eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم این پست رو ذخیره کن و بعد برای رفقات بفرست ان شاالله با دیدن این پست تلنگری برا اونا هم باشه👌 قسمت سوم اب ریختم تو صورتش به نیت غسل اخرش😭 پلک هاش رفتن بالا چشمای قشنگش پیدا شدن💔 دستی کشیدم رو چشم ها تا بسته بشن... دستش گرفتم دستم 😭 استغفرالله ربی و اتوب الیه ،یاد مرگ خودم او زمانی که دستام بی جون و خشک شده هستن و غساله تند تند داره منو غسل میده افتادم💔چقدر برای اون روز خودمو اماده کردم؟ چقدر برای اخرتم توشه ی سفر جمع کردم! چقدر نماز هامو اول وقت خوندم! چقدر غیبت نکردم! چقدر احترام پدر و مادرم رو داشتم! چقدر دلی رو شاد کردم! چقدر قضاوت نکردم‌ ومننننن از تمام اعمالم می‌ترسم خدایا منو تو راه خودت اون چیزی که خیر وخوبیه قرارم بده من از روزی که دستام خالی باشه ‌و دنیا رو ترک کنم میترسم،کمکم کن اینقدر اعمالم خوب باشه که از اون روز ترسی وجودم رو نگیره😔💔 اب رو اروم‌ اروم از روی شونه هاش ریختم تا نوک انکشت های دستش ،دست خشک و کج شد ه بود یکی یکی لای انگشت ها رو باز کردم و اب ریختم ،بعد رفتم سمت پاها 😔 پاهای ک مثل چوب کج و خشک شده بود، به رفیقم گفتم پا رو تاجای ک میشه راست کن ،اگ نشد هم مشکلی نیست فشار نیار،تا اب رو مستقیم بریزم سمت راست پاش،پا راست نمیشد💔 به صورت عمود و کج خشک شده بود😭 کار غسل رو به اتمام رسوندم ،کفن رو از قبل روی برانکارد پهن کرده بودم،رفتم برانکارد اوردم جفت حوضش کردم ،رفیقم رفت داخل حوض و جنازه رو بغل کردو با کمک هم داخل کفن قرارش دادیم از لای در دیدم یکی داره نگاه میکنه و اروم اروم گریه میکنه😭 گفتم بیا داخل کارش داره تمام میشه.... اومد داخل خودشو انداخت روی پاهای خشک شده ی مادر وشروع کرد بوسه بارون کردن و زجه زدن😭💔 نفسی برام نمونده بود کمرم زدم به دیوار و سخت ترین تصاویر عمرم رو داشتم به چشم میدیدم😭 وای مادرم دلم میخاست همون لحظه زنگ بزنم به(دا) مادرم و بگم منو بخاطر تمام بدی هامو و اشتباهاتم ببخش ،تور خداااا منو ببخش ماما،یکی یکی بچه هاش اومدن دورش و شروع کردن حرف زدن باش،حس کردم فضای غسالخونه داره برام تنگ میشه نگاه کردم رفیقم بدتر من بود سرش پایین یه ریز گریه میکرد با صدای اونا،منم انگار غم عالم تو سرم بود یه حس عذاب وجدان یه حس بدی داشتم و مدام میگفتم مامان من برات هیچی نکردم ازت دور بودم و هیچ وقت نوکریت رو نکردم😭💔 رفتم سمت حوض پنبه ها رو بلند کردم ،داخل دستم گلوگه کردم گذاشتم دهنش😭 مادر منو ببخش.... یکی یکی دخترا بی حال شدن..... روسری عروسم گره دادم و با پنیه کل صورت رو پوشندم😭💔 دیدار به قیامت‌....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴾﷽﴿ 💢 سکرات مرگ استثناء ندارد💢 🎙حجت الاسلام حسینی قمی ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️دنیا چه جائیه ...!؟ 🎙 حال دنیا را پرسیدم من از فرزانه ای گفت : یا آّب است, یا خاک است , یا پروانه ای ! گفتمش احوال عمرم را بگو , این عمر چیست ؟ گفت یا برق است , یا باد است , یا افسانه ای! گفتمش این ها که می بینی , چرا دل بسته اند گفت یا خوابند , یا مستند , یا دیوانه ای ! گفتمش احوال جانم را پس از مردن , بگو ؟ گفت یا باغ است یا نار است , یا ویرانه ای ! http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
⚡️ماجرای عجیب دعوای سگ و جوان در قبر⚡️ 👈 این جریان از عجیب‌ترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله ضیاءآبادی، امام خمینی ره نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است: 🌹شیخ بهایی نقل می‌کند: روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت : ☀️روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند. 🍀چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّه‌ام می‌رسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوش‌صورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد. 