eitaa logo
امام زمان و ظهور
57هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
7 فایل
🌹﷽🌹 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ آیدی جهت تبلیغات👇 🇮🇷 @Tb_samen 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود⚠️
مشاهده در ایتا
دانلود
‌📚حکومت سلیمان نبی در قرآن کریم همراه با اموری خارق العاده عجین شده است. او با قدرت الهی خویش توانست جنیان را به استخدام بگیرد و باد و پرندگان و … را برای خویش مسخر سازد.[۱] بهره مندی از همین امور خارق العاده موجب پیروزی های سلیمان شد تا جائی که با احضار کردن تخت ملکه سبا توانست بدون اعمال زور و جنگاوری، بر او و مردمان تحت سلطنتش غلبه پیدا کند.[۲] از برخی روایات می توان این ویژگی را تا حدودی برای امام عصر (عجل الله فرجه) نیز استفاده نمود و یکی دیگر از عوامل پیروزی ایشان بر قدرت های مستکر آخرالزمان را «تسخیر طبیعت» دانست. در روایت آمده است: «براى حضرت قائم حتى زمین نیز مهیا و آماده مى ‏شود.» (تطوى له الارض)[۳] گویا خداوند به وسیله نیروهایى چون باد و دیگر مظاهر طبیعت،حضرت مهدى (عجل الله فرجه) را یارى می رساند. در برخی دیگر از روایت شاهد کمک رسانی و امداد برخی موجودات به ظاهر بی جان نیز به حضرت هستیم؛ در روایتى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «… (وقتى) قائم ما مهدى ظهور کند، تمام مشرکان در روى زمین محو مى‏شوند، تا جایى که سنگ به سخن مى ‏آید و به مؤمن مى ‏گوید: اى مؤمن! درون من کافرى است، مرا بشکن و او را به قتل برسان»[۴] 📚[۱] انبیاء: ۸۱ و ۸۲. [۲] نمل: ۲۰ تا ۴۴. [۳] منتخب الاثر، ص ۴۶۸. [۴] الغیبه نعمانى، ص ۲۲۹. → @zohur_media
سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت۴) چند نفر جنازه‌ام را از تابوت بیرون آورده و چنان با سر وارد بر گور کردند که از شدت ترس و اضطراب گمان کردم از آسمان به زمین افتاده‌ام... در حالیکه جسدم را در قسمت لحد قبر جاسازی می‌کردند، من بیرون از قبر یک نگاهی به بدنم و مردم داشتم. در این حال شخصی نزدیک جسدم آمد و مرا به اسم صدا زد؛ خود را نزدیک او رساندم و خوب به حرف‌هایش گوش دادم. او در حال خواندن تلقین بود. هر چه می‌گفت می‌شنیدم و بلافاصله، همراه با او تکرار می‌کردم؛ چقدر خوب آرام و زیبا تلفظ می‌کرد. چیزی نگذشت که شروع به چیدن سنگ در اطراف لحد کردند، از اینکه جسدم را زندانی خاک می‌ساختند سخت ناراحت بودم. با خود اندیشیدم بهتر است به کناری بروم و با جسد داخل گور نشوم اما به واسطه شدت علاقه‌ای که داشتم، خود را کنار جنازه رساندم.در یک چشم بر هم زدن، خروارها خاک بر روی جسدم ریختند... جمعیت متفرق شدند و فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکانم باقی ماندند؛ اماچندی نگذشت که همگان تنها رهایم کردند و رفتند -اصلاً باورم نمی‌شد چقدر نامهربان بودند.. دلم می‌خواست بر سرشان فریاد بزنم: کجا می‌روید؟ با من بمانید و مرا تنها نگذارید ... در این لحظه بود که صدای یک منادی را شنیدم که خطاب به مردم می‌گفت: بزایید برای مردن، جمع کنید برای نابود شدن و بسازید برای خراب شدن... اما افسوس انها نمیشنیدند... پس از این همه ناله و فغان به خود آمدم و دیدم انچه برایم باقی مانده است: قبری است بس تاریک، وحشت‌زا، غم آور و هول انگیز، ترسی شفاف وجودم را فرا گرفت. با خود اندیشیدم: هر چه غم است در دل انسان خاکی، و هرچه اضطراب است در دنیا گویی در قلب من ریخته‌اند. غم و وحشتی که شاید اندکی از آن می‌توانست بدن انسان خاکی را منهدم کند... از ان همه فشار روحی گریه‌ام گرفت و ساعت‌ها اشک ریختم. به فکر اعمال خویش افتادم و آنگاه که پی به نقصان اعمال خود بردم، آرزو کردم: ای کاش من هم همراه جمعیت باز میگشتم اما افسوس که دیگر دیر بود... در همین افکار غوطه‌ور بودم که به ناگاه، از سمت چپ قبر، صدایی برخاست که می‌گفت: بی جهت آرزوی بازگشت نکن، پرونده عمل تو بسته شده! از شنیدن صدا در آن تاریکی وحشت کردم، گویا کسی وارد قبر شده بود. با لرزشی که در صدایم بود پرسیدم: تو کیستی؟ پاسخ داد: من «رومان» یکی از فرشته‌های الهی هستم. گفتم: گمان می‌کنم، متوجه آنچه در ذهن من گذشت شدی؟ گفت: آری؟ گفتم: قسم یاد می‌کنم که اگر اجازه دهید به آن دیار برگردم، هرگز معصیت خدا نکنم و در طلب رضایت او بکوشم. امروز وقتی که تمام آشنایان و دوستان و حتی خانواده‌ام، مرا تنها رها کردند و رفتند، به بی وفایی دنیا پی بردم ، مطمئن باش اگر به دنیا بازگردم، لحظه‌ای از خدمت به خلق و اطاعت خالق یکتا غفلت نکنم. گفت: این سخن را تو می‌گویی، اما بدان حقیقت غیر از آرزوی توست؛ از این پس تا قیام قیامت باید در عالم برزخ بمانی. پس از شنیدن این کلام بدون درنگ شروع به شمردن اعمال نیک و بدم کرد. همان اعمالی که در طول عمرم توسط کرام‌الکاتبین ثبت و ضبط شده بود... ✍ادامه دارد.. → @zohur_media
🔥چشم‌ برزخی‌ دختر دبیرستانی‌ و روحانی‌ جوان حاج رضایی مبلغ دینی میگویدراهی شدم به منطقه محروم عشایریِ ڪرمان شنیدم ڪه خیلی از بچه‌ها نماز شب می‌خوانند من در مدرسه دخترانه ای سخنرانی ڪردم و بعد از ان به سؤال‌های دانش‌آموزان پاسخ می‌دادم تا اینڪه دختری پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضی‌ها نگاه می‌ڪنم چهره‌شان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناڪی دارند ڪه شب‌ها از ترس خوابم نمی‌برد. برای من عجیب بود ڪه یڪ دخترجوان به این درجه رسیده باشد هنگامی ڪه دختر این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم ڪه معلوم نیست با چشمانی مرا چگونه می‌بیند! حتماابرویم رفته بنابراین اولین سؤالی ڪه پرسیدم گفتم: من را چگونه می‌بینی؟! گفت : .... درکانال سنجاق شده 👇 http://eitaa.com/joinchat/4033871893C0cb7888cc3
🌹▪️ ای ناب ترین صبح خداوند بیا ای نور دریچه های پیوند بیا... آن آینه های صاف را یادت هست؟ آن آینه ها خاک گرفتند بیا... ❤️@zohur_media
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵) عجب پرونده‌ای! کوچک‌ترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود. در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر می‌دیدم... در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوه‌های عالم بر گردنم آویخته‌اند. چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش. گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟ گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن می‌آیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود. رومان این را گفت و رفت.. هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر می‌شد و ترس و وحشت من بیشتر... تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آن‌ها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچ‌کس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند. در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا می‌شنیدند، می‌مردند. لحظه‌ای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمی‌آمدند. سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم. درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده می‌دانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایسته‌ترین انسان‌ها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید. و این بار آن‌ها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبله‌ام کعبه می‌باشد... نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر می‌رسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمی‌دادی جایگاهت اینجا بود، سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند. با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم. سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد. با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آن‌ها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آن‌ها کوتاه است. سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر می‌شد. در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی می‌کرد با زحمت سرم را بلند کردم و ... ✍ادامه دارد.. → @zohur_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹▪️امير بي سپاه تقديم به صاحب عزاي مادر سادات، حضرت صاحب الزمان(عج) → @zohur_media
‌ 📚مردی از اهل بیت امام مهدی علیه السلام ◀️یکی از مهم‌ترین خیانتهای پیروان احمد بصری درباره روایات، تحریفی است که در روایتی عامی از کتاب الملاحم و الفتن سید بن طاووس انجام داده و اتباع او آن را با آب و تاب فراوان نقل کرده اند؛ نکته جالب توجه این است که در پایان نقل خود شان ، نقطه‌های قرار داده‌اند که دال بر تقطیع روایت است حال آنکه نسخه کامل روایت دروغ هایشان را آشکار می‌کند. روایت این است:( و قبل از او مردی از اهل بیتش در مشرق خروج می کند و هشت ماه شمشیر را بر دوش خود حمل می‌کند..) در کتاب جامع الدله جریان احمد بصری ادعا کرده اند : از این روایت می دانیم که وزیر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مردی از اهل بیت او است و این اشاره ای روشن به فرزندش احمد است، 🗞 جامع الادله. ص١١۴ در کتاب دیگرشان این روایت را با تقطیع و تحریف نقل کرده و پس از آن نوشته اند:( و چه کسی از اهل بیت امام غیر از فرزندش اولین مقرب به او اولین مومن به او در زمان ظهور موجود است و او قطعا احمد است. 🗞علاءالسالم، البینات علی احقیه الوصی احمدالحسن، ص۴٧ 🔍حال متن کامل روایت رو مشاهده می کنیم: ( آنگاه که سفیانی لشکری را به سوی مهدی می فرستد، دربیداء زمین آنها را در خود فرو می‌برد این خبر به اهل شام میرسد پس به خلیفه خود می گوید: مهدی خروج کرده با او بیعت کن و در اطاعتش داخل شو وگرنه تو را به قتل میرسانیم پس او برای بیعت به سوی مهدی می فرستد و مهدی می آید تا به بیت المقدس می‌رسد. خزاین به او منتقل میشود و عرب، عجم، اهل جنگ، رومی ها و غیر آنها بدون جنگ در اطاعتش در می آیند تا آنکه مساجدی در قسطنطنیه و غیر آن ساخته می شود و قبل از مردی از اهل بیتش در مشرق خروج می کند و هشت ماه شمشیر را بر دوشش حمل می‌کند می‌جنگد و به سمت بیت المقدس می آید پس به آن نمی رسد تا می‌میرد. 📚 ابن طاووس، الملاحم والفتن، ص١٣٩،ح١٦١ به نتیجه ای که می توان رسید حتی بر فرض صحت روایت این شخص قبل از امام خروج می کندو ۸ ماه می جنگد و به سمت بیت المقدس می رود؛ اما پیش از رسیدن به آنجا را می میرد و این همان چیزی است که مدعیان از روایت حذف کرده‌اند. چون با پذیرش مرگ او قبل از ظهور امام همه بافته‌های آن‌ها درباره احمد بصری پنبه می شود. جالب اینکه برخی پیروان احمد بصری و حتی بعضی از آنها که روایت را هم با تقطیع آورده اند، در مواردی غفلت کرده و روایت را با نص کاملش نقل کرده و توجه نداشته اند که نص کامل این روایت همه ادعای باطل ایشان را تکذیب می‌کند. چه زیبا امیرالمومنین در وصف افرادی امثال احمد بصری که دروغ می گویند فرمود: عَن أَمیرِالمُؤمِنینَ (علیه السلام) قالَ:  ألکِذْبُ عَیْبٌ فاضِحٌ دروغگویى عیبى رسوا کننده است 📚بحارالانوار،ج۶۶،ص۳۱۳ @zohur_media
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۶) در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود. به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم: فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ. پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟ در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی. من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم. آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار. گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه... رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟ گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟ گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی... اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند. گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد.... ✍ ادامه دارد.. → @zohur_media
▪️🌹 رشتــه های چــادر مـادر 🌹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می‌فرماید: در قیامت، فاطمه از صراط عبور کرده، وارد بهشت می‌شود و رشته‌های چادر او بر روی صراط باقی می‌ماند که یک سوی آن به دست زهرا و سوی دیگرش در عرصه قیامت است. ▣در این هنگام منادی پروردگار به خلائق که از اولین تا آخرین آنان بر صراط گرد آمده‌اند؛ ندا‌ می دهد: 【یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ】 ✾ای دوست‌داران فاطمه! به رشته‌های چادر او در آویزید. با این فرمان، جمع کثیری از آفریدگان که در شمار محبِّین حضرت زهرا سلام الله علیها هستند؛ ❉با تمسّک به رشته‌های چادر آن حضرت، داخل بهشت می‌شوند. 📚 تفسير الإمام العسكري، المنسوب الى الإمام العسكري صفحه ۴۳۴ → @zohur_media
سلام حضرت صاحب عزا،مهدی جان ...در سکوت هراس انگیز شهر،در غفلت فاجعه بار شاهدان غدیر،در غربت اشکبار یادگاران پیامبر...علی،غریبانه و حزن آلود،پیکر زخمی فاطمه را به خاک می سپارد و قلبش را نیز... و چه سنگین است مرور خاطرات کوچه و سیلی و هجوم و آتش،برای تو که هر روز لحظه لحظه اش را می بینی... @zohur_media
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۷) از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم. ناگهان گناه دست کثیف و متعفنش را بر گردنم آویخت و قهقهه زنان فریاد بر آورد: خوشحالم دوست من، خوشحالم و... و باز همان قهقهه مستانه اش را سرداد. ترس و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت. زبانم به لکنت افتاد و طپش قلبم شدت یافت و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، سرم بر زانوی نیک بود. اما با دیدن چهره خون آلود نیک غم عالم در دلم نشست. گمان کردم که آن هیکل متعفن یعنی گناه بر او فائق آمده و پیروز گشته. اما نیک که دانست چه در قلبم می گذرد، صورت بر صورتم نهاد و آهسته گفت: غم مخور، بالاخره توانستم پس از یک درگیری و کشمکش پرونده اش را بدهم و او را برای مدتی از تو دور سازم. برخواستم و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، دست بر گردن نیک انداختم و گفتم: من دوست دارم تو همیشه در کنارم باشی. از آن شخص بد هیکل زشت رو بیزارم و ترسان. راستی که تنهایی به مراتب از بودن در کنار او، برایم لذت بخش تر است. چرا که وقتی گناه، در کنارم قرار می گیرد، وحشتی بزرگ به من دست می دهد. نیک با حالتی خاص گفت: البته او هم حق دارد که در کنار تو باشد، زیرا این چیزی است که خودت خواسته ای. با تعجب گفتم: من؟! من هرگز خواهان او نبودم. گفت: به هر حال هر چه باشد اعمال خلاف و گناه تو او را به این شکل درآورده است، و به ناچار بار دیگر او را در کنار خویش خواهی دید. از این گفته نیک خجل زده شدم و سخت مضطرب، و در حالیکه صدایم به شدت می لرزید، پرسیدم: کی؟ کجا؟ گفت: شاید در مسیر راهی که در پیش داریم.... گفتم: کدام راه؟ کدام مسیر؟ گفت: به واسطه بشارتی که نکیر و منکر به تو دادند، جایگاه تو منطقه ای است در وادی السلام، و تو باید هر چه زودتر خودت را آماده سفر به آن مکان مقدس کنی. گفتم: وادی السلام کجاست؟ گفت: مکانی است که هر مومنی را آرزوی رسیدن به آنجاست و بناچار بایستی از بیابان برهوت نیز بگذری، تا در مسیر راه از هر ناپاکی و آلودگی پاک گردی، و البته به واسطه رنج و مشقتی که خواهی برد، گناهانت ذوب خواهد شد. آنگاه با سلامت به مقصد خواهی رسید. گفتم: برهوت چگونه جایی است؟ گفت: کافران و ظالمان در آن جای گرفته و عذاب برزخی می شوند. آنگاه از من خواست که خود را برای آغاز این سفر پر مشقت آماده سازم. ✍ادامه دارد... → @zohur_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت ویژه‌ی کار و تبلیغ برای صاحب‌الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف 4⃣ ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ✨ → @zohur_media
📚آیا میدانید چه چیزهایی از پیامبران نزد حضرت مهدی(عج) است؟ 🔻 تابوت آدم (علیه السلام) 🔻 وسیلهٔ نجاری نوح (علیه السلام) 🔻 مجموعهٔ ابراهیم 🔻 عصا و حجر و تورات و الواح و تابوت موسی (ع) 🔻انجیل و رحل عیسی (علیه السلام) 🔻 صاع یوسف 🔻 پیراهن یوسف 🔻 تاج سلیمان 🔻 انگشتر سلیمان 🔻 مکیال شعیب 🔻 آئینه شعیب 🔻 زره داود 🔻 ترکه هود و صالح 🔻 پیراهن پیامبر اکرم ص 🔻 زره پیامبر اکرم ص 🔻 انگشتر رسول خدا ص 🔻 عصای پیامبر اکرم ص 🔻 شمشیر ذوالفقار (علیه السلام) 🔻 مصحف امیرالمومنین علی ع 🔻 عهدنامه مخصوص پیامبر 🔻 میراث جمیع پیغمبران و مرسلین 🔻 و همه ی کتب آسمانی دیگه... 📚مهدی منتظر ص۴۶ و ۴۷ 📚معجم احادیث الامام المهدی/ج۳ → @zohur_media
ظهور.mp3
4.65M
‌ 🎙 حاج آقا 📌 دو جریان در آخرالزمان → @zohur_media
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۸) از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی فاصله از پشت سر او حرکت می کردم. ترس واضطراب مرا لحظه ای آرام نمی گذاشت. هر چه جلوتر می رفتیم، محیط بازتر و مناظر اطراف آن عجیب تر می شد. از نیک خواستم که از من فاصله نگیرد، همدوش و همقدمم باشد و اندکی نیز آهسته تر گام بردارد. نیک ایستاد و گفت: تو را به من سپرده اند که یار و مونس ات باشم. تا آنگاه که به سلامت قدم به وادی السلام گذاری به همین خاطر اندکی جلوتر از تو در حرکتم تا راه را بشناسی. پس از لحظه ای سکوت، بدین گونه سخنش را ادامه داد: البته اگر گناه بتواند فریبت دهد و یا به اجبار تو را همراه خود سازد، بدون شک دیرتر به مقصد خواهی رسید... اضطرابم بیشتر شد و از آن به بعد هر آ ن احتمال آشکار شدن گناه را می دادم. مسیر راه را با همه مشکلاتش پیمودیم تا به کوهی رسیدیم که البته با سختی فراوان توانستیم خود را به اوج آن برسانیم. در چشم انداز ما، بیابانی قرار داشت که از هر طرف، بی انتها و آسمان آن مملو از دود و آتش بود. نیک خیره به چشمانم گفت: این همان وادی برهوت است که اکنون فقط دورنمایی از آن را می بینی. خودم را به نیک رساندم و گفتم: من از این وادی هراسانم. بیا از راه ایمن تری برویم. نیک ایستاد و گفت: راه عبور تو، همین است اما تا آنجا که در توان من باشد تو را رها نخواهم کرد و در مواقع خطر نیز به یاریت خواهم شتافت. حرفهای نیک اندکی از اضطراب و وحشتم کاست اما با این همه، هنوز نگرانی در وجودم قابل احساس بود. لحظاتی به سکوت گذشت. سپس رو به نیک کردم و دوباره گفتم: راه امن تری وجود ندارد؟ صورتش را به سمت من چرخاند و گفت: بهتر است بدانی که: در عالم برزخ نیز، که تنها سایه ای از بهشت و جهنم است بیابان برهوتی قرار دارد، که همانند پل صراط در قیامت است و به ناچار باید از آن گذشت. تا در صورت لیاقت به وادی السلام رسید. اما وای بر آنان که می مانند و به عذاب مبتلا می گردند و یا دست کم گرفتار و سرگردان می شوند... به سمت آن دشت بی پایان به راه افتادیم. هرچه پایین تر می رفتیم، هوا گرم و گرمتر🔥 می شد. وقتی به سطح زمین رسیدیم، نفسم به شماره افتاد. از نیک خواستم که لحظه ای برای استراحت توقف کند، اما او نپذیرفت و گفت: راه طولانی و خطرناکی در پیش داریم. بنابراین وقت را تلف نکن. گفتم: من دیگر نمی توانم چون شدت گرما مرا از پا درآورده است. در همین حال و در حالی که عرق از سرو روی من فرو می ریخت، نقش بر زمین شدم. نیک از آبی که همراه داشت به من نوشانید.سپس در حالی که هنوز از زخمش رنج می برد، مرا بلند کرده و بر کول خود نهاد و به مسیر همچنان ادامه داد. از این که رهایم نکرد و با وجود زخمهای بیشمارش، چون دوستی مهربان برایم دل سوزاند، خوشحال بودم و شرمگین... ✍ادامه دارد... → @zohur_media
🔴صلوات خاصه قبرستان "هر کس این صلوات را 1 بار در قبرستان بخواند به مدت 10 سال عذاب از تمام قبرستان برداشته میشوداگر 2 بار بخواند به مدت 40 سال و اگر 3 بار بخواند برای همیشه عذاب برداشته میشودهمچنین هرکس این صلوات را بر سر قبر والدین خود بخواند حقوق ایشان را ادا نموده است." متن صلوات اینجاست👇 https://eitaa.com/joinchat/4033609749C6033d49560
💚🌹💚 سلام ای معنی آیات قرآن بیا با هم ببندیم عهد و پیمان در آن لحظہ که هنگام فرج شد اشاره کن سر راهت دهیم جان @zohur_media
‌ 📚اکسیر محبّت حضرت زهرا سلام الله علیها رسول خدا صلّی‌ الله علیه ‌و ‌آله‌ به جناب سلمان رحمة الله علیه فرمودند: ای سلمان! هرکس دخترم فاطمه را دوست بدارد، با من در بهشت خواهد بود و هرکس بغض او را در دل داشته باشد، جایگاهش جهنّم است؛ ای سلمان! محبّت فاطمه‌، در صد موقف (از مواقف قیامت) سودمند است، که آسان‌ترین آن مواقف، مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و محاسبه اعمال است؛ هرکس فاطمه از او راضی شود، من هم از او رضایت دارم و هرکس فاطمه بر او غضب کند، من هم بر او غضبناک هستم و هرکس من بر او غضب کنم، مغضوبِ خدای تعالی واقع می‌شود؛ ای سلمان! وای بر کسی که به او و همسرش امیرالمؤمنین علیه‌السلام ظلم نماید و وای بر کسی که بر فرزندان و شیعیانش ظلم کند. «عن سلمان الفارسي قال: قال رسول الله صلّی الله علیه و آله: يا سلمان من أحب فاطمة ابنتي فهو في الجنة معي، ومن أبغضها فهو في النار، يا سلمان حب فاطمة ينفع في مائة موطن أيسر تلك المواطن الموت والقبر والميزان والمحشر والصراط والمحاسبة فمن رضيت عنه ابنتي فاطمة رضيت عنه، ومن رضيت عنه، ومن غضبت عليه فاطمة غضبت عليه، ومن غضبت عليه غضب الله عليه، يا سلمان ويل لمن يظلمها ويظلم بعلها عليا عليه‌السلام، و ويل لمن يظلم ذریتها و شيعتها.» 📜مائة منقبة (ابن شاذان قمی)، ص۱۱۶ مقتل الحسین خوارزمی، ص۱۰۰ ارشاد القلوب، ج۲، ص۲۹۴ بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۱۶ فرائد السمطین، ج۲، ص۶۷ (منابع اهل) @zohur_media
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه و الشریف) در کلام امام سجاد(علیه السلام) 🌟در غیبت کبری (امام زمان ارواحنافداه ) فقط کسانی بر اعتقاد خود استوار می­مانند که یقین محکم و شناخت صحیح داشته باشند و سخنان ما بر آنها گران نباشد و تسلیم ما اهل بیت باشند.» 📚بحارالانوار، ج 51، ص 134 و در جایی دیگر می‌فرمایند: 🌟وقتی قائم قیام کند، خداوند رنج را از شیعیان ما دور می­کند و دلهای آنها را چون پاره آهن (قرص و محکم)قرار می­دهد و خداوند قدرت هر مرد از آنها را برابر چهل مرد قرار میدهد و آنها حاکمان زمین خواهند شد. 📚 الزام الناصب، ص 139 ╔═🌎🌙══════╗ @zohur_media ╚══════🌎🌙═╝
🌹برای دعا کنیم🌹 🔆 امام عسکری درباره فرزندشان فرمودند: "بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او برای تعجیل فرجش بدهد." (کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸) ❄️ منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس. 📚 (غیبت نعمانی باب۱۲) ♥️ امام عسکری «دعا کردن برای فرج» را به عنوان نسخه ای شفابخش برای نجات از این ورطه هولناک در اختیار ما قرار داده و آن را «تنها راه رهایی» معرفی نموده اند. ╔═🌎🌙══════╗ @zohur_media ╚══════🌎🌙═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت ویژه‌ی کار و تبلیغ برای صاحب‌الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف 5⃣ ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ✨ → @zohur_media
⭕️ زنانی که رجعت میکنند 🔹 در عصر ظهور، زنان جایگاه ویژه‌ای خواهند داشت. در میان رجعت کنندگان نیز، نام زن‌ها به چشم میخورد. 🔸 امام صادق می‌فرمایند: «همراه قائم، سیزده زن رجعت می‌کنند که مجروحان را مداوا و از بیماران مراقبت می‌کنند؛ همان گونه که همراه پیامبر این کار را می‌کردند.» 📚 اثبات الهداه، ج٣، ص۵٧۵ 🔺 در میان این ١٣ نفر، نام سمیه، مادر عمار یاسر به چشم میخورد. قطعا تمامی این زنان، از میان مومنان حقیقی هستند. ╔═🌎🌙══════╗ @zohur_media ╚══════🌎🌙═╝
‍ 📚 بر اساس روایات، در آستانه ظهور امام مهدی (ع) بلایا و حوادث فراوانی گریبان‏ گیر مردم می‌شود. این بلایا و حوادث که در واقع آزمایش‌های الهی هستند، مؤمنان واقعی را از مدعیان دروغین جدا می‌سازد و مردم را آماده ظهور آن حضرت می‌کند. در برخی روایات، آیه زیر به برخی آزمایش‌های الهی که در مقدمه ظهور واقع می‌شوند، تأویل شده است: وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرِینَ. [۲۴] و قطعاً شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم و مژده ده شکیبایان را. امام صادق (ع) در روایتی خطاب به محمد بن مسلم، مصادیق هر یک از آزمایش‌های مطرح شده در این آیه را بر می‌شمارند و تصریح می‌کنند که همه این آزمایش‌ها پیش از ظهور امام مهدی (ع) گریبان‏گیر مؤمنان خواهد شد: إِنَّ قُدّامَ الْقائِمِ [(ع)] عَلاماتٌ بلوی مِنَ اللّه‏ِ لِلْمُؤْمِنینَ. قُلْتُ: وَما هِیَ؟ قالَ: [ف] ذلِکَ قَوْلُ اللّه‏ِ عَزَّ وجَلَّ: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَالأَنْفُسِ وَالَّثمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرینَ»، [فَذلِکَ] قالَ: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ» یَعْنی المُؤْمِنینَ «بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» مِنْ مُلُوکِ [خَوْفِ مُلْکِ] بَنی فُلانٍ فی آخِرِ سُلْطانِهِمْ، «وَالْجُوعِ» بِغَلآءِ أَسْعارِهِمْ، «وَنَقْصٍ مِنَ الاَمْوالِ» فَسادِ التِّجاراتِ وَقِلَّةِ الْفَضْلِ فیها، «وَالأَنْفُسِ» موتٌ ذَریعٌ، «وَالَّثمَراتِ» قِلَّةُ ریعِ ما یُزْرَعُ وَقِلَّةُ بَرَکَةِ الِّثمار، «وَبَشِّرِ الصّابِرینَ» عِنْدَ ذلِکَ بِخُرُوجِ الْقائِمِ (ع). ثُمَّ قالَ [لی]: یا مُحَمَّدُ هذا تَأْویلُهُ [اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوجَلَّ یَقُولُ]: «وَما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاّ اللّه‏ُ وَالرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ». [۲۵] فرمود: همانا قبل از ظهور حضرت قائم (ع) نشانه‌هایی است که از سوی خداوند امتحان مؤمنین می‌باشد. عرضه داشتم: آنها چیستند؟ فرمود: پس آن است فرموده خدای عزّ و جلّ: «و البته شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کمبودی از اموال و جان‌ها و ثمرات می‌آزماییم و مژده ده صبرکنندگان را» همان است که فرموده: «و البته شما را می‌آزماییم»؛ یعنی مؤمنین را «به چیزی از ترس» از پادشاهان «[ترس پادشاه]» فلان خاندان در اواخر سلطنتشان، «و گرسنگی»؛ به گرانی نرخ‌هایشان، «و کمبودی از اموال»؛ فساد و تباهی تجارت‌ها و کمی سود آنها «و جان‏ها»؛ مرگی زودرس، «و ثمرات»؛ کمی رشد گیاهان (کاهش کشاورزی) و کم شدن برکت میوه‌ها، «و مژده بده صبرکنندگان را» در آن هنگام به خروج قائم (ع). سپس به من فرمود: ای محمد! این است تأویل آن [همانا خدای عزّ و جلّ می‌فرماید]: «و تأویل آن را نمی‌داند جز خداوند و راسخان در علم». در آیات قرآن کریم به برخی دیگر از رویدادهای عصر ظهور نیز اشاره شده است که به دلیل رعایت اختصار، به همین مقدار بسنده می‌کنیم. [۲۶] 📕پی نوشت: [۲۴]. سوره بقره (۲)، آیه ۱۵۵. [۲۵]. سیمای حضرت مهدی (ع) در قرآن، صص ۹۱ و ۹۲؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، صص ۶۴۹ و ۶۵۰، ح ۳؛ کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۵۰، ح ۵. [۲۶]. ر. ک: برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک: سوره آل عمران (۳)، آیه ۸۳؛ سوره نساء (۴)، آیه ۴۷؛ سوره انعام (۶)، آیه ۳۷؛ سوره نحل (۱۶)، آیه ۱۲۶؛ سوره حج (۲۲)، آیه ۶۰؛ سوره سباء (۳۴)، آیه ۵۱؛ سوره معارج (۷۰)، آیه ۱ و روایاتی که ذیل آنها وارد شده است. → @zohur_media
『🖤͜͡🌿』 •°‌گره‌بستم نخ دل‌رو.... .....به بند چادرت مادر اِنّا‌اَعْطَینـاڪَ‌الْڪَوثَر ... وچـه‌ خیریست این‌خیـرِ‌ڪثیر ..... 【السلام‌علیک‌یافاطمةالزهـــۜــرا♥️】 → @zohur_media
قیام برای ظهور امام زمان💕ارواحنا فداه: ‍ 🌠امام کاظم(علیه السلام)میفرمایند: 🗯اگر شیعیانم را زیر و رو کنم، جز ادعا چیزی دیگری ندارند، 🗯و اگر آنان را آزمایش کنم سر از ارتداد درآورند 🗯و اگر ایشان را تصفیه نمایم از هزار نفر، جز یک نفر خالص وبی غش نباشد.. 🗯و اگر غربالشان کنم با من جز خواص و نزدیکانم نمانند، 🗯فراوانند افرادی که برپشتی ها تکیه می زنند و می گویند: ما شیعه علی(علیه السلام)هستیم، (علیه السلام)کسی است که گواه باشد. 📚روضه کافی ج1 ص471 مهم⚠ 💥این روایت اعلام 🔥 برای منتظران حضرت مهدی💞 (عج) است... 😞حال از چه نشستیم آیا وقت آن نیس که اماممان را یاری کنیم... ╔═🌎🌙══════╗ @zohur_media ╚══════🌎🌙═╝