eitaa logo
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
557 فایل
فعالیت کانال نشانه های ظهور اشعار مهـدویت حوادث آخرالزمان #رمان های مذهبی و شهدایی 👇👇 @Malake_at مدیر @Yahosin31 مدیر تلگرام ,ایتا,سروش eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran sapp.ir/zohoreshgh #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️صحبت های دردناک رییس بیمارستان الاقصی : برای اولین بار در غزه به مرحله اولویت بندی رسیده ایم ، می گذاریم این بیمار بمیرد زیرا امیدی به او نیست.زمانی که بیمار از درد فریاد می زند ما از درون درد می کشیم زیرا نمی توانیم  ساده ترین چیزها مانند بیهوشی را برای او فراهم کنیم تا عمل او را بدون درد انجام دهیم .💔😭 🌪 🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما فقط برای خداوند زانو میزنیم💪🏻😎 پرچم بالاست🇮🇷 🌪 🏴 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊من زیر آوار یه فرشته دیدم... عزیزم شاید آن فرشته ای که در کنار تو بود همان منتظر موعود است که این روزها قلبش از ظلمی که بر شما می رود مالامال اندوه است😔 🌪 💔 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹توصیف شلوار سه خطیِ قهرمان، از زبان فایز الدویری تحلیلگر نظامی و ژنرال بازنشسته اردنی 🌪 🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞🔞بیمارستان الشفاء: ده‌ها جسد به دلیل عدم امکان دفن یا نگهداری در سردخانه‌ها، همزمان با ادامه محاصره مجتمع، روزهاست روی هم انباشته شده‌اند. 🌪 🇵🇸 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشجویان دانشگاه هاروارد اسامی نزدیک به هفت هزار شهید فلسطینی کشته شده توسط ارتش اسقاطیل را در محوطه دانشگاه نوشتند. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
...😭😭 لعنت خدا بر قوم ظالمین @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🇮🇷🇵🇸🇮🇷 ⬅️ ترامپ: ایران باهوش است و منطقه را مدیریت می‌کند 📣 رئیس‌جمهور سابق آمریکا: ❗هیچ رئیس‌جمهوری به اندازه بایدن احمق ، ناتوان و فاسد نبوده است. او از وزارت دادگستری و FBI به عنوان یک سلاح استفاده می‌کند. ♨️ اوضاع در حال بدتر شدن است ، چرا که آمریکا در دوره بایدن توان رهبری بحران (فلسطین) را ندارد و عملاً ایران در این بحران رهبری می‌کند. ایران بسیار باهوش و زیرک است. 📍این بحران پیچیده ، برای نتانیاهو دشوار است. 🦮 اسرائیل جنگ رسانه‌ای را باخته‌ است. الاقصی @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اتفاق عجیب در استرالیا! در سیدنی استرالیا استرالیایی‌های خشمگین در قایق ها جمع شدند آنها مانع از پهلوگیری کشتی باری اسرائیلی در بندر شدند🛶🛳 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🔰مقام معظم رهبری «مدظله العالی» در رابطه با کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون: 🔹️کتاب پروتکل های دانشور
📚پروتکل نهم کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون(قسمت‌ نهم) 🔹️ توجه به خصوصیات و خلق و خوی مردمی که شما در ممالکشان زندگی و فعالیت می کنید اهمیت بسیار بـه سـزایی در اجراء و پیاده کردن برنامه هایمان دارد تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره های تربیتـی مـا دوبـاره تربیت نشوند، نمی توانیم برنامه هایمان را در اینگونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم. اما اگر برنامـه هـا را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز کنیم، مـی توانیم در کمتر از یک دهـه مـنش و خلق و خوی سرسخت ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته ایم، بـه زیـر سلطه خویش درآوریم. 