🔴 خانم ڪمحجابی ڪه به شیشهی ماشین سردار سلیمانی میزند
✍سردار سلیمانی نقل میڪند یڪبار با دخترم زینب رفته بودیم ڪه میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی ڪه پوشش مناسبی نداشت، با شڪ و تردید من را نگاه میڪـــرد و به همراهش میگفت این آقا ...😳
ادامه این ماجرای عجیب درڪانال🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4043833365C3d3968f492
سروشی دوش در گوشم، سرود این نغمه شیوا
که بشکفت از گلستان محمد نوگلی زیبا
بشارت ای گنهکاران، حسین آمد حسین آمد
نثار مقدمش سرها، فدای جان او جانها
ولادت امام حسین (ع) و روز پاسدار مبارک❤️
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 اگر خلافت نزد اهلش بود…
حضرت زهرا سلام الله علیها:
به خدا سوگند، اگر (غاصبان) از مرکب خلافتی که پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیهالسلام سپرده بود، دست میکشیدند علی مرکب خلافت را به دست میگرفت و مردم را نرم و آسان راه میبرد... و مردم را به چشمهای زلال، گوارا و سرشار میرساند و آنان را سیراب باز میگرداند...
"وَ لَفُتِحَتْ عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ سَیَأْخُذُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ"
آنگاه، یقینا درهای برکات آسمان و زمین بر آنان گشوده میشد (اما نخواستند) و خداوند آنان را به زودی در دام رفتارهایشان، گرفتار خواهد کرد.
📚 معانی الاخبار، ص ۳۵۴.
#اللهمالعنالجبتوالطاغوت
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نامه نانوشته شده از امام زمان(عج)به مردم
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📘#داستانهایبحارالانوار
وصیتهای پیامبر صلی الله علیه وآله
🔹مردی محضر رسول خدا رسید و عرض کرد:
یا رسول الله! مرا وصیتی بفرمایید.
🔹حضرت فرمودند:
➖«هرگز به کسی بی جهت خشم مگیر.»
🔹مرد گفت: بیش از این بفرمایید.
➖«هر چه برای خود میپسندی همان را برای دیگران بپسند.»
🔹زیادتر بفرمایید.
➖« هرگز به کسی دشنام مده که نتیجه اش دشمنی است.»
🔹 افزون بفرمایید.
➖« از نیکی به اهلت خودداری مکن.»
🔹- بیشتر بفرمایید.
➖« مردم را دوست بدار تا تو را دوست بدارند.»
🔹 زیادتر بفرمایید.
➖«با برادرانت با چهره ی باز دیدن کن، از بی تابی پرهیز کن که بی تابی مانع بهره ی تو از دنیا و آخرت میشود.»
📚 بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۴۷.
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 امام عسگری (ع): جواب نامه ای که بدون مرکب نوشته شده بود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
محمد بن عباس ميگويد: ما چند نفر کنار يکديگر در مورد مقامات امام حسن عسکري عليه السلام صحبت مي کرديم، يکي از ناصبيها، گفتار ما را به مسخره گرفت و گفت: «من بدون مرکب، نوشته اي را براي آن حضرت مينويسم، اگر او پاسخ سؤالهاي مرا داد، حقانيت او را مي پذيرم.»
پس وي سؤالهاي خود را در نامهاي نوشت، ما نيز مسئله هاي خود را در نامه اي نوشتيم و به سوي آن حضرت فرستاديم. امام حسن عسکري عليه السلام پاسخ مسائل همه ي ما را در جواب نامه اش داد و در نامه ي مربوط به ناصبي، علاوه بر پاسخ به مسائل او، نام او و نام پدر او را نيز نوشته بود.
وقتي که آن مرد ناصبي، جواب نامهاش را ديد، متعجب و حيرتزده گرديد به طوري که از هوش رفت.
پس از به هوش آمدن، حقانيت امام حسن عسکري عليه السلام را پذيرفت و جزو شيعيان آن حضرت گرديد. [1] .
(1)مناقب آل بی طالب.
منبع: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسگری (علیه السلام)،تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس،چاپ چهارم،1386،صص503-504.
