قسمت بیست و یکم 🏴🏴
ادامه شرح زیارت عاشورا
در شب هشتم محرم
از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»تاریخ چاپ سال۱۳۸۲
که برای اولین بار در فضای مجازی بصورت اختصاصی در گروه فدائیان رهبری درج میشود(ازجناب واتقوالله بخاطر تنظیم وتزیین تشکر می شود)
▪️ سفينة النجاة
حالا كه عاشورا تجليگاه كل اسلام است،
آن وقت
كمكم شيعه وقتي در آيات عاشورا تدبر ميكند
ميفهمد كه عاشورا يعني قرآن وجود حسين،
يعني همينجوري كه قرآن نازل شده
و با خواندن و تدبّر كردن در قرآن
ما صاعد ميشويم
با ترجمه و تدبر كردن در عاشورا
ما صاعد ميشويم
و وارد به سفينة النجاة ميشويم؛
يعني با ورود به كشتي حسين(ع)
نجات پيدا ميكنيم،
البته
به شرطي كه تدبر كنيم
و با توجه در سورة عاشورا از قرآن وجود حسين(ع)
متوجه ميشويم كه
حسين يك قرآن زنده است
وقتي كه حضرت مولا ميفرمايند من قرآن ناطق هستم،
حسين(ع) هم قرآن ناطق است.
▪️عاشورا سورهاي از قرآن وجود حسين است
حالا اين قرآن مجسم يك سورهاش عاشورا است.
نميخواهي در آن تدبر كني؛
وقتي بچه بودي از امام حسين(ع) فقط حسين حسين گفتن
و يك پرچم به دست گرفتن را آموخته بودي،
حالا كه يك عمر از تو گذشته است
باز هم در همان حد ماندهاي؟
صعود و رشد و پرواز نكردهاي؟!
ما همان بلايي كه بر سر معارج و مفاهيم «بسم الله الرحمن الرحيم» آوردهايم،
همان بلا را هم بر سر عاشورا آوردهايم.
شصت سال پيش وقتي ميگفتم «اللهم صل علي محمد و آل محمد»
فقط ترجمه فارسي آن
يعني «درود بر شما» از آن ميفهميدم؛
آيا
الان هم بايد در همين حد از فهم مانده باشم؟
همينطور در مورد «بسم الله الرحمن الرحيم» و «الله اكبر»
فقط «به نام خداوند بخشنده مهربان» و «خدا بزرگ است» را
كه شصت سال قبل ميفهميدم هنوز ميفهمم
و ذرّهاي رشد نكردهام.
وقتي عقب مانده بشوم،
همان بلايي كه بر سر معارف قرآن آوردهام،
همان بلا را بر سر معارف عاشورا ميآورم.
در معرفت من عاشوراي حسين
همان عاشوراي دوران كودكي من است.
براي همين است كه پرواز نميكنيم
و وارد به كشتي نجات نميشويم
و به همين دليل است كه
با اين كه مدعي شيعه بودن هستيم
اما آمريكا در امور بسياري از ما جلوتر است.
🏴🏴👇
قسمت بیست و دوم 🏴🏴
▪️يك گام در كشتي نجات حسين (عليه السلام)
در جريان پيروزي انقلاب اسلامي
با اين كه نه پول داشتيم،
نه امكانات داشتيم،
و نه اسلحه و نه تجهيزات نظامي؛
يك پيرمرد سيد،
يك مرجع تقليد،
هفت تير هم به كمرش نبود و امكانات قدرت نظامي هم در دست نداشت.
امام زمان(عج) هم نبود،
خاك پاي امام زمان هم نميشد
و تنها ذرهاي از گرد و غبار پاي امام زمان(عج) بود.
فقط يك سال همه به حرفش گوش دادند
و ديدي كه چه مملكتي شد؛
چه حال و هوايي پيدا شد؛
ديدي كه همه عاشق هم بودند.
اگر از تبريز يك خانم جوان تك و تنها راه ميافتاد توي جادهها
و ميخواست مثلاً به مشهد برود
ميدانست كه هيچ خطري او را تهديد نميكند.
اما ببينيد حالا متأسفانه در كنار حرم امام رضا(ع)
چه اتفاقهايي ميافتد و چه زنهايي كشته ميشوند
و در تهران چه مفاسدي رخ ميدهد.
تقصير خودمان است.
از مكتب حسين(ع) دست برداشتهايم.
آن موقع خانمها را طبق فرمايش قرآن كريم
خواهر به حساب ميآورديم و آقايان را برادر ميشمرديم.
زيرا قرآن كريم ميفرمايد: «انما المؤمنون اخوة»
يعني مؤمنين مانند برادر و خواهر ميباشند.
در انديشه قرآني مگر برادران اجازه ميدهند كه
مثلاً نامحرم نگاه آلوده و انديشة آلوده در مورد خواهري به كار گيرد.
يا مگر ديگر برادران اجازه ميدهند كه برادرشان زمين بخورد
و يا گرفتار شود و يا دچار مشكلات شود.
اينها مكتب حسين(ع) است؛
راه حسين(ع) است.
ما در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي
يك قدم پايمان را درون كشتي نجات حسين(ع) گذاشتيم؛
ديديم كه چه شد؟
جوانهايمان آنچنان رشدي كردند كه
از پاي سينماها، كابارهها و تالارهاي غفلت
به ميدان جنگ ميرفتند
و چگونه عاشقي ميكردند.
در جنگ تحميلي در يكي از عملياتها،
طرح عمليات لو رفته بود،
لذا عراقيها به ما حمله كردند،
فرمانده دستور داد برگرديد و الا همه كشته خواهند شد
و من به همراه يكي از دانشجويانم پشت يك تپه از خاكريز سنگر گرفتيم.
دانشجوي من گفت:
استاد ديدي شيشه خورده داشتيم،
نخريدند.
در آن شرايطي كه مرگ و خون گريبان همه را گرفته بود
از اين جمله عرفاني و حال عرفاني اين دانشجو به حيرت افتادم
و به او افتخار ميكردم.
صبح شده بود و هوا گرگ و ميش بود.
تتمِة آب قمقمه را به او دادم و گفتم نمازت را بخوان
و همين كه تكبيرة الاحرام نماز را گفت يكي داد زد:
«امدادگر»، فهميدم كه تركش خورده است به گيجگاهش.
پاهايش را از شدت درد به هم ميساييد و ميگفت:
استاد مادرم در مورد نحوة شهادت من از شما خواهد پرسيد كه من چگونه كشته شدم.
من تكفرزند خانواده هستم و مادرم مرا در يتيمي بزرگ كرده است.
اگر پرسيد به او بگو كه من متوجه هستم كه حضرت حسين(ع) مرا دعوت كرده است
تا فردا نگويند كه مرا فريب دادهاند و تشويقم كردهاند تا به ميدان جنگ بيايم.(این مطالب مربوط به اواخر دهه ۷۰تاسال۸۲است)
🏴🏴👇
🏴قسمت بیست و سوم 🏴
ملاحظه كرديد كه
وقتي جوانهايمان پا در سفينة النجاة حضرت حسين(ع) گذاشتند
تا چه آسماني از عرفان پرواز كردند.
چه بسا كسي با دهها سال تزكيه نفس
و كسب معرفت و مقامات عرفاني نتواند به اين مقام برسد.
اما متأسفانه اكنون ببينيد
بعضي جوانهايمان از كجاها سر در آوردهاند.
فرقي هم نميكند؛
آب زير همة ما افتاده است.
كسر آوردهايم،
زيرا از سفينة النجاة حسين(ع) پياده شدهايم،
و بايد به مكتب حسين(ع) برگرديم
و دوباره پشيمان بشويم
و توبه كنيم
و دوباره سوار كشتي نجات بشويم؛
شيشهخورده داريم؛
مشكل از خودمان است.
از راه حسين و ائمه اطهار(ع) دست برداشتهايم.
گويا العياذ بالله راه ائمه اطهار عليهم السلام در كام ما برايمان بيمزه شده است.
از عروسيهاي بدون آلايش و ساده خسته شدهايم
و حالا ديگر وقتي كسي عروسي ميگيرد تا سالها بايد قسط هزينههاي جشن و عروسي را بدهد.
چنين دامادي وقتي وارد به زندگي ميشود
از فرط فشار و قسط و بدهي كم ميآورد
و در دام رشوهخواري و خلافكاري ميافتد تا بتواند خرجش را درآورد.
بديهي است كه جوانان وقتي اين مشكلات را ميبينند،
ديگر جرأت ازدواج ندارند.
رقص و آوازها جاي محبتها و مودتها را در عروسيها گرفته است.
چرا اينطور شده است؟
چون آن موقع راه حسين(ع) را ميرفتيم.
ازدواجها ساده و راحت بود و ساده زندگي ميكرديم.
اما حالا بدون خانه و ماشين نميخواهد ازدواج كند
و پدر و مادر براي تهية جهيزية دخترشان
بايد به گرفتاري و فشار و سختي و اضطراب بيفتند.
ما مشكل داريم.
مشكل ما اينجا است كه
از عمل به مكتب امام حسين(ع) دست برداشتهايم.
همينطور كه بايد در قرآن تدبر كنيم،
«اقرأ فارقع»
بخوان
و پرواز كن
و بالا برو.
▪️يكي از اسرار عرفاني در عزاداري
در مراسم عزاداري
ميخواهيم عاشقي كنيم
ولي گاهي رفتارهاي اضافي ميكنيم كه وارد نشده است.
البته اگر از سر عشق سينه بزنيم لال بميرم اگر معجزه نشود.
من به سينه زدنها و همه سينه چاك كردنها براي امام حسين(ع) آنقدر معتقدم كه
عاشقانش وقتي به سينه ميزنند ياد اين آيه ميافتم
كه ميفرمايد:
«و اضمم يدك الي جناحك تخرج بيضاء من غير سوء»،
گويا قرآن كريم است كه ميفرمايد
چون قرآن وجود حسين را در عاشورا تلاوت ميكني
و دستت را بر سينه ميزني
نوري عالمگير از سينه و دستت خارج ميشود
و سفيدي اين نور عالم را ميگيرد
و انديشه و فرهنگ اهل البيت عالمگير ميشود.
وقتي اينجوري سينه بزني موسي ميشوي؛
سينه زدن و عزاداري كردن
كار ميخواهد؛
پرواز لازم دارد؛
دانش و معرفت لازم دارد
و الا يك بچه هم ميتواند نوحه بخواند و بقيه سينه بزنند.
