eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
801 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
178 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌هاکسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده @fendreck @KhademAllah7 @Maghadam1234 @Abofazll2025 🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز بعدازظهر به خاطر آتش دشمن، بیست نفر ازرزمنده ها داخل آن رفتند. همان موقع راکتی توسط هواپیماهای عراقی رها شد وبه نزدیکی سنگراصابت کرد. براثرانفجار تمام دیوارهای سنگرفرو ریخت وگرد وخاک بلند شد. بعد ازچند دقیقه بچه ها راه خروج را پیدا کردند وهمه جان سالم به دربردند. باآغازعملیات کربلای4 درسوم دی 1365 گردان های تحت امر او موفق به تصرف جزیره ام الرصاص شدند. بنا بر تدبیر فرماندهی کل سپاه، برای تخلیه مناطق عملیاتی کربلای4، ظرف سیزده روز نیروهای خود را جابه جا کرد. درشب عملیات به سنگر مشت حجت الله رفت وانگشتر راازدست وچفیه راازدور گردن درآورد وبه پدرش داد وگفت: وقتی شهید شدم، انگشتر را به پسرم وچفیه را به دخترم بدهید. به بچه هایم بگویید ازآن ها خوب مراقبت کنند. وقتی امانتی را توی دستان پدر گذاشت درحضور او به نمازایستاد. در کربلای5 نیروهای تیپ را درکنار دیگر یگان های لشکر25 درمحور کانال پرورش ماهی درشلمچه وارد عمل کرد. توانستند با پاک سازی کانال، فرمانده لشکر گارد ریاست جمهوری عراق وچند نفرازفرماندهان رده بالای بعثی را اسیر وتعداد زیادی ازادوات دشمن را منهدم کنند. بااستقرار نیروهای لشکر درپشت کانال، تیپ سوم به فرماندهی او موفق شد تا کانال خروجی عراق پیشروی کند. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
درگیری بین دوطرف شدت گرفت. ازطرف فرماندهی لشکر به اوماموریت داده شد برای شناسایی خط دشمن اقدام کند. یک جانباز خرمشهری را که ازدست وچشم مجروح شده بود وبا منطقه آشنایی داشت به عنوان راهنما انتخاب کرد. یکی ازهمرزمانش گفت: این بنده خدا را همراه خودت نبر. نگاهش را توی صورت دوستش پاشید وبا جدیت گفت: سرنوشت جنگ درشلمچه رقم می خورد. اگرهمه فدا شویم ارزشش را دارد. دوستش وقتی جواب او را شنید سرش را پایین انداخت ودیگرچیزی نگفت. درمنطقه عملیاتی باران شدیدی می بارید. عملیات سه ساعت به تاخیرافتاد. نیروهای بعثی در منطقه پتروشیمی بصره، متوجه حضور بچه ها شدند و آتش سنگینی روی آن ها ریختند. بچه ها به ناچار به عقب برگشتند. حمید رضا به اتفاق دونفرازبچه های اطلاعات عملیات، سراغ فرمانده لشکر را گرفت. یکی ازبسیجی ها با اشاره دست، محل استقرار فرمانده را به آن ها نشان داد. درهمین لحظه چند خمپاره درکنارآن ها زمین خورد ومنفجرشد. بچه ها مجبور شدند سرشان را داخل چاله های پراکنده ای که درآن حوالی بود فرو ببرند. بعد ازبلند شدن دیدند، آن ها بدون توجه به گلوله های دشمن وانفجار پی درپی خمپاره، جلو می روند و درحال دورشدن ازآن ها هستند. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
دشمن دراثرحرکت غافل گیرانه نیروهای ایرانی عقب نشینی کرد. قراربود لشکر دیگری درادامه عملیات وارد عمل شود و نیروهای لشکر25 به یکی ازروستاهای اطراف خرمشهر بروند. ارکان گردان، هنوز درخط مانده بود. غروب همان روز از بلندگو اعلام شد که برادرها درمقرتیپ تجمع کنند. با همان باد گیر زیتونی که همیشه به تن داشت، پشت تریبون رفت وبا صدایی آرام گفت: برادران عزیز، بنابردلایلی که ازتوضیح آن معذورم، تا الان نتوانستیم نیروی کافی وارد صحنه کنیم. هرکس توانایی حضور مجدد رادرخود می بیند می تواند همراه من به خط برگردد. با گفتن این جمله، نیروهای گردان، همگی ازجا بلند شدند وموافقت خودشان رااعلام کردند. دورش حلقه زدند ویکی یکی او را درآغوش کشیدند. او درآن لحظات توی جمع بچه ها، خیلی اشک ریخت. بعد ازچند شبانه روز درگیری درآن سوی دریاچه ماهی، به این طرف آب آمد. پدرش اورا درآغوش گرفت وروی صورت گرد وغبارگرفته ی پسرش را بوسید. دراین عملیات پسرخاله اش کریم پورکاظم شهید شده بود. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