🌱من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب می‌بینم یا بیدارم.در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرت‌انگیزی به شامّه‌ام می‌رسد، دیدم سگی وحشت‌انگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد. من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنه‌ای دارم می‌بینم. ⛔️ لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباس‌هایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛ خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟ 🍀 گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قوی‌تر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد. حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود. 🌹شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید می‌نماید 📕منبع:خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاء‌آبادی، جلد 2 صفحه 19 الی 22 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
*♨️گـذرزمـان در بـرزخ بـرای مـومن و گنـاهـکار* *✍حضرت علی علیه‌السلام با یاران خود به قبرستان وادی السلام رفتند، بر سر قبری ایستادند و فرمودند:* ای بنده خدا به اذن خدا از جای برخیز یاران او دیدند فردی با محاسن سفید از قبر خارج شد و سلام داد. *✨حضرت فرمود:* چند سال است از دنیا رفته ای ؟ پاسخ داد: به سال نرسیده فرمودند: چند ماه است؟ گفت: به ماه نرسیده فرمودند: چند روز؟ گفت: روز هم نشده، شاید ساعتی گذشته . حضرت برای او دعا کرد و آن مرد به قبر بازگشت بعد به یاران خود فرمود: 👈این پیرمرد صدسال است که از دنیا رفته ولی چون در بهشت برزخی بوده طول زمان در عالم برزخ برای او کمتر از ساعت بوده است. سر قبر دیگری رفتند و صاحب قبر را صدا زدند شخص سیاه روی با حالتی زار و خسته از قبر بلند شد. سلام کرد و همان سوال ها را حضرت از او پرسید و درنهایت آن مرد جواب داد 100 سال بر من گذشته حضرت او را نیز دعا کرد و آن فرد به قبر بازگشت . 👈سپس به یاران خود فرمود این مرد را یک ساعت نمی شود که دفن کردند ولی کثرت گناهان و عذاب های قبر زمان را بر او طولانی نشان داد. *📚منبع: کتاب برزخ ونفخه صور* http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
جنازه ای با کاشت ناخن 👇 جنا.زه کاشت ناخن جنا.زه در غسالخانه یکی یکی روی صفحه بزنید داستان کاشت ناخن رو بخونید. یکی از بدترین صحنه ها غسالخانه زمانیه که جنا.زه ها کاشت ناخن و کاشت مژه دارن بعضی از غساله ها براشون مهم نی وهمینجوری میت رو غسل میدن..... که تمام غسل ها گردنش می مونن بعضی از غساله ها هم بهتر از هرکس دیگه میت رو درک میکنن و کاشت رو به سختی در میارن که‌ مبادا اون دنیا غسل هاش گردنش بمونه نظر شما چیه؟ بنظرتون یه غساله باید کاشت ناخن رو در بیاره؟ یا جنا‌زه رو رها کنه به حال خودش؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیش از آنکه منزل عوض کنید آرزوهای مرده ها را عملی کنید آنان آرزو می کنند که حتی برای یک لحظه به دنیا برگردند و عملی مورد رضایت خداوند انجام دهند. (شیخ رجب علی خیاط) 🔹️امام علی (ع): در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش می کند، در حالی که مردگان را می بیند! به خدا سوگند یاد و خاطره مرگ است که مرا از سرگرمی ها و بازی های دنیا باز می دارد.(نهج البلاغه،خطبه ۸۳) 🔸️شهید همت: من زندگی را دوست دارم ، ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم... قلم میزنید برای خدا باشد گام بر میدارید برای خدا باشد باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه اینقدر پاک باشیم که خدا کلاً ازمون راضی باشه...♡ ✅ تجربه های خارجی مرگ موقت در پیج: @aalame_akharat #god #خدا  کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ عباس موزون در برنامه به افق فلسطین : یکی از کودکانی که چندین ساعت زیر اوار بوده و بعد از چند ساعت نجات پیدا کرده گفته که تمام مدت فرشته ای در کنارش مراقب کودک بوده و زمانی رفته که گروه نجات امد. فیلم این دختر رو که شبکه الجزیره پخش کرده ببینید کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