امـام حسن عسگری علیه السلام:
قبيح ترين و زشت ترين حالت و خصلت براى مؤمن آن حالتى است كه داراى آرزوئى باشد كه سبب ذلّت و خوارى او گردد
تحف العقول : ص 498 س 22، بحارالا نوار: ج 75، ص 374، ح 35
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚احتراموالدین
آورده اند كه در مجلس شيخ ابوالحسن خرقانی سخن از كرامت مي رفت و هر يک از حاضران چيزي مي گفت.
شيخ گفت: كرامت چيزي جز خدمت خلق نيست.
چنان كه دو برادر بودند و مادر پيري داشتند. يكي از آن دو پيوسته خدمت مادر مي كرد و آن ديگر به عبادت خدا مشغول مي بود.
يک شب برادر عابد را در سجده، خواب ربود. آوازي شنيد كه برادر تو را بيامرزيدند و تو را هم به او بخشيدند.
گفت: من سالها پرستش خدا كرده ام و برادرم هميشه به خدمت مادر مشغول بوده است، روا نيست كه او را بر من رجحان نهند و مرا به او بخشند.
ندا آمد:
آنچه تو كرده اي خدا از آن بي نياز است و آنچه برادرت مي كند، مادر بدان محتاج...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جوانان آخرالزمان ، اگر راه را گم نکنند و پای دین بایستند ...
#استاد_دانشمند🎙
⭕️گلچین بهترین سخنرانی های کشور
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 پاداش بزرگ دست دادن مومنین با یکدیگر!!
ابوعبيده مي گويد: در سفري، هم كجاوه امام باقر (علیه السلام) بودم، در يك طرف مركب، من بودم و در طرف ديگر مركب، آن حضرت قرار داشت.
هنگام سوار شدن، نخست من سوار شدم، بعد آن حضرت سوار شد، وقتي هر دو ما در جاي خود قرار گرفتيم، آن حضرت به من سلام كرد و مانند مردي كه دوست خود را ديده، مصافحه مي كرد و احوال پرسي مي نمود .
هنگام پياده شدن، آن حضرت زودتر از من پياده مي شد،
وقتي كه در زمين قرار مي گرفتيم، آن حضرت به من سلام مي كرد و مانند كسي كه دوستش را تازه ديده، احوال پرسي مي نمود.
من به آن حضرت عرض كردم: اي پسر رسول خدا! شما به گونه اي مي كني، كه هيچ كس از مردم در نزد ما چنين نمي كند، كه اگر يك بار هم آن گونه رفتار كنند، زياد است؟
❤️ امام باقر (علیه السلام) فرمود:
آيا نمي داني كه پاداش دست دادن چقدر است؟
همانا مؤمنان با همديگر ملاقات مي كنند و يكي به ديگري دست مي دهد،
پس همواره گناهان آن دو مي ريزد، چنانكه برگ از درخت مي ريزد و خداوند به آنها (با نظر رحمت) مي نگرد، تا هنگامي كه از يكديگر جدا شوند.
در روايت ديگر آمده که فرمود:
هر مسلماني كه با برادر مسلمانش ملاقات نموده و با او مصافحه كند و انگشتان خود را داخل انگشتان او نمايد، گناهان آنها مانند برگ درختان هنگام سرماي شديد زمستان، مي ريزند...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🍃 سهم ما از رحمت بی نهایت خدا 🍃
از طرف پروردگار عالم بی نهایت ها آماده است،بی نهایت علم،بی نهایت رزق،بی نهایت رحمت و عنایت،از طرف خدا که حالت منتظره ای ندارد که!همه چی آماده است ،همین الان آماده است بی نهایت ها؛اما ،سؤال این است که:
سهم ما از این بی نهایت خداوند چقدر است؟! ما چقدر می توانیم از این بی نهایت ها بگیریم؟!
سهم هرکسی به اندازه قابلیت و ظرف خودش است؛
ببینید باران وقتی از آسمان می آید یه اقیانوس آب بالا سر مااست،اما شما یک موقع یک ظرف کوچکی زیر این آب می برید،به اندازه همان ظرف آب می گیرد،یک موقع یک استخر می رود زیر این آب باران ،به اندازه استخر؛یک موقع یک دریا می رود زیر این آب به اندازه دریا می گیرد،یک موقع هم یک ظرف وارونه است،هیچی نمی گیرد،تقصیره اون آب نیست،ظرف هاست که مقدار و سهمیه ی خودش را تعیین می کند
ظرفیت های مااست که معلوم می کند که چقدر قابلیت گرفتن داریم و الا که از طرف خدا بی نهایت ها همین الان آماده است،
🌺🍃خودش در قرآن فرمود:« أَنزلَ مِنالسَّماءِ مَاءً فَسالَت أَودِیهٌ بِقَدرِها » خدا رحمتی از آسمان فرستاد،هر ظرفی به اندازه خودش می گیرد،و الا اگر کسی بتواند بگیرد ،از طرف او که کمی ندارد.