🔹️کلماتی چون ،آزادی، برابری و برادری در واقع اسمهای مستعاری هستند که فراماسونرهای ما آنها را بکار می برند. هنگامی که حکومت شاهنشاهی ما آغاز گشت این کلمات را از صورت استعاری بودن بیرون آورده و بـه صــورت عباراتی ایده آلی چون حق آزادی ، وظیفه برابری و آرمان برادری درمی آوریم. بدین معنی ما غلط ترین کار را انجام می دهیم و به اصطلاح با شاخ گاو در می افتیم» . @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_سی
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ 💥 دست‌هایش را باز کرد و نشانم داد. هنوز آثار سوختگی روی دست‌هایش بود. قبلاً هم آن‌ها را دیده بودم اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم. 💥 گفت: « برایم چای بریز. » صدای شرشر آب از حمام می‌آمد. سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همان‌طور که صبحانه‌شان را می‌خوردند، بهت‌زده به بابایشان نگاه می‌کردند. چای را گذاشتم پیشش. گفتم: « بعد چی شد؟! » گفت: « عراقی‌ها گروه‌گروه نیرو می‌فرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحه‌ها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم. زیر آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش، دیدم این‌بار بازویش را گرفته. بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم. صورتش را بوسیدم و گفتم: " برادرجان! خیلی از بچه‌ها مجروح شده‌اند، طاقت بیاور. " دوباره برگشتم. وضعیت بدی بود. نیروهایم یکی‌یکی یا شهید می‌شدند، یا به اسارت درمی‌آمدند و یا مجروح می‌شدند. دوباره که صدای ستار را شنیدم، دیدم غرق به خون است. نارنجکی جلوی پایش افتاده بود و تمام بدنش تا زیر گلویش سوراخ‌سوراخ شده بود. کولش کردم و بردمش توی سنگری که آن‌جا بود. گفتم: " طاقت بیاور. با خودم برمی‌گردانمت. " 💥 یکی از بچه‌ها هم به اسم درویشی مجروح شده بود. او را هم کول کردم و بردم توی همان سنگر بتونی عراقی‌ها. موقعی که می‌خواستم ستار را کول کنم و برگردانم، درویشی گفت حاجی! مرا تنها می‌گذاری؟! تو را به خدا مرا هم ببر. مگر من نیرویت نیستم؟! 💥 ستار را گذاشتم زمین و رفتم سراغ خیراللّه درویشی. او را داشتم کول می‌کردم که ستار گفت بی‌معرفت، من برادرتم! اول مرا ببر. وضع من بدتر است. لحظه‌ی سختی بود. خیلی سخت. نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم؟ » 💥 صمد چایش را برداشت. بدون این‌که شیرین کند، سر کشید و گفت: « قدم! مانده بودم توی دو راهی. نمی‌دانستم باید چه‌کار کنم. آخرش تصمیمم را گرفتم و گفتم من فقط یک نفرتان را می‌توانم ببرم. خودتان بگویید کدام‌تان را ببرم. این‌بار دوباره هر دو اصرار کردند. 💥 رفتم صورت ستار را بوسیدم. گفتم خداحافظ برادر، مرا ببخش. گفته بودم نیا. با آن حالش گفت مواظب دخترهایم باش. گفتم چیزی نمی‌خواهی؟! گفت تشنه‌ام. قمقمه‌ام را درآوردم به او آب بدهم. قمقمه خالی بود؛ خالی‌خالی. » صمد این را که گفت، استکان چایش را توی سفره گذاشت و گفت: « قدم‌جان! بعد از من این‌ها را برای پدرم بگو. می‌دانم الان طاقت شنیدنش را ندارد، اما باید واقعیت را بداند. » گفتم: « پس ستار این‌طور شهید شد؟! » گفت: « نه... داشتم با او خداحافظی می‌کردم، صورتش را بوسیدم که عراقی‌ها جلوی سنگر رسیدند و ما را به رگبار بستند. همان وقت بود که تیر خوردم و کتفم مجروح شد. توی سنگر، سوراخی بود. خودم را از