همان بلايي كه گروهي از عامه بر سر قرآن آوردهاند
ما بر سر عاشوراي حسين(ع) نياوريم.
ما بايد با اين عاشورا موسي بشويم.
ما يك حسين(ع) كه از شدت عظمت رسول خدا در شأن او فرموده است:
«من از حسين هستم»
را از دست دادهايم تا يك عاشورا به دست آوردهايم.
حال با اين عاشورا ميخواهي چه كار كني؟
اگر حداقل از ياران حضرت حسين(ع) نشويم ضرر كردهايم
و خودمان را مسخره كردهايم.
فرقي نميكند،
همان بلايي كه گروهي از عامه بر سر قرآن مسلمين آوردند،
ما هم بر سر حسين(ع) مسلمين ميآوريم.
▪️ در ادامه این مطالب ، فردا شب قسمت های ۲۴، ۲۵ و ۲۶ خدمت شما ارائه می شود
🏴🏴🏴
قسمت بیست و چهارم 🏴🏴
ادامه شرح زیارت عاشورا
در شب نهم محرم
از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»
که برای اولین بار در فضای مجازی بصورت اختصاصی در گروه فدائیان رهبری درج میشود.
🔹 براندازي كامل حكومت انديشه و فرهنگ اهل البيت(ع)
حالا اين عاشورا
كه سورهاي از قرآنِ وجودِ حسين(ع) است،
در طوفان به پا شده است.
حادثة كربلا
براندازي كامل حكومت انديشه و فرهنگ اهل البيت بود.
حتي معاويه جرأت نكرد امام حسن(ع) را به راحتي شهيد كند
و از ترسش به منظور براندازي مقام امام حسن(ع) از جايگاهاش در افكار و اذهان مردم،
يك حيله دموكراتيك زد
به اين صورت كه يك كاغذ برداشت
و زيرش را امضاء كرد و آن را به كل بلاد اسلامي رونوشت زد.
▪️ نيرنگ معاويه
معاويه با فرستادن اين نامه سفيد امضاء،
از روي حيله و حقهبازي،
امام حسن(ع) را مخاطب قرار داد و گفت:
يابن رسول الله،
هرچه تو بگويي ما قبول داريم.
معاويه با اين حيله خواست به مردم بگويد كه،
ببينيد حضرت حسن بن علي(ع) خودش خشونتطلب است.
ما ميخواهيم با او صلح كنيم،
ما با او جنگ و دعوا نداريم.
و معاويه با اين كارش
سعي ميكرد شخصيت حضرت امام حسن(ع) را در اذهان همة مردم بلاد اسلامي خراب كند.
🔹 مردم غافل
البته نزد آن مردمي كه
دست از ولايت اهل البيت عليهم السلام برداشته بودند
و هنوز نميدانستند كه حق با اهل كوفه است
و يا با حضرت حسين عليه السلام،
و به زبان امروز چنين ميتوان گفت كه
آنهايي كه
هنوز نميدانستند حق با كدام روزنامه است
و گرفتار باندها و حزبها بودهاند
دچار فريب معاويه شدند
و لذا صداي آنها بلند شد كه،
معاويه براي امام حسن(ع) نامة سفيدامضا فرستاده است
و به امام حسن(ع) گفته،
هرچه تو ميگويي قبول دارم
ولي امام حسن(ع) صلحنامة معاويه را قبول نميكند.
▪️ آشتي حق با باطل مردود است
اينچنين مردمي
ميخواهند امام حسن(ع) را با معاويه آشتي بدهند.
آخر اگر امام حسن(ع) با معاويه آشتي كند
به معني آن است كه بايد با نفاق و شرك و ريا آشتي كند؛
بايد دست از مكتب خود بردارد.
در آن صورت
ديگر امام حسين(ع) با شمر و يزيد آشتي كند
به معني آن است كه
با ظلم و كفر و فساد آشتي كرده است.
در آن صورت ديگر امام حسين(ع) نيست.
اي ديوانهها،
مگر ميشود امام حسين و امام حسن، عليهما السلام،
با اين همه ظلم و گناه و فسادِ يزيد و معاويه صلح كنند؛
امام حسن(ع) بايد در مقابل آنها بايستد،
امام حسن(ع) با معاويه دعواي شخصي ندارد كه ميگويي آشتي كن؛
آشتي كردن بسيار خوب است
اما
آشتي دوستان اهل البيت(ع) با دشمنان انديشه و فرهنگ اهل البيت(ع) چه معني دارد؟
اما قرآن فرموده است كه
دوستان با دشمنان آگاه و مرموز اهل البيت(ع)
تنها بايد با شدت برخورد كنند.
ولي ديرفهمها ميگويند:
«خشونت غلط است، دعوا نكنيد، با هم آشتي كنيد».
موضوع بر سر دين است كه دارد از دست ميرود.
موضوع شخصي نيست.
موضوع بر سر حفظ انديشه و مكتب اهل البيت است.
آشتي كردن با معاندان چه معني دارد؟
🏴🏴👇
قسمت بیست و پنجم 🏴🏴
🔹 غفلت، گمراهي ميآورد
اگر دست از تدبر در قرآن وجود حسينت برداري
يزيد و معاويه اميرالمؤمنينت ميشوند.
