🍎🍏پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زدچه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد ....
@zhoornazdik
🔵⚪️ویژگیهای یاران حضرت مهدی(عج)| ۱
📗در قرآن کریم، این کتاب انسانساز و حرکت آفرین در رابطه با یاران حضرت مهدی(ع) یک آیه است که بسیار امیدبخش و سازنده است، این آیه در حقیقت بیانگر حقایق و واقعیتهایی است که اگر به طور جدی و همه جانبه تعقیب گردد، موانعِ سر راه را برمیدارد و جهان را به استقبال مصلح جهانی حرکت میده
بر هیچکس پوشیده نیست که برای پیروزی انقلاب و شکست و نابودی حکومتهای جور و ستم نیاز به عوامل بسیاری است، که در رأس آنها حضور در صحنه و حمایت و تلاش خستگیناپذیر، و آگاهی و تحمّل رنجها و امید به آینده درخشان است، و به عبارت دیگر یاران حضرت مهدی(ع) دارای این ویژگیها هستند.
ما وقتی که زندگی و مراحل دعوت پیامبران(ع) را تجزیه و تحلیل میکنیم، میبینیم هر کجا آنها حامی و یاور داشتند و این حامیان و یاوران به طور آگاهان و قاطع در صحنه بودند و با امید و توکّل به خدا پیش میرفتند، پیامبرشان - هرچند در بخشی از اهدافش - به پیروزی میرسید و در غیر این صورت شکست ظاهری نصیبش میشد.
❇️پیروزی انقلاب اسلامی در ایران چندین مسئله مبهم را در رابطه با قیام حضرت مهدی(ع) روشن و ثابت کرد. از جمله اینکه در شرایط فعلی دنیا هر چند غرق در گناه و فساد باشد، انقلاب و دگرگونی نه تنها ممکن، بلکه عملی است و دیگر اینکه باید دنبال کار را گرفت و امید به آینده داشت. از همه روشنتر اینکه باید حمایت و بسیج همه جانبه شود و با وحدت و تجمّع یاران مخصوص، به این کار بزرگ، یعنی آماده کردن جهان برای ظهور حضرت قائم(ع) دست زد.
💢با توجّه به اینکه بهترین حکومت آن است که به طور طبیعی و خودجوش روی کار آید، نه به طور تحمیلی و زور. آنان که میگویند حکومت حضرت مهدی(ع) بدون معجزه امکانپذیر نیست، گویا به این اشکال توجه ندارند که اگر بنا بر معجزه و اجبار – هر چند اجبار فکری - باشد، آن حالت زیبای طبیعی و خودجوش خود را از دست میدهد و یک نوع حکومت تحمیلی میگردد.
🔺البته ما منکر امدادهای غیبی نیستیم، وقتی مردانی با اخلاص و صداقت به پیش رفتند، خداوند هم آنها را یاری میکند و به اهدافشان میرساند.[١] بنابراین همانگونه که در بسیاری از روایات آمده[٢] حکومت حضرت مهدی(ع) همچون حکومت پیامبر(ص) است - منتها در سطح وسیعتر و عمیقتر - همانگونه که یاران آگاه و با استقامت آن حضرت در صدر اسلام شیران روز و پارسایان شب بودند و نقش مؤثر و مهم در تشکیل حکومت اسلامی را ایفا کردند، حکومت حضرت حجّت(ع) نیز از این قانون مستثنی نیست و چنان که در جای خود مشروحاً بیان شده معنای واقعی «انتظار» نیز آمادگی یاران و بسیج همه جانبه آنها در سطح وسیع مناسب با حکومت جهانی است.
📚پینوشتها:[١] «اِن تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» - سوره محمّد، آیه ٧.
[٢] بح ارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٥٢ - یَصنَعُ کَمَا صَنَعَ رَسُول... .
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات ✅
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zhoornazdik
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نشانی حرمهای بقیع قبل از تخریب
تصاویر نایاب و توضیحات جالب درباره حرمها و مقابر موجود در قبرستان بقیع، پیش از تخریب آنها توسط وهابیت را مشاهده کنید.
