eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی از غسالخونه تا برزخ
همایش فوق به انجام رسید و در پایان، قرار شد برخی پرسش های حاضران که به علت تنگنای وقت، فرصت پاسخگویی
پاسخ به 3 : آقای محمد زمانی قلعه: بله . در مرور زندگی ، لحظه ی تصادف را با احاطه ی کامل دیدم. صدمات و دردهائی که در اثر تصادف به جسم فیزیکی من وارد میشد بلافاصله از طریق یک منبع نور واسطه به انرژی یا نور بسیار رنگارنگ که هیچکدام از رنگها نظیری در این دنیای مادی ندارد. و من شاید بتوانم به نوعی آن را به رنگ طلائی توام با آبی تشبیه کنم که البته باز هم این یک توصیف ناقص است. هر جزئی از این رنگها صدها معنا و مفهوم داشت که بی اندازه زیبا بودند و به همراه نوعی از موسیقی ازلی که مربوط به آنجا بود و امکان شنیدن و احساس آن در این دنیا و خصوصاً با حس های پنجگانه ما وجود ندارد در روح من و انوار من به صورت تلطیف شده ذخیره میشد تا برای خودم بماند و بایگانی شود. این دردها برای من به معنی گرم شدن لطیف شدن آرام شدن و احساس شارژ شدن بود که گویی بخشی از روند تکامل من بودند. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
همایش فوق به انجام رسید و در پایان، قرار شد برخی پرسش های حاضران که به علت تنگنای وقت، فرصت پاسخگویی
پاسخ پرسش 4: به صورت نوری بسیار زببا و مهربان که بسیار جاذبه داشت و با من بسیار مانوس بود و جاذبه ی او مرا به سوی خودش جلب میکرد. ولی متاسفانه در بدو امر، جاذبه ی پرداختن و بررسی اموری که مربوط به دنیای مادی بود بیشتر بود زیرا ناگاه قابلیتی پیدا کرده بودم که همه چیز را میفهمیدم . مثل این بود که هر کانالی را باز میکردم سریعا اطلاعات آن به من میرسید بنابراین من به علت اینگونه دسترسی سهل و سریع به اطلاعات، در ابتدا مشغول پرداختن به موضوعاتی شدم که قبل از مرگ با آنها زندگی کرده و عادت کرده بودم و لذا مدام بطرف آنها میرفتم ولی وقتی اندکی از انها فارغ شدم توجهم به نور راهنمایم جلب شد و بر او تمرکز کردم. درواقع فقط به سمت نظر کردم و انگار کانال اطلاعاتی بین من و او باز شد. و نور او بطرف من تابیدن گرفت و هر ذره کوچکی از آن نور معانی متعددی داشت و من همه معانی را می گرفتم و دقیقا میفهمیدم. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
پرسش 5: آیا تا سن 26 سالگی انسان خوبی بودید یا نه ؟ (به نظر خودتان) برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
پاسخ پرسش 5: محمد زمانی قلعه: نه من تا قبل از این واقعه گناهانی مرتکب میشدم و به وظایفم اهمیت نمیدادم. اما این را هم می توانم بگویم که به برخی مسایل هم خیلی تقید و داشتم و با حساسیت رعایت میکردم. مثلا شدیدا مقید بودم که به همسر کسی نظر نداشته باشم . اما باید بگوبم که در عین حال اشکالات زیادی هم داشتم. برای نمونه، باوجود اینکه از خداوند خواسته بودم درجوار امام رضا علیه السلام باشم و دعایم هم اجابت شده بود ولی در مدت پنج سالی که ساکن مشهد بودم باز هم در جوار ایشان خطا میکردم مثلا بعضا در روزه کاهلی داشتم و یا گاهی نمازهایم قضا و یا مدتی رها میشد. اما واقعا نمیدانم به چه علت اینهمه بخشش و نعمات را به من تفهیم کردند و واقعیات را به عینه و به آنصورت که در آنجا حسابرسی میشود نشانم دادند و کاملاً به من فهماندند که چه نظمی و چه عشق سرشاری در درگاه خداوند وجود دارد. و اینگونه بود که دریافتم چقدر کارها و وظایف در این دنیا داشته ام که باید به انجام میرسانده ام و تازه فهمیدم که از اقیانوس فرصتهایی که در این دنیا داشته ام فقط به قدر یک انگشتانه برای خود ذخیره کرده و به آن دنیا برده بودم. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
پرسش 6: خانم پرستار چه شد ؟ برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
پاسخ پرسش 6: آقای محمد زمانی قلعه: پس از اینکه مدتی از بهبود جسمی من گذشت. مدتی هم طول کشید تا حال روحیم بهتر شود و از کوه گردی و عزلت به خانه آمدم. و کم کم لباسها و سر و وضعم رسیدگی کردم و روزی ظاهرم را مرتب کرده و به ایشان مراجعه و شروع کردم به نشانی دادن از وقایع آن روز که: یادتان هست ؟ من همان بیمار تصادفی هستم که شما فکر میکردید مرده و در آن زور چنین و چنان افکاری را در مورد من داشتید. اما آن خانم با شنیدن نشانیهای من بلافاصله مثل کسی که به او شوک روانی وارد شده باشد ترسید و فرار کرد و... تمام ! در واقع من به بدترین وجهی امکان خواستگاری را برهم زدم. و بعدها متوجه شدم که در حقیقت من به ایشان آسیب روحی رسانده ام چرا که با خود فکر میکرد چطور مگر ممکن است کسی با آن دقت از افکار من در آن لحظات باخبر شده باشد؟ اما به هرحال ، کاری است که شد و من فقط توبه کردم و هنوز هم از خدا طلب بخشش میکنم این اتفاق، و برخی موارد مشابه ، برای من تجربه هایی شد که تصمیم گرفتم دیگر از دانسته های خود که از آنجا گرفته بودم استفاده نکنم. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام رضا محمدی کارشناس مذهبی مباحث برزخ معاد و عالم غیب تجربه گران مرگ موقت می توانند تجارب خود را به نشانی زیر با ما در میان بگذارند: وبگاه دریافت تجربه های مرگ موقت : zendegitv.com http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
دانشگاه تربیت معلم یزد دی ماه 1395 همایش: تجربه نزدیک به مرگ سخنران:محمد زمانی قلعه دی ماه ۹۵ هما
محمد زمانی قلعه : در میان ارواح انسان هایی که در آنجا مشاهده کردم، بدترین وضعیت را انسانهایی داشتند که خودشان را کشته و خودکشی کرده بودند. این افراد همچون میوه ای که از درخت هستی کنده شده باشند، گویی خودشان را از کل هستی جدا کرده و انگار که در نوعی از تاریکی و تنهایی مطلق فرو رفته بودند و با هیچ چیز و هیچ جزئی از عالم ارتباط نداشتند. گویی در لایه ای غیرقابل نفوذ از تنهایی و بیکسی خود فرو رفته و به هیچ وجه قابلیت ارتباط گیری با عالم بیرون از خودشان را نداشتند. اینها بدترین وضعیت عالم را برای خود به وجود آورده و به دست خودشان، خود را از کل عالم هستی - که همچون درختی کل اجزایش تا بینهایت به هم پیوسته است - کنده و جدا کرده بودند و بنابراین عملا از عالم جدا شده بودند. می توانم بگویم این افراد در آن دنیا در حالتی شبیه به انفرادی قرار گرفته بودند. البته نه اینکه دور و برشان دیواری باشد. بلکه منظورم این است که انزوایشان به حالتی بود که چیزی از دنیای پیرامونشان نمی فهمیدند. بی ارتباط با عالم شده ، در خود فرورفته و تک و تنها در شرایطی بسیار تلخ و غیرقابل وصف و بریده شده از همه چیز قرار داشتند. شرایطشان بسیار تلخ و سخت بود. فقط هنگامی که از دنیای مادی کسی کار خیری انجام میداد و پاداشش را به یکی از اینها هدیه می کرد نوعی گشایش برای این فرد ایجاد میشد ، یعنی تنگنا و محدوده ی بسته ی انزوایش قدری وسیعتر و بازتر میشد. اگر بخواهم تشبیه کنم، مثل کسی که درون کیسه ای قرار گرفته باشد و بدون اینکه در کیسه را باز کنند فقط کیسه را بازتر و وسیعتر کنند. البته این فقط یک تشبیه بود. وگرنه چیزی که مادی و دیوارگونه باشد گرداگرد اینان را فرا نگرفته بود. بلکه انزوای مطلقشان ناشی از عملشان و کشتن خودشان بود نه اینکه دیواره یا کیسه ای وجود داشته باشد. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
محمد زمانی قلعه : در میان ارواح انسان هایی که در آنجا مشاهده کردم، بدترین وضعیت را انسانهایی داشتند
آقای محمد زمانی قلعه : در همان مدت کوتاهی که در این دنیا نبودم به حدی اطلاعات در اختیارم بود و آن دنیا به قدری سرشار از اطلاعات بیدریغ بود که می توانم بگویم انگار به اندازه ی پانصد سال یا بیشتر در آنجا زندگی کرده ام. و اگر تا پایان عمرم هر روز ساعتها درباره ی آنچه در آنجا دریافتم سخن بگویم، باز هم تمامی نخواهد داشت. بنابراین هرچند ساعت که برای شما درباره ی مشاهداتم و دریافت هایم از آن عالم سخن بگویم باز هم تمام شدنی نیست و اگر هر چند جلسه ( هرقدر هم طولانی)، یکسره به وصف آن دنیا بپردازم، باز هم سخنانم ناقص و ناتمام می مانند و باز هم ناگفته های بسیاری خواهد ماند که مسلما نه