سلام رفیق جان
ببینم، اگر الان سال 61 هجری قمری بود؛ کجا بودی؟
پیش امام حسین؟
یه حسین دیگه هم به اسم مهدی، داریما!
راه یاری کردنش رو بلدی؟
برای یاریش، از امروز دو تا کار رو انجام بده 😉 :
1. ترک گناه
2. دعا فرج
#ایهاالعزیز
@zhoornazdik
🧘 [ #کنترل_فکر ] 🧘♀
🌐 همونطور ک حواس ۵گانه باعث تحریک شهوت میشہ خیال پردازی هم نقش مهمے داره
بعضی ها چشم و گوششون و کنترل میکنن
ولی کنترل فکرشون و جدی نمیگیرن
⚠️ازهمین ی جا ضربہ میخورن
³¹³_______________________________
@zhoornazdik
‹ ♥️🍃
#تلنگرانه✨🌈
گاهے باید یھ لَبخند خوشگل
به همھ تلخیاے زندگے بزنے و بگے :
ممنون کھ یادم دادین جز خـ❤️ـدا
کسے بھ دادم نمیرسھ :)
#خداۍمهربونمڹ
@zhoornazdik
#چهره_یکی_از_یاران_امام_زمان
🍃آیت الله بهاالدینی : امام زمان(عج) از من سرباز خواستند و من ...
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃سوم شعبان نشستیم سر سفره عقد...
توی سفره قرآن بود و سجاده نماز.
ساده ی ساده ؛ مثل خریدمان که یک حلقه ، یک جلد کلام الله مجید ، نهج البلاغه و سری کامل تفسیر المیزان بود.
شب عقد جلال گفت «اول باید نماز جماعت بخونیم».همه مهمانها ایستادند به نماز ؛ نماز جماعت مغرب و عشاء.
ازدواجمان به اندازه ای #ساده بود که خبرش تیتر روزنامه ها شد.
🍀🍀🍀
🍀پس از شهادت ، عکسش محضر آیتالله #بهاءالدینی تقدیم شد، بیاختیار اشک از چشمان آقا جاری شد، و فرمودند:
#امام_زمان (عج) از من یک #سرباز خواست ، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم، اشک من، اشک شوق است.
عطرشهادت،
معطروجودتان
شادی روحشون صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
@zhoornazdik
ی سلام یهویی به آقامون بدیم😍
ای که جان در بدن منی
وجان من در گره توست 💔
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی💕
@zhoornazdik
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت اول)
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است...
قسمت اول:
حالت احتضار:
💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. 🔅لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
ادامه دارد...
✅ @zhoornazdik
💢آیا هر تفکری عبادت است؟
🔰براساس روایات اسلامی یک ساعت تفکر و اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت کردن است. اما این پرسش مطرح می شود که تفکر در چه موضوعی؟ آیا هر تفکر با هر نتیجه ای را می توان برتر از یک سال عبادت خدا دانست؟ ظاهرا این گونه نیست، بلکه مراد تفکر و اندیشه ای است که بر معرفت الهی، خداشناسی، عبودیت انسان و خضوع و خشوع وی در برابر خداوند و اصلاح رفتار و کردار وی بیفزاید و او را به خداوند نزدیکتر کند. آقای قدس نقل می گوید: « روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب، پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان.
پسر پاسخ داد: چشم. آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم. آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن امام صادق علیه السلام می فرماید: « تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
#آیت_الله_بهجت فرمودند : آقا پرخاش کرد و فرمود: ... !! خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »
⭕️ @zhoornazdik
✨﷽✨
♨کفران نعمت
✍امام صادق (ع) میفرماید:در گذشته قومی بود که در کنار رودخانه بزرگ و پر آبی زندگی می کردند و در نعمت غوطه ور شده بودند.
آن چنان که مغز گندم را تهیه می کردند و از آن، نانی درست می نمودند که به عنوان وسیله تطهیر نجاست مورد استفاده قرار می دادند و به وسیله آن، نجاست کودکان خود را پاک می نمودند.
تا جایی این کار را انجام دادند که کوهی بزرگ از این نان های نجس فراهم آمد!
روزی مردی صالح بر آنها عبور کرد و در این هنگام، زنی مشغول پاک کردن نجاست کودکش به وسیله نان بود.
آن مرد به آنان گفت وای بر شما، از خدا بترسید و نعمتی را که به شما ارزانی داشته تغییر ندهید.
آن زن در جواب او گفت گویا تو می خواهی ما را از گرسنگی بترسانی، هان!
تا زمانی که آب رودخانه ما جاری است، به هیچ وجه ترسی از گرسنگی نداریم.
آنگاه امام صادق (علیه السلام) فرمود پس خداوند عزتمند بر آنها خشم آورد و آن رودخانه را بسیار کم آب نمود و باران را از آنان دریغ فرمود و گیاهان زمین را نرویاند.
پس آنها آنچه در اختیار داشتند خوردند.
سپس در اثر گرسنگی، مجبور شدند از آن کوه نان استفاده نمایند و آن نان های نجس را به طور دقیق با ترازو بین خود تقسیم کنند.
📚 بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۴۴
قدر داشتهایمان را بدانیم
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
@zhoornazdik