🎙#استاد_عالی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚 #واکنش_حیوانات به #فریاد_مردگان
🌷 #رسول_خدا (ص) به اصحاب خود فرمودند:
پیش از بعثت، گوسفندهای عمویم ابوطالب را می چرانیدم، ناگهان میدیدم که آنها از جای خود حرکت کرده و به هوا میپرند شروع به جستن میکردند و وقفه پیدا میکردند و به یک باره خوراکی را رها میکردند. درحالی که هیچ چیز در اطراف گوسفندان نبود که آنها را تهییج کند و یا آنها را بترساند.
با خود میگفتم این چه داستانی است و بسیار در شگفت میماندم تا آنکه جبرئیل (ع) برای من چنین گفت:
چون کافر بمیرد چنان ضربهای بر او زنند که تمام مخلوقات خدا غیر از جن و بشر از صدای ناله میت به وحشت و هراس میافتند
این حیوانات از صدای ناله مردگان متوحش می شوند.
خدای عالم به حکمت بالغه اش این صدای اموات را از زنده ها نهان داشت تا عیش آن ها منغّص نگردد. پس پناه میبرم به خداوند از عذاب قبر.
📚:فروع کافی ج 3 ص 233
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
⛔️ ورود امام زمان ممنوع!!!
شوخی نبود که، شب عروسی بود! همان شبی که هزار شب نمیشود. همان شبی که همه به هم محرمند. همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالار محرم میشود...
همان شبی که فراموش میشود «عالَم محضر خداست». آهان یادم آمد! این تالار محضر خدا نیست. تا میتوانید معصیت کنید! همان شبی که داماد هم آرایش میکند...
همه و همه آمدند اما ای کاش امام زمانمان هم می آمد، حق پدری دارد بر ما. مگر میشود او نباشد؟! عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود... به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند: «ورود امام زمان ممنوع!!!»
دورترها ایستاد و گفت: «دخترم عروسیت مبارک ولی... ای کاش کاری میکردی تا من هم میتوانستم بیایم... مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید؟! من آمدم اما...»
گوشهای نشست و برای خوشبختی دخترش دعا کرد... چه ظالمانه یادمان میرود که هستی. ما که روزیمان را از سفرهٔ تو میبریم و میخوریم اما با شیطان میپریم و میگردیم... میدانم گناه هم که میکنیم باز دلت نمیآید نیمهشب در نماز دعایمان نکنی...
اشتباه میکنند. این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مُد است، نه ساپورتهای رنگارنگ، نه انواع شلوارهای پاره و مدلهای موی غربی و نه روابط نامشروع و دزدی. این روزها فقط «درآوردن اشک مهدی فاطمه» مُد شده...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 کدام یک از سیصدوسیزده نفر برترند؟
«الصّادق لَقَدْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی الْمُفْتَقَدِینَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمِیعاً إِنَّهُمْ لَمُفْتَقَدُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ لَیْلًا فَیُصْبِحُونَ بِمَکَّهًَْ وَ بَعْضُهُمْ یَسِیرُ فِی السَّحَابِ نَهَاراً یُعْرَفُ اسْمُهُ وَ اسْمُ أَبِیهِ وَ حِلْیَتُهُ وَ نَسَبُهُ قَالَ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّهُمْ أَعْظَمُ إِیمَاناً؟ قَالَ: الَّذِی یَسِیرُ فِی السَّحَابِ نَهَاراً.»
