گویای این مطلب است که حقیقت ساعات #گناه آن چنان ظلمانی ومتعفن است که یک لحظه آن عیش و شادی اهل بهشت را در هم می شکند. انسان تا وقتی در حیات دنیایی به سر می برد از حقایق محجوب است و هنگامیکه مرتکب گناهی میشود و میبیند که تغییری در عالم پدید نمی آید گمان میکند اتفاقی نیفتاده و هر چه بوده گذشته ولی به راستی این گونه نیست او از ظلمتی که برای خویش بوجود آورده محجوب است.
💎 بر خلاف آن، لحظات #ذکر و یاد حق تعالی باطنی نورانی دارد و چنان است که اگر یک لحظه از آن بر اهل جهنم نمایان شود آن چنان مدهوش میشوند که عذاب جهنم را از یاد میبرند.
🔸 بنابراین حسرت انسان در روبه رو شدن با چنین حقایقی و آرزوی بازگشت به #دنیا برای کسب معرفت ، بالاتر از حد تصور است این جاست که ضرورت معاشرت با اهل ذکر و پرهیز از اهل غفلت بر انسان روشن میشود زیرا همنشینی با اهل ذکر ، انسان را به یاد خدا و مراقبه تشویق میکند در حالی که همنشینی با اهل غفلت او را به گمراهی و غفلت می کشاند. ✨
📚 منبع ؛ کتاب کیمیای وصال ، صفحه ۹۸، حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی " رضوان الله علیه "
#آیت_الله_شجاعی
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم
توصیف لحظه ی مرگ از زبان حضرت علی علیه السلام:
درلحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شود،رنگ می پرد.
مرگ می آید.زبان می گیرد.انسان هنوزمی بیندومی شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد.
فکرش کارمی کند.باخود فکر می کندکه عمرش رادرچه راهی صرف وتباه کرده وایامش راچگونه سپری کرده است؟درآن لحظه ازاموال وثروت هایی که درطول عمرش جمع کرده یادمی کند و باخودمی گوید:این اموال راازچه راهی بدست آورده ام وفکرحلال وحرام آن نبودم اکنون گناه وحسابش بامن است ولذت وبهره اش بادیگران...
ولی مامور مرگ همچنان روح او را ازاعضای اوجدامی کند تا زبان وگوش هم ازکارمی افتد و فقط چشمانش می بیند
وبه اطراف خودنگاه می کند و تلاش و وحشت حرکت اطرافیان خود رامشاهده می کند.
دیگرنمی شنودوحرفی هم نمی زند.
درلحظه آخر روح ازچشم هم گرفته می شود و او مانند مرداری درمیان دوستان وبستگان می افتد وهمه ازاومی ترسند و ازکنارش فرارمی کنند.
پس از اندکی او رابه خاک سپرده از او دور می شوند واورابه دست عملش می سپارند وبرای همیشه ازدیدارش چشم می پوشند..
درروایات آمده:
جان کندن انسان گنه کارشبیه کندن پوست ازبدن حیوان زنده است.
وهنگام مرگ خوبان بشارتی به آنهاداده می شودکه چشمانشان روشن شده(جایگاهشان رادرآن دنیامی بینند)به مرگ علاقه پیدامی کنندوراحت جان می دهند.
📘الثاقب فی مناقب
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
👈 کانال مرگ و رستاخیز
🆔 @rozehasrat
#کلام_علما
💠استاد قرائتی: بعضی کارها مثل لیمو هستند اولش شیرینه اما بعد از گذشت مدت کوتاهی تلخ می شه درست مثل گناه که اولش باعث لذت و شادی میشه اما تا آخر عمرت باید جواب همون گناهت رو بدی...
@Masafe_akhar
مداحی آنلاین - منو ببخش - نریمانی.mp3
5.35M
⏯ #نماهنگ ویژه #امام_زمان(عج)
🍃ذکر غروب جمعه هاست
🍃آقام کجاست .... آقام کجاست ...
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌بسیار دلنشین
💔 #غروب_جمعه
@Masafe_akhar
🖤 #امیرالمؤمنین عليه السلام:
🍀 کار اندکی که ادامه اش میدهی
از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیدوارکننده تر است
🍃 قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ
أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ
حکمت 278 نهج البلاغه
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Masafe_akhar
#حدیث
💠امام علي (ع) فرمود: شمارا سفارش میكنم كه به ياد مرگ باشيد و از آن كمتر غفلت ورزيد؛چگونه ازچيزي غفلت مي كنيد كه او از شما غافل نيست؟
📚« نهج البلاغه ،خطبه 188»
@Masafe_akhar
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت تکاندهنده فحاشی به دیگران
استاد عالی
@Masafe_akhar
همنشین حضرت داوود علیه السلام
حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده. خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود. پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند. عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم. داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت. مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند. متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد. در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند. متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم. پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد.
داستان های بحار
@Masafe_akhar