eitaa logo
کانال تبلیغی خانواده بهشتی
187 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
900 ویدیو
105 فایل
خانواده بهشتی کارشناس مذهبی،فرهنگی،مبلغه درحوزه خانواده 🌒قرآن، احادیث خانواده 🌖بیان احکام ،اخلاق، مهارتهای زندگی (فردی،اجتماعی) ارائه فایل صوتی،تصویری.. در خدمت شما بزرگواران @ztbehesht eitaa.com/joinchat/4025221166C1cd80674c9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️✨بهشت خانواده ✨❤️ مقدارمهریه یک استاد دانشگاه 💞🍃💞🍃💞 @zhedayat
🌺✨گلهای بهشتی✨🌺 آرام نگه داشتن خانه هنگام خواب نوزاد بسیاری از تازه‌مادران تلاش می‌کنند که سروصدای خانه را به حداقل برسانند، به ویژه هنگامی که کودک در خواب است. اما این کار خیلی هم ضروری نیست. بیشتر نوزادان می‌توانند به قدر کافی بخوابند و در حقیقت بعضی از آنها با گوش دادن به صداهای آرامش‌بخشی که به White noise معروف است، حتی بهتر هم می‌خوابند. این صداها شامل صدای لوازم خانگی مثل ماشین ظرف‌شویی، لباس‌شویی یا سشوار است. 🍃🌺🍃🌺🍃 @zhedayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀💫کدبانو💫🥀 مربا سيب موادلازم : سیب پوست گرفته و خرد شده : یک کیلو ( معادل یک کیلو و نیم سیب سالم) شکر : یک کیلو گلاب : نصف لیوان آبلیمو تازه : دو قاشق غذاخوری زعفران دم کرده : یک قاشق سوپ خوری دارچین به مقدار کم ( در صورت تمایل) طرزتهیه : ابتدا شکر را با یک لیوان آب سرد مخلوط کرده و روی حرارت ملایم قرار دهید تا شکر کاملا در آب حل شود. حال سیب های خرد شده را به ترکیب آب و شکر اضافه نمایید. زعفران را نیز اضافه نمایید و حدود ۴۵ دقیقه صبر کنید تا مربا با حرارت ملایم بپزد و قوام آید. بعد از گذشت این زمان مقدار کمی از مربا را در ظرف ریخته و صبر کنید تا سرد شود، اگر به غلظت مطلوب رسیده بود، آبلیمو و گلاب را اضافه کرده و بعد از چند جوش حرارت را خاموش نمایید و اجازه دهید مربا سرد شود و سپس در ظرف شیشه ایی دلخواه بریزید . نکته : درصورت تمایل به استفاده از دارچین در مرحله آخر پخت به مربا اضافه کنید. برای بد رنگ نشدن سیب در حین خرد کردن سیب رو توی کاسه حاوی آب و کمی آبلیمو خرد کنید مربا سيب میتونید به صورت رنده شده هم درست کرد 🥀💫🥀💫🥀 @zhedayat
🌸🍃نیایش🍃🌸 خدایا! ای آزاد کننده اسیران ونجات دهنده خلایق از دوزخ مرا از آتش قهر خود آزاد گردان ودربهشت امن خود داخل کن. 🌸🍃🌸🍃🌸 @zhedayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺سلام 🌺 در زندگی آموختم 🌺 🌺هیچ دارویی نمیتواند 🌺 🌺همچون امید🌺 🌺آدمی را ایستاده دارد🌺 🌺روزتان پر از امید 🌺 🌺پرتو نور خدا با شما🌺
🌹✨حدیث✨🌹 رسول خدا (ص) فرمود: كودكان خود را دوست بداريد و با آنان مهربان باشيد، وقتي به آن‌ها وعده‌اي مي‌دهيد حتماً وفا كنيد زيرا كودكان، شما را رازق خود مي‌پندارند. 🌹🍃🌹🍃🌹 @zhedayat
🌼🍃قندوپند🍃🌼 شادی، واگیر دارد اطراف‌تان را با آدم‌های مثبت پُر کنید. یافتن هر یک دوست شاد و سرحال، امکان شاد شدن فرد را تا ۹ درصد نیز افزایش می‌دهد. اگر احساس کسل بودن می‌کنید با یکی از دوستان‌تان ارتباط بگیرید، کسی که از شما خوش بین‌تر باش. مغز ما نورون‌های آینه‌واری دارد که چیزی را که دیگران ابراز می‌کنند تقلید می‌نماید، بنابراین هروقت نیاز به کمی القا مثبت داشتید، با کسانی که این امکان را به شما می‌دهند ارتباط برقرار کنید. 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 @zhedayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🍃داستانک🍃🌻 خاطره ای زیبا از زندگی شخصی دکتر الهی قمشه ای: هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. *دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.* خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. *داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم* *اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد.* پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت: نه همشیره. *گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟* آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت: *آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.* دنیا رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت *به خاطر دو گناه مجازات می شدم،* *یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری!* مادر بیرون مغازه رفت اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: *این دفعه مهمان من!* *ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟!* *بخدا هنوزم بعد ۵۴ سال لبخندش و پندش یادم هست!* *بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟* چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روان‌شناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ *ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه. 🌻🍃🌻🍃🌻 @zhedayat