11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی شهید مهدی زین الدین درباره مبارزه با نفس
#شهیدمهدی_زین_الدین
#زندگی_نامه_شهیدان
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه حاج صادق آهنگران برای شهادت شهید مهدی زین الدین
#شهیدمهدی_زین_الدین
#زندگی_نامه_شهیدان
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
25.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل هالو زندگی کن
#امام_زمان
#هالو
#زندگی_نامه_شهیدان
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
سخنرانی شهید مهدی زین الدین درباره مبارزه با نفس #شهیدمهدی_زین_الدین #زندگی_نامه_شهیدان ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━
🕊
سلام برشهدا!!
مهدی باوران ومهدی یاوران ..🌱
دلاوران وبا غیرتانی که ابتدا از
سیم خاردار نَفس گذشتند...❤️🩹
سپس از سیم خاردارِ دشمن...🖤
شُهدا!!
گاهی ؛نگاهی..😔💔
🌷
🕊
#زندگی_نامه_شهیدان
⬅️فرمانده تیپ که شد، یک ماشین، اجباراً، تحویل گرفت. یک راننده هم میخواستند در اختیارش بگذارند که قبول نکرد. بهش گفتم: «شما گواهینامه که نداری حاجی! پس راننده باید باهات باشه.»
گفت: «توی منطقه که شرعاً عیبی نداره من خودم پشت فرمون بشینم.» پرسیدم: «تو شهر میخوای چهکار کنی؟»
کمی فکر کرد و گفت: «تو شهر چون نمیشه بدون گواهینامه رانندگی کرد، اگر خواستم برم، با راننده میرم.»
چند وقت بعد که رفتم مشهد، یک روز آمد پیشم.
گفت: «یک فکری برای این گواهینامه ما بکن سید!» به خنده گفتم: «شما که دیگه راننده داری؛ گواهینامه می خوای چه کار؟»
گفت: «همة مشکل همین جا است که یک راننده بند من شده؛ اونم رانندهای که حقوق بیتالمال رو میگیره و مخارج دیگه هم زیاد داره.»
خواستم باب مزاح را باز کرده باشم. گفتم: «خوب این بالأخره حقّ یک فرمانده تیپ هست.»
◀️ ادامه دارد..
🌷
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🕊 #زندگی_نامه_شهیدان ⬅️فرمانده تیپ که شد، یک ماشین، اجباراً، تحویل گرفت. یک راننده هم میخواستند د
🌷
...گفت: «شوخی نکن سید! همین ماشینش هم که دست منه، برام خیلی سنگینه؛ میترسم قیامت نتونم جواب بدم؛ چه برسه به راننده». تصمیمش جدّی بود و مو لای درزش نمیرفت. پرسیدم: «حالا شما چند روز مرخصی داری؟» گفت: «هفت، هشت روز.»
کمی فکر کردم و گفتم: «مشکل بشه کاری کرد، ولی حالا توکّل بر خدا؛ میریم ببینیم چی میشه.» رفتیم ادارة راهنمایی و رانندگی. هر طور بود کارها را رو به راه کردیم.
دو، سه تا از آن افسرهای خیّر و باحال خیلی کمکمان کردند. عبدالحسین اوّل امتحان آییننامه داد و بعد هم تو شهری، و بالأخره بهش گواهینامه را دادند. البتّه همین هم خودش یک هفتهای طول کشید
. وقتی میخواست راهی جبهه بشود، برای خداحافظی آمد. بابت گواهینامه ازم تشکر کرد
و گفت: «بالأخره این زحمتی رو که کشیدی، بگذار پای بیتالمال، إنشاءالله خدا خودش اجرت رو بده.»
گفتم: «حالا خودمونیم حاج آقا! شما هم زیاد سخت میگیری ها.»
لبخندی زد و حکایتی برام تعریف کرد؛
حکایت طلحه و زبیر که در زمان خلافت حضرت مولی -سلام الله علیه-، رفتند خدمت ایشان که حکومت بگیرند. آن وقت، حضرت شمع بیتالمال را خاموش کردند و شمع شخصی خودشان را روشن کردند. طلحه و زبیر هم وقتی موضوع را فهمیدند،
دیگر حرفی از گرفتن حکومت نزدند و دست از پا درازتر برگشتند.
وقتی اینها را تعریف میکرد، لحنش جور خاصّی شده بود.
با گریه ادامه داد: «خدا روز قیامت از پول و از اموال خصوصی و حلال انسان، که دسترنج خودشه، حساب میکشه که این پول و اموال رو در چه راهی مصرف کردی؛
چه برسه به بیتالمال که یک سر سوزنش حساب داره!»
آقا مهدی راست میگفت.. 🥺❤️🩹
🌷
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
🕊
نماز اول وقت مثل شهید مهدی زینالدین 🌷
✅️کلام شهید..
⬅️مسأله ای كه باعث عظمت روح ايشان شده، نمازهاى اوّل وقت ايشان است.
به نماز اوّل وقت قبل از اينكه به تكليف برسد بسيار اهميت مى داد چون ما معتقد بوديم كه نماز را اوّل وقت و آنهم با جماعت بايد خواند،
براى ايشان الگو شده بود و ايشان در نمازهاى جماعت از همان كودكى شركت مى كرد و اين شيوه را ادامه داد. حتى مى گويند در رفت و آمد هايى كه ايشان در جبهه داشت، اوّل وقت كه مى شد، حتى در نم نم باران هم مى ايستاد و نماز اوّل وقت مى خواند.✨️
نماز اول وقت مثل شهدا..✨️
التماس دعا مخصوص فرج.. ✨️
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
-شِعࢪهَایَمهَمِگۍدَࢪدِفِرٰاقاَست،بِبَخش..؛
صُحبَتاَزکَࢪبُوبَلآیَتنَکُنَممۍمیࢪَم࣫͝ . .🥺🌱"¡
#امامحـسینجانم♥️
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
سید رضا نریمانیenc_17067907115002081573818.mp3
زمان:
حجم:
3.72M
🕊
دوسِتدارمعشقِخاصم..💔
🌷
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