در زمان آنها
حافظ قرآن هم بود
ولي ديدي كه حافظ قرآن شدن ما را نجات نميدهد؛
حافظ قرآن شدن
به شرط توجه به انديشه و مكتب اهل البيت عليهم السلام
و تدبر در قرآن وجود حضرت حسين و حضرت فاطمه عليهما السلام است كه ما را نجات ميدهد؛
و الا
بر سر قرآنت همان ماجراي «حسبنا كتاب الله» پيش ميآيد.
ببينيد بلايي كه بر سر كتاب الله آوردند
يعني
در اعماق و اسرار آن تدبر نكردند
و تنها به قرائت قرآن بسنده كردند،
تا كجا دامانشان را گرفت.
كه حالا بايد امثال صدام و حسين اردني و شيخ قطر اميرالمؤمنينشان باشد.
▪️ هتك حرمت اهل البيت
ذكر كرديم كه
عاشورا در طوفان برپا شده است
و دشمنان امام حسين عليه السلام
تا مرحله براندازي كامل انديشه و فرهنگ اهل البيت در جامعه پيش رفته بودند.
يعني طوري شده بود كه
كمكم به تدريج در لايههاي زيرين و اساسي در اعتقادات مردم
وارد شده بودند كه توانستند آن فجايع را در كربلا دامن بزنند
و پيدايش آن مصائب عظيم را موجب بشوند.
در حالي كه
تا زمان معاويه
كسي جرأت آنچنان جسارتهايي به اهل البيت(ع) را نميكرد
ولي يزيد تا مرحلة كامل براندازي پيش رفت
و ميخواست آخرين فرد اهل البيت(ع) را ريشهكن نمايد و از ميان بردارد
و براي همين روي پيكر امام حسين(ع) اسب تاختند و سر مباركش را بريدند
كه البته تنها از روي غيض و كينه نبود
بلكه
ميخواستند هيبت و حيثيت ائمه اطهار(ع) را خراب كنند
و بگويند ببينيد اين كه ميگويند امام شأن ملكوتي دارد
و «بكم يمسك السماء»،
در مورد اهل البيت(ع) مصداق ندارد (العياذ بالله).
ديديد كه حضرت حسين(ع) را به فجيعترين شكل به شهادت رسانديم و هيچ طوري نشد
و اين كه چادر از سر اهل البيتٍ اباعبدالله(ع) برميداشتند
براي اين بود كه ميخواستند حضرت زينب سلام الله عليها را در ديدِ مردم (العياذ بالله) كوچك و خوار كنند
و حيثيت ملكوتياش را در اذهان مردم ضايع كنند
و لذا براندازي را تا نهايت به انجام رساندند
تا ديگر اثري از اسلام و اهل البيت(ع) باقي نماند
و صريحاً اسلام و قرآن و ولايت را منكر شدند.
🏴🏴👇
قسمت بیست و ششم 🏴🏴
▪️برخي از اسرار عرفاني قيام حضرت اباعبدالله الحسين(ع)
حضرت امام حسين(ع)
در كربلا
تمام ارزشهاي اسلام را يكجا
و در بالاترين اوج
و بالاترين آسمان ارزشها
مجسم كرد
و براي همين است كه
عاشورا قرآن مجسم است.
قرآن عملي است براي مسلمين
تا روز قيامت
كه يعني
اي مسلمين در طول تاريخ
اگر از ارزشهاي دينتان هيچ چيزي باقي نماند
و يزيديان اميرالمؤمنينتان شدند
تكليفتان را بدانيد
و راه مرا بپيماييد.
و لذا
شيعيان بايد ذره ذره
روي آيات سوره عاشورا در قرآن وجود حضرت حسين(ع)
مطالعه كنند
و خودمان را آماده كنيم
كه آن روز خيلي هم دير نيست.
خيليها فكر ميكردند كه براي مدتها انقلاب اسلامي رسول خدا(ص) پاي برجا خواهد ماند
و حداقل براي 200 سال اين انقلاب حفظ ميشود؛
اما فقط يك هفته بعد از رحلت پيامبر(ص)
طرح قتل دخترش را عملي كردند
و بعد از هفتاد روز حضرت زهرا(س) به شهادت رسيد
و به اميرالمؤمنين(ع) گفتند كه،
شما اميرالمؤمنين چه كسي هستي؟!
كسي كه به شما رأي نداده است
و طناب به گردنش انداختند
و او را از خانه بيرون آوردند
و خانهاش را به آتش كشيدند.
▪️ در ادامه این مطالب ، فردا شب قسمت های ۲۷، ۲۸ و ۲۹ خدمت شما ارائه می شود
🏴🏴🏴
قسمت بیست و هفتم 🏴🏴
ادامه شرح زیارت عاشورا
در شب دهم محرم
از کتاب «در عظمت زیارت عاشورا»
که برای اولین بار در فضای مجازی بصورت اختصاصی در گروه فدائیان رهبری درج میشود.
🔹 شيعه يعني...
ما بايد خودمان را براي كربلا آماده كنيم،
كه آن روز خيلي هم دير نيست.
البته معنياش اين نيست كه به خيابانها بريزيم و دست به خشونت بزنيم.
مشكل ما بيمعرفتي است.
بايد معرفت پيدا كنيم.
بيمعرفتي دارد بيداد ميكند.