من می توانم تمامشان را منتقل کنم و نه مخاطب توان و فرصت شنیدنش را دارد. و این مساله به علت وفور اطلاعات موجود در آن دنیا و فوران دانش بینهایتی است که درآنجا از سوی تمام موجودات و مخلوقات به طرف شما در یک جریان مدام و خودبه خودی است و شما برای فهم یک پدیده نیاز به بررسی و تعمق و تفکر ندارید . فقط کافی است یک چیز را مورد توجه قرار دهید. همین و بس. بلافاصله آن چیز، خودش، خودش را به شما می فهماند و هنگامی که شما حضور در آنجا را تجربه کنید درخواهید یافت که درهر لحظه درباره ی هرچیزی که به آن توجه کنید، میلیونها و میلیاردها اطلاعات از پیرامون، به سویتان سرازیر میشود. و جالب اینجاست که برای دریافت و فهم آن همه معلومات در آنجا کمترین مشکل و مساله ای ندارید و بسیار عادی و با سهولت و سادگی همه ی آنها را در می یابید و کمترین تعجبی هم در این باره ندارید. حواس شما در آنجا پنجگانه نیست و این احساسات پنجگانه ی این دنیایی درآنجا از کار افتاده اند اما دهها و صدها حس جدید در اختیار دارید که به مراتب قویتر و کاملترند و من نمیتوانم برایتان وصف کنم که چه نوع احساساتی هستند چراکه اصلا نظیری در این دنیا ندارند و واقعا نمیدانم به چه چیز باید تشبیهشان کنم تا شما دریابید. برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
آقای محمد زمانی قلعه : در همان مدت کوتاهی که در این دنیا نبودم به حدی اطلاعات در اختیارم بود و آن د
محمد زمانی قلعه : نگاه کردن ما در اینجا به گونه ای است که فقط از یک طرف می بینیم و طبق عادت فقط در یک جهت (سمت جلوی جمجمه مان) را آنهم کمتر از 180 درجه می بینیم اما پشت سرمان را به میزان بیشتر از 180 درجه نمی بینیم. در آنجا نگاه من اصلا محدودیت نداشت، یعنی من در هر آن، تمام جهتها و زاویه ها را می دیدم. یعنی دورتادور خودم که در زاویه ی افقی 360 است را می دیدم . و حالا این 360 درجه را در تمام زاویه ها بچرخانید .... من تمام زوایای گرد خودم را همزمان با هم می دیدم و نیاز به این نداشتم که مثل این دنیا برای دیدن چیزها سرم را به اطراف و به سمت این چیز و آن چیز بچرخانم. در یک جمله خلاصه می توانم بگویم اگر یک کره ی شیشه ای را فرض کنید که شما در مرکز آن قرار گرفته اید و بنا به فرض اگر تمام سطح آن کره ، سطح چشم شما باشد آنگاه چگونه می دیدید؟ خب معلوم است.همه ی جهات را به طور کامل. یعنی بسیار بیشتر از 180 درجه را. در واقع بی نهایت درجه را می دید. من در آنجا به همین صورت می دیدم. به علاوه ی اینکه مثل این دنیا نبود که فقط پوسته و رویه ی اشیاء را ببینم. بلکه جلو و رویه و درون و پشت هر چیز را هم می دیدم و بنابراین تا بی نهایت آن عالم، هیچ چیزی مانع نگاهم نبود. و فقط به یک چیزی توجه کنم تا آن چیز از بین تمام موجودات عالم برای من برجسته و نمود داده شده و بلادرنگ با تمام جزئیات درونی و بیرونیش و کل واقعیات وجودی و سرگذشتش برای من عیان و ارایه میشد و به محض توجه کردنم به آن، بدون صرف زمان و با تفکر و تامل، همه چیزش و تمام اطلاعاتش به طور جامع و کامل در اختیلرم قرار می گرفت به گونه ای که من کاملا درباره ی آن مدیده به اشراف و اطلاع کامل میرسیدم و نیاز به هیچگونه توقف و توجه بیشتری روی آن نداشتم که چیز بیشتری درباره اش بدانم. زیرا همه ی آنجه که از زمان شکل گیریش تا الان وجود داشت کاملا عیان و آشکار فهمیده میشو و من میگرفتم. در واقع میتوانم بگویم که ما در این دنیا بر مبنای حس بینایی این دو حالت زیر را داریم: 1- نگاه کردن توسط چشم من 2- دیده شدن توسط پدیده ها اما در آنجا دو حالت زیر جایگزین موارد فوق شده بود: 1- توجه کردن توسط من (به جای نگاه کردن) 2- ارائه اطلاعات از سوی پدیده ها (به جای دیده شدن ) برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربیات نزدیک به مرگ در دیگر نقاط جهان: برگرفته از مستند After life که حدود بیست سال پیش از شبکه یک تلویزیون ایران پخش شد. عنوان ایرانی مستند : نسیمی از حقیقت برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5