eitaa logo
زیارت
33.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
98 فایل
🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
💎زائر خداوند ⚜️ پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مَن زارَ أخاهُ المؤمنَ إلى مَنزِلِهِ لا حاجَةً مِنهُ إلَيهِ كُتِبَ مِن زُوّارِ اللّه ِ . ◻️هر كس به قصد زیارت برادر مؤمن خود، به خانه او برود و نه به خاطر حاجتی که نزد او دارد نامش را در زمره زائران پروردگار می نویسند. 📚وسائل الشیعه، ج۱۷ 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نبی اکرم صلوات الله علیه وآله وسلم 🔻 خداوند در تفاوت بین مردم و نبى اکرم صلی الله علی و آله، آیات زیبایى را بیان مى‏کند مثلا گاهى تعبیر مى‏کند: أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ (انبیاء:۳۴ / پس آیا اگر تو بمیری آنان جاویدان خواهند ماند؟!) 🔸 یعنی جناب شما فوت کند و روح از بدنش جدا بشود، اما این‏ها زنده بمانند؟! این‏ها یعنى همه‌ی مردم. این تعبیر از خداوند، یک ارزش و احترام برای نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. همه انسان‌ها را یک طرف قرار داده و رسول خدا را یک طرف؛ آن هم به این تعبیر. 🔹 خداوند با کسى تعارف ندارد: أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ؛ شما بمیرى و مرگ در سیر شما باشد، آن وقت آن‏ها زنده بمانند! 👤 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
🌺رسول خدا در آینه قرآن :🌺 🍂 وجود پیامبر، رحمتی برای همه مردم عالم:🍂 🔶 وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ (انبیاء /١٠٧) ⚡️ترجمه : و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. 🔴 عموم مردم دنيا، اعم از مؤمن و كافر همه، مرهون رحمت تو هستند; چرا كه نشر آئينى را بر عهده گرفته اى كه سبب نجات همگان است، همه ى احكام و دستوراتى كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم آورده حتّى جهاد، حدود و قصاص و ساير كيفرها و قوانين جزايى، براى جامعه ى بشرى رحمت است. حال، اگر گروهى از آن استفاده كردند و گروهى نكردند اين مربوط به خودشان است و تأثيرى بر عمومى بودن رحمت نمى گذارد. 🍁اين درست به آن مى ماند كه: بيمارستان مجهزى براى درمان همه دردها با پزشكان حاذق و انواع داروها تأسيس كنند، و درهاى آن را به روى همه مردم بدون تفاوت بگشايند، آيا اين وسيله رحمت براى همه افراد آن اجتماع نيست؟ اما اگر بعضى از بيماران لجوج خودشان از قبول اين فيض عام امتناع كنند، تأثيرى بر عمومى بودن آن نخواهد داشت. 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
📌جعفر نعلبند 🔸نمی دانم چکار کنم، بروم یا نروم؟ این مرد یزدی همراه وهمسفر ودوست من شده است وحالا این گونه در بستر بیماری افتاده ومرضش شدّت یافته، انگار در حالت احتضار است! خدایا! چه کنم؟ اگر نروم، چگونه خودم را راضی کنم؟ پیش از این بیست وچهار بار توفیق زیارت آقا ابا عبد الله (علیه السلام) را پیدا کرده ام وزیارت عرفه را در کربلا خوانده ام. اگر امسال این توفیق از من سلب شود... نه نه! باید هر طوری که شده خودم را به کربلا برسانم. ولی او را چه کنم؟ دوستم را تنها بگذارم؟ این مرد بیمار وغریب را؟...»؛ این اندیشه به سرعت از مغز استاد جعفر نعلبند اصفهانی گذشت. او سرانجام تصمیم خود را گرفت. این بود که برای خداحافظی به بالین پیرمرد یزدی رفت. ناگهان اشک بر پهنه صورت زرد ونحیف پیرمرد، دوید. او خطاب به همسفرش، نعلبند اصفهانی، گفت: «گوش کن رفیق! من بیشتر از یک ساعت دیگر زنده نیستم! پس از مرگ من، این الاغ وهمه وسایل من، مال تو باشد. فقط از تو می خواهم به هر شکلی که شده مرا با همین الاغ به کرمانشاه ببری واز آنجا به کربلا منتقل کنی!» لحظاتی بعد مرد یزدی نگاه ملتمسانه دیگری به چهره دوستش انداخت وبه آرامی جان داد. خواسته های مرد، در گوش استاد جعفر طنین انداز شد. او بلافاصله جسد همراهش را بر روی الاغ بست... امّا جنازه گاهی به این طرف وگاهی به آن طرف می افتاد. تنهایی نیز برایش وهم انگیز شده بود. لبانش را به ذکر صلوات طراوت بخشید، آن گاه سر به آسمان بلند کرد وگفت: «خدایا، کمکم کن». بعد هم با دلی شکسته وچشمانی اشکبار با خودش زمزمه کرد: «یا ابا عبد الله، با زائر شما چه کنم؟ نه می توانم او را رها کنم وبگذرم ونه بنا به خواسته خودش، جسد او را نزد تو بیاورم.» در این هنگام، چشمش به دور دست خیره شد وبا خود گفت: «آیا درست می بینم؟». آری، او درست می دید! چهار سوار بسویش پیش می آمدند. آنها نزدیک ونزدیکتر شدند. یکی از آنان که از همه بزرگتر به نظر می رسید، پیش آمد وبه وی گفت: «استاد جعفر، با زائر جدّ ما چه می کنی؟». استاد جعفر با کمی مکث پاسخ داد: «قربانتان شوم، از دستش درمانده شده ام. می فرمایید چه کنم؟» اکنون آن سه سوار دیگر هم که پیاده شده بودند، در برابرش بودند. در این وقت یکی از آنان، نیزه خود را در گودالی که آب آن خشکیده بود، فرو برد وبیرون آورد. استاد جعفر با شگفتی چشم هایش را می مالید وبعد جوشش آب را در گودال، بخوبی دید... جنازه غسل داده شد واستاد جعفر همراه با آن چهار نفر، بر جنازه پیرمرد نماز خواند. آن گاه آنان جنازه را محکم روی الاغ بستند وناگهان ناپدید شدند! استاد جعفر هم راهش را گرفت وپیش رفت. او یکباره به خود آمد ودید که از قافله های قبلی سبقت گرفته. اندکی بعد هم به کربلا رسید. عدّه ای اطرافش را گرفته، ماجرای او را پرسیده، از او خواستند که علّت زود رسیدنش را بیان کند. او هم آن چه را که بر وی گذشته بود، بازگو کرد... سرانجام روز عرفه فرا رسید واستاد جعفر نعلبند اصفهانی به حرم مشرّف شد، امّا اتّفاق عجیبی برایش پیش آمد. او با شگفتی تمام، مردم را به شکل حیواناتی مانند گرگ وسگ وخوک و... می دید وفقط بعضی ها را به صورت انسان مشاهده می کرد. تعجّبی آمیخته با نوعی وحشت، سراسر وجودش را برگرفت. تمام آن روز مردم را به همین گونه می دید، ولی روز بعد که به حرم رفت، همچنان مردم را به شکل خودشان مشاهده می کرد. از همان جا تصمیم گرفت که دیگر در روز عرفه مشرّف نشود! هنگامی که وی این ماجرا را برای دیگران باز می گفت، بدگویی وسرزنش نثارش می کردند، به همین جهت تصمیم گرفت که دیگر با کسی در این مقوله سخن نگوید. یک شب که استاد جعفر مشغول خوردن شام بود، صدای در بلند شد. وقتی در را باز کرد، شخصی که پشت در بود، پیام داد که آقا تو را طلبیده اند! استاد جعفر به همراه آن شخص روانه مسجد جامع شد ودید که حضرت صاحب الأمر (علیه السلام) روی منبر بلندی نشسته اند وجمعیت در مسجد موج می زد. استاد جعفر، زیر لب زمزمه کرد: «اوه! از میان این جمعیت، چگونه می توان به خدمت ایشان رسید؟». در این هنگام، آقا به وی فرمودند: «جعفر، جلوتر بیا!» واستاد جعفر شگفت زده ومبهوت پیش رفت. آن گاه امام (علیه السلام) به وی فرمودند: «چرا آن چه را که در راه کربلا دیده ای، برای مردم نقل نمی کنی؟». او گفت: نقل می کردم آقا، از بس که بدگویی می کردند، دست از گفتن کشیدم!». آقا فرمودند: «تو کاری به حرف مردم نداشته باش. آنچه را که دیده ای، بیان کن تا همه مردم بفهمند که به زائر جدّمان، حضرت سید الشّهداء (علیه السلام) چقدر لطف ومحبّت داریم!...». 📚 برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام) (خلاصه عبقری الحسان)، ص ٣١. ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️ 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
