eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🍃🍃♥️💫 🍀 ♥️ های من زیادند ! بلندند....طولانیند اما مهم ترین دلم میخواست ها اینست که انسان باشم... انسان بمانم ! انسان محشور شوم چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهرورزی کنم ... به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس میکشند ! باید مهر بورزم به همین جغرافیایی که سهم من است از جهان... وقت کم است باید خوب باشم مهربان باشم و دوست بدارم همه زیبایی ها را ... میگویند انسان های خوب به بهشت میروند ،اما من میگویم انسان های خوب هر کجا باشند آنجا بهشت است...! حسین پناهی ♥️ 🍀 ♥️🍃🍃♥️💫 ♥️🍃🍃♥️💫 🍀 ♥️ شکست ها و نگرانی هایت را رها کن، خاطراتت را، نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت. در جاده ی ، نگاهت که به عقب باشد، زمین میخوری... زخم بر میداری... و درد میکشی. نه از بی مهری کسی دلگیر شو ... نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم... به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟ شاید ... روزی ... ساعتی ... آرزوی نداشتنش را میکردی. اعتماد کن و خود را به او بسپار ... هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ... در آینده لبخند بزن... این همان جایی است که باید باشی! هیج کس تو نخواهد شد " آرامش سهم توست ... ♥️ 🍀 ♥️🍃🍃♥️💫 ♥️🍃🍃♥️💫 🍀 ♥️ شاد بودن و شاد زیستن، آسان تر از آن چیزی است که فکرش را کنی! به جای زانوی غم بغل کردن، کسی راکه دوست داری محکم ومهربان بغل کنی... فرقی نمیکند مادرت باشد یا پدرخسته ی از راه رسیده ات! ، اخم را از ابروهای گره خورده ات جدا کنی و لبخند را برای همیشه آویزه ی لبت. میشود وقتی که لبخندت را از کودک آبنات به دست گوشه ی خیابان که مبهوت نگاهت میکند دریغ نکنی! خوب بودن حالت، صندلی ات را با پیرمرد عصا به دست ایستاده ای که میله های اتوبوس را محکم چسبیده است، شریک شو.. لذت بردن از زندگی آنقدر ها هم سخت نیست؛ به بیست و چند سالگی هایت باشد، نکند چهل و چند سالگی هایت برسد و حسرت خنده ای از ته دل بماند بر دلت! باورکن، شاد بودن آسان تر از این حرف هاست! ♥️ 🍀 ♥️🍃🍃♥️💫 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصمیم گیری یکی از مراحل رشد است. کودک را در انتخاب آزاد بگذارید اماگزینه ها را محدود کنید مثلا نباید تصمیم بگیرد هفته ای یکبار مسواک بزند، بلکه بین مسواک زدن قبل از داستان یا بعد آن یکی را انتخاب کند... https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae برخی کودکان تحمل باختن در بازی را ندارند چگونه تحمل آنان را بالا ببریم؟ ۱. دلیل این امر اینست که آن‌ها خودباوری و اعتماد به نفس پایینی دارند. و احساس منفی درباره خود دارند که باید تلاش نمود تا اعتماد به نفس او را بالابرید. ۲. او را با خواهر و برادر و همسالانش مقایسه نکنید. درباره برد و باخت و اینکه لازم نیست انسان همیشه برنده شود و برد و باخت نوبتی است به او توضیح دهید. ۳. هرگز به‌ گونه‌ای با کودک بازی نکنید که همیشه برنده شود بگذارید گاهی باختن را هم تجربه کند. و در آن زمان برد قبلیش را به او یادآوری کنید. ۴. بیشتر بازی‌های غیر رقابتی را در لیست بازی‌هایش قرار دهید. ۵. رفتار والدین در مسئله برد و باخت نیز بسیار تأثیرگذار است.مثل اظهار ناراحتی یا اعطای جایزه و ... . ۶. بهتر است بی‌اهمیت بودن باختن را در روش الگویی به‌صورت عملی به او بیاموزید. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae 10 تمرین پیشنهادی براي افزايش توجه و تمركز 👇 1⃣پرتاب دارت. 2⃣گلف. 3⃣زدن به هدف دربولينگ. 4⃣حمل ليوان آب پر. دانش آموز باید سعی کند آب لیوان نریزد. در مراحل بعد مسیر مشکل تر می شود و باید از جایی بالا رفته یا پایین بیاید. 5⃣حمل توپ باقاشق ياراكت.مانند تمرین قبل 6⃣خاموش كردن شمع با تفنگ آبي. دانش آموز باید شعله شمع را با تفنگ هدف گرفته و آن را خاموش کند. 7⃣کار باموس کامپیوتر: از دانش آموز میخواهیم در محیط های مختلف با موس کار کند. 8⃣بازی هشيار و بيدار. دانش آموز باید بدون خوردن به میله حلقه را از میله بگذراند تا لامپ دستگاه روشن نشود. 9⃣یافتن شباهت ها وتفاوت ها بین دو یا چند تصویر(یا بازی با نرم افزار شباهت و تفاوتها) 🔟یافتن اشکال گم شده بین سایراشکال یا تصاویر https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ✨ كودكان از ٣ سالگي كم كم توانايي مديريت رفتارشان را به دست مي آورند بنابراين كتك زدن، پرت كردن و جيغ زدن بعد از ٣ سالگي معمولا طبيعي نيست و نياز به بررسي دارد. ‌کانال زوج‌خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae برای آموزش دستشویی رفتن به کودک: یک جا در خانه‌تان را که نزدیک به محل لگن باشد برای کودک‌تان جذاب کنید و اسباب بازی‌های او را هم همان جا قرار دهید. تا به وقت نیاز به دفع فاصله کمی را طی کند شلوارهای گشاد و با کمر کشی بپوشانید و درآوردن شلوار را ابتدا آموزش دهید. با فاصله های کوتاه از اینکه دستشویی دارد یا نه با لحن و اصطلاح خودش مطمئن شوید به هیچ وجه تنبیه نکنید ترس از تنبیه، کار آموزش را سخت تر میکند و آسیب روانی بجا می گذارد https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae زمانی که از کار فرزندتان خشمگین میشوید، مدام با خود تکرار کنید ک من بالغ و عاقلم و او کودک و ناتوان کنترل نداشتن روی رفتار و گفتار، ویژگی سنی اوست، نه من.. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند وقتی کودک از چارچوب قوانین وارزشها خواست خارج شود باید با جدیت جلوی او بایستیم پشت این جدیت بایداحساس خوب باشد نه عصبانیت وخشم https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae یکی از اشتباهات تربیتی این است که، وقتی کودک غمگین و عصبانی است و شما در همین موقعیت از او می‌خواهید گریه کردن را متوقف کند. حتی اگر دلیل این گریه موضوعی بسیار سطحی باشد و یا حتی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد اما به هر حال باعث شرمندگی و خجالت او می‌شوید. این رفتار یعنی دلیلی برای گریه تو وجود ندارد. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ▪️نوجواني دوراني است که فرد دچار تغيير و تحولات محسوسي مي شود، عموما آن را با نام "بلوغ" مي شنايسم، که طي آن بي نظمي هاي شديدي در ابعاد مختلف وجودي فرد همچون: احساس، عاطفه، جنسي، جسماني و... مشاهده مي شود که متعاقب آن نوجوان احساس آشفتگي دروني شديدي مي کند، حقيقت اين است كه نوجوانان نمي خواهند با شلختگي هاي خود شما را آزار دهند. گرچه ممكن است باور اين حقيقت سخت باشد. در واقع علت اصلي اين آشفتگي و شلختگي اين است كه ذهن و فكر آنها جاي ديگري است. ▪️ يك نوجوان مشغله های فکری زيادي دارد و به همان مقدار هم از نگراني و اضطراب زيادي برخوردار است و پس مانده انرژي احساسش آن قدر نيست كه بتواند در مورد رفتار روزانه اش به قدر كافي دقت كند كه مثلاً جوراب كثيفش را در ماشين لباسشويي بگذارد و يا وقتي جوراب تميز پيدا نكرد، پدر و مادرش را مقصر نداند و به آنها توهین نکند‌. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناجی من ازکودکیم خیلی زود ب بلوغ رسیدم و مقصرشم مادرم بود که با شوهرش توی خونه فیلم های بد نگاه میکرد و وقتی شوهرش میرفت جمع نمیکرد من به راحتی میتونستم بشینم ببینم و کسی نبود بهم بگه نکن چون پدرمون فوت شده بود و مادرمون هم جوون بود فوری با ی اقایی صیغه کرد و دیگه اهمیت زیادی به ما نمیداد محدودیتی برای تو کوچه موندن نداشتم و این برای ی بچه خیلی بد بود که اینجوری ازادی داشته باشه فیلم های بدی که میدیدم روم تاثیر میگذاشت و چند باری مادرم متوجه شد که من از این فیلمها دیدم اما هیچ واکنشی نداشت ی بار شنیدم که میگفت اینا بمیرن و بمونن برام مهم نیست فقط دنبال خوشی خودمم باباشون تا زنده بود دردسرم بود و کتکم میزد الانم مرده بچه هاش اسیرم کردن درگیر ارتباط حرام، گناهی که از همه برام جذابتر بود و حس میکر م که نسبت به هم دوره ای های خودم برتری دارم‌ که توان ارتباط با چند نفرو دارم دختر هایی که به امید ازدواج تلاش میکردن هر جوره شده راضیم‌نگه دارن و گاهی اجازه میدادن ازشون سواستفاده کنم منم دست رد به سینه هیچ کدومشون نمیزدم کلیپ های مثبت هجده وکلی کثافتکاری گاهی از بس نجسی میخوردم که نمیتونستم سر پا وایسم و باید منو تا خونه میبردن اوضاعم خیلی بد بود تولجن غرق شده بودم ‌ودیگه امیدی نداشتم به درست شدن خودم تبدیل به ادمی شده بودم که حتی خودمم نمیشناختم و به خودم غریبه بودم میخواستم پاک بشم اما نمیشد دیگه به گناه و رابطه حرام معتاد شده بودم و هر کاری میکردم نمیشد از این گناه دور بشم اما هر چی میخواستم دور بشم بدتر درگیرش میشدم انگار خدا هم توفیق توبه رو ازم گرفته بود و نمیخواست به راه راست برم یه روز متاسفانه دچار کارحرام شدم وبعدخوابم برد خواب عمیقی بود و خیلی یهو توخواب وبیداری صدای تلویزیون شنیدم فکر کردم دارم خواب میبینم اما یکم که گذشت حس کردم صدا واقعی تر از خواب و رویاست بلندشدم رفتم بیرون یهو دیدم حرم امام حسینو داره پخش میکنه محو تلویزیون شدم اصلا هیچ کاری نمیتونستم بکنم شرمنده امام حسین بودم که تبدیل شدم به ی ادم انقدر بدی توتلویزیون همینکه حرمو دیدم کل غمای عالم ریخت تودلم میخواستم گریه کنم امت انگار لیاقت گریه برای امام حسینم نداشتم فقط زل زل نگاه میکردم انگارخجالت میکشیدم یهو انگار یکی تودلم گفت توبه کن ودیگه کار هات رو ترک کن منم ضمانت میکنم ک تودنیا و اخرتت توروزقیامت نجاتت بدم ویه خونه کنارخودم برات درست کنم صداش غرق در ارامش بود تا به حال تو زندگیم صدا به این زیبایی و ارومی نشنیده بودم نمیدونم چی شد اما خیلی ناامیدبودم من قبلا ها خیلی میخواستم پاک بشم اما نمیشد ونمیتونستم ... برنامه تموم شد وهمه خانوادم ازخونه خارج شدن دقیقا یادمه غروب شده بود وخونه توتاریکی بود نشستم وگفتم یاامام حسین من کثیف وروسیاهم منومیخری من بی ارزش وبی قیمتم یکی تو وجودم گفت آره کمکت میکنم گفتم نمیتونم نمیشه گفت بیا من هستم به والله قسم به والله قسم به خدای احدوواحد قسم ازاون روز تاالان من پاک پاک پاکم همش ازلطف خدا وامام حسین بود وهست من توزندگیم خیلی مشکلات داشتم وبه مددامام حسین داره حل میشه هنوزم مشکل دارم اما مطمئنم امام حسین بازم کمکم میکنه خواهش میکنم برام دعا کنید دوست ندارم به اون روزای تاریک برگردم دستتونو ازدست اهلبیت جدانکنید مخصوصا امام حسین فقط کافیه بادلتون برید در خونه اهل بیت به روی همه بازه . کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