🌕 «امام صادق علیه السلام فرمودند: این آیه(بقره/۱۴۸) دربارهی یاران گمنام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شده است خداوند تبارک و تعالی میفرماید: أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمِیعاً آنها هنگام شب از روی فرش خانهی خود ناپدید میشوند و صبح را در مکّه خواهندبود؛ بعضی از آنها نیز در آن روز روی ابرها حرکت میکنند و همگان، نام پدر و حسب و نسب آنان را میدانند. عرض کردم: «کدام یک از از این دو دسته از لحاظ ایمان برتر هستند»؟ فرمود: «آنها که در هنگام روز، روی ابرها حرکت میکنند»
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۷۲۶
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۲۸۶
📗کمال الدین، ج۲، ص۶۷۲
📗منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص۱۷۹
📗العیاشی، ج۱، ص۶۷
📗الغیبهًْ للنعمانی، ص۳۱۲
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
به روی دست علی ماه هویدا شده است
این قمر آینه هیبت بابا شده است
به رخش شمس خدا محو تماشا شده است
در دل زینب وارباب چه غوغا شده است
گفت ارباب به زینب قمرم می آید
دلت آسوده که سردار حرم می آید
ولادت حضرت ابوالفضل (ع) مبارک باد❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 تب سوزان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
امام صادق (علیه السلام) فرموده است یکی از پیروان امام علی (علیه السلام) بیمار و گرفتار تب سوزانی بود.
امام حسین (علیه السلام) به دیدار او رفت.
همین که حضرتش به حجره او وارد شد، تب سوزان آن مرد از میان رفت.
او گفت به راستی و به حق به آنچه شما آورده اید معتقد و خشنودم و آشکار است که تب از شما می گریزد.
امام حسین (علیه السلام) فرمود به خدا سوگند که خداوند هیچ چیز نیافریده است، مگر آنکه او را به فرمانبرداری از ما فرمان داده است.
منبع: اختیار معرفه الرجال، شیخ طوسی
امام علی علیهالسلام فرمود:
کمترین چیزی که - بنده خدا - به واسطه آن گمراه میشود، این است که حجت خدا را در زمین نشناسد و به شاهد حق تعالی بر بندگانش که خداوند به اطاعت او فرمان داده و دوستی وی را واجب کرده آشنا نباشد
سفینة البحار،
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقای کرمی در شبکه ۳ همه را شگفت زده کرد
حاج آقا در برنامه معلی همه پولش رو به نوجوان مازنی صله می ده😅
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):
در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.
در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.
روز عاشورا هنگامي كه حضرت عباس (ع) از ا سب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:(الان انكسر ظهري و قلت حياتي) يعني (اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد). اين جمله بيانگر اهميت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتيباني از امام حسين (ع) است.
لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
34.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ادب و مرام حضرت عباس علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
#یامهــــدے❤️
چشم من در پی دیدار تو سرگردان اسٺ
و سرا پاے وجودم ز غمٺ حیران اسٺ
خبر از حال تو آقا ڪه ندارم هرگز
لااقل از تب تو دیده ے من گریان اسٺ
بہ ڪجا خیمہ زدے یوسف گم گشتہ من
بنگر از دورے تو حال دلم ویران اسٺ
گوشہ چشمی ڪن و این سائل خود را دریاب
ڪه نگاه تو بہ این قلب سر و سامان اسٺ
خوشبحال شهدا،یك شبہ ره را رفتند
هرڪه شد همسفر تو،سفرش آسان اسٺ
روضہ هایی ڪه بہ هر شام و سحر می خوانی
چون شرر بر جگر عالمیان سوزان اسٺ
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
در این شب زیبا
آرزویم این است که
صفحه غم و اندوه
در دفتر زندگیتان
همیشه سفید بماند
اوقاتتون به وقت مهربانی
لبخندتون بـه رنگ عشق
شبتون دور از دلتنگی
و در پناه خداوند مهربان
عیدتون مبارک❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴ماجرای ڪاباره رفتن مرحوم ڪافی!!
«پارسال خدا یک توفیق به من داد.یک روز در کرج میرفتیم یک جایی، دیدیم خیلی مردم میروند آنجا. گفتیم اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا اینجا کـــاباره است. گفتم صاحب اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن میگذاشتند و زنها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها میخوردند...
گفتم...
👈ادامهداستانبازشـــود👉
👈ادامهداستانبازشـــود👉
عطر خوش یاس جهان را گرفت
نکهت احساس جهان را گرفت
مژده میلاد وشکوفائی
حضرت عباس جهان را گرفت
مقدمش برمسلمین مبارک
برامیرالمؤمنین مبارک❤️❤️❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ القاب تابناك حضرت ابوالفضل العباس (ع)
1. قمر بنىهاشم : بهره مندى بسيار عباس از جمال و جلال و سيماى سپيد و زيبا و سيرت سبز و نورانى، زمينه ساز اين لقب است.