‍ 🔺راز قبر امیرکبیر در کربلای معلی 👤(ره) فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. ♦️سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم امام حسین (علیه السلام) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. 🔶ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه سلام الله علیها؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش امام حسین علیه السلام حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! 🔻همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📒 منبع: کتاب آخرین گفتار 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
15190608365742mp3_8_5(1).mp3
2.44M
🎬دست به دامان اهل بیت باشیم 🎤 🌺🌺🌺🌺 🕌@ziarat_et
🏴گلایه امام حسن عسکری (علیه ‌السلام) 🔸 امام حسن عسكری (علیه ‌السلام) طی نامه ‏ای گلایه‏ آمیز به اسماعیل ‏بن ‏اسحاق نیشابوری ضمن اشاره به كوتاهی شیعیان در امر امامت، آنها را از وادی حسرت و صحرای ندامت پرهیز می ‏دهد: «وَإیاكُمْ أَنْ تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللهِ فَتَكُونُوا مِنَ الْخاسِرِینَ»؛ از كوتاهی نسبت به «جنب ‏الله» (كه همان است) بپرهیزید كه از خسارت دیدگان خواهید شد. 👤 📚 فلسفه زیارت، ص ۶۸. 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 راهکار زندگی موفق در احادیث امام حسن عسکری علیه‌السلام اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکشنبه‌زیارت‌امام‌علی(ع)وفاطمه(س)۩یزدان‌پناه.mp3
2.27M
🕌 (علیه‌السلام) و 🌷🍃 (سلام‌الله‌علیها) در روز یک شنبه 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
❇️ در روز یکشنبه 👇🏻👇🏻👇🏻 ✨بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِمِ✨ السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى ، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ‌اللّٰهِ صَلَّى‌اللّٰهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ. 🏴🏴🏴🏴🏴 روز یکشنبه 👇🏻👇🏻👇🏻 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً ، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَىٰ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ وَوَصِيُّهُ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِما ، وَأَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلّا أَلْحَقْتِنِى بِتَصْدِيقِى لَهُمَا ، لِتُسَرَّ نَفْسِى ، فَاشْهَدِى أَنِّى ظاهِرٌ بِوَلَايَتِكِ وَوَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ. 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴عَنْ اَحْمَدَ بْنَ إِسْحاقِ بْنِ سَعْدٍ قال: سَمِعْتُ أبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ الْعَسْكَرى عليهماالسلام يَقُولُ: اَلْحَمُد لِلّهِ الَّذى لَمْ يُخْرِجْنى مِنَ الدُّنيا حَتّى أرانِىَ الْخَـلَفَ مِنْ بَعْـدى، أشْبَهُ النّاسِ بِرَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهخَلْقا وَ خُلْقا، يَحَفَظُهُ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى فى غَيْبَتِهِ، ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا كَما مُلِئَتْ جَوْرَا وَ ظُلْما.  احمد بن اسحاق مى گويد: از امام حسن عسكرى عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: سپاس خدايى را كه مرا از دنيا بيرون نبرد تا اينكه (فرزندم و) جانشين بعد از خودم را به من نشان داد، كه او در خلقت و اخلاق شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله است، خدا او را در غيبتش حفظ و نگهدارى مى كند، و بعد او را آشكار مى كند تا زمين را پر از عدل و داد كند، همان گونه كه از بى عدالتى و ستم پر شده باشد. 📗كمال الدين، ص ۴۰۸ ،ح ۷. 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
235-3.mp3
1.48M