@zhoornazdik
💗رسول خدا صلی الله علیه و آله:💗
🍃إنَّکُم لَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم فَسِعُوهُم بِأَخلَاقِکُم🍃
🌹با اموال خود نمیتوانید دل مردم را به دست بیاورید پس دلشان را با اخلاق نیک به دست آورید.🌹
📚نثرالدر، ج۱، ص۱۲۳📚
@zhoornazdik
دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده
"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است،
و آن دو آیه اینها هستند:
وَیْلٌ للمطفّفین
وای بر کم فروشان...
ویل لكل همزة لمزة
وای بر عیبجویان طعنه زننده...
اولی در مورد مال مردم
دوم در مورد آبروی مردم...
مراقب هر دو باشیم!
✍ ️@zhoornazdik
اَللّهمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَاءْبُهُمُالاِْرْتِياحُ اِلَيْك...
خدایا...
مرا از کسانے قرار دِه...
که شیوهشان آرام گرفتن به درگاهِ توست...
#صحیفه_سجادیه
#استوری
@zhoornazdik
تلنگر
از شیطان پرسیدند:
گمراه کردن شیعیان چه سودی دارد؟!
گفت:
امام اینها که بیاید
روزگار ما سیاه خواهد شد
اینها که گناه می کنند
امامشان دیرتر می آید...
😔😔😔
اللهم عجل لولیک الفرج
@zhoornazdik
بأبى انت و امّى ...
که کسی ...
تـ❤️ـو را آرزو نمىکند ❗️
ای کاش ...
آمدنتـ❤️ تمام آرزویمان باشد ❗️
#دلنوشته_مهدوی
#امام_زمان
#سلام_مولای_مهربانم 💗
چنین نوشته خدا درشناسنامه ی دل
منم غلام مه وبنده زاده ی خورشید
سلام می دهم از عمق این دلِ تاریك
به آخرین پسر خانواده ی خورشید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ☘️
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
❤️﷽❤️
❤️از علامه حسن زاده پرسیدند:
🌷آدرس #امام_زمان ارواحنافداه کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
🌹ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است...
که میفرماید:
"فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عَنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر"
🔥هر جا که صدق و درستی باشد،
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند...!
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪ الفــَرَجــــــ🌺
🌺🍀 @zhoornazdik
#آخرین_عروس
#صفحه_پنجاه_یکم
ما دشت ها، كوه ها و صحراها را پشت سر مى گذاريم. روزها و شب ها مى گذرد.
حالا ديگر در نزديكى شهر قم هستيم. قم پايتخت فرهنگى جهان تشيّع است. امروز شيعيان در سامرّا و بغداد و كوفه در شرايط سختى هستند; قم پايگاهى براى مكتب تشيّع شده است. شيعيان در اين شهر از آزادىِ خوبى برخوردار هستند.
من رو به نامه رسان مى كنم و مى پرسم:
ــ ببخشيد، شما نامه را مى خواهيد به چه كسى بدهيد؟
ــ امام عسكرى(ع) اين نامه را به من داده تا به "احمد بن اسحاق قمّى" بدهم. آيا تو او را مى شناسى؟
ــ همه او را مى شناسند او از علماى بزرگ اين شهر است و همه به او احترام مى گذارند. اهل قم او را "شيخ" صدا مى زنند.
ــ من مى خواهم به خانه او بروم.
خيلى خوشحال مى شوم كه مى توانم به او كمكى بكنم; شايد به اين وسيله بتوانم از متن نامه باخبر شوم.
ابتدا براى زيارت به حرم حضرت معصومه(س) مى رويم. آن بانويى كه خورشيد اين شهر است.
ساعتى در حرم مى مانيم، نماز زيارت مى خوانيم، اينجا بوى مدينه مى دهد، تو بوىِ گل ياس را مى توانى در اينجا احساس كنى.
بعد از زيارت به سوى خانه شيخ مى رويم، در را مى زنيم امّا متوجّه مى شويم كه شيخ در خانه نيست.
