eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 https://eitaa.com/joinchat/4221632789C0d32769a76
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگترین مسائل رو آدمها خودشون با طرز فکر و دیدشون نسبت به دنیای اطراف میسازن. پس بهتره عدسی و لنز دوربین افکارمون رو با دستمالی از جنس محبت و عاطفه و عشق و بخشش، پاک کنیم تا عکس زندگیمون شفافتر و زیباتر ثبت بشه...
🔺️ حساب منفعت‌هایش را می‌کند در گذشته بازرگانی ثروتمند زندگی می‌کرد که دوستانی داشت که برای او مشکل ساز بودند و جلوی پایش سنگ می‌انداختند. روزی از روزها بازرگان با شنیدن صدایی بلند از جایش برخاست و از پنجره بیرون را نگاه کرد و دید مردانی به در و دیوار خانه‌اش سنگ پرتاب می‌کنند و آن افراد همان دوستانش بودند. پس بازرگان به فکر فرو رفت و دنبال راه چاره‌ای برای رهایی از دست این گونه مشکلاتش بود. بنابراین کیسه‌ای پر از سکه‌های طلا بیرون آورد که دست رنج زحماتش بود و به سمت پنجره رفت و نیمی از آن سکه‌ها را بر سر و روی ان مردان ریخت. آن عده نیز همه آن سکه‌ها را برداشتند و با خنده و شادی از آن جا دور شدند. روزی از روزها بازرگان باید به سفری مهم می‌رفت، پس غلام ویژه خویش را در حجره به جای خویش گذاشت. پس از چند روز همان عده‌ی بی‌سر و پا که از سفر بازرگان و نادانی غلام آگاه شده بودند نقشه‌ای کشیدند و همانند خریدارانی محترم وارد مغازه.ی بازرگان شدند و کالای دکان را با قیمت‌های گزاف و بیش از قیمت واقعی آن‌ها از غلام به نسیه بردند و به همین ترتیب غلام تمام کالاها را به نسیه به آن عده داد. پس از یک ماه بازرگان از سفر بازگشت چیزی از کالا در دکان خود ندید. از غلام پرسید که اجناس کو؟ غلام گفت: «همه آن‌ها را به بهای گران به نسیه فروخته‌ام». بازرگان از نام و نشان خریداران پرسید. غلام گفت: «آنان را نمی‌شناختم اما هر کدام قبایی زرین داشتند». بازرگان کاسه‌ای مسی که در کنارش بود را برداشت و بر سر غلام زد. خون بر رخسار غلام نشست. اما درون کاسه مسی اندکی ماست بود و سفیدی ماست و سرخی خون با سیاهی چهره غلام با هم آمیخته شد و از دیدن این منظره بازرگان شروع به خندیدن کرد. غلام که خنده بازرگان را دید او نیز به خنده افتاد و گفت: «چرا نخندی؟حساب منفعت‌هایت را می‌کنی»
این ضرب المثل موقعی كه فردی بخواهد از یاوه‌گویی و حرف‌های بی‌اهمیت زدن دوری كند به كار می‌رود. در روزگاران گذشته، مردی صاحب پسری شد.وپسری مودب وتمام وکمال تربیت کرد بعد از ازدواج پسریك هفته بعد پدر از دنیا رفت. با از دنیا رفتن پیرمرد پسر خیلی احساس تنهایی میکرد وناراحت بود، پسر پیرمرد برای اینكه از میهمانانی كه برای عرض تسلیت فوت پدرش می‌آمدند به بهترین نحو پذیرایی كند دستور داد تا بهترین خوراكی و آشامیدنی‌ها را آماده كنند. میهمانانی كه برای عرض تسلیت به دیدن او می‌آمدند گاه ساعت‌ها می‌نشستند و به حرف‌های پسر گوش می‌دادند و از خوراكی‌هایی كه برای پذیرایی تهیه شده بود می‌خوردند. بعضی از میهمانان از این احساس پاك و خالص پسر سوءاستفاده می‌كردند و گاه ساعت‌های طولانی او را وادار به صحبت می‌كردند تا بتوانند خوراكی‌های بیشتری بخورند. تا صحبت‌های پسر تمام می‌شد. از او می‌پرسیدند: راستی چه شد كه این بیچاره به این زودی مرد؟ پسر داغ دیده كه منتظر چنین تلنگری بود، دوباره شروع می‌كرد و از اول تا آخر اتفاقاتی كه در این هفته‌ی آخر زندگی پدرش افتاده بود را تعریف می‌كرد. آن مهمان هم فرصت پیدا می‌كرد تا ساعتی بیشتر از آن خوراكی‌ها بخورد. پسر چندین بار از اینكه واقعاً اتفاقات منجر به فوت پدرش اینقدر جذاب و پر شنونده است تعجب كرده بود ولی گفت: شاید آنقدر پدرم برای آنها مورد احترام بوده كه روزهای آخر زندگی‌اش این قدر جذاب است. تا اینكه یك روز یكی از دوستان نزدیك پدرش برای چندمین بار به دیدن او آمد و دید كه گروهی برای عرض تسلیت به خانه‌ی دوستش آمده‌اند. مرد منتظر نشست تا حرف‌های پسر تمام شد و این گروه رفتند. سپس به پسر گفت: بنشین می‌خواهم یك واقعیتی را برای تو بگویم. پسر گفت: بفرمایید! پدرم به شما بدهكار هست؟ دوست پدرش گفت: نه پسرم، من دیدم كه تو و پدرت برای جمع كردن این خانه و حجره‌ی بازار و اسباب زندگی چقدر زحمت كشیدید. درست نیست برای رضایت چند نفر آنها را از دست بدهی. پسر گفت: نه شما اشتباه می‌كنید. این افرادی كه به خانه‌ی ما می‌آیند همه از دوستان و ارادتمندان به پدرم هستند و برای احترام به روح آن مرحوم به خانه‌ی ما می‌آیند. دوست پدر هرچه گفت پسر قبول نكرد و باور نمی‌كرد كه این گروه‌ها فقط برای خوردنی‌ها به خانه آنها می‌آیند. دوست پدرش گفت: به تو ثابت می‌كنم، فقط یك شب به من زمان بده. آن شب موقع شام زمانی كه سفره‌ی غذا برای آن دو نفر پهن شد، پسر پیرمرد تا آمد اولین لقمه را در دهانش بگذارد، دوست پدرش گفت: چی شد كه پدرت فوت كرد؟‌ پسر لقمه را زمین گذاشت و گفت: شما كه خوب می‌دانید؟ ولی دوست پدرش اصرار كرد كه یكبار دیگر برای من تعریف كن. پسر مشغول شد و با آب و تاب تمام اتفاقات روزهای پایانی عمر پدرش را تعریف كرد. هر وقت حرفش قطع می‌شد، دوست پدرش سؤال تازه‌ای می‌پرسید و پسر دوباره مشغول حرف زدن می‌شد. مدتی گذشت تا غذاهای در سفره، همه تمام شد، بعد به پسر اشاره‌ای كرد و گفت: به سفره نگاه كن و ببین! پسر تازه متوجه دلیل سؤالات تكراری و پشت سر هم دوست پدرش شد. سرش را پایین انداخت و از دوست پدرش به خاطر توجه و دلسوزی‌اش تشكر كرد. دوست پدرش به او گفت: از فردا برمی‌گردی سر كار و زندگی‌ات هركس هم پرسید: چه شد پدرت مرد؟‌جواب می‌دهی: تب كرد و مُرد. منبع ضرب المثل و داستانهایشان (معنی ضرب المثل و ریشه‌های آن)، تهران، انتشارات سما، چاپ اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق بیان قرآن و جهان بینی الهی نه تنها انسان بلکه تمام حیوانات و کائنات و ذرات به نوعی دارای شعورند و به ستایش و تسبیح و سجود برای خدای متعال مشغولند. خداوند متعال در آیه 18 سوره حج می فرمایند: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النَّاسِ؛ آیا ندیده ای که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم خدا را سجده می کنند؟» همچنین در آیه 44 سوره إسرا آمده است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَن فِیهِنَّ وَ إِن مِّن شیَ ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بحَِمْدِهِ وَ لَکِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کاَنَ حَلِیمًا غَفُورًا؛ هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست تسبیحش می کنند و هیچ موجودی نیست جز آنکه او را به پاکی می ستاید، ولی شما ذکر تسبیح شان را نمی فهمید. او بردبار و آمرزنده است.» حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
هدایت شده از 🌏عجایب 🌏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز عجلش نرسیده بود 😳 خارج شدن ماهی زنده از معده ماهی دیگر!! کانالی باپستهای هیجانی،جذاب ودیدنی برای شما😍👍 🌙☆ ┈•★•۪̜۫•☀️•۪̜۫•★•┈ ☆🌙 ⚜کانال را دنبال کنید ╔◦•🌸◉🌿◉🌸•◦╗ @best_natur ╚◦•🌸◉🌿◉🌸•◦╝ ما را به دیگران معرفی کنید.
