✨﷽✨
🌹خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به ابراهیم گفت:
«ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی
دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر. بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره».
شهید ابراهیم هادی
📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
امــام عــلــی (علـیـه السـلام)
زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.
📚 غررالحـكم، ص 256
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
@Masafe_akhar2
نقل است برادران حضرت یوسف علیه السلام با نیرنگ خود، ایشان را که نوجوانی بود از پدر جدا کردند و تصمیم گرفتند او را در میان چاه بیندازند.
هنگامی که آنها حضرت یوسف علیه السلام را به ریسمانی بسته و به داخل چاه روانه کردند، ناگاه لبخندی بر لبان یوسف نقش بست!
یکی از برادرانش با تعجب گفت: اکنون وقت خنده نیست، چرا یوسف می خندد؟!
حضرت راز خنده اش را چنین بیان کرد: من گاهی فکر می کردم چندین برادر نیرومند دارم و در حوادث روزگار پشتیبانان خوبی خواهم داشت، ولی اکنون میبینم که همان ها مرا به چاه میافکنند! خنده من به خاطر این است که چرا به جای تکیه نمودن به برادرانم، به خدا توکل نکردم؟
یعنی خنده ام خنده شادی نیست، بلکه خنده عبرت است.
✍
@Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️نیکی به پدر مادر
🎧عبدالبلسط
: وَ قَضی رَبُّک اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ اِحْسانا.(1) پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر، نیکی کنید.
.
@Masafe_akhar2
ناراحتی های امام باقر_mixdown(2).mp3
7.26M
🔊 #صوتی ؛ #پادکست
📌 سیرهٔ امام باقر
👤 حجت الاسلام #امینی_خواه
🌺 ایام ولادت #امام_باقر
@Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد رائفی پور
⚫️نحوه برخورد با کودکان درسیره ی نبوی
@Masafe_akhar
99-11-22(tarashion).mp3
13.77M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_تراشیون
📚 با موضوع: هنر بهتر زیستن ( تلاش در جهت بهبود روابط خانواده )
📂 حجم: ۱۲ مگابایت
🗓 چهارشنبه بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۹۹ @Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺#بسیار_زیبا
📝از سخن های مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی:
شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
من هر وقت که نماز میخواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار، از خداوند حاجتی میخواستم.
یک روز گفتم؛ بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم!
شاعر میگوید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن
که خواجه خود روش بندهپروری دارد
همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند:
چرا دیر آمدی؟
یعنی چه؟ یعنی تو باید 30 سال پیش به فکر این کار میافتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی؟
ما هر وقت جایی گیر میکنیم و اصطلاحا دُمِمان در تلهای گیر میکند میگوییم خدا!
این شعر را استاد من، شیخ اکبر برهان ۶۲ سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر میخواندند و من هنوز به یاد دارم که:
هر وقت که سرت به درد آید؛
نالان شوی و سوی من آیی!
چون دردسرت شفا بدادم،
یاغی شوی و دگر نیایی...!👌
ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا میزنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا.
✍
@Masafe_akhar2
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍مرحوم آیت الله سید حسین کوه کمره ای از شاگردان صاحب جواهر ، مجتهدی معروف بود و در نجف اشرف ، حوزه درس معتبری داشت . هر روز طبق معمول در ساعت معین برای تدریس در مسجد حاضر می شد . یک روز از جایی بر می گشت که نیم ساعت زودتر به محل تدریس آمد ، بطوری که هنوز از شاگردانش کسی نیامده بود ، در این هنگام دید شیخ ژولیده ای که آثار فقر در او نمایان است در گوشه مسجد مشغول تدریس می باشد و چند نفر به دور او حلقه زده اند . مرحوم سید حسین خود را به او نزدیک کرده و سخنانش را گوش کرد ، با کمال تعجب حس کرد که این شیخ ژولیده ، بسیار محققانه درس می گوید .
روز بعد زودتر آمد و به سخنان شیخ گوش داد و بر اعتقاد روز پیشش افزوده شد . این عمل چند روز تکرار گردید و برای سید حسین یقین حاصل شد که این شیخ از خودش فاضلتر است و اگر شاگردان خود نیز در درس شیخ شرکت کنند بیشتر بهره می برند ، اینجا بود که خود را در میان دو راهی کبر و تواضع دید و سر انجام بر کبر پیروز شد .