از آشنايان سؤال مى كنيم كه شيخ را كجا مى توانيم پيدا كنيم، جواب مى دهند بايد به خارج از شهر برويم. كنار رودخانه.
در آنجا مسجدى مى سازند. او در آنجاست.
تو از من مى پرسى: چرا مسجد را در خارج از شهر مى سازند؟
من نمى دانم چه جوابى به تو بدهم، صبر كن تا از يكى بپرسم.
به سمت خارج شهر حركت مى كنيم تا به كنار رودخانه برسيم.
نگاه كن، گويا همه مردم شهر در اينجا جمع شده اند. همه مشغول كار هستند و در ساختن اين مسجد كمك مى كنند.
يكى از دوستانم را مى بينم. صدايش مى زنم و از او توضيح مى خواهم. او مى گويد:
ــ مگر خبر ندارى كه اين مسجد به دستور امام ساخته مى شود؟
ــ نه، من مسافرت بودم و تازه از راه رسيده ام.
ــ چند ماه قبل نامه اى از سامرّا به شيخ احمد بن اسحاق رسيد. در آن نامه امام عسكرى(ع) از شيخ خواسته شده بود تا مسجد بزرگى در اين مكان ساخته شود.
ــ چرا اين مسجد در خارج از شهر ساخته مى شود؟
ــ اين دستور امام است. اين مسجد براى هميشه تاريخ شيعه است. روزگارى خواهد آمد كه شهر قم بسيار بزرگ مى شود و اين مسجد در مركز شهر خواهد بود.
به زودى ساختمان مسجد تمام مى شود و تو مى توانى در آن نماز بخوانى.
شيعيان در طول تاريخ به اين مسجد خواهند آمد و نماز خواهند خواند. شايسته است تو نيز وقتى به قم سفر مى كنى در اين مسجد نمازى بخوانى.
اينجا مسجد امام عسكرى(ع) است.
به سوى شيخ احمد بن اسحاق مى رويم تا فرستاده امام عسكرى(ع)، نامه را تحويل بدهد.
او همان پيرمردى است كه آنجا در كنار جوانان كار مى كند. نزد او مى رويم. سلام مى كنيم و جواب مى شنويم. نامه رسان به او خبر مى دهد كه نامه اى از سامرّا آورده است.
چهره شيخ مانند گل مى شكفد. او به سوى رودخانه مى رود تا دست گِل آلود را بشويد، فصل بهار است و در رودخانه آب زلالى جارى شده است.
اكنون شيخ نامه را تحويل مى گيرد و بر روى چشم مى گذارد.
همه مى خواهند بدانند در اين نامه چه نوشته شده است. شيخ عادت داشت كه نامه هاى امام عسكرى(ع) را براى مردم قم مى خواند.
شيخ نامه را باز مى كند و آن را مى خواند، اشك شوق در چشمانش حلقه مى زند.
همه منتظر هستند بدانند در نامه چه چيزى نوشته شده است; امّا شيخ نامه را در جيب خود مى گذارد و به سوى خانه خود حركت مى كند. همه تعجّب مى كنند; چرا او نامه را براى آنها نمى خواند؟ چرا؟
#میلاد_نور
#آخرین_منجی
#مسابقه
💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
#آخرین_عروس
#صفحه_پنجاه_دوم
ــ كجا مى روى، آقاى نويسنده؟
ــ به خانه مى رويم. ما از سفرى طولانى آمده ايم و نياز به استراحت داريم.
ــ بعدها آن قدر فرصت داريم كه استراحت كنيم. بيا برويم ببينيم ماجراى آن نامه چه بوده است؟
ــ باشد. برويم.
راستش را بخواهى، من از اين اخلاق تو خيلى خوشم مى آيد، به خاطر همين است كه تو اين قدر پيش من عزيز هستى!
به سوى خانه شيخ مى رويم. خانه او پشت بازار است. ما وارد بازار مى شويم. مغازه هاى زيادى است. با خود فكر مى كنى در هنگام بازگشت براى خانواده خود سوغاتى بخرى.
