eitaa logo
ظهور نزدیکه ان شاءالله
9.2هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
14.4هزار ویدیو
40 فایل
هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است 🌱 هدف از ایجاد کانال معرفت بیشتر به امام و خودسازی و در نهایت زمینه سازی ظهور...❤️💚 جهت تبادل و تبلیغ 👈 @Gol_narges_110 کپی با ذکر صلوات آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
661462785_1248477469.mp3
17.93M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمع کثیری از بسیجیان. ۱۴۰۱/۹/۵ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AliFani.Elahi.Azom.Albala(128).mp3
3.63M
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله شبانه👆🏻 بخوان دعای فرج را دعا،اثر دارد الهی عظم البلاء....... به نیت ظهور ٱقا جانمون @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 📲 به مناسبت برد ایران همراه اول ۳ گیگ نت یک روزه میده *۲۰۲۲*۳# @zohoor_nazdike_enshaallah
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔸رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور وصیت فرمودند: «وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ وَ عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ؛ بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به نماز شب، و بر تو باد به نماز شب.» 🔸 حضرت سه مرتبه این جمله تکرار فرمودند که نافلۀ شب را حتماً به‌جا بیاور. خصوصیاتی در بلند شدن در نیمۀ شب (سحر) و عبادت کردن وجود دارد که در هیچ‌یک از نمازهای 24 ساعت دیگر وجود ندارد، لذا پیامبر هم سه مرتبه آن را به امیر‏المؤمنین تأکید کرده‌اند. 🖋بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در درس خارج از فقه @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبتون مهدوی 🌙 التماس دعای فرج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امانتی به نام ایران.mp3
1.7M
  💥 امانتی به نام ایران • سنگین ترین فتنه ها در طول تاریخ • سخت ترین بحران های سیاسی و اجتماعی ☜ نتونسته ایران رو از پا بندازه چه حکمتی پشتش هست؟! @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - حل مشکلات خودتون را از امام زمان بخواهید! - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
3.87M
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله ♨️حل مشکلات خودتون را از امام زمان بخواهید! 👌 بسیار شنیدنی 🎤 🌼 با ذکر صلوات هدیه به پیشگاه مولا صاحب الزمان درنشـــر وثواب آنها شریک شوید 🌼 @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5996662054826544755.mp3
11.93M
۶ 🎤 ✋ تمام وجدان‌های بیدار شهادت می‌دهند که؛ قرن‌ها فعالیت بشر در زمینه‌های گوناگون علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...، بسیار بیشتر از آن که خیر و خوبی و خوشبختی برای انسان به ارمغان بیاورد، به خلق انواع‌ بیماری‌های جسمی و روحی... به تولید درد و رنج و فساد و قتل و غارت و خونریزی... انجامیده است! ← حقیقتا دلیل این اتفاق چیست؟! ← جهان چگونه باید خود را از این وضع، نجات دهد؟! @zohoor_nazdike_enshaallah
💕 ظهور نزدیکه ان شاءالله 🔆امروز 432199 وز از غیبت بهارانسانیت گذشت😔 ‌‌‌✅ﺗﺼﺮّﻑ حضرت ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ عجل الله فرجه ﺩﺭ ﺑﺸﺮﯾﺖ ﻣﺜﻞ ﺗﺼﺮﻑ ﺭﻭﺡ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ، ﺑﻠﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﺸﺮﯾﺖ. ✅ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ ﺣﻀﺮﺗﯿﻢ. ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺍﺳﺖ. ﻣﻨﺘﻬﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﻣﺎﻥ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ، ﻣﺎ ﻏﺎﺋﺒﯿﻢ. 😥 ┄┅══✼🌼✼══┅┄ ای همه هستی فداے نام زیبای شما آسمان هرگز نبیند مثل و همتای شما کاش می شدکاسه چشمان ما روزی شود جایگاه اندکی خاڪ کف پای شما😔💔 @zohoor_nazdike_enshaallah