فردا که شاگردانش اجتماع کردند ، خطاب به آنها گفت : دوستان ! امروز می خواهم مطلب تازه ای به شما بگویم . این شیخ که در آن گوشه مسجد با چند شاگرد نشسته ، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من هم از او استفاده می کنم ، از این پس همه با هم پای درس او حاضر می شویم . از آن روز ، همه در جلسه درس آن شیخ ژولیده ، که کسی جز مرحوم شیخ مرتضی انصاری - قدس سره - نبود ، شرکت نمودند و از آن پس ، افتخار شاگردی آن استاد بزرگ فقه آل محمد نصیبشان شد .
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
@Masafe_akhar2
⚔شمشیر زبان!
علی بن عباس معروف به ابن الرومی شاعر معروف هجوگو و مدیحه سرای دوره ی عباسی در نیمه ی قرن سوم هجری در مجلس وزیر المعتضد عباسی به نام قاسم بن عبید الله نشسته و سرگرم بود. او همیشه به قدرت منطق و شمشیر زبان خویش، مغرور بود. قاسم بن عبید الله از زخم زبان ابن الرومی خیلی میترسید و نگران بود؛ ولی ناراحتی و خشم خود را ظاهر نمی کرد. بر عکس طوری رفتار میکرد که ابن الرومی با همه بددلیها، وسواسها و احتیاطهایی که داشت و به هر چیزی فال بد میزد، از معاشرت با او پرهیز نمی کرد.. ص: ۴۸ قاسم محرمانه دستور داد در غذای ابن الرومی زهر بریزند. ابن الرومی پس از آن که غذای مسموم را خورد، متوجه شد. فورا از جا برخاست که برود. قاسم گفت: کجا میروی؟ ابن الرومی گفت: به همان جا که من را فرستادی. قاسم گفت: پس سلام من را به پدر و مادرم برسان. ابن الرومی گفت: من از راه جهنم نمی روم! [۱] ابن الرومی به خانه ی خویش رفت و به معالجه پرداخت؛ ولی معالجهها فایده نبخشید و بالاخره با شمشیر زبان خویش از پای درآمد! [۲]
----------
[۱]: ابن الرومی چون به زخم زبان زدن عادت کرده بود و این کار به اصطلاح برایش ملکه شده بود، در واپسین لحظات عمر نیز نتوانست از زخم زبان زدن. خودداری کند
[۲]: داستان راستان ۱۹۷/۱: به نقل از: تتمة المنتهی ۲/ ۴۰۰؛ تاریخ ابن خلکان ۳/ ۴۴
✍
@Masafe_akhar2
🔆 #پندانه
🔸سوال: اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید و ببینید که ۲۰ کیلو چاق شدهاید نگران نمیشوید؟
🔹البته که میشوید! سراسیمه به بیمارستان تلفن میزنید: الوو، اورژانس؟ کمک، کمک، من چاق شدهام!
🔸اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه، یک کیلو ماه آینده و…
آیا باز هم همین عکس العمل را نشان میدهید؟ نـه! با بیخیالی از کنارش میگذرید.
🔹برای کسانی که ورشکسته میشوند، اضافه وزن میآورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط میشوند این حوادث دفعتاً اتفاق نمیافتد.
🔹 یک ذره امروز، یک ذره فردا و سر انجام یک روز هم انفجار و سپس میپرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟
🔸زندگی ماهیّت انبار شوندگی دارد. هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده میشود، مثل قطرههای آب که صخرههای سنگی را میفرساید.
🔹اصل قورباغهای به ما هشدار میدهد که مراقب شرایطی که به آن عادت میکنید باشید!
🔸ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم: به کجا دارم میروم؟
🔹آیا من انسانتر، سالمتر، با انصافتر، شادتر و بااخلاقتر از سال گذشتهام هستم؟
🔸 و اگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.
@Masafe_akhar
4_5780482220376458918.mp3
8.28M
🔷چرا خداوند به انسان دستور میدهد؟
مطرح کردن بهشت و جهنم و... توسط خدا.
استاد پناهیان
@Masafe_akhar
🔶چهار علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلےاللهعلیهوآله):
✅ چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»
✅چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.
✅چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
✅چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
✅چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
🗒علل الشرایع ص ۳۳۷
@Masafe_akhar2
🤲 دعای مادر
پزشک و جراح مشهور (د.ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت .
بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم .
جعبه چوبی راز باکس با جمجمه هایی از سنگ معدنی اصل دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟
یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است ، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود .
ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد .
کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است …
دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند .
پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری .
دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود .
که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد .
پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت :
بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.
پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است .
ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا
دکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟
پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند .
به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم .
میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از الله خواسته ام که کارم را آسان کند .دکترایشان در حالی که گریه میکرد گفت :
به والله که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت . تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که الله عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند. و بسوی آنها روانه میکند.
وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند .
🌺(پیامبر اکرم (ص)می فرمایند:دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد.)
.
@Masafe_akhar2
🛑آیا می شود از خدا به زور چیزی را گرفت؟
🔰بعضی ها حرف عوامانه می زنند می گویند نباید چیزی را به زور از خدا گرفت. از این بی معنی تر نمی شود گفت!
🔴شما را به خدا این حرف را دفن کنید، این حرف ضدّ توحید است.ما اصول دین را خواندهایم.
✨اینکه میگوییم به زور میشود از خدا چیزی گرفت یعنی خدا منفعل میشود یا به معنای عامیانه خدا نعوذبالله در برابر ما کم می آورد!
🌷خدا که چیزی را به زور نمی دهد. آن چیز را هم که نباید بدهد، نمی دهد. وقتی به صلاح نیست نمیدهد. وقتی هم به صلاح باشد به وقتش می دهد.
♻️گاهی اجابت دعا موانعی دارد. در دعای کمیل می گوییم "اللهم الغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا" خب بعضی کارها مانع از استجابت دعاست.
♨️یکی از این موانع دل شکستن ، غیبت است.
می فرماید: "هرکس پشت برادر دینی خود غیبت کندکه قدر آن فرد نزد مردم پایین بیاید، از ولایت خدا خارج می شود."
❗️تعارف که نیست. باید این کارها را بگذارند کنار، دعا مستجاب شود...
@Masafe_akhar2
♦️✨♦️✨♦️✨♦️✨♦️✨♦️
📙استاد فاطمی نیا،جلسه هفتگی سیری در صحیفه سجادیه. دعای سیزدهم، دعای طلب حوائج
خرداد ۱۳۹۵
☀️ بشارت وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی از زبان پیامبر اسلام(ص) ، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) در ۱۴۰۰ سال پیش
🔺یکروز عمر و ابابکر و زبیر در منزل رسول خدا(ص) دور پیامبر جمع بودند در حالیکه علی (ع) داشت کفشهای پیامبر را وصله می کرد. پیامبر(ص) فرمودند:
گروهی از [شیعیان] ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند که صورتهایشان و لباسهایشان نورانیست و نور چهرهشان چشم بینندگان را خیره میکند.
امیرالمومنین علی (ع) سوال نمودند:
یا رسول الله آنها چه کسانی هستند؟
پیامبر(ص)فرمودند:
آنان کسانی هستند که بوسیله "روح الله" (روح الله خمینی) دوست هم می شوند و متحد می شوند بدون اغراض شخصی یا خویشاوندی که با هم داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند و تو یا علی امام آنهایی.
توضیح: بزرگان معتقدند که تا قبل از روح الله الموسوی الخمینی(امام خمینی) چنین فردی با نام روح الله با این شرایط وجود نداشته است.
📚منابع این حدیث:
-آینده و آینده سازان محمد دشتی ص ۶۹- ۶۸
-الزام الناصب ص جلد ۲
-بحار الانوار جلد ۶۸ ص ۱۳۹
_______________
🌷امام صادق (ع) : مردی از قم خارج شده مردم را بسوی حق دعوت می کند. گروهی که دلهایشان چون قطعات آهن سخت است، در اطراف او گرد می آیند، حوادث آنها را مضطرب نسازد، ملول نشوند و دچار وحشت نگردند و بر خداوند توکل کنند و عاقبت از آن پرهیزگاران است.
توضیح : امام خمینی (ره) از قم قیام نمودند و نتیجه قیام ایشان منجر به براندازی حکومت طاغوت و تاسیس انقلاب اسلامی ایران شد.