بعضی می گویند که مگر ما خدمتکار هستیم که چشم بگوییم؟ خانم ها بدانند که چشم گفتن درمقابل شوهر یک نوع مدیریت شما در دل همسر است. اگر شما بخواهید شوهرتان را اسیر خودتان و دربند خانه و محبوب خودتان کنید و از چشم او نیفتید، استفاده از کلمۀ چشم است. 👈🏻 چشم از زبان شما بیرون می آید و شما را روی چشم شوهرتان می گذارد. این تعابیر شاعرانه نیست. تبعیت زن، خدمت هنرمندانه به خویش است. 👈🏻 خانم هایی که درجلوی شوهرشان سینه سپر هستند و از شوهرشان تبعیت نمی کنند، الان چه جایگاهی در مقابل همسرشان دارند؟ آیا همسرشان از دیدن آنها خوشحال می شود؟ آیا از گفتگو با آنها لذت می برند؟ ✔ با چشم گفتن جایگاه خانم ها پایین نمی آید بلکه من معتقد هستم که چشم گفتن به همسر بالا بردن جایگاه زن در خانه است. ─═इई🍃❤️ ⃟ 🍃ईइ═─ مردها حساستر از زنها عكس العمل نشون ميدن چيزهايي هستن كه برای يه زن خيلی طبيعی و عادی ان، ولی شنيدنش مو رو به تن يه مرد راست ميكنه😖 💙 به چی فكرميكنی؟ اين از اون سوالهاييه كه مردها دوست ندارن بشنون و در واقع هيچ جواب قانع كننده اي هم براي شما ندارن.😒 💙 چاقم؟ خودمونيم، خانومهاي محترم. واقعاً بايد جواب اين سوال رو چي بده؟ حتي اگه بگه نه، شما احتمالاً باور نميكنين.😞 💙 ميگن... خب احتمالاً ميدونه كه الان تو جمع دوستات، يه جرياني بر عليه اش برقراره! تازه اصلاً دوست نداره كه با دوستات راجع بهش حرف بزني😳 💙 ای؟" كلاً سوالهايي كه باعث بشن فكر كنه تو بهش شك كردي!😫 💙 دير_كردی كجا بودی؟" حواست باشه كه وقتي اين رو ميگي احساس ميكنه داري كنترلش ميكني. اگه ميخواي براي كنجكاوي ات جواب پيدا كني بهتره بپرسي: امروز چطور بود؟ عصر خوبي داشتی؟😎 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
💙 به زن‎ها باید گفت و به یادشان آورد که بودنشان حال زمین را خوب می‌کند... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
❌یه نقص اخلاقی که بین خانوما خیلی شایعه وابستگی بیش از حد به شوهر و گدایی محبته. ❌میخوایم از امروز این ویژگی منفی را از خودمون دور کنیم، 🔵خانوم گلم از تو مکالماتمون با شوهرمون جملاتی از این قبیل رو باید حذف کنیم: ❌تو منو دوست نداری ❌تو چرا به من توجه نمیکنی؟ ❌دوستم داری؟؟! ❌احساس میکنم علاقه ت به من کم شده مثل قبلنا دوستم نداری... 🔵جالبه بدونید مردی که این جملاتو از همسرش میشنوه بیشتر بدش میاد!!!و اتفاقا بیشتر ازش دوری میکنه... 🔵میدونم زنها یکی از بزرگترین نیازهاشون نیاز به عاطفه ست،ولی این راهش نیست خانومم... محبتو از شوهرتون گدایی نکنید؛معمولا به یه گدا چیز باارزشی نمیدن💰❌ 👈درعوض اگر میخواید شوهرتون دوستتون داشته باشه ✔️اعتماد به نفستونو ببرید بالا ✔️خودتونو دوست داشته باشید ✔️اینقدر به شوهرتون نچسبید ✔️اینقدر آویزونش نباشید ✔️اینقدر اسیرش نکنید ✔️بهش اجازه بدید نفس بکشه ✔️هنر فاصله ها را یاد بگیرید... 🔷بعضی از ماها تو خونه ی پدرمون دچار کمبود محبت بودیم که تا ازدواج کردیم از شوهرمون انتظار داشتیم که همه ی نیازهامون به محبت و توجه را یک تنه برآورده کنه، و به خاطر همین خیلی مشکلات تو رابطمون به وجود اومد، یا از طرفی انقدددر بهش به طور افراطی محبت کردیم فقط به خاطر اینکه اون محبتو به خودمون پس بده و وقتی اونطور که انتظار داشتیم جوابی ندیدیم، حالمون تا سر حد مرگ بد میشه. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
تا زمانی "خودم"را دوست نداشته باشم و برای خود ارزشی قایل نباشم همسرم نمی تواند فراتر از خودم با من رفتار کند.رفتار او آینه رفتار من با خودم است. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
با رابطه جنسی موفق زندگی زناشویی شما شارژ می شود! رابطه جنسی موفق بین زوجین باعث افزایش انگیزه و تعهد آن ها نسبت به یکدیگر می شود. 〽️اهمیت آن در خوشبختیتان را دست کم نگیرید. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
اگر قدرت مرد را نادیده بگیرید؛ بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود! او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
