eitaa logo
🌷ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷
779 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
24 فایل
بسم‌رب‌الشہداء والصدیقین 💫‌ نام کانال: زیر چتر شهدا🌹 ‌‌شروع‌خادمی:1401/11/05🇮🇷 پایان خادمی:انشاءالله‌شہادٺ♥️ شهید دعوتت کرده پس بمون😉🍃 ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏 لینک کانال: @zirechatreshohada1401 مدیر کانال: @razmandegan1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : شادی روح و شهدا 👇┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ کانال ما 👇       # زیر چتر شهداء🌷 @zirechatreshohada1401 🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 یکی از همسنگرانش نقل می‌کرد: قبل از عملیات کربلای یک در سال 1365 بود، می دیدم بعد از استراحت کوتاهی که پس از شناسایی شب قبل داشتیم ، تنهایی به سمت سنگری که کمی از خط مقدم فاصله داشت می رفت و پس از ساعتی بر می گردد. یک روز کنجکاو شدم و تصمیم گرفت نقی را تعقیب کنم و ببینم به کجا می رود. چند صد متری که از محل اردوگاه ( سنگر پشت خط) دور شدم.... دیدم پشت تپه ای نشسته و به تنهایی مشغول خواندن مناجات و روضه سیدالشهداء(ع) می باشد. این کار تا اینجا تعجبی نداشت و عادی بود چون مداح اهل دل بود. اما وقتی زاویه دید خود را عوض کردم، ناگهان متوجه مار نسبتاً بزرگی شدم که از ناحیه کمر تا جلوی صورت بلند شده است. ابتدا خواستم فریاد بکشم و وی را از خطری که در مقابلش بود با خبر سازم، ولی ترسیدم وضع بدتر شود و مار آسیب جدی به او برساند، لذا تصمیم گرفتم، ساکت باشم اما در کمال ناباوری دیدم وقتی روضه تمام شد، مار هم آرام، آرام از مقابل او دور شد. بلافاصله جلو رفتم و با ناراحتی به او گفتم: هر چیزی حدی دارد، این چه وضعی است، اگر این مار به تو آسیب زده بود چکار می کردی؟ سعی داشت از پاسخ من طفره برود، با اصرار من لب به سخن گشود و گفت: این کار هر روز این مار است، هر روز می آید اینجا و من وقتی روضه می‌خوانم می آید و هنگامی که روضه تمام می‌شود می‌رود . در این موقع بود که از من تعهد گرفت تا وقتی که زنده است این جریان را برای کسی بازگو نکنم شادی روح و شهدا 👇┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ کانال ما 👇       # زیر چتر شهداء🌷 @zirechatreshohada1401 🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
✍ ارسالي یکی از اعضای محترم کانال 👇👇👇👇 من سال ۱۳۶۰ ازدواج کردم واصالتا اهوازی هستم و تمام ۸ سال دفاع مقدس اهواز بودم . شهید زین الدین حدود ۲ سال همسایه دیواربه دیوار ما بودند . 👇👇👇👇👇👇👇 🍋 لیموهای شفا بخش 🍋 زمستان سال ۱۳۶۱ بود ؛ چندروزی بود که بخاطر عملیات همسرم آماده باش بودند و به خانه نیومده بود . نزدیک غروب زنگ خانه را زدند ؛ رفتم در را باز کردم ؛ آقامون درحالیکه دوتا از دوستاش زیر بغلش رو گرفته بودند و حالش خیلی بد بود آمد خانه . سریع رفتم وتو اتاق یه رختخواب انداختم . دوستش داروهاشو بهم داد و رفت . تب شدیدی داشت و هرچی دارو می خورد افاقه نمی کرد . همسایه دیواربه دیوار ما آقامهدی زین الدین بود که تازه ازقم به اهواز آمده بودند وچون خانمش تو اهواز غریب بود؛ باهم رفت وآمدی داشتیم ؛ وقتی متوجه شد که همسرم مریض شده ؛ آقامهدی که یه سر میاد خونه ، بهش میگه . همان شب باهم آمدن عیادت و چندتا لیموشیرین تو یه پاکت آورده بودند. آنشب بعدازاینکه آقامهدی و خانمش رفتند ؛ از لیموشیرین ها آب گرفتم ویک لیوان به همسرم دادم خورد . فردا صبح که برای نماز بلندشدم ؛ دیدم آقامون داره لباس می پوشه بره . گفتم کجا ؟ مگه خوب شدی؟ گفت : آره خوبم تب هم ندارم . پیش خودم گفتم ، عجب لیموهای شفا بخشی ... 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 تابستان تو هوای گرم و شرجی اهواز ؛ بعضی شبها خانم زین الدین کولر روشن نمی کردند ، وقتی ازش پرسیدم چرا ؟ گفت : آخه آقامهدی همیشه کلید خونه رو تو جبهه گم میکنه ؛ می ترسم یه موقع بیاد زنگ خونه رو بزنه و من از صدای کولر متوجه نشم ... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401
