eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
9.9هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
52 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت انتقاد و پیشنهاد 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅️مروری بر اعمال روز جمعه👇👇👇 https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34170 🔴دعای ندبه https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34175 🔴 زیارت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روز جمعه https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34177 🔴 نماز بسیار پرفضیلت جمعه های ماه رجب https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34190 🔴اهمیت خواندن سوره قدر در عصر جمعه https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34192 🔴زیارت آل یاسین https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34194 🔴صلوات ابوالحسن ضراب https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34194 🔴قرائت سوره مؤمنون در روزهای جمعه https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/34195 https://eitaa.com/zohoor_nazdike_enshaallah/33859 🔴دعای سمات درعصر جمعه @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات... 🔅تاامر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات... 🔸امام صادق علیه السلام؛ « هیچ عملی در روز جمعه، برتر از بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. » (الخصال ص۳۹۴) با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ طبق قرار هر جمعه، داریم به نیت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ایدی زیر وارد کنید👇👇👇 @Gol_narges_110 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🙏🏻 @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔆امروز 432281 وز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 🏳️ذکر او در دل اهل ایمان غایب نخواهد بود یکی از اصلی ترین مباحث مهدوی که حضرت موسی بن جعفر(علیه‌السلام) تبیین کرده اند، مسئله غیبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) و عدم حضور ظاهری امام در میان امت برای مدت نامعلوم است؛ 🏴چنان که نقل شده: از امام کاظم(علیه‌السلام) پرسیده شد: در میان ائمه(علیهم‌السلام) کسی هست که غیبت گزیند؟ پاسخ فرمود: «آری، او از دیدگان مردم غایب است، اما ذکر او در دل اهل ایمان غایب نخواهد بود. وی دوازدهمین ماست. خداوند هر سختی را برایش آسان و هر امر مشکلی را سهل می‌گرداند. برایش گنج‌های زمین آشکار و هر مقصد دور نزدیک می‌گردد. طومار زندگی ظالمان توسط او درهم پیچیده می‌شود. و بالاخره هر شیطان پلیدی به دست او نابود می‌شود. او فرزند بانوی کنیزان است که ولادتش بر مردم پنهان می‌ماند و نام بردن(بیان نشانه) او بر آنان جایز نباشد، تا آن‌که خداوند(عزّوجلّ) ظهور او را فراهم کند و به واسطه وی زمین را پر از قسط و عدل سازد، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد.» 🏳️تفسیر آیه «یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» از دیگر مباحث مهمی که امام کاظم(علیه‌السلام) در موضوع مهدویت به آن تصریح داشته اند، احیای زمین به وسیله عدالت مهدوی آنهم بعد از مرگ بواسطه رواج ظلم و ستم است، چنان که ایشان در تفسیر آیه شریفه «یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» یعنی خداوند زمین را بعد از مردن زنده می‌گرداند، فرمودند: «این زنده کردن به این نیست که با باران زمین را زنده کند بلکه خداوند مردانی را (حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) و یاران او) برمی‌انگیزد تا اصول عدالت را زنده کنند؛ پس زمین در پرتو عدل زنده می‌شود و اجرای عدل و حدود الهی در زمین مفیدتر از چهل روز بارندگی می‌باشد.» 😥 ┄┅══✼🌼✼══┅┄ به لب رسیده مرا جان، چرا نمی آیی؟ رسیده عمر به پایان، چرا نمی آیی؟ سیاه چون شب تار است روز یارانت کجایی ای مه تابان، چرا نمی آیی؟😭 @zohoor_nazdike_enshaallah
پیام بعثت.mp3
6.83M
🎤 🌟 بعد از قرنها جدایی انسانها از مقام وحی؛ خداوند در بیست و هفتمین شب از ماه عظیم‌القدر رجب، دوباره جریان وحی را به زمین، آغاز می‌کند... ولی بعنوان آخرین جریان وحی ! پس وحی بر رسول‌الله‌ص، باید کامل‌کننده‌ی همه‌ی جریانهای وحی تاریخ باشد و تفاوتی با بقیه‌ی پیامبران داشته باشد! تفاوتی که بتواند تمام تاریخ را از جریان وحی بی‌نیاز کند! ※ ویژه عید @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ _ای خدا.. فقط دستم بهت نرسه..!😤😍 _اخییی...۴ ماه بیشتره دستت بهم رسیده...اینم نمیدونستی...؟؟😝🏃‍♀ _حرص منو درمیاری جوجه...! اگه راست میگی وایسا..!😤🏃 میزی کوچک دونفره داشتند... ریحانه اینطرف میز ایستاده بود.ابروهایش را بالا می انداخت. آنطرف میز یوسف نفس نفس میزد.با حرص برایش خط و نشان میکشید. یوسف دستش را روی قلبش گذاشت و ماساژ میداد... ریحانه ترسید.نگران نگاهش میکرد... باید مطمئن میشد این بارسرکاری نباشد. مثل روز عروسیشان.🙈 یوسف از اطراف میز کنار رفت، آرام آرام جلو میرفت.😍 و ریحانه آرام آرام عقب میرفت.. ریحانه_ جلو نیا جیغ میزنم..😬 _عههه مگه تو جیغم بلدی..!😜 یوسف، با یک حرکت سریع، ریحانه را گرفت. هردودست دلبرش را با دست راست گرفت. با دست دیگرش، او را قلقلک میداد... _حرص منو درمیاری.. آره.!؟ دارم برات.! 😁 ریحانه غش غش میخندید.😂 خواهش میکرد... التماس میکرد... «ولم کن.» یوسف جواب خودش را به خودش تحویل میداد.. _چند وقتی هست گرفتمت.. خبر نداری نه..!؟ آخییی.. طفلی.. یادت رفته..!؟😁 _یووسف... 😂خواهش... 😂 یوسف، دستانش را برداشت.اما رهایش نکرد. _به یه شرط.. ☝️طلاهاتو نمیفروشیم. دست به حسابت هم نمیزنی😊 ریحانه نشست. رویش را برگرداند. چشمی نازک کرد. _شرطت رد شده آقااا... 😌 یوسف،بانویش را رها کرد. آرام قلبش را ماساژ میداد.😣 _لجباز شدی.! گفتم نه... یعنی نه..!😠 ریحانه ناراحت و نگران کنار همسرش نشست. _یووووسف..!😥 فقط نمیخام بهت فشار بیاد.. _به درک.. بیاد..😠 نمیخام دست به وسایلت بزنی. راضی نیستم.😠 _مگه نگفتی همسفر.. 😒خب اینی که تو میگی از همسری هم پایینتره، چه برسه به همسفر...! غم و غصه هاتو نمیتونم ببینم...!😔 ریحانه وسط پذیرایی نشسته بود.😔 یوسف به اتاق رفت، روی تخت دراز کشید... لحظه ای بعد، تپش قلبش او را مجبور به نشستن کرد. از همانجا، بلند گفت:🗣 _وقتی مُردم برو طلاهاتو بفروش...اصلا بریزش تو جوب.. 😠حسابت هم هرکاری میخای بکن مال خودته.. راضی نیستم. بفهم.😠☝️ ریحانه بغض کرد. درگاه اتاق ایستاد. _یوسف... ببین برا یه تیکه طلا چی میگی..!!😢 مُردم یعنی چی.! خدانکنه. خدا اون روز رو هیچوقت نیاره..!😞 نگاهی به بانوی دلش کرد. _مگه قرار نشد گریه نکنی..!😠 ریحانه.. اشکهایش را پاک کرد.دست بردار نبود. باید به میرسید. از راه دیگر وارد شد. با جمله ایی دیگر..!😎 وارد اتاق شد.. کنار مردش لبه تخت نشست. _همه رو بهت قرض میدم..بعدا بهم برمیگردونی... آق مهندس.بفهم☺️✌️ _اگه نشد چی😠 _عهههههه...!! 😌نشه نداره گلم.. اینجا پادگانه....! نه نداریم فقط میگی چشم😜✌️ باز خنده بر لبان یوسف آمد. _لااله الاالله...چشم بانو😁💞 _اخییییش بهرحال آقا بله رو داد.😉 یوسف غمگین روی تخت دراز کشید.😔 چقدر بد بود حال دلش..😣 که میشد تمام دارائی های همسرش را بفروشد.. تا با پول آن خانه ای رهن کند.. چقدر حالش بود..😣😞 ریحانه... حالا که به هدفش رسیده بود، به آشپزخانه رفت. شام املت داشتند. با اینکه میز ٢ نفره بود، اما امشب روی زمین سفره را انداخت.☺️ با سلیقه همه وسایل را در سفره چید. املت را در بشقابی ریخت. با سس سفید و قرمز روی آن قلبی کشید و حرف «y» را روی آن نوشت..😍 مردش الان، دلخور است.... ادامه دارد... @zohoor_nazdike_enshaallah
یابن‌الحسن دیر می‌شود آمدنتان و نزدیک ‌می‌شود رفتن ما نگذار به گور ببریم آرزوی دیدنتان را ...😭😭 @zohoor_nazdike_enshaallah