مردم اهل كوفه نميدانستند كه امامت يعني چه؟
و از معرفت حقيقي امامت و ولايت تهي بودند،
امروز هم خيلي از گلها و ارادتورزان به اهل البيت عليهم السلام،
با اين كه گريه ميكنند و سينه هم ميزنند
ولي ميگويند، امام حسين(ع) كه امام حسين(ع) بود؛
حضرت فاصمه(س) كه حضرت فاطمه(س) بود،
امام زمان(عج) كه امام زمان(عج) است،
ولي ما كه نميتوانيم مثل آنها باشيم؛
و با اين حرفهايشان
به كلي فلسفه و مأموريت امامت را انكار ميكنند؛
آخر امامي كه قابل تقليد و پيروي نباشد كه ديگر امام نيست.
ميگويند كه امام آسماني است و ما زميني هستيم،
چون نميتوانيم به امام برسيم پس امام قابل تقليد نيست.
آيا هيچ شاگردي به معلّمش و هيچ دانشجويي به استادش ميگويد كه شما معلم و استاد هستي
و من شاگرد و دانشجوي شما هستم
و من نميتوانم به شما برسم
پس درسهاي شما براي من قابل فهم و آموختن نيست؟!
بلكه شاگرد بايد تمام تلاشش را بكند
تا جلو برود.
حالا اگر استاد از ملكوت آمده است عيبي ندارد؛
فعلاً كه
دارد مثل تو ناسوتي و زميني عمل ميكند
تا براي تو قابل تقليد باشد،
پس تو بايد عين او عمل كني و پايت را جاي پاي او بگذاري
و به معناي حقيقي كلمه، شيعه او باشي.
▪️مفهوم و معني شيعه
«شيعه» در لسان عرب
به بچه شتري ميگويند كه
از وقتي به دنيا ميآيد
به دنبال مادرش ميرود
و يك طرف بدنش را به طور كامل به مادرش ميچسباند؛
به طوري كه اگر بخواهي او را هُل بدهي و از مادرش جدا كني تكان نميخورد
و از مادرش جدا نميشود و اگر هم جدا شد
فوري مثل برق خودش را به مادرش ميچسباند؛
در حالي كه ساير حيوانات اين طور نيستند.
اين معناي «شيعه» است.
حالا ما چگونه از حضرت زهرا(س) پيروي ميكنيم؟!
و چهجوري به ائمه اطهار(ع) ميچسبيم؟
و كجا ما به عاشوراي حسين(ع) چسبيدهايم؟
و در اعمال و رفتار و انديشههايمان چگونه شيعه ائمه اطهار(ع) هستيم
و كجا خودمان را به آنها چسباندهايم
و اگر جدا شويم چگونه فوراً به آنها ميچسبيم و براي لحظهاي جدا نميشويم؟!
🔹 عاشورا در زيارت عاشورا نهفته شده است
گفتيم عاشورا
تجليگاه كل قرآن وجود حسين(ع) است.
حال اين قرآن را چه كسي تفسير كرده است؟
مداحان؟
روضهخوانها؟... نه،
خود اهل البيت(ع) گفتهاند كه
زيارت عاشورا،
سرّ قرآن وجود امام حسين(ع) است.
فشردهاي از سورة قرآن وجود حسين(ع) است.
مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان
طبق روايات و مستندات ارزشمند، نقل ميكند كه:
امام باقر(ع) به علقمه، يكي از ياران خالص ايشان،
اين زيارت را ياد داد و فرمود:
اي علقمه همه ملائك به هنگام زيارت اباعبدالله الحسين(ع)
با زيارت عاشورا امام را زيارت ميكنند.
در اين زيارت عاشورا
خبرها و اسراري نهفته است.
كل عاشورا در زيارت عاشورا نهفته شده است.
🏴🏴👇
قسمت بیست و هشتم 🏴🏴
🔹 مقام و مرتبة زيارت عاشورا
امام باقر(ع) به علقمه فرمودند:
اگر با اين زيارت حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را زيارت كني،
از دور يا نزديك،
خداوند به تو صدهزار هزار درجه (صد ميليون درجه) خواهد نوشت.
منظور از اين صد ميليون درجه چيست؟
اينها رتبهها و درجاتي است كه بايد صاعد بشويم.
همانطور كه قرآن نازل شده است كه ما صاعد بشويم
و ائمه اطهار(ع) نازل شدهاند كه ما صاعد بشويم،
امام حسين هم از حول العرش محدقين نازل شده است كه
ما صاعد بشويم و صد ميليون درجه و صد ميليون پله از زيارت عاشورا شروع كنيم
و بالا برويم
و همچنين امام باقر(ع) به علقمه فرمودند كه:
اگر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را با زيارت عاشورا، زيارت كني،
از دور يا نزديك،
شناخته نشوي مگر در جمله شهيداني كه با امام حسين(ع) شهيد شدهاند.
با خواندن زيارت عاشورا
ميتوان صد ميليون درجه بالا رفت
با خواندن زيارت عاشورا به درجهاي ميرسيم كه
جزو شهداي كربلا
و همدرجه با آنان ميشويم
به اندازهاي كه ديگر در ميان آنان شناخته نميشويم.
شنيدن اين حرفها آسان است
ولي فهم و دركشان سخت است
و به اين سادگي نميتوان به آن روايات يقين پيدا كرد.
