#آخرین_وداع
بہ وداعِ من و تو خیره بُود چشـمِ رباب
خواندم از طرز نگاهش ڪہ منم دل دارم...
⚫️ امام حسین (ع) عاشقانہ خانوادهاش را دوست داشت و بہ آنہـا محبت میڪرد و حتے براے همسرش رباب، شعـر عاشقانہ میسرود.
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
«ینابیعُالدِماء»
چهاردهممُحرمالحَرامالاحُزان
وقایع:
۱ـ وروودوچرخاندنرأسمقدسه
حضرت سَیدُناوَمُولاناقَمربنیهاشم
(سلام الله علیه)درکوفه
توسطحرملهبنکاهلأسدیلعین
برخلافعُرفرأسمطهررابرگردن
اسبآویزاننمودوباآنجسارتمیکرد...
۲ـ دیدارجنابامحبیبه(علیهرحمه)
باسیدتیومولاتی
حضرتزینبکبری(سلاماللهعلیها)
۳ـ چرخاندنرأسمقدسه ومنورسیدناومولانا
اباعبداللهالحسین(سلاماللهعلیه)
بینقبایلوعشایر،دریکیازقبایل
بنامبنوعثمانکهازخوارجبودند
سرحضرتشراازنیبهزمینآوردند
ومیانخاک میکشیدند
وحضرتمولا(سلام الله علیه)رالعن میکردند
ناگاهازحلقومبریدهصوتیفصیحآمد:
أشهدأنعلیولیاللهحَقهُ
۴ـ چرخاندنآلاللهومخدرات
(علیهمالسَلام)درکوچههایکوفه
•
منابع:
مخزن البکاء:ج۲،ص۵۶۸
ریاض القدس:ج۲،ص۲۳۹
تبرالمذاب:۲۱۸
قصص الزینبیه:ص۲۲
قتيـلالطـف
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
همانطور که وقتی روی پارچه سیاه نام امام حسین را می نویسند، حرمت پیدا میکند،
قطعا کسانی که در قلبشان ذکر حسین حک شده است، #باید محل احترام و محبت باشند.
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 ببخشید شخصیت مهمی رو پامه
🔹فیلمی از مهر و محبت شهید حاج قاسم سلیمانی نسبت به یک نوزاد
+ ببخشید شخصیت مهمی رو پامه!
- فقط سفیدارو بغل میکنید دیگه حاجآقا؟
+ سیاهارم بغل میکنیم بفرما!😄
#به_مدد_الهی_آمریکا_را_زیر_پا_میگذاریم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
🌸بسم رب الشهدا والصدیقین🌸
محمد ثانی که در مراسم روز عاشورا در شهر کادونا از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفته بود، روز گذشته به شهادت رسید.
Muhammad Sani Unguwar/Mu'azu was shot in the chest by the Nigerian Police during Ashura procession in Kaduna has attained Martyrdom.
🌸شادی روحش صلوات🌸
#بین_الملل
#نیجریه
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
یکی از رویدادهای مهم این روز در تقویم:😭
• شهادت شهید محمد محرابیپناه (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید کمیل صفریتبار (استان مازندران، شهرستان بابل، روستای بیشه سر) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید مجتبی باباییزاده (استان خوزستان، شهرستان اندیمشک) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید حسن حسینپور (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید مسلم احمدیپناه (استان چهارمحال و بختیاری، روستای فرادنبه) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید صمد امیدپور (استان گیلان، شهرستان رودبار، روستای نقلهبر) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید محمد جعفرخانی فرمانده گروه صابرین (استان قزوین، روستای ولازجرد) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید علی پرورش (استان لرستان، شهرستان الشتر، روستای پرسک) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید علی بریهی (استان خوزستان، شهرستان شوش دانیال، روستای میثم تمار) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید حسین رضایی (استان کردستان، شهرستان قروه، روستای طوغان) (۱۳۹۰ ه.ش)
• شهادت شهید محمد غفاری (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۹۰ ه.ش)
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
هر چه تیر داشتند پرتاب کردند
نیزه هایشان را به سمت او انداختند
سنگهایشان تمام شد
و حسین(ع) همچنان باقی است...
#ما_ملت_امام_حسینیم
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun
📝 متن کامل نامه شهید سلیمانی به شهید پورجعفری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.
حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام.
خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی
۱۰ / ۸ / ۱۳۹۵ سفر حلب
☘️برای او
🇮🇷https://eitaa.com/zeynabeiyoun