خصوصیات اولین روزهای اشنایی به لحاظ ظاهری ، اخلاقی ، رفتاری و ... همیشه جذابند 👈چون با این خصوصیات همسرت بهت جذب شده پس سعی کن از این خصوصیات جذابت دور نشی . کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت ... اوست که ، و دوباره مى کند مى بخشد و برمى انگیزد... من که از من بود، زندگى را گفت. که از من بود، با دنیا وداع کرد. و که از من بودند، رخت خویش از این ورطه بیرون کشیدند. باید بود، باید ورزید، باید داشت... تو در همان بى خویشى به سخن درمى آیى که: _✨برادرم! تنها زیستنم! تو بودى وقتى که جان پیامبر از قفس تن پرکشید. گرماى نفسهاى تو جاى مهر را پر مى کرد وقتى که مادرمان با شهادت به عالم غیب پیوند خورد. تو بودى براى من و حضور تو از جنس پدر بود وقتى که پرنده شوم یتیمى برگرد بام خانه مان مى گشت. وقتى که رفت ، همگان مرا به حضور تو سر سلامتى مى دادند. اکنون این تنها تو نیستى که مى روى،👈این پیامبر من است که مى رود، 👈این زهراى من است ، 👈این مرتضاى من است ، 👈این مجتباى من است. این من است که مى رود.... با رفتن تو گویى همه مى روند. اکنون عزاى یک قبیله بر دوش دل من است ، مصیبت تمام این سالها بر پشت من سنگینى مى کند. امروز عزاى مامضى تازه مى شود. که تو منى ، تو تنها همه گذشتگانى و تنها همه بازماندگان... حسین اگر بگذارد، حرفهاى تو با او تمامى ندارد.... سرت را بر سینه مى فشارد و داروى تلخ را جرعه جرعه در کامت مى ریزد: _✨خواهرم ! روشنى چشمم ! گرمى دلم ! مبادا بى تابى کنى ! مبادا روى بخراشى ! مبادا گریبان چاك دهى ! استوارى از توست . در کلاس تو درس مى خواند، در محضر تو تلمذ مى کند، در دستهاى تو پرورش مى یابد و دو کودکند که از دامان تو زاده مى شوند و جهان پس از تو را مى دهند. باش به رضاى خدا که بى رضاى تو این کار، ممکن نمى شود. در این شب غریب ، در این لحظات وهم انگیز، در این دیار فتنه خیز، در این شبى که آبستن بزرگترین حادثه آفرینش است ، در این دشت آکنده از اندوه و مصیبت و بلا، در این درماندگى و ابتلا، تنها مى تواند چاره ساز باشد. پس بایست !... قامت به نماز برافراز و ماتم و خستگى را در زیر سجاده ات ، مدفون کن . 🌟نماز، از دار فنا و پیوستن به دار بقاست . 🌟نماز، از دام دنیا و اتصال به عالم عقبى است . 🌟تنها نماز مى تواند این دل افسرده و جگر دندان خورده باشد. انگار نیز به این دست یافته اند.... خیمه هاى کوچک و به هم پیوسته شان مثل کندوى زنبورهاى عسل شده است که از آنها فقط نواى و آواى به گوش مى رسد. 🚩سپاه دشمن غرق در است ، صداى ، صداى هاى مستانه ، صداى و دهلهاى رعب برانگیز، به آنها لحظه اى مجال تامل و تفکر و پرهیز و گریز نمى دهد. به خود مى آمدند؛... کاش از این فتنه مى گریختند، کاش دست و دامنشان را به این خون عظیم نمى آلودند، کاش دنیا و آخرتشان را تباه نمى کردند، کاش فریب نمى خوردند؛ کاش تن نمى دادند؛ کاش دل به این دسیسه نمى سپردند. اگر کشتن حسین است..، با این سپاه هم حادثه محقق مى شود.... مگر سپاه برادرت چقدر است ؟ چرا انسان ، دستشان را به این خون آلوده مى کنند؟ چرا اینهمه آمده اند تا در سپاه کفر رقم بخورند؟ چرا بى جهت نامشان را در زمره اسلام ثبت مى کنند؟ نمى گویى به شما کمک کنند، شما از یارى آنها بى نیازید، خودشان را از مهلکه دنیا و آخرت درببرند. جان خودشان را نجات دهند، ایمان خودشان را به دست باد نسپرند. یک نفر هم از اهل جهنم کم شود غنیمت است. این چه است که دامن دلشان را گرفته است؟ این چه است که سرمایه را به غارت برده است ؟ چرا را بسته اند؟ چرا را گرفته اند؟ انگار مى تواند آنان را از این ورطه برهاند. .... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت باید برایشان، باید از بخواهى که خواسته هایشانرا کند، دلهایشان را بگشاید. 🌟 مى کنى، همه را دعا مى کنى ، چه آنها را که و چه آنها را که . چه آنها که نامشان را در نامه هاى به برادرت دیده اى و اکنون خبرشان را از سپاه دشمن مى شنوى و چه آنها که نامشان را ندیده اى و نشنیده اى . به اسم قبیله و عشیره دعا مى کنى ، به نام شهر و دیارشان دعا مى کنى . به نام سپاه مقابل دعا مى کنى! دعا مى کنى ، هر چند که مى دانى قاعده دنیا همیشه بر این بوده است . همیشه بوده اند و اهل باطل . باطل ، جاذبه هاى نفسانى دارد. کششهاى شیطانى دارد. پدر همیشه مى گفت : _✨لا تستو حشوا فى طریق الهدى لقلۀ اهله . در طریق هدایت از کمى نفرات نهراسید. پیداست که نفرات ، طریق هدایت است . همین چند نفر هم براى سپاه هدایت است . اعجاب برانگیز است . پدر اگر به همین تعداد، برادر داشت ، لشکر داشت ، همراه و همدل و همسفر داشت ، پایه هاى اسلام را براى ابد در جهان محکم مى کرد. دودمان را برمى چید که این دود اکنون روزگار را سیاه نکند. اما پس از ارتحال پیامبر چند نفر دور حقیقت ماندند؟ راستى نکند که فردا در گیرودار معرکه ، همین سپاه نیز برادرت را بگذارند؟ نکند که پشت پدر را شکست ، دل فرزند را هم بشکند؟ مگر همین چند صباح پیش نبود که معاویه فرماندهان و نزدیکان سپاه برادرت مجتبى را یکى یکى و او تنها و بى یاور ناچار به عقب نشینى و سکوت کرد؟ این را باید به حسین بگویى . هم امشب بگویى که دل نبندد و به وعده هاى مردم این دنیا. این درست که براى او رقم خورده است و خود طالب عزیمت است . این درست که براى شهیدى مثل او فرق نمى کند که هم مسلخانش باشند. اما به هر حال مکرر دلشکستگى پیش از شهادت ، طعم شیرینى نیست . خوب است در میانه نمازها سرى به حسین بزنى ، هم تازه کنى و هم این را به خاطر نازنینش بیاورى . اما نه ، انگار این است ، این صداى حسین است که به تو نزدیک مى شود و این دست اوست که یال خیمه را کنار مى زند و تبسم شیرینش از پس پرده طلوع مىکند. همیشه همین طور بوده است... هر بار دلت او را کرده ، او در پیش قدم شده و حیرت را هم بر اشتیاق و تمنا و شیدایى ات افزوده. پیش پاى او برمى خیزى و او را بر مى نشانى. مى خواهى تمام تار و پود سجاده از بوى حضور او آکنده شود. مى گوید: _✨خواهرم ! در نماز شبهایت مرا فراموشى نکنى. و تو بر دلت مى گذرد... چه جاى فراموشى برادر؟ مگر جز تو قبله دیگرى هم هست ؟ مگر ماهى ، حضور آب را در دریا فراموش مى کند؟ مگر زیستن بى یاد تو معنا دارد؟ مگر زندگى بى حضور خاطره ات ممکن است ؟ احساس مى کنى که خلوت ، خلوت نیست و حضور غریبه اى هرچند خودى از حلاوت خلوت مى کاهد، هرچند که آن غریبه خودى ، «نافع بن هلال» باشد و نگران برادر، بیرون در ایستاده باشد. پیش پاى حسین ، زانو مى زنى ، چشم در آینه چشمهایش مى دوزى و مى گویى : _✨حسین جان ! برادرم ! چقدر مطمئنى به اصحاب امشب که فردا در میان معرکه تنهایت نگذارند؟ حسین ، نگرانى دلت را لرزش مژگانت درمى یابد، عمیق و نفس مى کشد و مى گوید: _✨خواهرم ! نگاه که مى کنم ، از و از ، اصحابى باوفاتر و مهربانتر از اصحاب امشب و فردا نمى بینم . همه اینها که در سپاه من اند، نیز د ر کنار من خواهند ماند و پیش از من دستشان را به دامان جدمان خواهند رساند. احساس مى کنى که سایه پشت خیمه ، بى تاب از جا کنده مى شود و خلوت مطلوبتان را فراهم مى کند. آرزو مى کنى که کاش متوقف مى شد. ها نمى گذشت و این خلوت شیرین تا قیامت امتداد مى یافت . اما غلغله ناگهان بیرون ، را از جا مى خیزاند و به بیرون خیمه مى کشاند. تو نیز دل از جا بر مى خیزى..
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت تو نیز دل از جا بر مى خیزى و از خیمه بیرون را مى کنى.... افراد، همه اند اما این وقت شب درکنار خیمه تو چه مى کنند؟ پاسخ را حسین به درون مى آورد: _✨خواهرم ! اینها من اند و سرشان ، است . آمده اند تا با تو کنند که هزارباره تا پاى جان به حمایت از حرم رسول االله ایستاده اند. چه بگویم ؟ چه دارد این حبیب !... دین را چه خوب شناخته است... بى جهت نیست که امام لقب به او داده است . اسم حبیب اسباب است . وقتى آمدنش به کربلا را شنیدى سرت را از کجاوه بیرون آوردى و گفتى : _✨سلام مرا به حبیب برسانید. _✨حسین جان ! بگو که زینب ، شماست و برایتان با رسول االله را مى طلبد و تا ابد و را از خدا مسالت مى کند. 🏴پرتو چهارم🏴 همین که برادر، پیامبر را بر سر بگذارد، پیامبر را در دست بگیرد و به سمت سپاه دشمن حرکت کند کافیست تا غم عالم بر دلت بنشیند. کافیست تا تمامى مصیبتهاى پنجاه ساله بر ذهنت هجوم بیاورد و غربت و تنهایى جاودانه پدر، از اعماق جگرت سر باز کند. اما برادر به این بسنده نمى کند، مقابل دشمن مى ایستد، تکیه اش را بر شمشیر پیامبر مى دهد و در مقابل سیاهدلانى که به خون سرخ او تشنه اند، لب به موعظه مى گشاید: _✨مردم ! در ، گوش به حرفهایم بسپارید و شتاب نکنید تا من آنچه است به جاى آورم که شماست و بر شما... درنگ کنید تا من ، سفرم را به این دیار، روشن کنم . اگر عذرم را پذیرفتید و کردید و با من از در درآمدید خوشا به شما، که اگر چنین شود، راه هجوم شما بر من بسته است. اما اگر عذرم را نپذیرفتید و با من از در انصاف در نیامدید، دست به دست هم دهید و تمام و شرکاء خود را به کار گیرید، به خود عمل کنید و به من مهلت ندهید. چه ، مى دانید که در فضاى روشن و بى ابهام گام مى زنید. به هرحال من با خداست و من اوست . هم او که را فرو فرستاد و ولایت همه صالحان و نیکوکاران را به عهده گرفت. خدا! پیشه کند و از برحذر باشید. اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود یا یکى براى دنیا باقى بماند، چه کسى از براى بقا و تر به رضا و تر به قضاء؟! اما بناى آفریدگار بر این نیست ، که او دنیا را براى آفریده است. هاى دنیا کهنه است ، فرسوده و متلاشى شده و روشنایى سرورش ، و ظلمت زده. دنیا، منزلى و خانه اى است . ..... پس در اندیشه توشه باشید و بدانید که بهترین ره توشه تقواست . تقوا پیشه کنید تا خداوند رستگارتان کند... او چون طبیبى که به زوایاى وجود بیمار آگاه است ، مى داند که مشکل این مردم ، مشکل ، مشکل به دنیا و از یاد بردن خدا و عالم عقبى . فقط علقه هاى دنیا مى تواند انسان را اینچنین به خاك سیاه شقاوت بنشاند. فقط پشت کردن به خدا مى تواند، پشت انسان را اینچنین به خاك بمالد. فقط از یاد بردن خدا مى تواند چنین ضخیم و نفوذناپذیر بر چشم و دل انسان بیفکند تا آنجا که آیات روشن خدا را منکر شود و خون فرزندان پیامبر خدا را مباح بشمرد. او همچنان با آرامش و حوصله ادامه مى دهد... و تو از شکاف خیمه مى بینى که دشمن ، بى تاب و منتظر، این پا و آن پا مى کند تا پس از اتمام موعظه به او شود...
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت به او شود و خونش را بر زمین بریزد: _✨مردم ! خداوند تعالى که خود دنیاست ، آن را خانه و زوال قرار داده است . این خانه این است که حال دل بستگان به خویش را مى کند. کسى است که فریب او را بخورد و بخت برگشته کسى است که در دام هاى او بیفتد.مردم ! دنیا شما را نفریبد، هر که به دنیا کند، دنیا زیر پایش امیدش را خالى مى کند و هر که طمع به دنیا ببندد، دنیا ناکامش مى سازد. من اکنون شما را در کارى هم پیمان مى بینم که باعث برانگیختن شده. خداى کریم از شما روى گردادنده و عذاب خویش را بر شما حلال کرده. مردم ! خداى ما خدایى است و شما بد هستید. به محمد پیامبر ایمان و طاعتش را گردن نهادید و سپس به فرزندان او آوردید و کمر به عترت او بستید.... اکنون این است که بر شما مسلط شده و حضور خدا را در دلهایتان به غیبت کشانده . پس بر شما و مقصد و مقصود شما..... ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم اما پیش روى ما قومى است که از پس ایمان ، به رسیده است. و قومى که ستم است هماره از ساحل لطف و رحمت خدا دور باد... امید نه،... که آرزو دارى این امت برگشته از امام ، این قبیله پشت کرده به رائد، این قوم روبرتافته از قائد با این کلام تکان دهنده و سخنان هشیارکننده ، ناگهان ، آب رفته را به جوى بازگرداند و شکسته را ترمیم کند. اما ، فقط صداى است که سم بر زمین مى کوبند و بى تابى سوارانشان را براى هجوم تشدید مى کنند. دوست دارى از بردارى و صداى ضجه سنگ و خاك و کلوخ را به آنها بشنوانى و بفهمانى که از سنگ و خاك و کلوخ کمترند آنها که چشم بر تابش آفتاب حقیقت مى بندند. دوست دارى پرده از بردارى و ملائک را نشانشان دهى که چگونه صف در صف ، گرداگرد امام حلقه زده اند و اشک چشمهایشان شبنم آسا بر گلبرگ بالهایشان نشسته و گریه هایشان خاك پاى امام را تر کرده است. 🕊فرشتگانى که ضجه مى زنند: اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء(1) و امام با تکیه بر دستهاى خدا، در گوششان زمزمه مى کند:...
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت در گوششان زمزمه مى کند: _✨انى اعلم ما لاتعلمون .(2) دوست دارى به انگشت اشاره ات ، پرده از عالم بردارى و لشکر اجنه را نشان این سپاه دشمن دهى و تقاضاى تضرع آمیز امدادشان را به دشمن بفهمانى.... و بفهمانى که ☝️ کافیست تا میان سرها و بدنهایشان فاصله اندازد و زمین کربلا را از سرهایشا ن سیاه کند... اما امام با اشاره مژگانش آنها را به آرامش مى خواند و اشتیاق دیدارش با رسول االله را به رخشان مى کشد. دوست دارى... ولى هیچ کدام از این کارها را که دوست دارى ، انجام نمى دهى . فقط چشم از شکاف خیمه به امام مى دوزى و رد نگاه او را دنبال مى کنى . امام ، نگاهش را بر چهره عبور مى دهد و باز اراده سخن گفتن مى کند و تو با خود مى اندیشى که مگر هنوز حرفى براى گفتن مانده است ؟ مگر هیچ رگى از غیرت و هشیارى در این قوم باقى است که بتوان بر آن تکیه کرد و احتمال تاثیر را بر آن بنا نهاد؟ مى دانى که حسین به منفى بودن این پاسخ واقف تر است اما او عمل مى کند و دلش براى راهیان جهنم هم . _✨مردم ! ببینید چه کسى پیش روى شما ایستاده است. سپس به مراجعه کنید و ببینید که آیا کشتن من و شکستن حریم من رواست ؟ آیا من فرزند زاده پیامبر شما نیستم ؟ و فرزند وصى او و پسرعم او و اولین ایمان آورنده به خدا تصدیق کننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده ؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموى من نیست ؟ آیا جعفر طیار عموى من نیست ؟ آیا مادر من ، فاطمه دختر پیامبر شما نیست ؟ آیا جده ام خدیجه ، اولین زن اسلام آورده نیست ؟ آیا پیامبر درباره من و برادرم نفرموده که ما سید جوانان اهل بهشتیم؟ آیا انکار مى کنید که پیامبر جد من است ؟ فاطمه مادر من است ؟ على پدر من است و...؟ ، راه گلویت را سد مى کند، اشک در چشمهایت حلقه مى زند و قلبت گر مى گیرد. مى خواهى از همان شکاف خیمه فریاد بزنى: _برادر! همین افتخارات ما ماست . اگر تو فرزند على نبودى ، اگر جد تو پیامبر نبود که سران این قوم با تو دشمنى نمى کردند و چنین لشکرى به جنگ با تو نمى فرستادند! عداوت اینها به برمى گردد، به بدر، به حنین . اینها کینه خندقى است . بغض اینها، بغض خیبرى است. مساله اینها، مساله پیامبر و على است . برادرم ! همین فرداست که سر مقدس تو را پیش روى یزید بگذارند و یزید مست و لایعقل زمزمه کند: _لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل و از بنیان ، منکر خدا و وحى و پیامبر شود. اینها پیامبرى را حکومت و پادشاهى مى بینند و درپى جبران آن سالها از دست رفته اند. برادرم ! عزیزدلم ! اینها اکنون را درو مى کنند. اینها فرزندان همانهایند که پدرمان على را خانه نشین کردند. تو به على افتخار، چه مى کنى ؟ آرى برادر! جرم ما همین افتخارات ماست. مى خواهى فریاد بزنى و این حرفها را به گوش برادرت برسانى . اما بغضت را فرو مى خورى و دم برنمى آورى . دوست دارى ماجراى جمل(3) را براى برادرت مرور کنى. جمل مگر همین دیروز نبود؟ طلحه و زبیر(4) از سر کینه با عدالت على ، عایشه را سوار بر شتر، علم کردند و به جنگ با ولایت کشاندند! عایشه ابتدا وقتى فهمید که نام شتر، عسگر است ، تردید کرد و به یاد این کلام پیامبر افتاد که : _مبادا بر شترى نام سوار شوى و به جنگ روى. اما و لباس و زینت همان شتر را عوض کردند.... ادامه دارد...... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
✨﷽✨ 🌼"ناراحتی خود را در لحظه بیان کنید!" ✍بسيار می‌بينیم كه زن و شوهرها وقتی از هم دلخور يا رنجيده می‌شوند، آن را در لحظه بيان نمی‌كنند و بعداً فيلسوفانه همسرشان را مورد انتقاد و نصيحت قرار می‌دهند، انگار می‌خواهند به او درس ياد بدهند! اگر در مترو يا اتوبوس شلوغ كسی پايتان را لگد كند و دردتان بگيرد كدام يک از اين دو راه را مؤثر می‌دانيد و انجام می‌دهيد؟! 1⃣ با لحنی مسلط بر خود به او می‌گوييد ببين شما بايد توی اتوبوس و مترو مواظب باشيد كه پای كسی را لگد نكنيد! 2⃣ از درد واكنش نشان می‌دهيد و خود او می‌فهمد كه پايتان را لگد كرده و در نتيجه پايش را بر می‌دارد يا جابجا می‌كند. ✅ مسلماً روش دوم تأثيرگذار است و سريعتر و بهتر به نتيجه می‌رسد. وقتی رفتار همسرتان ناراحتتان می‌كند، به جای پند و اندرز دادن‌های فيلسوفانه‌ی روز بعد، همان موقع ناراحت شدنتان را احساس و ابراز كنيد، در غير اين صورت او هيچ وقت متوجه تأثير رفتارش بر شما نخواهد شد و خواسته‌ی شما همچنان برآورده نشده باقی خواهد ماند. ‌┅┄ ※♥️👫♥️※┄┅ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
آقای عزیز! اگه میخوای زندگیتو نابود کنی همسرت رو تنها بذار 😊 ❣یکی از سریع‌ترین و قطعی‌ترین راههای نابود کردن زندگی مشترک‌تان این است که همسرتان را تنها بگذارید...! 👈 یعنی ساعت‌های زیادی را مشغول کارتان هستید و اوقات فراغت خود را هم با دوستان‌تان می‌گذرانید. ❣وقتی هم که به خانه برمی‌گردید، ارتباط با کیفیتی با همسر و فرزندان برقرار نمی‌کنید و غرق تماشای فوتبال یا اخبار می‌شوید. 👈 روزهای آخر هفته نیز از بهم ریختگی خانه شاکی هستید و باز هم ترجیح می‌دهید سر قرار با دوستان‌تان حاضر شوید. ❣یکی از ناخوشایندترین تجربیات برای یک زن، این است که با وجود شوهر داشتن، از لحاظ روحی و عاطفی احساس تنهایی کند. 👈 درست است که او هم دوستان یا کار خودش را دارد، مسئولیت بچه‌ها با اوست و ...، اما هیچکدام اینها جای رابطه با همسرش را نمی‌گیرند. ❣او دوست دارد با شما وقت صرف کند؛ با مردی که دوستش دارد. وقتی همسرتان را نادیده می‌گیرید و او را تنها رها می‌کنید، قلب او را آزرده می‌کنید. 🔸 برای بیشتر خانم‌ها، بزرگ‌ترین ترس، نادیده گرفته شدن و محرومیت عاطفی است. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
⁉️کودکان چگونه می‌شوند؟ 🔰وقتی والدین، خواسته یا ناخواسته، بر کودکانی که چیزی را خراب می کنند، جیغ می زنند، کودکان یاد میگیرند که «جیغ» بزنند. ❗️وقتی کودکان به این نتیجه می‌رسند که با جیغ‌زدن به خواست هایشان دست می یابند، این کار را ادامه می دهند. 🔰وقتی والدین چیزی را به زور از دست کودک می گیرند، کودک «زورگیری» را یاد میگیرد. ❗️برخی‌ از والدین به کودک بی اشتها می‌گویند: «اگر غذا نخوری، آن را به فلانی می دهیم!»، این‌گونه، کودک «خسیس بودن» را می آموزد. 🔰وقتی والدین، برای آرامش کوتاه مدت خودشان، به کودکان وعده‌هایی می دهند، کودک «دروغ گویی» را می آموزد. ❗️وقتی والدین، برای آرامش کودکِ آسیب دیده، دیوار یا اسباب بازی را با سیلی می‌پزنند و می‌گویند: «اینو زدمش، دیگر گریه نکن»، کودک «انتقام‌گیری» را می آموزد. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
❤️اگر كودك در خانواده ايی بزرگ شود كه از ابتدا ببيند مادر و پدر به روی هم می زنند: ♥️اگر و را در نگاه و كلام مادر نسبت به پدر ببيند؛ 💚اگر گرمای را بر دستان پدر بچشد؛ 💙اگر ببيند با شوق و محبت ، خود را صدا می زند و پدر با شوق و محبت ،جواب می دهد؛ 💝روحش از همان طفوليت ،درست تغذيه می شود و در زندگی آينده ی خود نيز موفق خواهد بود. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 #رمان_واقعی_مفهومی_
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را بر آن نشاندند. و ، دعوى جنگ با کرد بهانه چه بود؟ خونخواهى عثمان! و خودشان بهتر از هر کس مى دانستند که این تا کجا مضحک است. مروان حکم ، سعید عاص را به همراهى در جنگ دعوت کرد. سعید عاص پرسید: _همراهان تو کیانند؟ گفت : _طلحه و زبیر عوام و عایشه و سعد و عبدالرحمن و محمد بن طلحه و عبدالرحمن اسید و عبداالله حکیم و... سعید عاص گفت : _چه بازى غریبى ! اینها که همه خود، دستشان به خون عثمان آلوده است! مروان حکم ، سکوت کرد و از او گذشت. ام سلمه(5) با اتکاء به آنچه از پیامبر شنیده بود اعلام کرد: _بدانید هر که به جنگ با على رود، کافر است و عصیانگر بر دین خدا. اما فریاد او در ازدحام جمعیت گم شد.... نامه نوشت📝 به که از خدا بترس و حریم پیامبر را نگاه دار. عایشه پاسخ داد: _تو هم لابد شریک قتل عثمانى که با من مخالفت مى کنى. امیرمؤمنان ، ناخواسته پا به این عرصه گذاشت و با هفتصد سوار به ((ذى قار)) فرود آمد. و عایشه وقتى این را شنید، نامه نوشت به حفصه(6) که: _على به ذى قار فرود آمده است ، نه راه پس دارد، نه راه پیش... حفصه با دریافت این پیام ، مطریان و مغنیان را جمع کرد و دستور داد که این مضمون را به درآورند و با دف و تنبک بنوازند و بخوانند تا مگر على بدین واسطه خفیف و شود. تو خبر را که شنیدى ، احساس کردى که دیگر جاى درنگ نیست.... از خانه بیرون شدى و با رویى پوشیده و ناشناس به خانه حفصه درآمدى. خانه شلوغ بود.... مغنیان مى نواختند، کودکان کف مى زدند و زنان دم مى گرفتند: ماالخبر ماالخبر على فى سقر کالفرس الاشقر ان تقدم عقر ان و تاءخر نحر. راه را شکافتى تا به مقابل حفصه رسیدى که در بالاى مجلس نشسته بود... وقتى درست مقابل او قرار گرفتى ، چهره ات را گشودى ، غضبناك نگاهش کردى ، دندانهایت را به هم ساییدى و گفتى : _✨راست گفت رسول خدا که(البغض یتورات)، کینه موروثى است. اى ! که اکنون با دختر ابوبکر شده اى براى کشتن پدر من . پیش از این نیز با همدست شده بودید براى کشتن پیامبر. اما خدا پیامبرش را از خاندان شما آگاه و کفایت کرد. با پدرانتان در پیامبر ماندید و اکنون کمر به قتل وصى و برادر او بسته اید. شرم کنید. همین آیه قرآنى براى رسوایى همیشه تان بس نیست ؟ "وان تظاهرا علیه فان االله هو مولیه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائکۀ بعد ذلک ظهیر.(7) دوست دارى به برادرت یادآورى کنى که این آتش در زیر خاکستر خفته است. اینها اگر مى کردند، پیامبر را از میان برمى داشتند. نتوانستند، سر از در آورند، خورشید را به بند کشیدند و در شهر ، پادشاهى کردند و بعد بر نشستند و بعد، سر از (8) درآوردند، به لباس اشعرى درآمدند و دست آخر، شمشیر را به دست دادند. و کدام آخر؟ معاویه از همه گذشتگان پلیدتر مکارتر بود. نیش معاویه بود که را به جان برادرمان حسن ریخت. دوست دارى فریاد بزنى : _✨برادرم ! تو که اینها را مى دانى چرا اتصالت را به خدا و پیامبر علم مى کنى ؟ اما فریاد نمى زنى ،.... ادامه دارد
🌴بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س. 🐎سَــلامٌ عَلی قَــلبِ الزِینَبِ الصَّبــور 🌴 🐎 🌴قسمت اما نمى زنى ، هم نمى کنى . فقط مثل باران بهارى اشک مى ریزى و تلاش مى کنى که آتش دل را به آبدیده خاموش کنى.... چه ، مى دانى که او بهتر از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند. اما به کوفه نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام در شهر مى گردانند. مى خواهد در میان این قاتلان کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم . با مخالفان اسلام مى جنگیم . مى خواهد که در قیامت کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم. در مقابل این اعتراف که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى شنوند، با فریاد یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعلام مى کنند که: _به خدا اینچنین است.انکار نمى کنیم! مى دانیم که فرزند پیامبرى! مى دانیم که پدرت على است!قابل انکار نیست! و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را مى زند و را به بلند مى کند. _✨فبم تستحلون دمى ؟ پس کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا مباح مى دانید؟ این جمله ، جگرت را به آتش مى کشد. بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى مظلومان عالم با همین یک جمله بر سرت هوار مى شود. این ناخنهاى توست که بر صورت خراش مى اندازد... و این اشک توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود... و این صداى ضجه توست که به آسمان برمى خیزد.... امام رو بر مى گرداند. به و مى گوید: ✨_زینب را دریابید. دلت مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به حسین دلدارى بدهى. بچه ها چشمشان به توست ؛ تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، طاقت از کف مى دهند. سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است ، را در آینه دنبال مى کند. پس تو باید آنچنان با آرامش و طمانینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه چنین است ؟ مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را نمى کردى ؟ پس باید قطره قطره آب شوى و سکوت کنى . جرعه جرعه خون دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از صبح چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به شهادت رسیده است ، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است و تو هر بار به او تسلى بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک از دیدگان دلش سترده اى. هر بار که از میدان باز آمده است ، افزایش موهاى سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود شکسته اى ، اما خم به ابرو نیاورى.... خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست . تازه اینها مربوط به است . اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند. 💫زینب.... یعنى شناساى بندهاى دل حسین ، یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین و تپیدن با نبض حسین . زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث . زینب یعنى چشیدن خارپاى حسین با چشم . زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل. وقتى از سر جنازه آمد،... ادامه دارد