خدایا
بابت هر شبے
که بے شکر سر بر بالین گذاشتم
بابت لحظات شـادے
که به یادت نـبودم
بابت هر گره
که به دست تو باز شد
و من به شانس نسبت دادم
مرا ببخـــش
شبتون امام زمانی ❤️
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 خانم ڪمحجابی ڪه به شیشهی ماشین سردار سلیمانی میزند
✍سردار سلیمانی نقل میڪند یڪبار با دخترم زینب رفته بودیم ڪه میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی ڪه پوشش مناسبی نداشت، با شڪ و تردید من را نگاه میڪـــرد و به همراهش میگفت این آقا ...😳
ادامه این ماجرای عجیب درڪانال🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/4043833365C3d3968f492
سلام آقا
دوباره صبح و
نام شما
در کوچه پس کوچه های جان ما
می گردد و
آرامشی را
هدیه بر
روح و روان ها می دهد
بی نام تو
این زنده ماندن ها
ندارد ارزشی
ای صاحب عصر و زمانه
بر گرد آقا
برگرد بیا بر سمت خانه
اللهم عجل لولیک الفرج الساعه
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
❤️ اهميتوچرايیدعابرایظهور
مهمترین تاکیدهای مهدوی آیت الله بهجت(ره)؛
1- مداحی که حال خوبی هم دارد، به خدمت صاحب الامر رسيده و آن حضرت به او فرموده اند: «بعد از صلوات بر محمد و آل محمد گفته شود: "و عجل فرجهم"»*1
2- کسانی که در خواب يا بيداری تشرّف حاصل نموده اند (محضر امام مهدی)، از ايشان شنيده اند: «برای تعجيل فرج من زياد دعا کنيد»*2
3- خود او (امام مهدی) در مسجد سهله و جمکران، در خواب يا بيداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اينکه او را ببينند، فرموده است: «فرج من نزديک است، دعا کنيد» يا به نقلی فرموده اند: «فرجم نزديک شده، دعا کنيد بَدا (تاخير) حاصل نشود»*3
4-آقایی که زیاد به مسجد جمکران می رود می گفت:حضرت غائب (عجّلالله فرجه) را در مسجد جمکران دیدم ، به من فرمودند:
«به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند.» و یک مرتبه از نظرم غائب شد ، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود.*4
از اين دست تاکيدات توسط حضرت مهدى ارواحنافداه، زياد به دوست داران و شيعيان حضرت رسيده است. حال اين ما و اين درخواست امام زمانمان...
📚1- کتاب در محضر بهجت ج3 ص60؛
2- ج1 ص118
3- ج1 ص108
4- ج2 ص118
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام باقر عليه السلام:
اگر ستايش شدى، شاد مشو و اگر نكوهش شدى، بيتابى مكن و پيرامون آنچه درباره تو گفته شده است بينديش. اگر ديدى كه آنچه گفته اند در تو هست، مصيبت افتادن از چشم خداوند عزّوجلّ، به سبب خشمناك شدنت از حقيقت، بزرگتر از مصيبت افتادنت از چشم مردم است كه از آن مى ترسى و اگر خلاف آن چيزى باشى كه گفته اند، اين خود ثوابى است كه بى رنج به دست آورده اى
و بدان كه تو دوست [و پيرو ]ما نيستى مگر آن گاه كه اگر همه همشهريانت بر ضد تو همداستان شوند و بگويند: تو مرد بدى هستى، اين سخن تو را اندوهگين نسازد و اگر بگويند: تو مرد خوبى هستى، اين سخن شادمانت نگرداند. بلكه خودت را با قرآن بسنج، اگر پوينده راه آن بودى و به آنچه به بى اعتنايى بدان فراخوانده است بى اعتنا و به آنچه بدان ترغيب كرده است راغب بودى، پس پايدارى كن و خوش باش؛ زيرا كه آنچه درباره تو گفته شده به تو زيانى نرساند و اما اگر از قرآن جدا بودى، چرا بايد فريب نفست را بخورى
تحف العقول صفحه284
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز بزرگی در مورد زن ها!
