🖤 #امیرالمؤمنین عليه السلام: 🍀 کار اندکی که ادامه اش میدهی از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیدوارکننده تر است 🍃 قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ حکمت 278 نهج البلاغه اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @Masafe_akhar

#حدیث 💠امام علي (ع) فرمود: شمارا سفارش میكنم كه به ياد مرگ باشيد و از آن كمتر غفلت ورزيد؛چگونه ازچيزي غفلت مي كنيد كه او از شما غافل نيست؟ 📚« نهج البلاغه ،خطبه 188» @Masafe_akhar

عاقبت تکان‌دهنده فحاشی به دیگران استاد عالی @Masafe_akhar

همنشین حضرت داوود علیه السلام حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده. خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود. پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند. عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم. داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت. مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند. متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد. در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند. متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم. پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد. داستان های بحار ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@Masafe_akhar

#کلام_علما 💠آیت الله مجتهدی: دیدید بعضی ها تا میخواهند دو رکعت نماز بخوانند ، انگار یک کوه پشت آنها افتاده ، اینھا همه بر اثر گناهان زیاد است... @Masafe_akhar

✍امام علی عليه السلام: قويترين مردم در ايمان، با توكّل‌ترين آنها به خداوند سبحان است. 📚غررالحكم حدیث ۳۱۵۰ @Masafe_akhar

🎬 کلیپ : معیار توحید و شرک 👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی 💠 @Masafe_akhar

🎬 کلیپ : دنیا گذرگاه است نه نمایشگاه! 👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_نظافت 💠 @masafe_akhar

✍ امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) : زندگى دنيا ، كالايى بيش نيست و كالاى دنيا ، دير فراهم مى آيد و اندك به كار مى آيد و زود از كف مى رود 📚 تنبيه الخواطر ، ج ۲ ، ص ۱۰۲ 👈 کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat

•﷽• نقطھٔ رستگارے🍊 #استاد_محمد_شجاعے🎙 @Masafe_akhar

🔰رکن رهایی 🔸رکن اصلی رهایی از چنگ شیطان این است که به عیوب خودمان مشغول شویم. 🔹اما شیطان اصلاً نمی‌گذارد آدم به عیوبش فکر کند. این خط قرمز شیطان است. تا می‌خواهی بگویی من این عیب را دارم، هزار نفر بدتر از خودت را جلوی چشمت می‌آورد. ✅نکتۀ اصلی همان ذکر است. همان توجه است. 🔸 توجه به این‌که من عیب دارم، مشکل دارم، باید روی خودم کار کنم. 📍برگرفته از جلسات گریز از رجیم #ذکر #توجه #شیطان @Masafe_akhar

🍃داستان تمثیلی 🍃 🖤رقابت شیطان بایک شیطان صفت... 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat