🌹تقدیم به شهدای تیپ فاطمیون🌹
تابوتت عِطر سیب دارد.عطر پیراهن عقیله .
بر پیراهنت بوی عَطر مشهدی نشسته است.
کوله ات هم هنوز بوی نان چپاتی قندهار می دهد.
برادر! قبل زمین افتادن، دست خصم مثله ات کرده بود.
قنداقه ات در افغانستان افتاده و کیف و کفشت ایران و لباس رزمت سوریه.
داغ تو را چگونه جمع کند مادرت از این همه دیار.
تا افتادی کمر پدرت در "هرات" شکست.
ناله ی خواهرت در "ری" به گوش رسید .
رفیقت در "عراق" سیاه پوش شد و خونت، زمین تشنه ی "خان طومان" را سیراب کرد.
آری قبرها همیشه چهار گوش بوده اند اما نه به بزرگی قبر شهدای تیپ فاطمیون که هر چه مُثله تر ، بزرگتر.
✍ #معصومه_رمضانی
خواهر ایرانی ات را دریاب.
http://eitaa.com/joinchat/2280783888Cc8031724bb
📷 وداع با شهید مدافع حرم از #لشکر_فاطمیون
🌹 #شهید_مرادعلی_خاوری 🌹
#پیشوا
تاریخ شهادت: ۱۵ آذر ۹۴ #درعا #سوریه
@zeynabian
🌹خبر فوری🌹
پیکر مطهر پاسدار شهید مدافع حرم #شهید_مهدی_ثامنی_راد پس از حدود ۴ سال کشف و شناسایی شد و هم اکنون در حرم حضرت زینب (س) است و به زودی به کشور باز می گردد.
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ #شهید_مهدی_ثامنی_راد با نوای سید رضا نریمانی
پ.ن: این کلیپ برای اولین یادبود شهید در مسجد مهدیه کارخانه قند ورامین تهیه شده بود که تا کنون صدهاهزار بازدید داشته است
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
4_5893215534119387289.mp3
6.04M
#وصیتنامه شهید تازه تفحص شده ی مدافع حرم
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش اومدي عزيز برادرم
مهدی جان
اینک که گوش تا گوش شهر پر شده از خبر آمدنت ، دلم لرزیده و چشمانم اشکبار است نمی دانم برایت از چه بنویسم...
از چهار سال دوری ات..
روزهایی که به دید دیگران چهار سال بود و مرا هر روز هزار روز بی تو بودن بود...
از بزرگ شدن سلما ، که لحظه لحظه اش ،تصور کنار تو بودن بود...
از روزی که یاد گرفت بابا بگوید و دلم لرزید و گونه هایم شوره زار باران شد...
از روزی که از تونشان خواست و چمدانت را نشانش دادم
یا روزی که خواست قبر کوچکی داشته باشد که در خیال کودکیش تورا آنجا بجوید...؟
یکروز سر سفره بی هوا گفت برای بابا مهدی صلوات
و همه مات ماندیم و باریدیم...
یک روز در خیابان عکست را دید و با افتخار نشانت می داد و فریاد میزد بابا مهدی من...
آن روز که چادر سر کردو چقدر جایت خالی بود تا دستان کوچکش رابگیری و به مسجد ببریش... مثل آرزویت...
من با همه اینها چهار سال را چهار قرن گذراندم....
لحظه رفتن گفتی به حضرت زینب می سپاریمان... و من فهمیدم که باید صبرم زینبی شود پس زخم زبانها برایم عسل شد و صبوری پیرم کرد...
دنیا کنارم جمع شدند تا سارای شاد تو بازهم با طراوت باشد و من خندیدم تا در خلوتم با تو بگریم در آغوش عکس ها و خاطراتمان....
به تو بالیدم ، به شهادتت ، به فدایی ولایت بودنت ،به غیرت عباس گونه ات و چه عاشقانه در خود شکستم و آرزویت کردم....
در چهارمین سال رفتن بی باز گشتت،
خبر از آمدنت آورده اند و من هنوز متحیرم زیستن پس از تورا... که چگونه تاب آوردم ...
در روزهای تولد سلما آمدی، در روزهای بی قراریم در غم اغیار باز آمدی...
اینها را چه به نامم که مگر نه آنکه آمدی تا بگویی کنارت هستم...
تویی که کنارم همیشه حاضر بودی...
مرا ببخش برای بی قراری هایم که تو شاد بودنم را عشق می ورزیدی و تلاشت این بود که رضایتم را داشته باشی اما چه کنم با این دل بی قرار....
مهدی جان
دستت را روی قلبم بگذار
تطمئن القلوبم باش تا بتوانم تابوتت را نظاره کنم
دعا کن بتوانم صبوری را از مادر صبر وارث باشم تا شرمنده ات نشوم.کنارم باش تا داغ شهادتت ، چونان که برای خودت شیرین بود برای من هم التیامی شود....
نگاهت را از من و سلمایت برندار که این روزها داغدار توایم.
#همسرانه
#توراچشم_انتظارم
http://eitaa.com/joinchat/2558853120C47b9bd1f91