قطار شهر بازی نیست، ورودی بیمارستان است

کودکان در سردخانه آماده میشوند از جهنمی که رژیم حرامزاده برایشان ساخته، به گورستانی بروند که شاید امن تر باشد

خون کودک، خاک های روی موهایش را شسته

انگار میشه حال دختر بچه رو از چهره و نفس زدن هاش فهمید

شیطان قیامتش را در اینجا به پا کرده

گیسوهای دختر بچه با خونش رنگی شده

سر کودک شکسته و تنها روی زمین بیمارستان نشسته

کاش این بچه ها میتونستن حداقل حرف بزنن، غمشونو بگن، گلایه کنن... خدایا چه صحنه هایی رو این روزا داریم میبینیم تموم هم نمیشه...

#تکمیلی کودک رفت...

اخم این کودک خیلی حرف ها داره تُف بر دنیای شما که باید این همه بی گناه کشته بشن تا یک رژیم حرامزاده حفظ بشه تُف بر دین و آیین ساختگی شما تُف بر آرمان های جعلی شما لعنت بر اصل و ریشه پَست شما وجود شما صهیونیست ها زمین رو به کثافت کشیده

این کودکان هنوز نفس میکشند

این کودک کمی دچار حقوق بشر شده همین