eitaa logo
امام زمان و ظهور
84هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
7 فایل
🌹﷽🌹 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازی خون خدا شد جوانمردان عالم را بگویید دوباره شور عاشورا به پا شد فرا رسیدن ماه عزای حسینی بر شیعیان جهان تسلیت باد ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
آقا سلام برغزل اشک ماتمت بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو پرمی کشید دل به هوای محرّمت حلول ماه محرم، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه(س) تسلیت باد🖤 التماس دعا @zohur_mdia | ‌اینڪ آخرالزمان
📚شب کرامت پیرزن از همان دیشب که بچه‌ها گفتند هماهنگ کرده‌اند روضه‌خوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهی‌ها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچه‌ها دیوارهای خانه‌اش را سیاه‌پوش کنند. با همان ناتوانی‌اش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضه‌ی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچه‌ها برایش بگیرند. معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانم‌های محل قرآن خواندن را بلد بود او را می‌شناخت. جلسات قرآن دوشنبه‌هایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمی‌شد. محرم‌ها هم در به در مجالس روضه‌ی مساجد و خانه‌های اهالی محل می‌شد. نمی‌توانست یک روز را بدون روضه سر کند. اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماری‌هایش مدت‌ها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن کانال‌ها برای پیدا کردن ذکر و روضه‌ای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود. همین شب قبل بود که خواب «آقا» را می‌دید. آقا همان روضه‌خوانی بود که سال‌های دور ماهی یک بار به خانه‌اش می‌آمد و روضه‌ی مختصری می‌خواند و می‌رفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچه‌ها را دم صبح فرستاده بود درب خانه‌ی همسایه‌هایش تا دعوت‌شان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلی‌الله‌علیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هق‌هق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضه‌ی آقا.... ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
‍ ❤️ ای سیّد بحرالعلوم! بگو حضرت مهدی (علیه السلام) را دیدم. ✨روزی در مجلس علاّمه بحرالعلوم صحبت اتّفاقات کسانی که حضرت مهدی(ع) را دیدند به میان آمد. ✨علاّمه بحرالعلوم هم در بین آن صحبت ها شروع به صحبت کرد وفرمود: «دوست داشتم یک روز نمازم را در مسجد سهله بخوانم در زمانی که فکر می کردم کسی آنجا نیست. چون به آنجا رسیدم دیدم که پر از مردم است وصدای ذکر وقرآن خواندن آنها بلند است وسابقه نداشت که در چنین وقتی هیچ کس در آنجا باشد. ولی آنها را در حالی دیدم که صفهای زیادی که برای خواندن نماز جماعت صف بسته بود. ✨من در کنار دیوار ایستادم جایی که زیر پایم تپّه ای از رمل (نوعی شن) بود. رفتم بالای آن تا صفها را نگاه کنم شاید جایی پیدا کنم که در آنجا بایستم. در یکی از آن صفها جای یک نفر را پیدا کردم. آنجا رفتم وایستادم. ✨یکی از افرادی که در مجلس بود گفت: «بگو حضرت مهدی (صلوات الله علیه) را دیدم». در این هنگام علاّمه بحرالعلوم ساکت شد مثل اینکه در خواب بوده وبیدار شده باشد. بعد از آن هر چه افراد خواستند که صحبتش را تمام کند راضی نشد. 📗نجم الثّاقب 🌱 @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
🔴 دوری از رنگ به رنگـ شدن ✍️ درآخرالزمان چگونه از فتنه های رنگارنگی که قدرت کشش زیادی دارند، خلاص شویم؟ امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند : «و بدانید که خداوند بندگان متلوّن و همه رنگ خود را دشمن می‌دارد. پس، از حق و ولایتِ اهل حق دور نشوید؛ چون هر کس، دیگری را جای ما برگزیند، نابود است و هر که پیرو آثار ما شود، به ما بپیوندد. و هر که از غیر راه ما رود، غرق شود. همانا برای دوستان ما فوج‌ هایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما فوج ‌هایی از عذاب خدا؛ راه ما، میانه است و رشد و صلاح در برنامه ماست؛ بهشتیان به خانه‌ های شیعیان ما چنان نگاه می‌کنند که ستاره درخشان را در آسمان می‌بینند.» 📚📗بحارالانوار: ج۶۵، ص۶۱ و۶۲ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
🔴 مردم را مشتاق ظهور کنیم! بدانيد خداوند زمين را بعد از مرگ آن زنده مى‌كند. ما آيات خود را براى شما بيان كرديم، شايد بيانديشيد. (حدید/۱۷) 🌕 آقا امام حسین علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرمودند: «در میان ما دوازده مهدی(هدایت یافته‌ی الهی) وجود دارد که اوّلین آن‌ها امیر مؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب علیه السلام و آخرین آنان، نهمین نفر از نسل من می‌باشد؛ اوست قیام کننده به حق؛ خداوند به‌ واسطه‌ او زمین را بعد از مردنش زنده می‌کند و به دست او دین حقّ را بر همه ادیان پیروز می‌گرداند هرچند مشرکان خوش نداشته باشند. 📗تفسير نور الثقلين ج۵، ص۲۴۲ یکی از عواملی که سبب می شود مردم از دعا کردن برای ظهور امام زمان غفلت ورزند، و نسبت به ایشان بی تفاوت باشند، عدم درک آنها از زندگی لذت بخش در زمان ظهور آن حضرت است. بسیاری از مردم نمیدانند با برپایی حکومت صالحان شاهد چه عجایب و شگفتی هایی خواهند بود و خداوند برای منتظران ثابت قدم چه تدارکاتی دیده است؛ آشنا نمودن مردم با ویژگی های پرشكوه عصر ظهور، سبب ایجاد شوق و رغبت در آنان برای مداومت بر دعای فرج و تمنای قلبی ظهور است که کلید نجات خواهد بود @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنرانی شب اول محرم سخنران استاد حامد کاشانی @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