2. باب الحوائج : كريمى از دودمان كريمان كه چون حاجتمندى سوى او روى كند، خواسته هايش را برآورده مىسازد.
3. طيار : بيانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهيد : شهادت، كه نشان نمايان ابوالفضل(ع) است و در چهره حيات او درخشندگى بسيار دارد، زمينه ساز اين لقب است
5. سقا : دلاورى عباس در صحنه هاى حيرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب اين لقب شد.
6. عبد صالح : لقبى كه حضرت صادق(ع) در زيارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام عليك ايها العبد الصالح.? سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار: صاحب لواء يا سپه سالار لقب بزرگترين شخصيت نظامى است و عباس در روز عاشورا اين لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار: يادآور دلاوى و حفظ لشكر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) اين لقب را برايش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشك)، عميد (ياور دين خدا)، سفير (نماينده حجت خدا)، صابر (شكيبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات ديگران) و ... از ديگر لقبهاى ابوالفضل است
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
آخوند ملا علی همدانی فرمود: آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره هیچ وقت از پارچه خارجی و گران قیمت استفاده نمی کرد، بعضی از آقایان به ایشان عرض کردند: اگر برای خودتان از پارچه های وطنی استفاده می کنید حداقل برای فرزندان و آقازاده ها که جوانند و لباس خوب را دوست دارند پارچه خارجی و نسبتاً گران قیمت بخرید، مرحوم حاج شیخ اول چیزی نفرمود تا اینکه این پیشنهاد تکرار شد آن وقت فرمود: گوش بدهید داستانی را برای شما نقل کنم:
یک وقتی من به عتبات مشرف شدم و در کربلا مدت اقامتم طول کشید چند نفر از آقایان طلاب از من خواستند که درسی بگویم من درس لمعه را برای آنها شروع کردم،
در کنار آن مسجدی که من درس می گفتم پاره دوزی بود که هر روز در پای درس به موقع حاضر می شد و خوب گوش می داد
یک روز من وقتی او را در پای درس دیدم پیش خود فکر می کردم که این پاره دوز چرا وقت خود را ضایع می کند او که چیزی از این درس نمی فهمد برای چه در درس شرکت می کند.
فردای آن روز که برای درس آمد و من شروع کردم به گفتن درس، دیدم این پاره دوز اشکال کرد من پاسخ دادم، دوباره اشکال کرد و ایرادهای درست می گرفت و من جواب می دادم، معلوم شد که پاره دوز عادی نیست بلکه عالمی برجسته و ملا است
من از او خوشم آمد و خواهش کردم که یک روز نهار مهمان ما باشد، گفت: قبول می کنم ولی به این شرط که در این مهمانی چیزی بر غذای هر روز خود اضافه نکنید....
ادامه در پست بعد...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
آخوند ملا علی همدانی فرمود: آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره هیچ وقت از پارچه خارج
من نیز قبول کردم، قرار شد روز جمعه نهار تشریف بیاورند و ما معمولًا نان با پیاز می خوردیم،
اتفاقاً روز جمعه فراموش کردم که ایشان تشریف می آورند، برای نهار همان نان و پیاز را داشتیم ناگهان ایشان تشریف آوردند و من خجالت کشیدم که نان و پیاز بیاورم،
مقداری پول امانت پیشم بود که قرار بود به ایران آورده و به کسی رد کنم و صاحبش اجازه تصرف داده بود، از آن پول بردم و دو سیخ کباب خریده در میان سفره نهادم و هر چه تعارف کردم آن مرد دست به کباب نزد و تنها با نان و پیاز نهار خورد و گفت: مگر من با شما شرطی نکردم چیزی بر نهار هر روز اضافه نکنی چرا از پول امانت بردی کباب خریدی؟
این را گفت و رفت و من تعجب کردم که این مرد از کجا فهمید که من با پول امانت کباب را خریده ام.
فردا که برای درس آمدم خواستم اول به در دکان او رفته از او عذرخواهی کنم هرچه در اطراف مسجد نگاه کردم نه دکانی بود و نه پاره دوز، و هرچه پرسیدم چنین کسی در چنین دکانی اینجا بود گفتند: چنین کسی را ما نمی شناسیم و دیگر او را ندیدم، معلوم شد که ما مراقب داریم که کارها و مخارج ما را زیر نظر دارن
منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 95
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان