#مداحی_کربلایی_مهدی_عموعلی نوحه واحد قاسم بن الحسن چاره ای کن که نماند به روی دستم... #قرارگاه_جهادی_زینبیون @mahdiamuali

#غزل_مصیبت_قاسم بن الحسن من حسن کرببلایم عمو عاشق تو اهل بلایم عمو درس شجاعت ز تو من دیده ام اهل ولا اهل ولایم عمو مرد نبردم بنما امتحان یاد ، ز عباس گرفتم عمو حیدریم گر بدهی ذوالفقار دشمنت از تیغ نشانم ، عمو گفته پدر تا که شوم یاورت نامه ی او بسته به جانم عمو هر چه بلا بر سر تو میخرم گو چکنم ، ای پدرم ای عمو طاقت من طاقت بابا ، نگو کوچه و داغ غم زهرا عمو قاسم تو مثل علی ، کن نگاه گو چکنم جان به فدایت عمو چون عسل این عشق تو در جان من میپرم از عشق ، برایت عمو از حرمت دور نمایم بلا کرب و بلا را بکنم کربلا گر که بیفتم ز فرس بهتر است عمه نبینم به اسارت عمو خادم زینب پسر مجتبی من به فدایت ، به فدایت عمو خادم این لشگر پر از نوا کاش شود عازم کرببلا #شعر مهدی عموعلی زینبیون ۲ @mahdiamuali

#روضه_علی_اصغر از سوز عطش اصغر من خواب ندارد در خیمه دگر مشک عمو آب ندارد با گریه ربابه به عدو کرد اشاره آبش بدهید او به کسی کار ندارد دیدم که کند حرمله خنده ، به مقابل فریاد زند ، به ، که حسین یار ندارد گفتم که خدا ، وای امان از دل زینب تنهاست حسین چون که علمدار ندارد چشمی به حسین و نگران چشم سکینه شش ماهه علی بر کسی آزار ندارد خادم به دل زینب و اشکان رقیه بر دار علم چون که سپهدار ندارد یاران مدافع به حرم ، گفته به دشمن اینبار دگر کس به حرم کار ندارد #شعر مهدی عموعلی زینبیون ۲ @mahdiamuali

#مداحی_کربلایی_مهدی_عموعلی کلیپ زمزمه دشتی روضه علی اصغر (ع) مگه من مادر چند تا پسرم که کشتنت... @mahdiamuali

#قسم_به_جان_علی_اکبر نوای بی نوا را ، یک نوا ده مریض لا علاجم را شفا ده تو را جان علی اکبر ، آقا به من هم یک زیارت ، کربلا ده #شعر_مهدی_عموعلی #کتاب_زینبیون۱ @mahdiamuali

#مداحی_کربلایی_مهدی_عموعلی میگیرم از این قوم کمی آب علی اصغر محرم ۹۷ #لبیک_یاحسین #قرارگاه_جهادی_زینبیون

#مداحی_کربلایی_مهدی_عموعلی کلیپ تصویری روضه مشک و یل ام البنین عباس #قرارگاه_جهادی_زینبیون @mahdiamuali

#روضه_علم_عباس(ع) علم افتاد زمین ، دشمن من میخندد پاشو عباس که دلشوره من دخترها کوفی مست ، مگر عقل و حیا میفهمد؟ هدفش روسری و کندن موی سرها حرمله تیر سه شعبه به کمر میبندد زدن آتش خیمه ، هنر کافرها کودکان و کتک و سیلی قوم شامی نگرانم تو نباشی ، چکنم با زن ها ؟ از زمانی که تورا چشم زدن ، جان حسین زینبت پیر شده ، گریه کند از غم ها تو علمدار منی ، وقت خداحافظی است؟ بروم خیمه چگویم ، چکنم من تنها ؟ به فدای سر تو ، مهریه مادر من دستت افتاد به زیر لگد مرکب ها خادمی در حرمم نیست دگر یاعباس میرود بر سر نیزه سر و این پیکر ها #شعر_مهدی_عموعلی کتاب زینبیون ۳ @mahdiamuali