یه مورد داشتیم دیروز ، خانم جوان ، لیلا میخواست غسلش بده ، دید ناخن های دستش کاشت شده ، ناخن های پاهاش هم لاک زده از اون لاک هایی که با پد و استون و اینا پاک نمیشه ، یجورایی دائمی بود و دست کمی از ناخن کاشت نداشت، نمیشد کاریش کرد ، غسل و تیمم دادیم بهش ، و رفت سردخونه ، امروز اومدن واسه خاکسپاری ، یه خانمی زودتر از همه اومده بود چند دقیقه پیش ما وایساد ، گفت ناخن هاشو چیکار کردین؟ گفتیم هیچی ، سرجاشون هستن ، حیفه اینهمه بنده خدا خرج کرده ، ما بهش دست نزدیم که قشنگ باشه گفت واقعا هنوز ناخناش سرجاشه؟ گفتیم آره از ما دلگیر شد ، گفتیم خانم عزیز ، ما نمیتونستیم ناخن ها رو برطرف کنیم ، این کار تخصص ناخن کاره گفت الان اشکال داره ناخن هاش تمیز نکردید؟ گفتیم معلومه که اشکال داره ، ما وظیفمون رو انجام دادیم ، ولی غسل میت شما باطله ، چون مانعی که روی بدنش بوده رو خودش ایجاد کرده و میتونسته برطرفش کنه و نکرده بعد اومد تعریف کرد گفت دیروز رفتیم خونشون واسه عرض تسلیت ، دیدم کل خانواده ناخن کاشت دارن ، هنوز این میت که خوبه ، یکی دو نفر ناخن کاشته بودن به چه بلندی، بخودم گفتم آخه نماز و غسلت هیچی، چجوری طهارت میگیری، چجوری غذا میخوری؟ گفتم مشکل ما آدما اینه که فکر میکنیم مرگ واسه ما نیست ، یا تا زمانی که جوان هستیم مرگ به سراغمون نمیاد ، توبه کردن و کار خوب کردن رو گذاشتیم واسه زمان پیری، نمیدونیم اون روز میرسه اصلا یا نه، نمیدونیم اگه هم پیر بشیم دیگه طاقت انجام واجباتمون رو داریم یا نه ، مرگ رو باور نکردیم هنوز ، کاش میدیدیم و عبرت میگرفتیم
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
خانمه میگفت که این میت یک هفته اس فوت شده و تو سردخونه بیمارستان بوده ، چون مادرش خارج از کشور بوده منتظر شدن مادرش بیاد ، چند دقیقه بعد همه خانواده اومدن ، از حجاب که نگم براتون ، همونجوری که اون خانم گفته بود ۹۰ درصد خانمهای اون جمع ناخن هاشون کاشت داشت ، واقعا ناراحت کننده بود ، فقط با خودم زمزمه میکردم «آخه به چه قیمتی؟ عبرت نمیگیرید؟»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تمام اعمال صالحت به نماز بستگی دارد. نمـــــاز اولین چیزی است که از تو درباره آن سوال خواهندکرد. پس حواست باشد آخرین چیزی که به آن فکر میکنی،نماز نباشد. پیامبر گرامی(ﷺ) می فرمایند: فرق بین ما مسلمانان و بین کافران و مشرکین نماز است، پس کسی که آنرا ترک کند کافر میشود کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا شدیدا جای ارامش و اسایش نیست ، پرسیدند: یا امیرالمومنین احمق‌ترین انسان کیست؟! فرمود: آنکه بی وفایی و بی ارزشی دنیا را می‌بیند، و باز هم دلبسته‌ی آن میشود... معانی‌الاخبار،ص۱۹۹ کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇 http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از سالن تطهیر یزد
بازم طبق معمول خدا جون نذاشت حرف من تموم بشه، میت اول اومد ، یه مامان بزرگ ۸۰ ساله با چهره خیلی آروم و مهربون ، قبلا گفته بودم من قبل از اینکه بیام سازمان آرایشگری میکردم ، خیلی به این کار علاقه دارم ، یوقتا میت هایی که میارن مخصوصا اونایی که سنشون بالا هست دلم میخاد یه بند بردارم و صورتشون رو اصلاح کنم ، حیف که اینکار رو نمیشه انجام داد ، دلم میخواس خوشکل ترشون کنم و بفرستمشون پیش خدا ، ولی اینم میدونم که جسم مهم نیست ، اون چیزی که به چشم خدا میاد زیبایی چهره نیست بلکه زیبایی اعمال آدماس ، پس دعا میکنم خدا به امواتمون رحم کنه واز گناهاشون بگذره و همشون رو بیامرزه و مورد رحمت ابدی خودش قرار بده ، رحمت و مغفرت فقط برازنده خداست ، خدا بزرگ تر از اونه که بخاد این نعمت رو از انسان بگیره 🙏