⚫️ لحظات پایانی عمر مبارک امام حسن عسکری سلام الله علیه و بیان مصائب و روضه حضرت 🎙 ( زیدعزه) 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 به فدای آن آقایی که بسیار او را در زندان، اذیت و آزار دادند و به میان حیوانات وحشی انداختند‌... 🔹در ادعیه ساعات هر روز که مرحوم شیخ بهایی در «مفتاح الفلاح» آن‌ ادعیه و توسّلات را نقل کرده است، در ساعت یازدهم هر روز اینگونه به درگاه الهی عرضه می‌داریم: وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیه‌السلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّوآبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها؛ 🔹یا الهی! متوسل شدم به امام حسن عسکری علیه السلام؛ آن آقایی که او را افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی، و آن حضرت به جنبدگان سرکش و حیوانات چموش امتحان شد پس رام کردی برای او سوار شدن بر آن ها را. 📚مفتاح الفلاح ص۱۳۴ 🩸خلفای وقت، مکرّر امام حسن عسکری علیه‌السلام را به بهانه های مختلف به زندان می‌انداختند تا اینکه یک روز، آن حضرت را به شخص سنگ‌دل و نانجیبی به نام «نِحریر» سپردند. به روایت «کافی» و «ارشاد»: سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه‌السلام إِلَی نِحْرِیرٍ وَ کَانَ یُضَیِّقُ عَلَیْهِ وَ یُؤْذِیهِ ▪️امام حسن عسکری علیه‌السلام را به نِحریر که مردی بد جنس بود، تحویل دادند. او خیلی بر آقا سخت می‌گرفت و آن حضرت را اذیت می‌کرد. 🔻یک روز زنش به او گفت: از خدا بترس! می‌دانی چه شخصی در زندان تو است؟ آن زن عبادت و پرهیزگاری امام علی علیه السلام را برایش نقل کرده و گفت: من می‌ترسم که به واسطه آزار او به عذاب مبتلا شوی. نحریر در جواب زن خود گفت: به خدا او را پیش درندگان می‌اندازم. در این مورد از خلیفه اجازه گرفت و امام علیه‌السلام را پیش درندگان انداخت. هیچ کس شک نداشت که اکنون او را پاره پاره می‌کنند. فَوَجَدُوهُ علیه السلام قَائِماً یُصَلِّی وَ هِیَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَی دَارِهِ ▪️از بالا نگاه کردند، دیدند امام علیه السلام به نماز ایستاده و درندگان اطرافش را گرفته اند. دستور داد آن جناب را خارج کنند و به خانه اش ببرند. 📚الارشاد،ص ۳۲۴ 📚الکافی،ج ۱،ص ۵۱۳. 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش می‌رفتند و ساعتی به هوش می‌آمدند... در نقل‌ها آمده است: بعد از آنکه در روز اول ربیع‌الاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیه‌السلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیه‌السلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند. در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشته‌اند: وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه ▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیف‌تر می‌گشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش می‌شد. فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ ▪️آن حضرت ساعتی از هوش می‌رفت و ساعتی دیگر به هوش می‌آمد.(۲) 📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶ 📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴ 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱ 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
▪️آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان و عظم الله لک الاجر و ساعدالله قلبک الشریف ، دفع الله تعالی عنک الحزن و المحن و عجل الله تعالی فی فرجک الشریف 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟤 مظلومیت، جلالت و هیبت حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) 🏴 سالروز شهادت مظلومانه یازدهمین امام معصوم تسلیت باد! 🎤 🏴🕯🖤🕯🏴 🕌@ziarat_et