آن‌جا بیرون انداختم و زدم به آب. بچه‌ها می‌گویند خیراللّه درویشی همان وقت اسیر شده و عراقی‌ها ستار را به رگبار بستند و با لب تشنه به شهادت رساندند. » 💥 بعد بلند شد و ایستاد. گفتم: « بیا صبحانه‌ات را بخور. » گفت: « میل ندارم. بعد از شهادتم، این‌ها را موبه‌مو برای پدر و مادرم تعرف کن. از آن‌ها حلالیت بخواه، اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کردم. » بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: « باباجان! بلند شوید، برویم مدرسه. » 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_و_
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ همین‌که صمد بچه‌ها را برد، پدرش از حمام بیرون آمد تا صبحانه‌اش را بخورد و آماده شود. صمد برگشت. گفتم: « اگر می‌خواهی بروی، تا بچه‌ها خواب‌اند برو. الان بچه‌ها بلند می‌شوند و بهانه می‌گیرند. » صمد مشغول بستن ساکش بود که مهدی بیدار شد، بعد هم سمیه و زهرا. صمد کمی با بچه‌ها بازی کرد. بعد خداحافظی کرد. اما مهدی پشت سرش دوید. آن‌قدر به در زد و گریه کرد که صمد دوباره برگشت. مهدی را بوسید. بردش آن اتاق، اسباب‌بازی‌هایش را ریخت جلویش. همین‌که سرگرم شد، بلند شد که برود. این بار سمیه بهانه کرد و دنبالش دوید پدرشوهرم توی کوچه بود. صمد گفت: « برو بابا را صدا کن، بیاید تو » پدرشوهرم آمد و روی پله‌ها نشست حوصله‌اش سر رفته بود. کلافه بود.هی غر می‌زد و صمد را صدا می‌کرد صمد چهارپایه‌ای آورد. گفت: « کم مانده بود یادم برود. قدم! چند تا پتو بیاور بزنم پشت این پنجره‌ها. دیشب خیلی سرد بود. برای رعایت خاموشی و وضعیت قرمز هم خوب است » سمیه و زهرا و مهدی سرگرم بازی شده بودند انگار خیالشان راحت شده بود بابایشان دیگر نمی‌رود. صمد، طوری که بچه‌ها نفهمند، به بهانه‌ی بردن چهارپایه به زیر راه‌پله، خداحافظی کرد و رفت.چند دقیقه بعد دوباره صدای در آمد. با خودم فکر کردم این صمد امروز چه‌اش شده. در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: « چی شده؟! » گفت: « دسته‌کلیدم را جا گذاشتم. » رفتم برایش آوردم.توی راه‌پله یک لحظه تنها ماندیم.صورتش را جلو آورد و پیشانی‌ام را بوسید و گفت: « قدم! حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم. » تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پله‌ها و رفتم توی فکر دلم گرفته بود.به بهانه‌ی آوردن نفت، رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشه‌ی حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّ‌و‌هن می‌کردم و به سختی می‌آوردمش طرف بالکن هوا سرد بود. برف‌های توی حیاط یخ‌زده بود دمپایی پایم بود. می‌لرزیدم. بچه‌ها پشت پنجره ایستاده بودند.پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم می‌کردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود.کنار همان قرآنی که وصیت‌نامه‌اش را لایش گذاشته بود. می‌گفت:« هر وقت بچه‌ها بهانه‌ام را گرفتند، این عکس را نشانشان بده » نمی‌دانم چرا هر وقت به عکس نگاه می‌کردم، یک‌طوری می‌شدم. دلم می‌ریخت، نفسم بالا نمی‌آمد و هر چه غم دنیا بود می‌نشست توی دلم. اصلاَ با دیدن عکس هزار تا فکر بد و ناجور به سرم می‌زد. پیت را دوباره برداشتم ببرم توی اتاق که یک‌دفعه پایم لیز خورد و افتادم زمین.از درد به خودم می‌پیچیدم. پایم مانده بود زیر پیت نفت. هر طور بود پیت را از روی پایم برداشتم.درد مثل سوزن به مغر استخوانم فرو می‌رفت. بچه‌ها به شیشه می‌زدند. نمی‌توانستم بلند شوم.