بهتر است خاطرهاي را نقل كنم تا متوجه شوي ما به اين روايات يقين پيدا نكردهايم:
ايامي برمن گذشته بود
و نشانههايي بر من روشن شده بود
كه به نظر ميرسيد عمر من تمام شده است
و لذا من به خانواده گفتم:
به احتمال زياد من به زودي خواهم مرد؛
و خانواده ميگفتند اين طور نگو؛
ما غصه ميخوريم و ناراحت ميشويم.
در اين ميان يكي از فرزندان من حرف خيلي قشنگي زد و گفت:
«پدرجان آخر اگر خودت يقين داشته باشي كه عمر تو به زودي تمام خواهد شد، حتي يك لحظه سر از سجده بر نخواهي داشت.
اين معلوم ميشود خودت هم به حرف خود يقين نداري.
آخر اگر كسي يقين داشته باشد كه ميخواهد بميرد مگر سر از سجده بلند ميكند.»
حال اگر كسي به اين روايات يقين داشته باشد مگر خوابش ميبرد؛
شب تا صبح مينشيند و زيارت عاشورا ميخواند
ولي چون موضوع برايمان جا نميافتد
اثر چنداني بر حالات ما نميگذارد
و اين روايت در مغزمان نميرود
و بايد با صلوات فرستادن قلب و مغزمان را شستشو بدهيم
تا فهم و دركمان را باز كنند و آن وقت اگر چشم دلمان، نه چشم سرمان،
حقيقت را ديد يقين پيدا ميكنيم
و الا به راحتي نميشود باور كرد كه
با يك زيارت عاشورا خواندن
ميتوان يار حضرت حسين عليه السلام شد.
🏴🏴👇
قسمت بیست و نهم 🏴🏴
🔹ولايت عملي و عيني
حالا روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل میکنم
که ایشان به صفوان
که از شیعیان خالص بود
فرموده اند که
البته بهتر است قبل از نقل آن روايت
به گوشهاي از زندگي صفوان اشاره شود.
صفوان از صحابة حضرت موسي بن جعفر(ع) بود
و به اصطلاح امروز،
سيستم ترابري بزرگي داشت
كه شامل شترهاي زيادي ميشد؛
تا آنجا كه هر كس از شخصيتهاي بزرگ ميخواست به مكه مشرّف بشود
از سيستم ترابري صفوان بهره ميجست.
يك روز امام موسي بن جعفر(ع) خطاب به صفوان ميفرمايد:
صفوان تو چقدر ما را دوست داري؟!
صفوان جواب داد:
آقا عاشقيم.
امام فرمودند:
ما را بيشتر دوست داري يا خليفه را؟
صفوان جواب ميدهد:
البته كه شما را بيشتر دوست ميدارم.
امام فرمودند: ميدانم كه ما را دوست داري و شيعة ما هستي؛
ولي تو شترهايت را به خليفه اجاره دادهاي
و ميداني تا اين شترها خليفه را به منزل نرسانند و برنگردند از پول خبري نيست
و فقط يك مقداري بيعانه از خليفه نزد توست و بقيه را در پايان ميپردازد؛
آن وقت تو راضي هستي خليفه كه يك ظالم و فاسق در رأس جامعة مسلمين است زنده بماند تا برگردد و باقي پول تو را بدهد.
صفوان كه اين حرف را از امام شنيد،
رفت و كل شترها و سيستم ترابريش همه را حراج زد و فوراً فروخت.
زيرا اگر سيستم ترابري خود را در اختيار خليفه نميگذاشت
خليفه او را اعدام ميكرد.
در حقيقت به تمام هستي و مايملك خود حراج زد.
فقط شترها نبودند بلكه افراد زيادي به عنوان خدمه در مجموعه او خدمت ميكردند
و جمعاً تشكيلات بزرگي را اداره ميكردند.
اين عمل او مانند آن بود كه تمام ثروت خود را به يك تخم مرغ تبديل كند
و تخم مرغ را دور سر حضرت موسي بن جعفر(ع) بگرداند
و سپس به ديوار بزند.
صفوان يك چنين شيعة عاشق و خالصي بود.
▪️ عاشقي نشانه دارد
عاشقي كردن
با حرف زدن نميشود.
ما فقط حرف ميزنيم.
اگر يك سيلي بخوريم
نظرمان عوض ميشود و كسر ميآوريم.
قبل از انقلاب معلم بودم.
يكي از دانشآموزان فرزند مرحوم حاج طيّب حاجرضايي بود.
او را دستگير و اعدام كردند.
به فرزندش گفتم: پدرت را چطور ديدي؟
گفت: آقا عوامل ساواك پدرم را شكنجه داده بودند
و ناخنهاي پدرم را كشيده بودند
و مثل ريشة درخت سر انگشتانش ريش شده بود.
زيرا به او گفته بودند فقط بگو من از خميني پول گرفتهام.
ولي پدرم گفته بود:
«ما يك بار گفتيم، ما چاكر خميني هستيم؛ همين يك بار بس است».
ببين چگونه يكدفعه حر ميشود.