@madadazshohada 💠 بنده امیر رضا اسماعیلی پرسنل پلیس راه استان مازندران هستم یکی ازهمکاران بنده به نام آقای عباس ذلیکانی دارای فرزند 2 ساله ای می باشد.فرزند ایشان سال 89 بر اثر بلعیدن سوزن دچار خونریزی شدید شده بود.با توجه به مراجعات متعددی که به پزشکان داشتتند هیچ نتیجه ای حاصل نشد . 💠 پزشکان معتقد بودند تنها راه درمان جراحی تخصصی بود که هزینه آن خیلی زیاد بود وآقای ذلیکانی قادر به پرداخت این پول نبود . یک روز ایشان را در محل کار دیدم که پی در پی دنبال چاره ای برای رفع مشکل فرزندش می گشت. به ایشان گفتم شما که این همه تلاش کردید بنده هم به شما پیشنهادی می دهم شاید مشکلتان حل شودگفت:درخدمتیم. 💠گفتم:من یک شهیدی را می شناسم که از اقوام بنده است در منزل این شهید حسینیه ای وجود دارد که مردم شهر حاجت ها ومشکلات خودشان را با گرفتن روضه ای در این حسینیه حل می کنند شما متوسل به این شهید شوید انشاالله مشکلتان حل می شود. 💠ایشان هم تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند.نذر کردند و متوسل به این شهید بزرگوار شدند.بعد از چند روز وقتی به دکتر مراجه کردند طی عکسبرداری که توسط پزشکان انجام شد سوزنی که تاچندروز قبل در شکم این کودک بود به صورت معجزه آسایی محو شد وهیچ اثری از سوزن نبود که این اتفاق موجب تعجب پزشکان شده بود.تا به امروز هم برای فرزند ایشان هیچ مشکلی به وجود نیامده است. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401
‍ 📌شهیدی که بعد از ۱۰ سال، خون تازه از بدنش جاری شد 🔺 "شهید عبدالنبی یحیایی" از شهدای شاخص استان بوشهر است که در سال 62 و عملیات والفجر 2 به شهادت رسید. پیکر مطهر وی نیز در شهر تنگ ارم شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد. 🔻خانواده شهید پس از گذشت 10 سال از تدفین، به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که در این حین متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند، به گونه ای که بر اساس شهادت حاضران، بدن شهید گرم و تازه بوده و خون نیز در آن جریان داشته است.... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🙏 لینک کانال ما 👇 @zirechatreshohada1401
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود. خادم کانال ...👇 🆔 @razmandegan1400 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ اعضای محترم کانال⤵️ سلام وخداقوت 🌷شهیدان زنده اند🌷 (الله اکبر) قبل از اینکه با کانال شما آشنا بشم تو گروه مسجدمون ختم به نیت 72 تن شهدای کربلا برداشتیم بعد از آن یک چله برای شهید نوید صفری برداشتیم و نزدیک به عید نوروز بود درآن روزها فکر و ذهنم راهیان نور بود. روز نهم چله بود که مسئول اردوی حوزه ساعت 10 صبح تماس گرفتن، امروز داریم میریم راهیان نور، دونفر ازمحله تون تو ذخیره هامون ثبت نام کردن سریع بگبن مشخصات شونو بفرستن دارم میرم برای بیمه ساعت 1 باید مزار شهدای طرقبه باشن یک نفرشون گفت با این عجله نمی‌تونم انگار که شهدا فداااشون بشم منو دعوت کرده بودن اما نا گفته نماندنزدیک عید بود ودستمونم تنگ، توماشین که نشستم تازه یادم ازهزینه سفر اومد به مسئول اردو گفتم شماره حساب بدین وچقدر باید واریز کنم، تازه متوجه شدم با افرادی همسفرم که دفعه اولی هستن سرتونو بدرد نیارم با یک تومان راهیان نور، قم وجمکران رو زیارت کردم. باورر کنید از روزی هم که باکانال شما آشنا شدم انگار یک طورایی زندگی مون به شهدا گره خورده هروز بعداز صد صلوات، دعای عهد زیارت عاشورا صوتی شو میذارم باهاش میخونم واقعا حس خیلی خوبی پیدا میکنم. انشاالله