همان‌طور توی حیاط روی برف ها نشسته بودم و از درد بی‌اختیار، به پهنای صورتم اشک می ریختم. ناخن شست پایم سیاه شده بود.دلم ضعف می‌رفت.بچه‌ها که مرا با آن حال و روز دیدند از ترس گریه می‌کردند. همان وقت دوباره چشمم افتاد به عکس.نمی‌خواستم پیش بچه‌ها گریه کنم. با دندان محکم لبم را گاز می‌گرفتم تا بغضم نترکد؛ اما توی دلم فریاد می‌زدم: « صمد! صمدجان! پس تو کی می‌خواهی به داد زن و بچه‌هایت برسی. پس تو کی می‌خواهی مال ما باشی؟! » هنوز پیشانی‌ام از داغی بوسه‌اش گرم بود.به هر زحمتی بود،بلند شدم و آمدم توی اتاق. بچه‌ها گریه می‌کردند. هیچ‌طوری نمی‌توانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان می‌سوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم:« بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد می‌خندد.» بچه‌ها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز می‌کرد و با شیرین‌زبانی بابا بابا می‌گفت. به من نگاه می‌کرد و غش‌غش می‌خندید. جای دست و دهان بچه‌ها روی قاب عکس لکه می‌‌انداخت. با دست، شستم را گرفته بودم و محکم فشار می‌دادم. به سمیه گفتم:« برای مامان یک لیوان آب بیاور.» آب را خوردم و همانجا کنار بچه‌ها دراز کشیدم.؛ اما باید بلند می‌شدم. بچه‌ها ناهار می‌خواستند. باید کهنههای زهرا را می‌شستم. سفره‌ی صبحانه را جمع می‌کردم. نزدیک ظهر بود. باید میر‌فتم خدیجه و معصومه را از مدرسه می‌آوردم. چند تا نارنگی توی ظرفی گذاشتم. همین که بچهها سرگرم پوست کندن نارنگی‌ها شدند، پنهان از چشم آن‌ها بلند شدم. چادر سر کردم و لنگ‌لنگان رفتم دنبال خدیجه و معصومه. 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۶۸۸🌷 🍀امنیت بخشی ا
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 ۶۸۹🌷 ◀️اعراض اکثریت و اقبال اقلیت 💠در دعایی که از حضرت امام صادق علیه‌السلام نقل شده است، عبارت بسیار دردناکی را می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأُمَّةِ نَاصَبَتِ الْمُسْتَحْفَظِينَ مِنَ الْأَئِمَّةِ وَ كَفَرَتْ بِالْكَلِمَةِ وَ عَكَفَتْ عَلَى الْقَادَةِ الظَّلَمَةِ وَ هَجَرَتِ الْكِتَابَ وَ السُّنَّةَ وَ عَدَلَتْ عَنِ الْحَبْلَيْنِ اللَّذَيْنِ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِمَا وَ التَّمَسُّكِ بِهِمَا» «خدایا! بسیاری از امت با ائمه دشمنی کردند و به توحید و ولایت کافر شدند، زمام داران کافر را پذیرا گشتند و از کتاب و سنت دوری گزیدند، و از دو ریسمانی که تو به اطاعت آنها و تمسک به آنها امر نمودی، اعراض کردند.» 💠اگر اکثریت امت این چنین هستند، بنابراین عدول از کتاب و سنّت خطری است که همه ما را تهدید می کند، به خودمان توجه کنیم، شاید در زندگی با دو ریسمان الهی عداوت رسمی نداشته باشیم، اما دقّت کنیم که قلبی و عملی نسبت به قرآن و سنّت اقبال داریم یا اعراض، به این دو تمسّک داریم یا از آنها گریزانیم. 💠نکته دیگر این است که هرکس به لطف و توفیق الهی پذیرای امام عصر عجّل‌الله‌فرجه باشد، طبق فرمایش امام صادق علیه‌السلام در زمره اقلیت قرار می‌گیرد، زیرا فرمودند: اکثریت اعراض می‌کنند، پس اقلیتی اقبال دارند. اگر در شمار گروه اندکی هستیم که لطف خدای سبحان شامل حال‌مان شده، آن را منّتی بزرگ بدانیم و به جهت آن شاکر و سپاسگزار باشیم. 💠در ادامه دعا می خوانیم: «وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا، وَ انْظِمْهُ بِفَرَجِ أَوْلِيَائِكَ وَ اجْعَلْهُمْ لَنَا رِدْءاً و اجعَلنا لَهُم وَفَداً » «خدایا! در فرج ما تعجیل بفرما، و فرج ما را به فرج اولیائت پیوند ده.» 