••|🍀😂|••
#طنز_شهدا😜
یه نفر نام خانوادگیش: “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ” ﺑﻮﺩﻩ!
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، یارو ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ می کرده می گفته: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ 😠 ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ 😡
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ 😎
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ 👮
همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ :
ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂
-میگفت :
یکیازراههاینجاتانسانازگناه،
❪ پناهبردنبهامامزمان‹ع›است.❫
ايشانبهانتظارنشستهاند
تاكسیدستشرابهسمتشاندرازكند،
تاايشاناوراهدايتڪنند🙃❤️🩹
#بابامهدی
با چشم هایی خیس از اشك ،
حرف پسرش را شنید :
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم ،
یک مشت استخوان شدنم طول
میکشید :) ❤️🩹"
قبل خواب ۲۱ بار
" بسم الله الرحمن الرحیم "
بگید🌿
خدا به ملائکه دستور میده به ازای
هر نفس شما یک کار خیر تو نامه عملتون
ثبت کنن📿
کاش میان هیاهوی این جنگها ناگهان صدایی بیاید ..🙃👨🦯
‹ الا اهل العالم انا المهدی ›