دانشمند شهید هسته ای
💥هرچه کردند نشد... از ما اصرار بود و از آنها انکار #اورانیوم 20 درصد را برای کارهای صنعتی، تاسیساتی و پزشکی نیاز داشتیم. هر چه کردیم ندادند.گفتیم خودمان می سازیم. در جلسه مذاکره همه خندیدند... بعد از مذاکره جلسه ای با بعضی از #دانشمندان هسته ای تشکیل داده شد. همه می گفتند غیر قابل دستیابی است و فرمولش تنها در اختیار آمریکاست. اما کاری بود که باید می شد.
با اصرار بسیار ، #چک_سفید_امضا دادند به دکتر شهریاری و بعد از مدتی در خبرها پیچید که ایران غنی سازی 20 درصد را انجام داده است. دکتر شهریاری کار خود را کرده بود. چک را اما پس داد. وریالی نگرفت. می گفت: آدم باید در زندگی اش یک کاری هم بگذارد برای خدا بکند. مدتی بعد ترور شد. دیگر باید صدایش می زدیم 🌹شهید شهریاری ...
🚩تلنگر: اگر قدرت تحلیل مردم غنی نشود، به جای ساخت تندیس دانشمندی که بدون دریافت یک ریال، غنی سازی ۲۰٪ را ایجاد کرد (شهید شهریاری)، تندیس کسانی ساخته می شود که با دریافت صدها سکه و مدال، این دستاورد را نابود کردند...
🌷#کتاب زندگی به سبک زندگی ناصرکاوه
سید مجتبی خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها رو دوست داشت
یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد
با نگرانی رفتم سراغش
دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده
دستش هم روی پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می پیچه
بلند بلند هم داد می زد: آخ پهلوم... آخ پهلوم...
چند دقیقه بعد آروم شد.
گفتم: چته مادر؟ چی شده؟
گفت: مادر جان...
از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا بین در و دیوار کشید رو بهم بچشونه
الان بهم نشون داد
خیلی درد داشت مادر... خیلی... 😭
#شهید_سید_مجتبی_علمدار 🕊🌱
شهید حسین قلی پور اسحاق🌷❤️🕊
از رزمندگان گردان حمزه سید الشهداء
تولد:1/7//1346- اندیشمک
شهادت:21/9/1360- عملیات طریق القدس محل دفن: اندیمشک (قطعه قدیم)
«یا حسین»، اولین کلمه پس از 15 روز بیهوشی
15 روز بود که بیهوش افتاده بود روی تخت.
گفتند به هوش اومده خودتون رو برسونید.
با پدرش رفتیم بیمارستان. انگار داشت اشاره می کرد. تشنه بود.
آب که به لبش رسید حالش عوض شد.
شاید یاد تشنگی امام حسین عليه السلام افتاده بود.
شروع کرد به یا حسین عليه السلام گفتن.
بعد از 15 روز بیهوشی این اولین کلمه ای بود که به زبون آورد. هنوز داشت یا حسین عليه السلام می گفت که شهید شد...
راوی: مادر شهید حسین علی پور اسحاق
💕شهید رجب غلامی(یکی از شهدای افغانی در دفاع مقدس)، تخریب چی بود... پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردارهای حلقوی میرسد که به هیچ عنوان نمی شود آنرا قطع کنه،😇 بر روی سیمهای خاردار میخوابد😂 و در حالی که غرق در خون بود، بیش از ۱۶۰ نفر😇 از روی بدنش عبور می کنند😰 و صبح بچه ها پیکر پاره پاره اش💞 را به عقب منتقل می کنند...
کتاب_خاطرات_دردناک
ناصر_کاوه 😰
شهید_رضا_اسماعیلی (ذبیح فاطمیون).
🌷 در همان ابتدای شکلگیری فاطمیون به سوریه رفت. وقتی در اواخر سال ۹۲ وقتی رضا برای جستوجوی یکی از نیروهای تیپ فاطمیون به منطقه زمانیه واقع در غوطه شرقی رفته بود، با نیروهای دشمن درگیر و زخمی میشود.
🌷وی به دلیل جراحات شدید قادر به بازگشت نبوده و توسط نیروهای وهابی به اسارت گرفته میشود. تکفیری رضا را به وسیله ی اتومبیلی بر روی جاده کشان کشان به سمت پایگاهشان می برند. آنها بیسیم رضا را گرفته و شاسی اش را آزاد می کنند تا صدایش را همرزمانش بشنوند. تنها صدایی که از رضا شنیده شد فریاد های یا علی بود. آنقدر یا علی گفت تا صدای بریده شدن گردنش را همرزمانش شنیدند.
🌷مدتی بعد با آزاد شدن منطقه توسط نیروهای فاطمیون، جستوجو برای یافتن فرد مفقود شده و «رضا اسماعیلی» آغاز میشود. مدافعان حرم حضرت زینب در جستوجوهای خود پیکر مطهر رضا اسماعیلی را در حالی مییابند که سر به بدن ندارد. پس از این اتفاق شهید نوجوان «رضا اسماعیلی» بهعنوان اولین ذبیح تیپ فاطمیون که بهدست نیروهای تکفیری وهابی سر از بدنش جدا شد، شناخته میشود...
🌷کتاب مدافعان حرم
ناصرکاوه
#همراه_شهدا