YEKNET.IR - Moghadam-ShahadatImamSajad139601.mp3
5.5M
منزل به منزل خسته در اسارت
دیدم به هر جایی فقط جسارت
🎤 #جوادمقدم
🔳 #شهادت_امام_سجاد (ع)
⏯ #زمینه
#کانال در انتظار گل نرگس
@darentezar14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیریاترین خادم امام حسین علیه السلام
هر کس که حسینی است حقیرش مشمار
در رتبه کبیر است صغیرش مشمار
#کانال در انتظار گل نرگس
@darentezar14
﷽
⁉️چرا امام زمان(عجل الله فرجه) غایب هستند؟
✅ اگر مثلا سر کوچهای لامپ نصب کنند و هر سری بشکند، وقتی این کار تکرار بشود، دیگر لامپ بعدی را نصب نمیکنند؛
✅وقتی ۱۱ امام معصوم (علیهم السلام) که هر یک چراغ هدایت بودند را، کشتند، خدا امام دوازدهم را در پرده غیبت نگه داشت.
#استاد_قرائتی
#پرسش_مهدوی
#موانع_ظهور
#کانال در انتظار گل نرگس
@darentezar14
🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃
💢تشکر از مردم مثل تشکر از خدا
✍امام سجاد(علیه السلام):
خداوند هر دل غمگين و هر بندهی سپاسگزارى را دوست دارد. روز قيامت، خداوند بهيكى از بندگانش ميفرمايد: چرا از فلانى سپاسگزارى نكردى؟ بنده عرض ميكند: پروردگارا ! من تورا سپاس گفتم. خداوند فرمايد: چون از او سپاسگزارى نکردی، مرا هم سپاس نگفتهای
سپس امام سجاد(ع) فرمودند:
شكر گزارترين شما از خدا، كسى است كه از مردم بيشتر تشکر كند.
📚اصول كافى، ج۳ ،ص ۱۵۶
@darentezar14
#کانال در انتظار گل نرگس
Mahmoud Karimi - Koja Mikhay Beri Chera Mano Nemibari.mp3
13.39M
#جانسوز
حاج #محمودڪریمے
داداش ڪجا میخواے برے
||•🏴 @Lohoof
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#نذرامام_زمان
نذر کردم که اگرخداچند فرزند پسر سالم به من عنایت فرماید آنهارا تربیت کنم تا سرباز امام زمان علیه السلام شوند. وحسین آقا وقتی درسش تمام شد به خدمت سربازی در ارتش رفت وبعداز اتمام سربازی به سپاه رفت و گفت: مامان چون توخیلی دوس داری من سربازامام زمان علیه السلام باشم میروم آنجاخدمت کنم . اولین بار که لباس سپاه پوشید و دیدمش انگار بهترین روز عمر من بود. خودش چهره سفید و زیبایی داشت و انگار در این لباس سبز میدرخشید.»
#بزرگ_شده_هیئت
حسین آقا بزرگشده هیئتای امام حسین علیه السلام بود وچای ریز آقا بود. و من تو روضه های علی اصغرسلام الله علیه به فرزندانم شیرداده بودم. و حسین هم همانطور که خودش راهشو انتخاب کرد فدای راه ابا عبدالله علیه السلام شد.
#شهید_حسین_مشتاقی🌷
راوی: #مادر_بزرگوار_شهید
╭━━━⊰◾️⊱━━━╮
||•🇮🇷 @marefat_ir
╰━━━⊰◾️⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 یا اباالفضل! شما به میدان نرو ...
▪️روضه وداع حضرت اباالفضل العباس(ع)
#تصویری
@Panahian_ir
🔴درسهای روحانی از کربلا در قبل و بعد برجام؛ درس مذاکره! تا مقاومت
📆 ۲۰ شهریور ۹۸| روحانی در جلسه هیات دولت: امروز در شرایطی هستیم که درسآموزی از حادثه کربلا بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد؛ در فشار حداکثری دشمن، منطق و مسیر امام حسین(ع)، ایستادگی و مقاومت است؛ نباید حادثه عاشورا و کربلا به هیچ عنوان جناحی شود؛ اگر یک سخنرانی، حادثه عاشورا را در خدمت خود قرار دهد، این موضوع خیانت به ابا عبدالله الحسین(ع) است؛ اگر امام حسین(ع) در برابر مشکلات صبوری نکرده و در برابر سخنان نادرست سر فرود میآورد، پیروزی و موفقیتی نیز حاصل نمیشد
📆 ۲۱ شهریور ۹۷ | روحانی پس از خروج آمریکا از برجام: پیام قیام امام حسین(ع) باید متناسب با هر مقطع تاریخی برای مردم تفسیر و از این منبع بزرگ الهامبخش در چارچوب نیازهای جامعه و عبور از سختیها بهره برد؛ ماه محرم پیامآور ایستادگی بر حق و الهامبخش عبور از سختیها است
📆۱۵ مهر ۹۴| رهبر انقلاب: مذاکره به معنای امروزی یعنی معامله؛ آیا تاریخ را اینگونه میفهمید؟!
📆 ۳۰ مهر ۹۳ | روحانی در جمع مردم زنجان: درس کربلا، درس مذاکره است!
@uphjnv
◼️ حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
▪️در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
▪️زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
▪️آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
▪️ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
▪️دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
▪️آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
▪️این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
📚 استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص294-293 (با تلخیص)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زییاییهای روز عاشورا
پناهیان: تا حالا عاشورا را از این زاویه دیدی؟
⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام...
🌺از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▪️در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام !
🔴در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
▪️2.سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند، و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
▪️3.زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
⚫️صلی الله علیک یا سیدالساجدین ، الامام العارفین،زین العابدین..
▪️▪️▪️🌷▪️▪️▪️
📕برگرفته از: تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
🌐 @sahebzaman_dosetdaram