در دنیا و آخرت شهدا دست مونو بگیرند 🌹صلوات 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام علیکم شما مدیر کانال هستین می خواستم از تون تشکر کنم ی خواهش از شما دارم از کسایی که از شهر کرمان هستن بخواهید که وقتی سر خاک حاج قاسم میرن به ما خیلی دعا کنن ما هنوز قسمت نشده بیایم زیارت حاج قاسم واینکه به جوانها خیلی دعا کنن که اهل نماز ودعا بشن از شما هم که زحمت می کشید خیلی التماس دعا دارم خیلی دعا کنید مخصوصا به بچه های من دوتا پسر دارم یکی شون نماز ترک کرده از شهدا بخواین دوباره بر گردد 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام من مشهد زندگی میکنم شنیده بودم اگر از شهدا چیزی بخوای حتما بهت میدن ما مستاجر هستیم پارسال قراربود ما یه خونه بریم که یک خواب داشت من دو فرزند بزرگ دارم اصلا راضی نبودم در دلم غصه می خوردم ولی به روی شوهرم نمی‌آوردم یه روز رفتیم بهشت رضا یه قسمت از گلزار نشستم و یک زیارت عاشورا خواندم همونجا از شهدا خواستم که شرایط جور بشه و خانه بزرگتری پیدا کنیم بعد یک مدت به طرز عجیبی که باورم نمیشد خانه سازمانی به ما دادند که دو خواب داشت و مجانی بود از ذوق فقط گریه میکردم و سر قرارم رفتم و از شهدا تشکر کردم ...الان هم نیت دارم مجدد برم و ازشون خانه بخوام که ان شاالله بعد از پایان این دوران به خانه شخصی خودم برم ..شماهم برام دعا کنید 🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋 سلام بر عاشقان ودوستان شهدا بنده الان داخل اتوبوس میرم حرم حضرت معصومه س خاطرات وحاجات زیادی از شهدا گرفتم به ولله با شهدا رفیق باشید امتحانش مجانی بنده نظامی هستم عاشق کربلا چند سال بود می خواستم برم زیارت نمی شد با خانواده رفتیم راهیان نور از شهدا کربلا خواستیم به ولله قسم هنوز به خانه نرسیده بودیم کربلا درست شد ومجدد بعد دو ماه رفتیم کربلا خانوادگی دربین راه همسرم با شهید محمد رضا دهقان که مستندش را نشان می داد صحبت می کند که برای یقین ما خودتان را نشان بدید که زنده اید به همون امام حسین ع شب به خوابش می آید وضایعه که روی صورتش بود برمی دارد صبح خودمان به چشم دیدیم ضایعه نیست. التماس دعا عزیزان 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود. خادم کانال ...👇 🆔 @razmandegan1400 ┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈ اعضای محترم کانال⤵️ من از اون دسته آدمایی بودم که زیاد به این حرف که شهدا زنده اند و میتونن برامون کاری کنن باور نداشتم ولی به مرور زمان عاشق معرفتشون شدم یادمه یکبار گفتند که تو مهریز شهیدی را میبرند یه منطقه تا مردم دیدار کنند و بعد شهید رو سریع باید میبردن یزد ، من اون روز التماس خانوادم کردم بریم اونجا تا شهیدو ببینیم خانوادم مخالفت کردن و رفتیم مسجد امام رضا(ع) توی شهرک امام رضا(ع)که مراسم بود بعد مراسم رفتیم خونه خالم که همون جاست، خیلی غصه خوردم با ناراحتی بعد از ۱۰ دقیقه اومدم دم در خونه خالم(یه حسی میگفت برو قدم بزن) دیدم یکی داره میگه شهیدو دارن از این سمت میبرنش، دقیقا اون شهید دم مسجد توی ماشین بود چند دقیقه ای و اونجا خلوت بود و مردم نبودن من فقط میدویدم تا بهش برسم و از ته دلم صدایی میومد که بخاطر من اومده تا اینجا 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 یکبار شهیدی رو میبردن مدوار خاک بسپارن شب قبلش گفتن ساعت۱۹میبرن حسینیه اعظم مزویر آباد ، و بعد میبرن مدوار که صبح مردم برن اونجا، اون شب ما رفتیم مهمونی و من خیلی غصه خوردم و شبو گریه میکردم چونکه بابام قرار نبود صبح منو ببره مدوار ، صبح بابام که منو دیدیهو گفت بلندشو بریم مدوار، صبح زود بود از حسینه که دم خونمونه داشتیم رد میشدیم که همسایمون گفت شهیداتا نصف شب همین جا بودن و بعد بردنشون توی مسجد و الان بیرون آوردن ، من مبهوت شدم از اینکه شهدا تو حسینیه بغل خونمون تا صبح نزدیک ما بودن و هنوز حرکت نکردن و از یه خانمی تربت شهدارو هدیه گرفتم 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401
