eitaa logo
ظهور نزدیک است
1.7هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
61.6هزار ویدیو
1.3هزار فایل
گلچینی از بهترین مطالب #مهدوی #ولایی #شهدایی #سیاسی #معنوی #معرفتی #تربیتی کانال شهدایی ما👈 @ba_shaheidan کانال قصه های شهداء 👈 @Ghesehaye_shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷امام مهدی شناسی ۸۲۸🌷 🌿شرح قرآنی دعای ندبه🌿 🔶‌فراز ششم 🍀فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، إِلی أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها، بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ؛ پس بعضی را در بهشت جای دادی تا اینکه او را از آن خارج نمودی و بعضی را بر کشتی سوار کردی و به رحمت خویش او و ایمان آورندگان با وی را نجات دادی.🍀 💠این فراز به دو پیامبر اشارات فراوانی دارد و شرح حال آن‌ها در قرآن کریم آمده است؛ برخی از مهمترین آیات در این باره به قرار زیر است: ✅نکته‌ها 🔺۱. عبارت «فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَی أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا» به حضرت آدم و همسرش اشاره دارد؛ چنانچه در قرآن کریم آمده است: «وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمین فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حین؛ و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این باغ سکونت گزین و از (هر کجای) آن هر چه می‌خواهید به فراوانی و گوارایی بخورید؛ امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد. پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت وآنان را از باغی که در آن بودند، خارج کرد و (در این هنگام به آنها) گفتیم: فرود آیید! در حالی که بعضی شما دشمن برخی دیگر است و برای شما در زمین قرارگاه و تا وقتی معیّن بهره و برخورداری است». 🔺۲. عبارت «وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ» به ماجرای حضرت نوح و نجات او و مؤمنان به وی از طوفان که در قرآن کریم نیز آمده است اشاره دارد؛ آنجا که می‌فرماید: «فَکَذَّبُوهُ فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً عَمین؛سرانجام او (نوح) را تکذیب کردند. پس او و کسانی را که در کشتی با او بودند، نجات دادیم و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند غرق کردیم؛ زیرا آنان گروهی کوردل بودند». ‌‌‌‌@mahdimontazeremast
سلوک در مکتب روضه_2.mp3
14.17M
🌷 ۲ ◀️رقّت، لطافت و سبکی ایجاد شده در روح عزادار، بعد از مجالس سیدالشّهداء، نتیجه‌ی عبور عزادار از یک تونل رشددهنده‌ی روحی است! ◀️چه بلوغ‌هایی در این تونل سلوکی، در نفسِ انسان ایجاد می‌شود؟ @mahdimontazeremast
سلوک در مکتب روضه_3.mp3
12.35M
🌷 ۳ ⏪افزایش آمار توبه ها و کاهش آمار بزهکاری‌ها در ماه محرم، نشان از اثرپذیری مستقیم ، در این مجالس دارد! ⏪بطوریکه برخلاف سایر مکاتب معرفتی که در آنها فقط عقل اقناع میشود؛ در مکتب روضه، عقل و قلب، باهم اقناع شده، و شخص به سرعت مسیر تا را طی میکند ... @mahdimontazeremast
قسم به عصمت زهـ💔ـرا که تا زمان ظهور عزای غربتِ مهـ💔ـدی کم از محرم نیست @mahdimontazeremast
هر روز و شب ... دو مرتبه خون گریه می‌کنی آقـ💔ـای روضه خوان ... به خدا خسته‌ام بیا 🏴سلام منتقم ثارالله💔 @mahdimontazeremast
داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟ وچه شدکه به اومقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند؟ زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بودحبیب جوانی بیست ساله بود اوعلاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هرجاامام حسین می رفت این عشق وعلاقه او رابه دنبال محبوب خود میکشید پدرحبیب که متوجه حال پسر شد ازاوپرسیدکه چه شده که لحظه ای ازحسین جدانمی شوی ؟حبیب فرمودپدرجان من شدیدا" به حسین علاقه دارم واین عشق وعلاقه مراتاجایی می کشاندکه درعشق خودفنا میشوم مظاهرپدرحبیب روبه پسرکردوگفت حبیب جان آیا آرزویی داری؟حبیب فرمو.:بله پدرجان چیست؟ حبیب عرض کرداینکه حسین مهمان ماشود. پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین علیه السلام رابامولای خودعلی علیه السلام درمیان گذاشت وازایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند،امام علی علیه السلام مهمانی حبیب راباجان ودل قبول کرد روزمهمانی فرارسیدحال وروزحبیب وصف نشدنی بودوبرای دیدن حسین آرام وقرارنداشت بربالای بام خانه رفت وازدورآمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدارسررسید ازدورحسنین رابه همراه پدردیددرحالی که سراسیمه ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شدوازپشت بام به پایین افتاد پدرخودرا به اورساندولی حبیب جان دربدن نداشت پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را درگوشه ای ازمنزل مخفی کردوآرامش خودرا نگه داشت امام علی علیه السلام ازاینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد فرمودمظاهرباعلاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم درتعجبم که چرا اورانمی بینم ؟! پدرعذرخواهی نمود،گفت او مشغول کاری است. امام دوباره سراغ حبیب را گرفت وحال او راجویا شد اما این بارهم پدرحبیب همان جواب راداد امام اصرارکردکه حبیب راصدابزننددراین هنگام مظاهرازآنچه برای حبیب اتفاق افتاده راشرح داد امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تاچشم امام به بدن حبیب افتاداشکهایش سرازیرشدروبه حسین کردوفرمود:پسرم این جوان به خاطرعشقی که به شماداشت جان داد حال خودچه کاری درمقابل این عشق انجام می دهی؟اشکهای نازنین حسین جاری شد دستهای مبارکش رابالا بردوازخدا خواست به احترام حسین ومحبت حسین حبیب را باردیگر زنده کند دراین هنگام دعای حسین مسنجاب شدو حبیب دوباره زنده شد. امام علی علیه السلام روبه حبیب کردوگفت ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین داری خداوندبه شما کرامت نمودواین مقام رفیع رابه شمادادکه هرکس پسرم حسین رازیارت کندنام اورا دردفترزائران حسین ثبت خواهی کرد. به همین جهت درزیارت حبیب این چنین گفته شده سلام برکسی که دو بار زنده شد ودوبارازدنیا رفت. (ای حبیب تورا به عشق حسین قسم میدهم که هرکس این داستان رانشردهدنام اورا را دردفترزائران حسین ثبت کن.) ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
●پسرم ازروی پله ها افتاد ،دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه راکه داشت به شدت گریه میکرد بغل گرفت. ازخانه دویدبیرون.چادرسرم کردم ودنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رودطرف خیابان.تامن رسیدم به او،یک تاکسی گرفت. درآمد لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود. ●خانه ما آفتاب گیربود.ازاواسط بهارتااوایل پاییز من وچند بچه قدونیم قد،دایم باگرما دست و پنجه نرم می کردیم. فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم.من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق اوکفاف خریدن یک کولر را نمی دهد‌. یک رو اتفاقی فهمیدم ازطرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تابه هرکس خودش صلاح میداندبدهد. بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تایکی ازآنهاراببردخانه خودش ،قبول نکرده بود.بهش اصرارکرده بودند. گفته بود:این کولرهامال آن خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره ،تاوقتی اوناباشن نوبت به خانواده من نمی رسه... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
به عبادتے میهمانش ڪنیم تـا بہ شفاعتی میهمانمان ڪند ... ان شاءالله 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» ●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. ✍راوی: همرزم_شهید 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
چهره اش ما را به یادِ حبیب بن مظاهر می اندازد . . . ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