⭕️ماجرای شفای چشم دخترهندی در حرم حضرت ابوالفضل👇👇👇 💯به مناسبت ولادت علمدار کربلا🌺 اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم " آقاي محمود چراغي كارمند اداره‏ي اوقاف و امور خيريه استان قم كه يكي از موثقين مي‏باشد براي مولف نقل نمودند كه: در حدود سال 1328 هجري شمسي به همراه خانواده عازم زيارت عتبات عاليات در كشور عراق شديم. خوب به ياد دارم كه اوايل مهر ماه بود و چند روزي به محرم مانده بود، همراه خانواده‏ي ما حدود ده خانوار ديگر نيز بودند كه قصد داشتند ايام محرم را در كنار مرقد مطهر آقا امام حسين عليه السلام و قمر بني‏هاشم عليه السلام باشند، ولي بعد از اينكه به كرمانشاه رسيديم براي اخذ ويزا دچار مشكل شديم و سفر به تعويق افتاد به طوري كه وقتي وارد كربلا شديم دهه‏ي اول محرم تمام شده بود و طايفه بني ‏اسدها كه طبق روال در سوم شهادت آقا امام حسين عليه السلام و اصحاب باوفايش به كربلا مي‏آمدند تازه رسيده بودند و با بيل و كلنگ در سراسر حرم نشسته يا خوابيده بودند تا براي صبح 13 محرم كه روز سوم امام بود مراسم خود را اجرا كنند. ما هم بعد از زيارت چون حرم خيلي شلوغ بود و خسته نيز بوديم به مسافرخانه رفتيم تا استراحت نماييم. چند شبي به همين منوال گذشت كه هر شب، اول به زيارت آقا امام حسين عليه السلام و بعد به زيارت قمر بني ‏هاشم اباالفضل العباس عليه السلام مي‏رفتيم. در يكي از همين شبها وقتي به حرم حضرت عباس عليه السلام وارد شديم ديديم در قسمتي از حرم زنان هندي دور دختري جمع شده‏ اند و مشغول گريه و زاري هستند، خواهرم به آنها نزديك شد و بعد از مدتي پيش ما آمد، وقتي از او جريان را سوال كرديم گفت: عده ‏اي زن هندي هستند كه دختر يكي از آنها بر اثر حادثه‏اي نابينا شده است و حال مي‏خواهند به كشورشان برگردند ولي به خاطر اينكه دختر نابينا شده است مادر دختر بي‏تابي مي‏كند كه اگر برگردند خانواده‏ي شوهرش او را اذيت خواهند نمود، زيرا خانواده‏ي شوهرش سني مذهب بوه و او را نيز از اين سفر منع كرده بودند ولي قبول نكرده بود و همراه دخترش و جمعي ديگر از زنان هندي به اين سفر آمده بود. به هر حال، هنوز از صحبتهاي خواهرم چيزي نگذشته بود كه ناگهان ديديم صداي هلهله و فرياد صحن و سراي آقا قمر بني ‏هاشم عليه السلام را به لرزه درآورد. وقتي جلوتر رفتيم ديديم آن دختر نابينا در حالي كه چشمانش مي‏درخشد در ميان زنان هندي قرار دارد و آنها نيز غريو شادي بر مي‏كشند. اين صحنه را من و كليه‏ ي همراهان نيز مشاهده كردند و يكي از زيباترين صحنه‏ هايي بود كه در عمرم ديده ‏ام، من اين كرامت را بيش از پنجاه جلسه براي عاشقان اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تعريف نموده‏ام و اگر خدا توفيق دهد باز هم تعريف خواهم نمود، باشد كه آن بزرگواران ما را در روز قيامت با شفاعت خود رو سفيد گردانند. ان شاء الله منبع.کتاب در كنار علقمه؛ كرامات حضرت عباس عليه السلام   حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
🔴آیا گناه بو دارد؟ ✍آری! همه چیز می‌تواند بو داشته باشد چنان‌که حضرت یعقوب‌علیه السلام گفت: «انی لاجد ریح یوسف»؛(سوره یوسف، آیه 94) من بوی یوسف را (از راه دور) احساس می‌کنم. و چنین است که علی‌علیه السلام می‌فرماید: تعطّروا بالاستغفار لا یفضحنّکم روائح الذنوب؛(بحارالانوار، ج 6، ص 22.) با استغفار خودتان را معطر کنید تا بوی گناه شما را رسوا نکند. پس گناه خیلی بدبوست امّا گویی مشام ما آن را درک نمی‌کند. باید مشامّ انسان تیز بشود. این بدبویی او آبرو را می‌برد. آنچه مطلب را روشن‌تر می‌کند، حدیثی است که شخصی از امام سجادعلیه السلام پرسید. فرشته‌ها اعمال انسان را می‌بینند و می‌نویسند ولی چگونه از نیت‌ها خبردار می‌شوند تا آنها را ثبت کنند؟ امام‌علیه السلام با طرح پرسشی چنین پاسخ داد: آیا بوی باغ و لجن‌زار یکسان است؟(ارشاد القلوب، باب 5) یعنی نیت خیر بوی عطر دارد و نیت بد بوی تعفّن. پس فرشتگان با نیت خوب بوی عطر را می‌شنوند و با نیت زشت بوی گند را. بوی باغ و چاه معلوم است.( استاد جوادی آملی حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
💢 😍 خاطره «مگه من شاهم...» ✍️ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم. به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد. نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده. همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز می کنی؟!هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش. 💢 💢 📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز۲ ص ۱۱۰ ❣️ حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
🌷🌷سگ صاحبش را آگاه كرد 🌱مرحوم شيخ شهام الدين از پدرش نقل كرده كه: جد پدرش مرحوم حسينعلى ميرزا در كنار دريا برهنه مى‏شود كه برود توى دريا شنا كند سگى كه داشته در همراه خود مانع مى‏شود در همان لحظه كه مى‏خواسته خود را بر آب بيندازد سگ مى‏بيند نمى‏تواند از صاحبش جلوگيرى كند و الان صاحبش در آب مى‏رود و هلاك مى‏شود طعمه حيوان مى‏شود ناچار خود را در نقطه معينى از دريا پرتاب مى‏كند. 🌱ناگاه يك حيوان بزرگى او را مى‏بلعد حسينعلى ميرزا مى‏فهمد جهت جلوگيرى كردن سگ چه بوده و چگونه خودش را فداى صاحبش كرده است از رفتن دريا منصرف مى‏شود و از كار سگ حيران و گريان مى‏شود. حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الـهی تـو را سپـاس میگويم ✨از اينکه دوباره خورشيد مهرت 🌸از پشت پـرده ی ✨تاريکی و ظلمت طلوع کرد 🌸و جـلوه ی صبح را ✨بر دنيـای کائنات گستراند 🌸برای شروع یک روز عالی ✨ توکل میکنیم به اسم اعظمت یاالله 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
🌷ای عترت پاک پیمبر(ص) ای شیعه ی زهرا(س) و حضرت حیــــدر(ع) شادی نمـــایید شد عید میــــلاد آمد به دنـــــیا امام سجّاد (ع) سلام به عاشقان و دوستداران اهل بیت صبح زیباتون بخیر میلاد حضرت سجاد(ع) بر شما مبارک باد (ع) حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ نیایش صبحگاهی 🌼🍃 🌼الهى🙏 دردهايي هست كه نمي توان گفت و گفتني هايي هست كه هيچ قلبي محرم آن نيست 🌼الهي🙏 اشك هايي هست كه با هيچ دوستي نمي توان ريخت و زخم هايي هست كه هيچ مرحمي آنرا التيام نمي بخشد و تنهايي هايي هست كه هيچ جمعي آنرا پر نمي كند 🌼الهي🙏 تغييراتي هست كه جز به تقدير تو ممكن نيست و دعاهايي هست كه جز به آمين تو اجابت نمي شود 🌼الهي🙏 با اين همه باكي نيست زيرا من همچو تويي دارم تويي كه همانندي نداري رحمتت را هيچ مرزي نيست اي تو خالق دعا و مالك آمیـــن 🙏 📚صحیفه سجادیه📚 حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