💔 وقتی از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علیرغم میل باطنی، از بین چند خواستگار یکی را انتخاب کنم، اجازه گرفتم اول به مشهد بروم و بعد، تصمیم بگیرم روز اول که مشرف شدم خیلی بیتابی کرده و از امام رضا تقاضای کمک کردم همان شب خواب دیدم در گلزار شهدای شیراز بالای سر مزار شهید سید کوچک موسوی ایستاده ام ندایی آمد که این جوانی که مقابل قبر شهید است، فرد موردنظر برای ازدواج با شماست. از سفر که برگشتم یک روز به گلزار شهدا رفتم که دیدم جوانی نشسته از او ساعت پرسیدم، وقتی خواست جواب بدهد دیدم همان جوان است که درخواب،دیده بودم ناگهان خانمی دستش را بر شانه ام گذاشت و سلام احوال پرسی کرد و مطمئن شد که مجردم چند روز بعد به خواستگاری آمدند و ازدواج کردیم. 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #ܝ̇‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود 👈خادم الشهدا @razmandegan1400 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 اعضای محترم کانال⤵️ یه خاطره‌ای رو از هفته گذشته که راهی سرزمین مقدس مشهد شدیم رو می‌خوام از معجزه عباس دانشگر بگم ما توی راه بعد از سمنان در یک سربالایی ماشین خاموش شد جای بدی هم بود نمی‌توانستیم زیاد توقف داشته باشیم بنزین تمام کرده بودیم من همان جا به شهید عباس دانشگر متوسل شدم گفتم در این جای نامناسب خودتون کمک کنید ماشین راه بیفته و مشکلش حل بشه به دقیقه‌ای نخورد که ماشینی ایستاد و به ما بنزین داد ما حرکت کردیم ولی چند دقیقه نگذشته بود که ماشین دوباره خاموش شد خیلی نگران شدیم گفتم عباس جان از شما کمک خواستیم کمکمان کنید به یه جایی برسیم همان جا یک ماشین انگار مامور شد و به راحتی ماشین ما را پر از بنزین کرد و ما دوباره راه افتادیم بدون هیچ سختی و بدون هیچ خرابی از ماشین شهدا ممنونتونیم و شرمنده شما 😭 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #ܝ‌‌ࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @razmandegan1400 👈خادم الشهدا ➡️@zirechatreshohada1401 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ✅کرامت اول اعضای محترم کانال⤵️ سلام وقت بخیر من از طریق خواهرم با کانالتون آشنا شدم ی مشکل مالی چند روز پیش برای من پیش اومده بود هر کاری می کردم نمی تونستم حلش کنم و با توسل به شهید ابراهیم هادی و شهید صفری نذر کردم که براشون به اندازه ی هفته دو رکعت نماز بخوونم که به لطف خداوند و واسطه شدن شهیدان مشکلم تو دقیقه نود حل شد خدا تمام شهدا رو رحمت کنه. ممنون از کانال خوبتون 🙏 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #زࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401
💐بزرگوارانی که با توسل به شهدای والامقام حاجت گرفتند و یا خاطره یا رویای صادقه ای داشتند برای بنده ارسال کنند تا در کانال به اشتراک گذاشته شود @razmandegan1400 👈خادم الشهدا ➡️@zirechatreshohada1401 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ✅کرامت دوم اعضای محترم کانال⤵️ سلام وقت بخیر سلام چندسال پیش با دختر خاله خدابیامرزم جمعه ها سرقبرهمه شهیدان گلزار شهدا بغداد آباد می رفتیم وبا توجه به اینکه شهیدان پراکنده هستند ومن قبرشهید سیدحسن حسینی راجامی انداختم. هفته سوم خواب دیدم ازقبرایشون که رد شدو یک لحظه نگاه برگرداندم دیدم دو زن مشکی پوش سر قبرش نشسته بودند. به من گفتند دوهفته میایی سرقبربچه ی مانمیایی فرداش که رفتم دیدم همان جا قبرشهیدسیدحسن حسینی است. ممنون از کانال خوبتون 🙏 🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 #زࡅ࡙ܝ‌ -ܥ݆ࡅ߳ܝ‌-ܢܚ݅ܣܥ‌‌ߊ‌ء -ܥ‌‌ܝ‌-ߊ‌ܩߊ‌ࡅ߭ࡅ࡙ܩܢ 🌷 👇 @zirechatreshohada1401