eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
777 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
93 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 @Maghadam1234 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه شهیدان
در طول مدت حضورش در گلپایگان با ثبت نام در بسیج به عضویت پایگاه مقاومت مسجدالمهدی(عج) آن شهر درآمد و
حصار چهارده سالگی؛ حریف روح بلند علیرضا نشد برادرم با شروع جنگ تحمیلی، از مادرم جهت رفتن به جبهه اجازه گرفت؛ ایشان موافق نبود و دوست داشت همیشه حضور او را در کنار خانواده احساس کند. برادرم از این بابت ناراحت بود و در پاسخ به ایشان گفت: اگر ما که همسر و فرزند نداریم، به جبهه نرویم و برادرانی که خانواده ای تشکیل داده اند؛ بروند و شهید بشوند؛ این خیلی ناراحت کننده است که فرزندانشان در حسرت نداشتن آنها بمانند. با این وجود مادرم راضی شد؛ اما ماجرا فقط این نبود؛ از طرفی دیگر علیرضا چون چهارده سالش بود؛ مسئولین مربوطه برای گزینشش اقدامی انجام نمی دادند. سن کمش؛ تنها بهانه حبس روح بلند او در شهر و مدرسه بود. اما دیری نپایید که از طریق رسانه ای مطلع شد محدودیت سنی برداشته شده است؛ بلافاصله پا به پای رزمندگان دیگر عازم جبهه حق علیه باطل شد. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨این کلیپ و امثال این کلیپ باید به دست آقایونی که دنبال رنگ کردن مو و برداشتن اَبرو و عمل زیبایی بینی هستن برسه!! ❌با دست قطع شده میگه حالم خوبه و با یه دست جنگیدم!! 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
✅️ادامه مطالب پس از سه باراعزام به میادین عشق و ایثار، روح او برای پرواز به بی‌نهایت حضرت دوست آماده شد. در منطقه مهران، درلشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) پس از سرنگون کردن چهار بعثی کافر، با اصابت ترکش خمپاره‌ای، زخم شیرین دوست را به جان خرید و مجروح شد و به بیمارستان اصفهان و سپس به تهران انتقال داده شد. ✅️علیرضا، پر کشید🕊 شدّت جراحات به حدّی بود که برادرم در بی‌هوشی به سر می بُرد. بعد از گذشت چهل الی چهل و پنج روز دست تقدیر، جانی دوباره به وجودش بخشید و او را به دنیا فرا خواند؛ چشم بر چشمان پدر و مادر گشود؛ دائماً می گفت، بچه ها در والفجر ده پیروز می شوند و به کربلا می روند؛ من هم دوست دارم دوباره به جبهه برگردم ... . چهل الی چهل و پنج روز دیگر از حضور علیرضا در بیمارستان گذشت؛ در تاسوعای حسینی به سر می بردیم حالش وخیم شده وخیلی تشنه بود و دائم به پدرم می گفت، به من آب بدهید. دکتر گفته بود، نباید آب بخورد، زیرا ریه اش عفونت می کند؛ با این وجود برادرم خوابید. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🌿صندوقچه خاطرات🌷 ❇️شبی که ایشان را در مزار شهدای روستای تیکن به خاک سپرده بودند، یکی از بستگان که منزلشان نزدیک به این آرامگاه بود از پشت بام خانه دیده بود، سه مرتبه نوری سبز رنگ از آسمان به داخل قبروارد می شود. در یکی از روزهای سال هزار و سیصد شصت و پنج ، مراسم عروسی ام بر پا شد؛ در همان روز قرار بود چند شهید از شهدای دوران دفاع مقدس را برای تشییع و خاکسپاری به روستای تیکن بیاورند. علیرضا هم به همین دلیل به خانواده خود و خانواده داماد تأکید کرده و گفته بود؛ به احترام خون این شهدا در مراسم عروسی رقص و ... نباشد. یکی از اقوام به علیرضا گفت: حالا روزی هم عروسی خودت می شود.؛ علیرضا در جواب ایشان گفت: بله؛ عروسی من هم در راه است اما به شکلی دیگر... . 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🌿صندوقچه خاطرات🌷 ❇️شبی که ایشان را در مزار شهدای روستای تیکن به خاک سپرده بودند، یکی از بستگان که م
❇️در سفر دومی که از جبهه بازگشته بود؛ شنید خواهر بزرگم زمینی خریده و در فکر ساختن خانه است. ساعتی به عنوان کادو خرید و به آنها داد. ایشان گفتند، ما که هنوز خانه نساخته ایم، علیرضا با لبخندی گفت: می دانم ولی شاید من نتوانم خانه تان را ببینم. خواستم پیشاپیش تبریک گفته باشم. روز آخری که شهید می خواست به جبهه برود؛ به برادرها و خواهر هایش سر زد و به خانه آنها رفت و با آنها خدا حافظی کرد. وقتی به خانه ما آمد؛ خوراکی های زیادی برایمان آورد. هنگام خدا حافظی؛ وقتی از در خانه خارج شد ، تا سر کوچه؛ دائم بر می گشت و به پشت سرش نگاه می کرد. گویا می دانست که این آخرین بار است. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
✅️ادامه مطالب پس از سه باراعزام به میادین عشق و ایثار، روح او برای پرواز به بی‌نهایت حضرت دوست آما
❇️از خواب که بیدار شد، گفت: من دیگر آب نمی خواهم؛ رفتم برایتان بلیت کربلا گرفته ام؛ اسم من؛ خواهرهایم، برادرهایم و پدر و مادرم را برد. علیرضای عزیزم با تمام آن حال و هوای معنوی در روز عاشورا ؛ با آسودگی تمام، همنوا با ملائک مستقبل، سرود وصال را آواز کرد. پیکر مطهّرش در گلپایگان «تیکن» با شکوه هرچه تمام‌تر تشییع و در کنار دیگر شهدای روستا به‌ خاک سپرده شد. روحش تا قیام قیامت همراه با دیگر شهدای تاریخ شیعه «عند ربّهم یُرزقون» و ناظر برکردارِ ما نسل بازمانده غفلت‌زده‌ است. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🚀🚀🚀🚀
الله اکبر تل آویو زیر آتیش موشک های ایرانی
❌ حملات همزمان ایران، مقاومت عراق و حزب الله به سراسر اسرائیل
🔴 سپاه پاسداران: در پاسخ به شهادت اسماعیل هنیه، سید حسن نصرالله و شهید نیلفروشان قلب اراضی اشغالی را هدف گرفتیم. ‼️سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: اگر رژیم صهیونیستی به حمله ما پاسخ بدهد حملات بعدی ما کوبنده تر خواهد بود
آسمان خاک پاک وطنمان😍 ┄┅═✧☫✧═┅┄ 🌐 در لحظــــه با ما باشیـــــد 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