یك گوشه خیره به در نشسته بود ؛
لباش رنگ لبخند گرفته بود
اما مزهی تلخی داشت…
هر کی از در میرفت بیرون
دنبالهاش میگفتن : التماس دعا !
گرمی اشک رو روی گونههاش احساس کرد ؛
دستش رو از سرش برداشت…
آروم زد به سینهش و گفت :
- آروم بگیر! ماهم میریم کـربـلا (:
یه دوستی داشتم که میگفت :
نماز مثل لیمو ترش میمونه سر وقت نری سراغش تلخ میشه 🌱🫀
_نمازت فراموش نشه رفیق_
#تلنگر
9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقام حسین من بی تو ی بیچاره ی تنهام حسین 🙃🥲🚶🏻