💞 💞 ۶۰ باشه چشم من دیگه باید برم کاری نداری مواظب خودت باش - چشم. خدافظ خدافظ _ با حرص گوشی رو قطع کردم زیر لب غر میزدم(یه دوست دارم هم نگفت)از حرفم پشیمون شدم . حتما جلوی بقیه نمیتونست بگه دیگه خوابم پرید. لبخندی زدم و از جام بلند شدم. اوضاع خونه زیاد خوب نبود چون اردلان فردا باز میخواست بره سوریه برای همین تصمیم گرفتم که با محسنی و مریم بیرون حرف بزنم. _ یه فکری زد به سرم اول با مریم قرار میذارم. بعدش به محسنی هم میگم بیاد و باهم روبروشون میکنم. کارهای عقب افتادمو یکم انجام دادم و به مریم زنگ زدم و همون پارکی که اولین بار با علی برای حرف زدن قرار گذاشتیم، برای ساعت ۴قرار گذاشتم. _ به محسنی هم پیام دادم و آدرس پارک رو فرستادم و گفتم ساعت ۵ اونجا باشه. لباسامو پوشیدم و از خونه اومدم ییرون ماشین علی دستم بود اما دست و دلم به رانندگی نمیرفت... سوار تاکسی شدم و روبروی پارک پیاده شدم روی نیمکت نشستم و منتظر موندم. مریم دیر کرده بود ساعت رو نگاه کردم ۴:۳۵ دقیقه بود. شمارشو گرفتم جواب نمیداد. ساعت نزدیک ۵ بود، اگه با محسنی باهم میومدن خیلی بد میشد _ ساعت ۵ شد دیگه از اومدن مریم ناامید شدم و منتظر محسنی شدم . سرم تو گوشیم بود که با صدای مریم سرمو آوردم بالا ... مریم همراه محسنی ، درحالی که چند شاخه گل و کیک دستشون بود اومدن... _ با تعجب بلند شدم و نگاهشون کردم ، مریم سریع پرید تو بغلمو گفت: تولدت مبارک اسماء جونم آخ امروز تولدم بود و من کاملا فراموش کرده بودم. یک لحظه یاد علی افتادم، اولین سال تولدم بود و علی پیشم نبود. اصلا خودشم یادش نبود که امروز تولدمه امروز که بهم زنگ زد یه تبریک خشک و خالی هم نگفت. بغضم گرفت و خودمو از بغل مریم جدا کردم. _ لبخند تلخی زدم و تشکر کردم خنده رو لبهای مریم ماسید ... محسنی اومد جلو سریع گفت: سلام آبجی ، علی به من زنگ زد و گفت که امروز تولدتونه و چون خودش نیست ما بجاش براتون تولد بگیریم. مات و مبهوت نگاهشون میکردم دوباره زود قضاوت کرده بودم راجب علی مریم یدونه زد به بازومو گفت: چته تو، آدم ندیدی... _ دوساعته داری ما رو نگاه میکنی خندیدم و گفتم؛ خوب آخه شوکه شدم، خودم اصلا یادم نبود که امروز تولدمه. واقعا نمیدونم چی باید بگم چیزی نمیخواد بگی. بیا بریم کیکتو ببر که خیلیگشنمه روی یه نیمکت نشستیم به شمع ۲۲سالگیم نگاه کردم. از نبودن علی کنارم و مسخره بازیاش ناراحت بودم حتی نمیدونستم اگه الان پیشم بود چیکار میکرد... _ کیکو میمالید رو صورتم و در گوشم بهم میگفت خانمم آرزو یادت نره، فقط لطفا منم توش باشم. اذیتم میکردو نمیزاشت شمع رو فوت کنم. آهی کشیدم و بغضمو قورت داد. زیر لب آرزوکردم "خدایا خودت مواظب علی من باش من منتظرشم" شمع رو فوت کردم و کیکو بریدم... مریم مثل این بچه های دو ساله دست میزدو بالا پایین میپرید محسنی بنده خدا هم زیر زیرکی نگاه میکردو میخندید. لبخندی نمایشی رو لبم داشتم که ناراحتشون نکنم مریم اومد کنارم نشست: خوووووب حالا دیگه نوبت کادوهاست - إ وا مریم جان همینم کافی بود کادو دیگه چرا ... وا اسماء اصل تولد کادوشه ها. چشماتو ببند حالا باز کن یه ادکلن تو جعبه که با پاپیون قرمز تزئین شده بود. گونشو بوسیدم، گفتم وااااای مرسی مریم جان _ محسنی اومد جلو با خجالت کادوشو دادو گفت: ببخشید دیگه آبجی من بلد نیستم کادو بگیرم ، سلیقه ی مریم خانومه، امیدوارم خوشتون ییاد. کادو رو باز کردم یه روسری حریر بنفش با گلهای یاسی واقعا قشنگ بود. از محسنی تشکر کردم. کیک رو خوردیم و آماده ی رفتن شدیم. ازجام بلند شدم که محسنی با یه جعبه بزرگ اومد سمتم: بفرمایید آبجی اینم هدیه ی همسرتون قبل از رفتنش سپرد که بدم بهتون. _ از خوشحالی نمیدونستم چیکار باید بکنم جعبه رو گرفتم و تشکر کردم . اصلا دلم نمیخواست بازش کنم تو راه مریم زد به بازومو گفت: نمیخوای بازش کنی ندید پدید... ابروهامو به نشونه ی نه دادم بالا و گفتم: بیینم قضیه ی خواستگاری _ ✍"" ادامــه.دارد.... @zohoor_nazdike_enshaallah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا