7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥👆معجزه ای که تمام سحرها رو می بلعد...
حتما ببینید 👌
دکتر عزیزی
#پندانه 🌹
✨﷽✨
✅جالبه اگه دوست دارین گناه کنین بخونین !!
✍فردی نزد امام حسین(ع)آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:نمی توانم چیزی نخورم...
❤️امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
📚بحار الانوار؛جلد78؛صفحه؛126
💫💫عنايات غيبى و فراهم شدن وسيله براى خواندن زيارت عاشورا
♨️آقاى حاج ... مردى صالح كه من او را در نائين ملاقات كردم و اهل توسل بود و حالت خوبى داشت و هر وقت با او برخورد كرديم جلسه ما يكپارچه توسل و گريه مى شد و مى گفت : چرا شما آقايان اهل علم كمتر به زيارت عاشورا توجه مى كنيد؟! مى گفت : من هر روز صبح مقيّدم زيارت عاشورا را بخوانم . سالى در سفر مشهد از راه كناره مى رفتم ماشين براى نماز نگه داشت من مفاتيح همراه نداشتم ناراحت شدم كه امروز زيارت عاشورا از من ترك مى شود يك وقت نگاه كردم جلوى من پرده اى نمايان شد روى آن زيارت عاشورا نوشته شده بود خيلى خوشحال شدم و زيارت عاشورا را خواندم . موقع نقل اين واقعه گريه مى كرد و مى گفت چه بگويم .
📚زبدة الحكايات ، عبدالمحمد لواسانى : ص 227
#خاطرات_شهید
●شب #اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
●موقع نماز صبح، از خواب #پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او #خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه #دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍ به روایت همسر بزرگوار شهید
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🔅🍃🔅🍃🍃🔅🍃🔅🍃
#داستان_آموزنده
🔆مدح کم گوشت خوردن
🌱در کتاب اطعمهی کافی آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمود: «حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام شبیهترین مرد در چیز خوردن به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود و این صفت را داشت که خودش، نان و سرکه و زیتون میخورد و به مردم نان و گوشت میداد.» در همان کتاب است که عجلان گوید: شبی قبل از خفتن در خدمت آن حضرت بودم. سفرهای آوردند و در آن زیتون و سرکه و گوشت بود. امام صادق علیهالسلام گوشت را برمیداشت و به پیش من میگذاشت و خودش سرکه و زیتون میخورد و گوشت میل نمیکرد و میفرمود: «این طعام من و همهی انبیاء و اوصیاء است.»
✨در کتاب شرح تجرید علامه حلّی آمده است: «حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام اگر به خورش میل داشت، نمک و سرکه میل میفرمود و اگر تکلف میکرد سبزی یا شیر میخورد و گوشت کم میخورد و میفرمود: شکمهای خود را قبور حیوانات قرار ندهید.»
📚تشویق سالکین، تألیف ملّا محمدتقی مجلسی، ص 8
🌱🌱امام علی علیهالسلام فرمود: «کسی که در خوردن، به اندک اکتفا کند، تندرستی او بسیار و اندیشهاش شایسته باشد.»
📚غررالحکم، ج 1، ص 86
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خـــ💞ـــدایا
✨نفس کشیـدنم همراه
🌷با عطر حضـور ناب توست
✨و آغـاز روزم
🌷توکل با نام زیبـای توست
🌷 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه به ياد درگذشتگان😔
با فاتحه وصلوات
یادی کنیم
از عزیزانی که دیگر
بینمون نیستند.
همین ها برایشان یک
دنیاست
روحشان شاد و یادشان گرامی😔 🥀
تو از مشکلات روزگارت به چی پناه میبری؟
گاهی به یک فنجان قهوهی داغ کنار پنجره یا ایوانی که میتوان از آن به رفت و آمد آدمها نگاه کرد.
گاهی به یک کنج آرام و دنج که میتوان در سکوت و آرامش آن لمید و چند خط کتاب خواند.
گاهی به یک موسیقی تازه، آرام یا شاد.
من گاهی به صدای شجریان و بنان پناه میبرم با چاشنی یک استکان چای کمر باریک و کنجی خلوت.
من گاهی به عشق پناه میبرم، به خاطرات کسی که نیست و حرفهای کسی که نیست و تصور اینکه کسی هنوز لابلای هیاهوی آدمها هست که مرا بیشتر از هرکسی دوست دارد...
من گاهی به خودم پناه میبرم، به رویاهایی که در سر دارم و به تلاشی که میتوانم برای بهتر شدن جهانم به کار بگیرم.
من گاهی به جهان خیالیِ آرزوهای محققیافتهی خودم پناه میبرم؛ به روزهای خوبی که هنوز نرسیدهاند، آدمهای خوبی که هنوز نشناختهام و احساسات خوبی که هنوز نیافتهام.
من گاهی از روزگار، به خودِ روزگار پناه میبرم. به این احتمال که اگر امروز، روز من نبود، به فردا امید داشته باشم و به این خیال که زمانه همیشه به کام دیگران نیست و نوبت به ما هم خواهد رسید...
تو به چی پناه میبری؟ به کی؟ وقتی بینهایت بیحوصله و غمگینی و دلیل موجهی برای آرام گرفتن و لبخند زدن و بیخیال بودن نداری...
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─