📚منابع این حدیث:
-روزگار رهائی ص ۷۸۵
-عصر ظهور علی کورانی ص ۲۳۷ و ۳۲
-الملاحم و الفتن ص ۳۸
-سفینه البحار جلد ۲
-آینده و آینده سازان محمد دشتی ص ۷۰
-بحار الانوار ج ۶۰، ۵۷ ص ۲۱۶
-مهدی منتظر جواد خراسانی ص ۱۱۳ از کتاب تاریخ قم
________________
🌷امام موسي کاظم(ع) میفرمایند: مردي از قم مردم را به حق دعوت کند، افرادي پيرامون او گرد آيند که قلب هايشان همچون پاره هاي آهن استوار است. بادهاي تند حوادث آنان را نلغزاند، از جنگ خسته نشده و نترسند، اعتمادشان بر خدا است و سرانجام کار از آن پرهيزکاران است.»
📚منبع: بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۱۵
_________________
🌸 حضرت رسول(ص) میفرمایند: «مردمي از شرق قيام ميکنند و زمينه را براي حرکت جهاني مهدي(عج) فراهم ميسازند.»
📚منبع: الزام الناصب، ج۲، ص۱۴
@Masafe_akhar2
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام صادق(ع):
🔹یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح از هزار سال عبادت بهتر است.
@Masafe_akhar
🔆 #پندانه
🔴 هان اى عزيز، از خواب بيدار شو
🔸 از غفلت تنبه پيدا كن و دامن همت به كمر زن و تا وقت است فرصت را غنيمت بشمار.
🔹و تا عمر باقیست و قواى تو در تحت تصرف توست و جوانى برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده و ملكات رذيله بر تو چيره نگرديده، چارهاى كن و دوايى براى رفع اخلاق فاسده و قبيحه پيدا كن و راهى براى اطفاء نائره شهوت و غضب پيدا نما.
📚 شرح چهل حدیث، امام خمینی رحمه الله، صفحه ۲۵
@Masafe_akhar2
🔴بعد از نماز، زود بلند نشوید و بروید!
🌺حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای(ره) با همان لهجه شیرین اصفهانی خود می فرمود:
بادبادک، بی دنباله بالا نمیره، نماز هم بدون تعقیب بالا نمی رود.
🌷ایت الله مجتهدی نیز فرمودند:
هربنده یک دعای مستجاب داره بعد از هر نماز،زود بلند نشوید برید.
🌹آیت الله مجتبی تهرانی نیز می فرماید:
ما در روایات بسیار داریم که کسی که حاجتی دارد، اگر نماز بخواند و در نماز یا بعد از نماز دعا کند، دعایش مستجاب است.
🌸 پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
خداوند فرموده است:
♦️..... اگر کسی وضو گرفت و نماز خواند و از من چیزی درخواست کرد و من به او عطا نکردم، من به او جفا کردم.
✅حالا درخواست او می خواهد امر دینی باشد یا امر دنیایی باشد؛ هرچه باشد، باشد اگر من به او عطا نکنم به او جفا کرده ام و من هم پروردگاری جفاکار نیستم. "
🔆 برخی تعقیبات مشترکه بعد از نماز:
دعا کردن، ذکر تسبیحات حضرت زهرا، خواندن سوره حمد و آیت الکرسی، سه مرتبه: استغفرالله الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، ذوالجلال والاکرام و اتوب الیه✨
@Masafe_akhar2
💎ریگ در دهان!
آیت الله سید محمد حسینی همدانی - صاحب تفسیر انوار درخشان - میفرمود: در مدرسه ی قوام حجره داشتم. مطلع شدم مرحوم آقای قاضی تبریزی در گوشه ی از مدرسه، حجره ی کوچکی اختیار کرده و من از این کار تعجب کردم. بعد معلوم شد ایشان به علت تنگ بودن منزلشان و نیز کثرت عیال و اولاد، برای تهجد و عبادت آسودگی خیال نداشتند. در طول دوران تحصیل در مدرسه ی قوام، شبی را ندیدم که مرحوم قاضی به آرامش و خواب و استراحت بگذراند و شبی را بدون ناله و گریه به سر بیاورد. در این مدت حالات و جریاناتی از ایشان دیدم که در عمرم جز در مرحوم نائینی و کمپانی در کس دیگر ندیده بودم. او را چنین یافتم که در تمام رفتار و اخلاق اجتماعی و خانوادگی و تحصیلی خود غیر از همه کسانی بود که از نزدیک در درس آنها یا کنار آنان تحصیل میکردم. مخصوصا او را دائم السکوت و الصمت مییافتم. او از دادن پاسخ نیز طفره میرفت و گاهی احساس میکردم که برای او پاسخ دادن بسیار سخت است تا این که تصادفأ به نکته ای برخوردم که بسیار توجهام را جلب کرد و آن هم این بود که داخل دهان مرحوم قاضی کبود رنگ بود! از استاد پرسیدم: علت چیست؟ ایشان مدتها پاسخم را نداد. بعدها که خیلی اصرار کردم و عرض کردم که جهت تعلیم میپرسم و قصد دیگری ندارم، باز به من چیزی نفرمود تا این که روزی در جلسه خلوتی فرمودند: آقا سید محمد! برای طی مسیر طولانی سیر و سلوک، سختیهای فراوانی را باید تحمل کرد و از مطالب زیادی باید گذشت؛ آقا سید محمد! من در آغاز راه در دوران جوانی برای این که جلوی افسارگسیختگی زبانم را بگیرم، بیست و شش سال ریگ در دهان گذاشتم که از صحبت و سخن فرسایی خودداری کنم! اینها ثمرات آن دوران است. [۱]
[۱]: اسوه ی عارفان / ۱۷۰ به نقل از: حجت الاسلام و المسلمین مهدی انصاری قمی (نوه ی آیت الله حسینی همدانی). ٢. المحجة البیضاء ۲۰۷/۵.
📙هزارویک حکایت اخلاقی
@Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : بهترین اعمالی که در ماه رجب می توان انجام داد
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
@Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : از جمله اسرار استجابت دعا
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
@Masafe_akhar2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ماشاءالله نجّار
🔻داستانی واقعی از شفا یافتن مریضی که دکترها از او قطع امید کرده بودند
@Masafe_akhar
در زمان موسی بن عمران (ع ) قحطی پدید آمد،
آن حضرت برای طلب باران دعا کرد.
خداوند به او وحی فرمود:
من نه دعای ترا مستجاب می کنم و نه دعای کسانی که با تو هستند، چون در میان شما یک سخن چین هست که در سخن چینی خود نیز، مصر است!
حضرت عرضه داشت:
پروردگارا!
او را به ما معرفی کن تا از میان خود بیرونش کنیم!
خدا فرمود:
ای موسی من تو را از سخن چینی نهی می کنم، چگونه خودم سخن چین باشم؟! سپس همگی توبه کردند و با آمدن باران، سیراب شدند.
✍
@Masafe_akhar2
99-11-23 ameli.mp3
13.53M
🔊 فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_عاملی
📚 موضوع: سلوک الهی
🗓 پنج شنبه بیست و سوم بهمن ماه ۱۳۹۹
🗂 حجم : ۱۳ مگابایت
@Masafe_akhar2
✍#مسلم_سفرهی_خلیفه!
شریک بن عبد الله نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه ی عباسی، علاقه ی فراوان داشت که منصب قضاوت را به او واگذار کند؛ ولی شریک بن عبد الله برای آن که خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد، زیر بار نمی رفت. همچنین خلیفه علاقه مند بود که «شریک» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریک این کار را نیز قبول نمی کرد و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت، قانع بود. روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: «باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی: یا عهده دار منصب «قضاوت» بشوی یا کار تعلیم و تربیت فرزندانم را بپذیری یا آن که همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ی ما بنشینی. » شریک گرچه پذیرفتن هر یک از این سه کار را دشوار میدید؛ ولی با خود فکری کرد و گفت: «حالا که اجبار و اضطرار است، سومی بر من آسان تر است. » از سوی دیگر خلیفه به سرآشپز دستور داد که لذیذترین غذاها را برای شریک تهیه کند. آن گاه غذاهای رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت چنین غذاهایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد. سرآشپز آهسته بیخ گوش خلیفه گفت: پس از خوردن این غذا، دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. شریک پس از آن طعام، هم نشینی با بنی عباس را اختیار کرد. فضل بن ربیع میگوید: به خدا سوگند طولی نکشید که شریک، هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بیت المال مقرری معین شد. روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصدی به او گفت: «تو که گندم به ما نفروخته ای که این قدر سماجت میکنی؟ » شریک گفت: به خدا از گندم با ارزش تر به شما فروخته ام، من دینم را فروخته ام! »
📙داستان راستان ۱۳۱/۱ - ۱۲۹؛ به نقل از: مروج الذهب (مسعودی)، ج ۲، حالات مهدی عباسی
✍
@Masafe_akhar2