🍀گشایش زندگی با فرج امام زمان (عجل الله فرجه) 💠«وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا، وَ انْظِمْهُ بِفَرَجِ أَوْلِيَائِكَ» از خدای سبحان درخواست می‌کنیم گشایش زندگی‌مان با فرج امام علیه‌السلام پیوست داشته باشد، به این معنا که هر فرجی در زندگی ما حاصل می شود، مقدّمه‌ای برای جلوه‌گری حضرت باشد. 💠گشایش‌ها موجب طغیان ما نشود، بلکه بستری باشد که موجب سلوک بهتر و سریع‌تر ما شود، و از این رهگذر شرایط ظهور را فراهم کند. 📚دانشنامه امام مهدی، ج۶، ص۲۱۶/ بحارالأنوار، ج۹۸، ص۳۰۵ 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «راز ظهور» 👤 استاد 🚦 شباهت قوم بنی‌اسرائیل و بنی‌اسماعیل... @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فتنه ها_03.mp3
4.9M
♻️ اسرائیل عددی نیست! ⚠️ تا وقتی شهروندان نادان هستند، مافیا از خودش هزینه نمیکند! ✅ برگرفته از جلسات «امامٍ جمعه» @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
انسان شناسی ۳۵۱.mp3
11.57M
۳۵۱ | • بقیه چی میگن؟ • چقدر خودت و محدود می‌کنی؟ • چرا از خیلی چیزایی که برای بقیه عادیه، لذت نمی‌بری؟ • چرا اینهمه به خودت سخت می‌گیری؟ ✘ اینا سوالات و حرفهاییه که خیلی‌ از مومنان باهاش مواجه میشن! √ حالا جواب چیه ؟ منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته 🎞 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
namaaz54.mp3
4.22M
54 چه دارد؛ آنکــــــس که تو را نـــدارد!! خدا رو پیدا کردی؟ باهاش رفیق شدی و دلتنگش میشی؟ تولدِ عشق، مبـارک! امروز ثروتی داری که بالاترین ثروتِ دنیا و آخرته. 🎤 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
پاکسازی خانه-ج10.mp3
13.55M
🔰 قسمت دهم : 🏠جن ها، کدام خانه را دوست دارند؟ 🏗 اهمیت معماری در جذب جنیان 📛 از جنیان بترسیم یا نترسیم 🔰 روایات در مورد جنیان چه میگویند؟ 🧙‍♂️با نشر این جلسات، زندگی دیگران را نجات دهیم @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️باران در غزه باریدن گرفته و چه سخته زیر باران، زیر آوار، دنبال عزیزانت گشتن😔 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر کوتاه بود و مسرت‌بخش 🔹️شبکه تعطیل شد!! . جا داره از این جمله حاجی یاد کنیم که گفت: "ولله هرکس تیری به سمت این نظام انداخت آواره شد"! @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
♨️شبکه ‎منوتو بخاطر محدودیت بودجه داره تعطیل میشه و این نشون می‌ده هرچی اسرایییل بیشتر درگیر هزینه جنگ بشه بیشتر بودجه شبکه‌های ضد ایرانی محدود میشه. این یه رابطه کاملا مستقیمه.. @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️بالاخره منوتو هم باید مظلوم‌نمایی کنه تا بگه ما مهمیم تا یکم بودجه بگیره و دفترشو یکم بزرگ بکنه! اگر بسته بشه ما با نبود سالومه نابغه چیکار کنیم😩😂😂سالومه نروو🤣 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️پست ریپلی رو بخونید 🚫پشت پرده واقعی تعطیلی من‌وتو از زبان شهرام همایون و امین فردین: برآورده نشدن اهداف سیاسی اربابان اسرائیلی و آمریکایی دلیل تعطیلی است 🌪 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
قرار عاشقی🍃 دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم دو قدم روضه بخوانم، دو قدم گریه کنم کارم این است که سمت حرمش رو کنم از همین دور سلامش بدهم گریه کنم 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️