#جمعه_نوشت
بخشی از کتاب #آشتی_با_امام_زمان عج
به قلم استاد #محمد_شجاعی
✍ استکبار جهان سال هاست، که درگیر مسأله ای به نام مهدی موعود (عج) است.
آنها از منابع دینی ما دربارهی شخصیت ایشان و هرچه که به ایشان مربوط است، کاملاً اطلاع دارند.
آنها هم در منابع دینی یهود، و مسیحیت، و هم در منابع اسلامی با یک خبر مشترک و واحد از آیندهی بشریت روبرو شده اند، و آن آمدن موعود و جنگ نهایی و #برخورد_تمدن هاست💫.
از "برخورد تمدنها" و "آیندهی جهان" ، در این کتاب بیشتر بخوانیم ...
@ostad_shojae
@ostad_shojaeشرح دعای ندبه_8.mp3
زمان:
حجم:
11.61M
#شرح_دعای_ندبه ۸
✨ طراحی دعای ندبه، درست بر اساس هدف اصلیِ خلقت، صورت گرفته است.
کسی میتواند از این دعا بهره بگیرد، و بر بال آن سوار شده و به این هدف نزدیک شود که؛
۱ـ هدف را شناخته، و عشق رسیدن به آنرا داشته باشد!
۲ـ مسیر زندگیاش، متناسب با مسیر دعا باشد.
▫️ چه کسانی از دعا بی بهره میمانند؛ حتی اگر هر جمعه آنرا بخوانند؟
#استاد_شجاعی 🎤
@ostad_shojae
🌺 امام حسن عسکری (ع) فرمودند: سختتر از یتیمیِ کسیکه پدر خود را از دست داده؛ یتیمی است که از امام خود جدا و محروم ست و نمیتواند به او دسترسی پیدا کند و نمیداند که وظیفه اش در احکام دینی مورد ابتلای او چیست. بدانید، هرکسی که او را هدایت و راهنمایی کند و آیین ما را به او بیاموزد در پیشگاه خداوند همراه ما و در جایگاه ماست
🆔 @emame_zaman
🔴🔵 شاد کردن دل امام زمان (عج)
🌺 آیت الله بهجت(ره):
🌕 وقتی دل مؤمنی را شاد كنید، خدا از لطف، مَلکی را خلق میکند که آن ملک، شما را از بلاها و تصادفات و ... حفظ میكند.
این که میبینید در برخی تصادفات بعضیها محفوظ میمانند در حالی که به نفر کناری آنها آسیب وارد میشود به سبب این است که آن شخصِ محفوظ مانده، در مسرّت اهل ایمان نقش داشته است.
📚 برگی از دفتر آفتاب، ص ١٨۴.
🌸 حالا فکر کن اگه کاری کنم که دل ❤️ امام زمان رو شاد بکنه، چی میشه ...
🌺 برای شادی دل امام زمان ....
🆔 @emame_zaman
💠 خدایا ببخش
🔹 اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَم
🔹خدایا ببخش گناهانی را ڪه نعمت ظهور و حڪومت امام زمانت را از ما گرفته است. گناهانیکه ما را سرگردان بیابان غیبت نموده !
🆔 @emame_zaman
🔴🔵 امام زمانی بودن سخت نیست فقط جگر میخواد .اگر مردش هستی بسم الله
🌺 وارد میوهفروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوهفروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجبزدهام را به سرعت به میوهفروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمیشه میوه خرید!
🔹محمد آقای میوهفروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوهی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوهی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوهها تابلوی قیمت نمیزنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمتها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچههاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک میکنم و همیشه با امام زمانم معامله میکنم.
🔺دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم میخواست روی میوهفروش را ببوسم، میوهها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم میگفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله میکردم.
🆔 @emame_zaman
🔴🔵 راهی بسوی امام زمان (عج):
🔻از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت امام زمان علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامي رسيدید؟
🔸گفته بود: نمي دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان زير آن براي كَفْن و دفن و مجلس عزاداري و پذیرایی از اهالي روستا گذاشته بودم. اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقي آمد كه آثار صدق و شكستگي در چهره اش پيدا بود و نيازمند بود.
🔹گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول است. مي تواني كمكي به من بكني؟
گفتم: هزار تومان دارايي من است که گذاشتم براي كفن و دفن و مجلس عزايم. پانصد تومان آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردي! اين چه احتياطي است مي كني؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج دارد؛ تو هم که مي داني راست مي گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خداي تو هم كريم است.
بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: ناراحت نباش؛ شتر ديدي نديدي؛ نمي خواهد پول را برگرداني.
🌹 شب آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهي براي خودت به ما باز كردي!
🆔 @emame_zaman