وارد كوچه باريكى مى شويم، در كنار خانه شيخ مى ايستيم. درِ خانه را مى زنيم، كسى در را براى ما باز مى كند. وارد خانه شده و درون اتاق مى نشينيم.
تو نگاهت به گوشه اى خيره مى ماند. صدايت مى زنم، متوجّه نمى شوى. نمى دانم به چه فكر مى كنى.
دوباره صدايت مى زنم، تو نگاهم مى كنى و مى گويى: "سادگى اين خانه مرا به فكر فرو برد. خانه اى كوچك و ساده! چگونه باور كنم كه اينجا خانه بزرگ ترين دانشمند جهان تشيع است؟".
درِ اتاق باز مى شود و شيخ وارد مى شود، ما از جا برمى خيزيم. سلام مى كنيم و جواب مى شنويم.
من سينه ام را صاف مى كنم و مى گويم:
ــ شما نماينده امام عسكرى(ع) هستيد. مى خواستيم بدانيم در آن نامه اى كه صبح به دست شما رسيد چه نوشته شده بود. شما چرا آن نامه را براى مردم نخوانديد؟
ــ آن نامه اى خصوصى بود و نبايد مردم از آن باخبر مى شدند.
ــ آيا مى شود شما براى ما آن نامه را بخوانيد؟
ــ گفتم آن نامه خصوصى بود.
ــ من دارم كتابى براى جوانان مى نويسم، جوانان شيعه حق دارند بدانند در اين نامه چه چيزى نوشته شده است.
ــ گفتى كه نويسنده اى! باشد. من نامه را براى شما مى خوانم تا آن را براى جوانان آينده بنويسى. روزگارى فرا مى رسد كه دشمنان مكتب شيعه به فكر غارت اعتقادات جوانان خواهند افتاد. آن روز بايد قلم نويسندگان شيعه از اين مكتب دفاع كند.
شيخ از جاى خود بلند مى شود و از اتاق بيرون مى رود.
وقتى شيخ برمى گردد، نامه امام در دست اوست.
او نامه را بر چشم مى كشد و آن را باز مى كند و شروع به خواندن آن مى كند:
به نام خدا
خداوند به وعده خود وفا نمود و فرزند من به دنيا آمد. تو اين مطلب را نزد خودت نگه دار و به مردم قم نگو. من اين خبر را فقط به دوستان خصوصى خود گفتم و دوست داشتم كه تو هم از آن با خبر شوى تا قلبت شاد شود همان طور كه خدا قلب مرا شاد نموده است. والسلام.
با شنيدن اين نامه خيلى به فكر فرو مى روم. چرا امام عسكرى(ع) دستور داده اند كه خبر ولادت مهدى(ع) در شهر قم هم منتشر نشود؟
اينجا كه قم و مركز تشيع است. بيشتر مردم از علاقهمندان به اهل بيت(ع) هستند. چرا بايد اين خبر از آنها هم پنهان بماند؟
درست است كه همه مردم اين شهر شيعه هستند، امّا كشور ايران زير نظر حكومت عبّاسيان اداره مى شود. آنها در همه شهرها، جاسوسان زيادى دارند كه تمام خبرها را به خليفه گزارش مى دهند.
حتماً شنيده اى كه روزگارى گريه بر حسين(ع) جرم بود و حكمش اعدام!
ولى روزى كه حسين(ع) در مدينه به دنيا آمد، همه مدينه غرق شادى شد. آرى، هيچ گاه خبر ولادت او جرم محسوب نمى شد.
امّا اگر تو امروز خبر ولادت مهدى(ع) را بدهى، هم جانِ خود و هم جانِ امام خود را به خطر انداخته اى.
به راستى كه مهدى(ع) خيلى مظلوم است!
حكومت عبّاسى سال هاست امام عسكرى(ع) را در سامرّا زندانى كرده است او زنان جاسوس استخدام كرده است تا اگر نرجس حامله بشود به او خبر بدهند.
اين حكومت مى خواهد هر طور شده است مهدى(ع) را به قتل برساند!
#میلاد_نور
#آخرین_منجی
#مسابقه
💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
@zhoornazdik