#دکتر_انوشه
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🟣#یک_داستان_یک_پند
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کردهاند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بودهاست.
بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.
آنها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.» استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد، آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت، سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: «کدام لاستیک پنچر شده بود؟»
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 اگر ایستاده ای بنشین!
💢خشم، عقل را از کار می اندازد و اگر عقل نباشد، ممکن است کارهایی که نباید انجام دهیم.
💢 امام باقر علیه السلام میفرمایند: «هنگامی که شخصی بر مردم غضب می کند، اگر ایستاده باشد فورا باید بنشیند، که این کار پلیدی شیطان را از او دور می کند.»(١)
💢همچنین امام صادق علیه السلام میفرمایند: «کسی که اگر ناراحت شود، ناراحتی اش او را از حق بیرون نکند، و اگر خوشحال شود، خوشحالی اش او را به باطل نکشاند، و اگر قدرت یافت، بیش از حق خود دریافت نکند؛ بی شک یک مومن و منتظر واقعی است.» (٢)
📚١-کافی کلینی ج٢ ص٣٠٢؛
٢-جهاد بانفس، حر عاملی، ص٣٧٠
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚داستان زیبا
مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست ...
صدقه را بنگر که چه چیزیست! !!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است .
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
#اینگونه_بود ..
خاطراتی از سیره و زندگانی حضرت آیتالله بهجت قدس سره
بچهها توی خانه بازیگوشی و شیطنت میکردند. گاهی درمانده میشدیم.
از آقای بهجت پرسیدم: «با بچهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟»
گفت: «همانطوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید. اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود. بچه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند.»
📚 به شیوه باران، ص٣٩ (جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیتالله بهجت قدس سره)
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
#داستانڪ
#عالیه
✨راننده در دل شب برفیراه راگم کرد،
و بعد از مدتی ناگهان موتورش خاموش شد...
همان جا شروع کرد به شکایت از خدا
که خدایا پس تو آن بالا چه کار میکنی که
به کمک من نمیرسی؟و از همین
قبیل شکایات...
چون خسته بود,خوابش برد
و وقتی صبحاز خواب بلند شد,
از شکایت های دیشب اش شرمنده شد,
چون موتورشدقیقآ نزدیک یگ پرتگاه
خطرناک خاموش شده بود و اگر چند قدمی
دیگر میرفت امکان سقوط اش بود!!!
(پ.ن)
به "خداوند کریم و رحیم" اعتماد داشته
باشیم.اگر خداوند دری را می بندد.
دست از کوبیدنش بردارید.
هر چه در پشت آن بود قسمت شما نبود.
به این بیندیشید که او ان در را بست
چون می دانست ارزش شما بیشتر از
ان است.
#اعـــــتـــماد_بــه_خـــــدا🌹
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 توبه کار دوست خدا
مرد فاسقي در بني اسرائيل بود كه اهل شهر از معصيت او ناراحت شدند و تضرع به خداي كردند! خداوند به حضرت موسي وحي كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه اي نرسد. حضرت موسي آن جوان گناهكار را از شهر تبعيد نمود؛ او به شهر ديگري رفت، امر شد از آنجا هم او را بيرون كنند، پس به غاري پناهنده شد و مريض گشت كسي نبود كه از او پرستاري نمايد. پس روي در خاك و بدرگاه حق از گناه و غريبي ناله كرد كه اي خدا مرا بيامرز، اگر عيالم بچه ام حاضر بودند بر بيچارگي من گريه مي كردند، اي خدا كه ميان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائي انداختي مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از اين مناجات ملائكه اي را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وي فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار ديد، شاد شد و از دنيا رفت . خداوند به حضرت موسي وحي كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسي به آن موضع رسيد خوب نگاه كرد ديد همان جوان است كه او را تبعيد كرد؛ عرض كرد خدايا آيا او همان جوان گناهكار است كه امر كردي او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: اي موسي من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوري از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزيدم.
📕نویسنده : يکصد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان