eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.9هزار دنبال‌کننده
75.8هزار عکس
78.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
www.313mehran.tksardar.fake93.mp3
زمان: حجم: 8.32M
🔷 امروز همه باید نفس اماره و همه تعلقات پست را قربانی کنیم. 🔸روایتگری بسیار اثرگذار از حاج حسین یکتا در خصوص قربانیان راه خدا
📸 | 🟡شهید مدافع‌حرم یه روزی رفته بودم محل کار، فرصتی شد یه سر رفتم دفتر آقامحسن(نام‌جهادی‌شهیدمجیدی) بعد از احوالپرسی بهش گفتم: ... !
📰 | نحوه شهادت شهید از زبان پدر | 🗞 پس از آنکه نابودی داعش توسط حاج اعلام شد، داعشی‌ها در مناطقی از سوریه همانند دیرالزور پراکنده شده‌اند که تعدادی از آنها در منطقه «بادیه» حضور داشتند. 🔹️شهید حسن عبدالله‌زاده مأموریت پیدا می‌کند در برابر کمین‌های داعشی‌ها به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را پاکسازی کند. 🔹️به همین دلیل در آن منطقه حضور پیدا می‌کند و در کمین داعش قرار گرفته و توسط موشک «کورنت» مورد اصابت قرار می‌گیرد. 🔹️موشک زمانی که به آنها اصابت می‌کند حسن آقا از ناحیه پهلو، شکم و کمر آسیب جدی می‌بیند و حتی یک دست او جدا می‌شود.
شهیدان 13 خرداد مدافعان حرم در تدمر سوریه حسن عبدالله زاده عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین تهران وفرزند سردار عبدالله زاده از شیخ علی خان چهار محال وبختیاری (آقا زاده ای که راه جهاد را برگزید واز عنوان آقا زادگی برای آخرتش بهره برد) و سردار شهید سعید مجیدی با نام مستعار محسن عباسی از اراک
دختری ۱۶ ساله بود... به جرم بسیجی بودن ، ۱۱ ماه شکنجه اش کردند و وقتی حاضر نشد به امام توهین کند او را زنده به گور کردند. آرمان علی وردی اتفاق تازه ای در سرگذشت این انقلاب نیست...
🔴از راه های درمان شهوت و گناه ♦️امام محمد باقر علیه السلام فرمودند :طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیا و تنزّه مهار کرده اند. ♦️ موقعیکه نفس متجاوزت ، تو را به گناه می خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند بترس و از گناه خودداری کن، اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین نظر افکن شاید از حکومت بشری و افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی، ♦️اگر جرأت و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی می ترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسان ها خارج بدان و در عداد بهائم و حیوانات به حساب آور. 📚مستدرک2،ص287
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 سردار شهید سلیمانی: فرماندهی از امام آغاز می‌شود و بعد به همان صورت در سطح جبهه تکثیر پیدا می کند 🔹وجود امام، شخصیت امام، معنویت امام، شجاعت امام، شهادت طلبی امام، روح دینی و مذهبی امام به نوعی در تک تک آحاد رزمندگان دفاع مقدس تکثیر یافته بود.
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ را باید با وضو دید وشنید😭😭حضرت زهرا(س) در ان شب خرداد ماه سال ۱۳۶۱ چگونه در ملاقات حضوری با شهید صیاد شیرازی خرمشهر را آزاد کرد و در همان شب و در عالم رویا خطاب به شهید حاج احمد متوسلیان چه گفت؟
💌 🟢شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: پدر شهید 🍄سید مصطفی در تهران متولد شد و مقطع دبستان و راهنمایی را با نمرات عالی سپری کرد. من کارمند وزارت دفاع بودم. برای همین سید‌مصطفی وارد هنرستان جنگ‌افزارسازی شد که وابسته به صنایع دفاع بود و ادامه تحصیل داد. ☘پسرم بعد از اخذ دیپلم برق الکتروتکنیک، در صنایع مهمات‌سازی مشغول شد و پس از آنکه مدرک کارشناسی‌اش را گرفت، در سازمان انرژی اتمی ایران مشغول به خدمت شد. 🍄اواخر سال۱۳۹۳ بود که مصطفی برای تعمیر و بازسازی یکی از مساجد شهرستان‌مان در طارم زنجان به کمک بچه‌های جهادی رفته بود. بی‌نام و نشان؛ کسی او را نمی‌شناخت و از هویت او اطلاع نداشت. ☘حضورش باعث دلگرمی بچه‌ها شده بود. می‌گفت می‌خواهم من هم در ساخت این مسجد سهیم باشم. بعد از شهادتش، وصیّت کرده بود که یک میلیون تومان از حقوقش را برای مسجد هزینه کنیم. کمی بعد وقتی شنید می‌خواهند برای روستایی دیگر راه بسازند، باز هم رفت و به‌عنوان کارگری ساده کار کرد.
💟 🌕شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: همسر شهید 💜فاطمه دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» 🌻از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می‌کرد. 💜یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. گفت: «بابا ناراحت می‌شود.» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ 🌻وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد و هر کاری بابایش می‌کرد، او هم انجام می‌داد.
عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز: اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است: "نرخ رفتن به سوريه چند است؟ قدر دل كندن از دو فرزند است" آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده" گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود" باور کنید الان هم با اینکه پسرم شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده... مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع نائل آمد... شهید مدافع حرم
💢 . دکتر مسرور روایت می کند: سال 1363 بود. من و شهید بهداشت با تویوتای گردان، به طرف خط مقدم حرکت کردیم. دخترم تازه به دنیا آمده بود، در بین مسیر از من پرسید: حاجی! برای دخترت چه اسمی انتخاب کردی؟ گفتم: کوثر چشمان ناصر با شنیدن نام «کوثر» پر از اشک شد و مخفیانه گریه می کرد. گریه های مخفیانه اش پس از لحظاتی، آشکار شد و در حالی که زمزمه  «یا زهرا، یا زهرا ...» بر لب داشت، مدام اشک می ریخت و گاهی هم با هق هق می گفت: - حاجی! چه اسم قشنگی! و با مظلومیت خاصی برای خانم فاطمه زهرا(س) مرثیه می خواند و عاشقانه اشک می ریخت. .