🏴🏴👇
قسمت سی ام و پایان جلد اول 🏴
🔹 استجابت دعاها با خواندن زيارت عاشورا
حالا كه صفوان را شناختي،
در كتاب مقدس و شريف مفاتيح الجنان مرحوم حاج شيخ عباس قمي
به نقل از اسناد معتبر
نقل ميكند كه صفوان از حضرت صادق، عليه السلام،
روايت ميكند كه:
امام فرمودند
ما ضامن حاجات و كسب مقامات تلاوتكنندة زيارت عاشورا هستيم
و خود نيز اين زيارت را با همين ضمانت يافتم
از پدرم و پدرم از پدرش
و به همين ترتيب شخص حضرت اباعبدالله الحسين(ع)
و به همين ضمان از برادرش امام حسن(ع)
و به همين ضمان از پدرش اميرالمؤمنين(ع)
و به همين ضمان اميرالمؤمنين از رسول الله
و رسول الله از جبرئيل
و به همين ضمان جبرئيل از خدا.
ضمان يعني چه؟
يعني ضمانت،
يعني رسول خدا(ص) ضمانت كرد،
اميرالمؤمنين(ع) ضمانت كرد،
امام حسن(ع) ضمانت كرد،
خود امام حسين(ع) ضمانت كرده است
كه هر كه زيارت عاشورا را از سرِ صدق بخواند
هر حاجتي كه داشته باشد
برآورده ميشود
و هر مقامي كه در ملكوت آرزوي آن را داشته باشد
به او اهدا ميكنند.
كرامات و مقامات بسياري در مفاتيح الجنان براي زيارت عاشورا روايت شده است
كه بايد خودت به آنها مراجعه كني و در آنها تدبر و تعمّق نمايي.
چه شده است كه با زيارت عاشورا اين همه فاصله داريم؟
چرا باورمان نميآيد
كه زيارت عاشورا
ما را يار امام حسين، عليه السلام، خواهد كرد.
به طوري كه در ركاب حضرت حسين(ع) شهيد شديم
و آن بزرگواران ما را نگاه كنند
و ما را تحسين نمايند.
كل يوم عاشورا،
و به همين ضمان
خداوند متعال ضمانت كرد هر كه زيارت كند حسين را به اين زيارت،
از نزديك يا دور
و دعا كند به اين دعا،
از او زيارتش را قبول ميكنم
و دعاي او را به هر قدر كه باشد
ميپذيرم و اجابت ميكنم
و درخواستهايش را ميدهم
و از جانب من با نااميدي و خسران باز نميگردد
و با چشم روشن او را باز ميگردانم
و همه حاجات او را برآورده ميكنم
و فيض وصول به جنّت و آزادي از دوزخ را به او عطا ميكنم
و شفاعت او را در حق هر كسي كه شفاعت كند قبول ميكنم.
▪️ مستجاب الدعوه شدن تلاوت كننده زيارت عاشورا
حال با اين روايت
مثل يك معادله جبري برخورد كن
تا بفهمي مساوي با چه چيزي ميشود.
روايت ميفرمايد كه
اگر هر حاجتي داشته باشي برآورده ميكنم؛
هر تقاضايي داشته باشي برآورده ميكنم.
نااميد برنميگردانمت.
تو را شفيع هر كه خواستي ميكنم و شفاعتت را قبول ميكنم.
ضمانت هركسي را خواستي قبول ميكنم؛
بعد هم تو را بهشتي در نزد خودم ميآورم.
اينها مساوي است با مستجاب الدعوه شدن،
يعني كسي كه زيارت عاشورا را از سر اخلاص بخواند
مستجاب الدعوه ميشود.
⬛️ پايان جلد اول
🏴🏴🏴
به نام حق
سلام علیکم
در شب یازدهم محرم
قسمت اول از کتاب «کشتی نجات»
کتاب دوم از مجموعهی شرح زیارت عاشورا تحت عنوان "کشتی نجات" از محصولات موسسه صابره
چاپ سال ۱۳۸۲
که برای اولین بار در فضای مجازی ، بصورت اختصاصی در گروه فدائیان رهبری درج میشود ( هر شب در سه قسمت )
🏴🏴 قسمت اول 🏴🏴
اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها
أَيْنَ صَدْرُالْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَ التَّقْوي'*** أَيْنَ بابُ اللّه الَّذي مِنهُ يُؤْتي ***أَيْنَ وَجْهُ اللّهِ الَّذي اِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الاَوْلِيآء
🔹ضرورت ذكر صلوات قبل از درس
قبل از تشكيل جلسهي درس
چه خوب است كه افرادي كه موفق ميشوند زودتر بيايند،
مجلس صلوات تشكيل دهند،
زيرا همانگونه كه در جلسهي قبل طبق روايات شريفه بيان شد
تقاضاي تمام حاجات و مقامات،
از طرف حقتعالي اجابت خواهد شد،
بنابراين
خوب است قبل از درس شرح زيارت عاشورا
اطراف پارچهاي كه نام مبارك ائمهيمعصومين(ع) بر آن نگاشته شده باشد
يا زيارت عاشورا بر آن نوشته شده باشد
بنشينيم و تسبيح به دست بگيريم
و شروع به ذكر صلوات كنيم.
هر دور تسبيح را كه به پايان رسانيديم
يك عدد شكلات يا قند را نشان كنيم
وقتي كه ده تا از اين شكلاتها تمام شد
به معني آن است كه هزار صلوات فرستاده شده است.
اگرفقط ده نفر مشغول به ذكر صلوات باشند،
جمعاً ده هزارصلوات بر روح مطهر حضرت فاطمهي زهرا سلاماللهعليها و اهل البيت رسول خدا(ص) فرستاده شده است.
دردمندان و كساني كه مريض دارند ياحاجات ديگردارند، بيايند از اين شكلاتها ببرند.
اين شكلاتها مربوط به مجلس حضرت فاطمه زهرا(س) است
و هزار صلواتكه بر روح مطهر حضرت زهرا (س) فرستاده شده است رابه همراه دارد.
اگر كسي از روي اعتقاد به عظمت و سلطنتاهلالبيت بر دو عالم، به اين شكلاتها لب بزند و شفا نيابد يا حاجت نگيرد،
من در پيشگاه حضرت زهرا (س)پاسخگوي او خواهم بود
به شرط آنكه با حضرات معصومين عهد نمايد كه
به محض رفع مشكل ، در كسب معرفت و ترويج انديشه اهل البيت بپا خيزد.
صلوات كليدملكوت براي دلهاست.
از طرف ديگر
اگر زودتر نياييد
و در مجلس صلواتشركت نكنيد
سرتان كلاه رفته است،
زيرا
تا اين صلواتها نباشد، مشكلات درك و فهم ما حل نميشود.
تمام مشكلما مربوط به كوتاهي در درك و فهم ما از معارف اهلالبيتاست.
لذا اين صلواتهاست كه پشتوانه اين سخنرانيها ومعارف است.
🏴🏴👇
🏴🏴🏴 قسمت دوم کشتی نجات🏴🏴🏴
🔹 خلاصه دو جلسه قبل
در جلسات قبل گفتيم كه
قرآن نازل شده است،
نه اينكه از يك جاي بلندي پايين افتاده باشد،
بلكه يعني كوچكشده است
تا اندازه ادبيات كودكانه ما انسانهاي روي زمينشود.
شما هم ميتوانيد براي كودكان خود حرفهايتان رانازل كنيد.
وقتي يك بچه از يك دانشمند ميپرسد كه«اقيانوس چقدر بزرگ است؟»
آن دانشمند به او چهميگويد؟
شروع ميكند حرفهايش را نازل كردن
و لذا بگونهاي به آن بچه جواب ميدهد كه
ضمن آن كه غلط نباشد او مطلب را بفهمد
و چه خندهدار و تأسف برانگيزاست
اگر آن كودك از محضر آن دانشمند كه بيرون رفت اورا مسخره بكند
و به بقيه كودكان بگويد كه، از آن دانشمندپرسيدم «اقيانوس چقدر بزرگ است؟»
و او جواب داد،اقيانوس يك جاي خيلي بزرگ است.
لذا اگر مطلبي رانفهميديم نبايد انكار كنيم.
اين ترجمهها
صورت نازل شده قرآن است
كه گويادارند به يك كودك ميگويند،
«كهكشان يعني چه؟»
ولياين كودكان نادان در روزنامهها اين معارف را به مسخرهميگيرند
و خود را روشنفكر و دانشمند مينامند
و اينهامانند آن كودكاني هستند كه
استاد عظيمالقدري درمورد«اسرار آسمانها» سخن بگويد
و چون آنها نميفهمند، استادرا دست بياندازند
و او را مسخره كنند.
اما كودكان فهيم وعاقل
عليرغم آنكه مطالب استاد را نميفهمند،
مصرانه ازاستاد خواهش ميكنند كه
براي بار ديگر نيز مطالب را برايآنها بگويد تا آن معارف را درك كنند.
▪️فهم اسرار قرآن
روشنفكرنمايان امروز هم
وقتي معارف قرآني رانميفهمند
و درك نميكنند،
ميروند و در روزنامهها
و يا پشت تريبونها
آن معارف را به مسخره ميگيرند.
مثلاً آيهشريفه «انهار من عسل مصفي» را (العياذبالله)
به مسخرهميگيرند
و ميگويند رودخانههاي عسل به چه دردميخورد
زيرا جز آنكه دست و پاي آدم چسبناك شود،
خاصيت ديگري ندارد زيرا عسل چند قاشقش خوباست
اما از يك نهر عسل آدم حالش بهم ميخورد.
«انهارمن لبن» نيز چنين است،
آخر دو تا ليوان شير خوب است،
امّا از خوردن يك رودخانه شير آدم اسهال ميگيرد.!!
🔹شير و عسل در قرآن
حالا كه قرآن كريم
ميخواهد حرفهاي ملكوتي را
به اينكودكان كج فهم و كودن منتقل فرمايد،
گمان ميكنند كه
اينشير همان شيري است كه از پستان گاو و گوسفند گرفتهشده است.
درصورتيكه اين طور نيست،
زيرا شير در عالمخاكي اولاً بايد از شكمبه گاو بيرون بيايد
و ثانياً با شكمبه انسانها هضم بشود
و بنابراين بديهي خواهد بود كه اگر ازاين شير زيادتر بخوري اسهال ميگيري،
اما اي نادان
آنشير «انهار من لبن» را كه با اين دهان و اين شكمبهنميخورند.
آن شير و آن عسل از ملكوت اعلي نازلميگردد
و از اعماق و بواطن عالم ملكوت خارج ميشود
زيرا سرچشمه آن «عند ربهم يرزقون» است .
رزقي است الهي
كه ابرار و نيكان با آن از طرف حقتعالي
پذيراييميشوند
🏴🏴👇