درروزسوم خاک سپاری، نزدیک اذان مغرب همراه خواهرش سر مزار شهید رفت. قبر کریم کنار سنگ قبر علی رضا بود. دستش را روی قبرگذاشت وگفت: کریم! این جا جای من بود. می خواستم پیش برادرم دفن شوم. تو آن را غصب کردی ومن راضی نیستم. اگررضایتم را می خواهی ازخدا بخواه که جای من، کنارقبر شهید کاظم علی زاده باشد که مثل برادرم اورا دوست داشتم. پس ازمراجعت به جبهه، خط پدافندی جزیره مینو را تحویل گرفت. یک شب درخواب دید که اورا به باغ سرسبزی دعوت کرده اند که شاخه های درختان از سنگینی میوه ها خم شده اند. دروسط باغ قصربزرگی بنا شده بود. صبح خواب خود را برای هم سنگرانش تعریف کرد. پیرمردی که توی سنگرنشسته بود گفت: پسرم، پرونده اعمال تو کم کم بسته می شود. آن میوه ها ودرخت ها اعمال توهستند وچند صباحی بیشترمهمان ما نخواهی بود. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌ڪلیپ قرائت زیارت با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعه‌ها 🌱 🥀 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤍🍃'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 میترسانند‌ ما را‌ از‌ مرگ... مایی‌ که ‌در‌ سجده‌ها و قنوت‌هایمان‌ میگوییم: اللهم ‌الرزقنا‌ شهادت‌... 💔 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیش ازشصت ماه حضور درمناطق جنگی وشرکت درعملیات های مختلف، در هجده فروردین 1366 چهل روز بعد ازشهادت پسرخاله اش، درحالی که فرماندهی تیپ 3و محور عملیاتی رابرعهده داشت درحین عملیات کربلای8 مفقودالاثرشد. بعدازمفقود الاثرشدن، مشت حجت الله خاک ریزبه خاک ریزدنبال جسد اوگشت، اما اثری ازاوپیدا نکرد. پدرش پس ازسال ها چشم انتظاری درفروردین 1374 دراثرعوارض شیمیایی شهید شد. درآبان همان سال پیکرپسرش، توسط گروه تجسس سپاه شناسایی شد. چند تکه از استخوان های اورا داخل تابوت کوچکی گذاشتند وبه زادگاهش بابلسر انتقال دادند. پیکر او را پس ازتشییع، درگلزارشهدای امام زاده ابراهیم این شهر، به خاک سپردند. اوموقع شهادت صاحب دوفرزند به نام های علی رضا و فاطمه بود. محمّد طالبی 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🕊 💟وصیت نامه سردارشهیدحمیدرضانوبخت 🌿فرمانده تیپ سوم لشگر25کربلا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) ✨️به نام خدای درهم کوبنده کفارومنافقان ونجات دهنده مستضعفان.🌿 💬قبل ازهمه چیز از همه ی مسلمانانی که حقی برگردن من دارند،حلال خواهی میکنم.امیداست که بابخشش خودبهشت رانصیب خودگردانند. خانواده عزیزم،... ❣️حدودپنج سال نمازوروزه ی مرا بجا بیاورید و بدهکاریم رابافروختن ماشین پرداخت کنید. ❣️همسرم،... ❣️برای ادامه زندگی ،بعدازمن،به اختیارخوداست که ازدواج بکند یاخیر،اما ،به عنوان یادآوری،به آن زن آگاه به مکتب اسلام میگویم که درزندگی خودپیرو زندگی همسران پیامبران وائمه معصوم باشد ❣️همسر خوبم،بعد ازمن حتما سروسامانی به زندگی خودبدهید،برای به دور ماندن ازتهمت وهرگونه گناه ومعصیت. برای شمابهتراست که بعدازچندماه اول،همان مدتی که مکتب قرآن مشخص نموده است،ازدواج کنید. اگروجدانتان شماراناراحت میکند،میتوانیدبرای راحتی وجدان بایک معلول ازدواج کنید. ازشماهمسرخوب تشکرمیکنم،ازاین که همیشه برایم یک معلم بودید. ....مطالب که در دفترم نوشتم ،به عنوان وصیت به مردم ومستضعفان جهان است.✨️ آنهاراجمع آوری کنید✨️ والسلام.. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