🔴 رویای عجیب مرحوم سید ضیاء الدین دُرّی، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانی از ایشان می پرسد که مقصود از این شعر حافظ چیست؟ مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد ایشان در پاسخ می فرماید: مراد از «شیخ»، حضرت آدم علیه السلام است که وعده نخوردن گندم را داد، ولی عمل نکرد و مراد از «پیر مغان» امیر المؤمنین علیه السلام است که به وعده عمل کرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد. درّی سال بعد برای همان مجلس دعوت می شود، ولی قبل از محرّم از دنیا می رود. دقیقا در همان شب به خواب آن جوان می آید و می گوید: سال قبل برای شعر حافظ معنایی گفتم، ولی وقتی به عالم برزخ منتقل شدم، معنای شعر این طور کشف شد که مراد از «شیخ»، حضرت ابراهیم علیه السلام و منظور از «پیر مغان»، سید الشهدا علیه السلام و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم وفای به امر کرد ولی سید الشهدا علیه السلام حقیقت وفا را در کربلا در مورد حضرت علی اکبر علیه السلام انجام داد. منبع : مبلغان، شماره 104 ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
❤️ روزی که آن مبشّر مبارک، به منجی موعود اقتدا نماید «وَ إِنَّهُ لَعِلمٌ لِلسَّاعَة فَلا تَمتَرنَّ بِها» و او (مسیح علیه‌السلام) سبب آگاهی بر روز قیامت و(عصر ظهور) است؛ پس هرگز در آن تردید نکنید!(زخرف/ ۶۱)‌‌ ❤️ رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «کَیفَ أَنتُم إِذَا نَزَل عِیسی‌بنُ‌مَریَمَ فَیقُولُ أَمِیرهُم تَعالَ صَلِ بِنَا فَیَقولُ لَا إِنَ بَعضَکُم عَلَی بَعضٍ أُمرَاء تَکرِمهًًْ مِنَ اللَّه لِهذه الأُمَّهْ.» «چگونه خواهید بود وقتی عیسی‌بن‌مریم سلام‌الله علیها از آسمان فرود می‌آید، و امیر قیام‌کنندگان، حضرت مهدی علیه‌السلام به مسیح می‌گوید: «بیا تا با تو نماز بگزاریم»؛ عیسی علیه‌السلام می‌گوید: «شما خود از جانب خدا برخی بر برخی دیگر امیر هستید و این لطف خدا نسبت به این امّت است». و مسیح می‌گوید: «إِنَّما بُعِثت وَزيراً وَ لَم أبعَث أَمِيراً.» «من به عنوان وزیر و معاون برانگیخته شده‌ام، نه به عنوان امیر و امام!» پس مسیحیان با دیدن این صحنه به حضرت مهدی علیه‌السلام ایمان می‌آورند. 📗تفسیر اهل‌بیت علیهم‌السلام ج۱۴،ص۱۰۰ 📗بحارالأنوار، ج۶، ص۳۰۱ 📗الصراط المستقيم، ج ۲، ص ۲۲۰ ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
❤️ کوه و دیگ راوی: ابا صلت هروی همراه امام وارد «مرو» شدیم. نزدیک «دهِ سرخ» توقف کردیم. مؤذن کاروان، نگاهی به خورشید کرد و رو به امام گفت: «آقا! ظهر شده است». امام پیاده شدند و آب خواستند. نگاهی به صحرا کردیم. اثری از آب نبود. نگران برگشتیم. امّا از تعجّب زبانمان بند آمد. امام با دست شان مقداری از خاک را گود کرده بود و چشمه ای ظاهر شده بود. وارد «سناباد» شدیم. کوهی نزدیک سناباد بود که از سنگ آن، دیگ های سنگی می ساختند. امام به تخته سنگی از کوه تکیه دادند و رو به آسمان فرمودند : «خدایا!... غذاهایی را که مردم با دیگ های این کوه می پزند، مورد لطفت قرار ده و به این غذاها برکت عطا کن!» فکر می کنم خدا به برکت دعای امام، به کوه، نظر خاصی کرد. چون امام خواستند که از آن روز به بعد، غذایشان را فقط در دیگ هایی بپزیم که از سنگ آن کوه ساخته شده باشد. روز بعد، پس از کمی استراحت، امام به طرف محلی که «هارون» پدر مأمون در آن دفن شده بود، حرکت کردند. مأموران حکومتی جار زدند که امام می خواهد قبر هارون را زیارت کند، امّا امام با یک حرکت ساده، نقشه های مأموران را نقش بر آب کرد. آن حرکت هم این بود که کنار قبر هارون ایستادند و با انگشت، خطی در کنار قبر، کشیدند. بعد رو به ما فرمودند: این جا قبر من خواهد شد... شیعیان ما به این جا خواهند آمد و مرا زیارت خواهند کرد... و هرکس به دیدار قبرم بیاید، خدا لطفش را شامل حال او خواهد کرد. بعد رو به قبله ایستادند و نماز خواندند و با سجده ای طولانی، چیزهایی را زیر لب زمزمه کردند. اشک در چشمم جمع شده بود. ➥ @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان
‍ 📚نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام): ✨شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست. ✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند. پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است. ✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید. ✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو». ✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد. شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم». 📗نجم الثّاقب @zohur_media | ‌اینڪ آخرالزمان