eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
6 فایل
سلام به کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند خوش آمدید. مطالب کانال صرفا جهت اطلاع واستفاده شما عزیزان می باشد. تبلیغ کسب و کار کانال و گروه ----------------------------------------------------- آیدی مدیر @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر می‌خواهید نوجوانتان پس از مدتی فقط صدای شما را نشنود بلکه به حرفتان نیز گوش دهد بایستی حواستان به گفتگوها باشد: با هم گفتگو کنید نه جر و بحث. مسائل جزئی را بیش از اندازه بزرگ نکنید. بر سر هر موضوع ایرادگیر نباشید تا جای بحث برای موضوعات مهم‌تر باقی بماند. انتظار نداشته باشید نوجوان شما همچون یک فرد سن بالا و جاافتاده فکر و رفتار کند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
••• 🌱چند نکته روانشناسی: - اگر کسی ظاهرا سرد و بی احساس هست، ممکنه وجودش سراسر احساس باشه ولی میترسه احساساتش دوباره بهش ضربه بزنه. - اگر کسی احساساتش رو زیاد بروز نمیده، بی احساس یا مرموز نیست، شاید فقط روزی زیاد اعتماد کرده و ازش ضربه خورده. - اگر کسی مدت ها بهت پیام نمیده، لزوما به این معنی نیست که فراموشت کرده. شاید روزهای سختی رو تنهایی برای مبارزه با حال بدش میگذرونه و نمیخواد حال بقیه رو هم بد کنه. - اگر کسی همیشه کارهاش رو به تعویق میندازه لزوما به معنای تنبلی نیست، شاید داره روزهای زیادی از افسردگی رنج میبره و تو ازش بی خبری. - اگه کسی زود رنج و حساس هست شاید به محبت و حمایت بیشتری در زندگی نیاز داره. - اگه کسی همیشه به نظر میاد حالش خوبه و درحال خندیدن و شوخی هست، شاید از درون حالش خیلی بد باشه و درداشو پشت لبخندش مخفی کرده باشه. چون آدم بدون مشکل و درد تقریبا وجود نداره! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
18.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ بیست‌های خطرناک! 🎙 : ⛔️ اگر همه نمرات دانش‌آموزی بیست باشد خطرناک است. این یعنی دارد به او فشار می‌آید و تو متوجه نیستی. این فشار بالاخره از جایی بیرون خواهد زد. ⛔️ فرزند ما هر توانایی‌ای که داشته باشد در این سیستم ارزشی ندارد و فقط به او می‌گویند نمره ریاضی تو چند است.❌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸از خدا پرسید: «خوشبختی را کجا می‌توان یافت؟» خدا گفت: «آن را در خواسته‌هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم.» با خود فکر کرد: «اگر خانه‌ای بزرگ داشتم بی‌گمان خوشبخت بودم.» خداوند به او داد. «اگر پول فراوان داشتم یقیناً خوشبخت‌ترین مردم بودم.» خداوند به او داد. اگر... اگر... و اگر... اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود. از خدا پرسید: «حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم.» خداوند گفت: «باز هم بخواه.» گفت: «چه بخواهم؟ هر آنچه را که هست دارم.» خدا گفت: «بخواه که دوست بداری، بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی.» او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می‌نشیند و نگاه‌های سرشار از سپاس به او لذت می‌بخشد. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا خوشبختی اینجاست؛ در نگاه و لبخند دیگران.» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
طلاق معنایش این نیست که خوب است بلکه معنایش این است روزی به من و شما گفتند که اگر پای تو را قطع نکنیم به خاطر این بیماری خواهید مُرد قطعا حاضر می‌شویم که به این بد و خیلی بد تن دربدهیم برای این‌که با مرگ که خیلی خیلی از آن بدتر است همه چیز تمام می‌شود. اما با پای قطع شده هم می توان زندگی کرد. بنابراین جدایی و طلاق همیشه و همیشه بد و آزاردهنده و آسیب زننده است. طلاق گرفتن ،انتخاب میان بد و بدتر است.نه انتخاب بین خوب و درست. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
درد‌دل‌اعضا عقداجباری یک روز غروب میومدم خونه که دیدم زنعمو و دخترعمو ها وعمه هام خونمونن. سلامی دادم و تعجب کردم چی میخوان که با لفظ سلام عروس گلم از زبون زنعموم شصتم خبر دار شد. همونجور عقب عقب برگشتم رفتم بیرون.... در حقیقت قبل عموم اینا یه خانواده پولدار از تهران اومده بودن خواستگاری من. ما شهرستانی بودیم و من فکر میکردم با وجود این خواستگار دیگه لازم به نگرانی نیست و من خوشبخت میشم اما حالا.... اما حالا مطمئن بودم کسی به عمو اینا نه نمیگه خصوصا که حالا پسر عموم توی یه شرکت خوب کار میکرد. ولی من پسره رو دیده بودم صحبت کرده بودیم و قرار بود جواب بدیم. پسر خوشتیپ و تحصیل کرده و من دیپلم و ساده... مامانم زنگ زد گوشیم و مجبور شدم برگردم خونه زنعمو رفته بود اما وقتی خانواده اون پسره که اسمش هم سامان بود زنگ زدند در کمال ناباوری جواب رد دادن و بدون اینکه نظر منو بپرسند به پسرعمو جواب مثبت... روزها کارم گریه بود. کسی هم توجه نمی‌کرد بلکه جهیزیه هم از لج من بدون اینکه منو ببرن میخریدن کم کم روز عقد فرا رسید. و چشممو باز کردم دیدم بالای سرم قند میسابیدن پرسیدن عروس خانم وکیلم بار اول و دوم ونهایتا سوم باز هم جواب ندادم.... با چشم غره پدرم مواجه شدم و بلند گفتم با درخواست واجبار پدر مادرم بله سکوت عجیبی جمع رو گرفته بود پدرم عصبانی بود و چشماش وحشتناک شده بود. صدای مهربون عاقد رو شنیدم که می‌گفت دخترم پدر و مادر هیچ وقت بد بچه شون رو نمی‌خوان... تو الان جوونی بعدا میفهمی که چرا بهت سخت گرفتند ولی به هرحال عقد اجباری جاری نمیشه پسرعموم(جواد) آروم و سربه زیر از صندلی کنارم بلند شد و گفت مهم رضایت دختر عمو هست و آهسته رفت خانوداه عموم خیلی محجبه و با ایمان بودن کسی چیزی نگفت شرمنده نگاه عموم کردم لبخند تلخ اما مهربونی زد و گفت دخترم خوشبخت باشی و با زنعمو و دختر عموهام رفتند... پدرم اومد و دستشو بلند کرد که عاقد گفت نه و دست پدرم و گرفت و رفتند بیرون، عاقد سعی داشت پدرمو آروم کنه. طاقت نگاه های سنگین مادر و بردارم رو نداشتم بلند شدم و آهسته و اشک ریزون رفتم سمت خونمون. مدتی گذشت خانواده سامان که از فامیل های خیلی دور ما بودند شنیدند عقد بهم خورده و مجدد تماس گرفتند ومن خیلی خوشحال با پدرم که مطرح شد مخالفت کرد اما اینبار کوتاه نیومدم و پدرم هم که از اونموقع دلخور بود و سنگین گفت هرجور خودت میدونی میدونم اصرار کنم آبرومون رو مثل سری قبل میبری باشه آرزوی خوشبختی برات میکنم چون دخترمی خدا نکنه یه روز بیاد با چشم اشکی برگردی. باورم نمیشد الکی الکی همه چی جور شد و برای بار دوم سر سفره عقد نشستم و بار سوم با اجازه پدرو مادرم بله رو دادم😊 چند ماه بود عقد بودیم و قرار بود بعد یکسال بریم تهران. توی این دوسه ماه متوجه اخلاقای تند سامان شدم خانواده مذهبی نداشتند و منم مجبور شدم چادرمو به اصرار سامان کنار بذارم. چند باری توسط خواهرای شوهرم تحقیر شدم که شهرستانی و یکم به خودت برس! فهمیدم آواز دهل از دور خوش است. به هر حال با سامان رفتیم تهران و خونه بزرگی رو نشونم داد مثل رویا بود اما بخاطر جهیزیه کمی که گوشه خونه رو هم پر نمی‌کرد بازم سرکوفت خوردم. سامان سیگاری بود اینو بعد ها متوجه شدم با دوستاش می‌رفتند مسافرت‌های خارج اما من اهمیتی براش نداشتم. قانع بودم اما دلم برای فضای گرم خونمون پر میزد. یکبار با سامان توی شهرستان داشتیم خرید میکردیم که پسر عموم روبا یه خانم محجبه توی طلافروشی دیدم. یه آقا هم همراهشون بود جواد خیلی متین و مودب بود و نظر خانم رو می‌پرسید و... کلی دلم شکست ولی سامان خود رأی و مغرور بود. یکروز رفته بودیم تهران برای چیدن جهاز. مادرم بنده خدا کلی کار کرد وذوق میکرد متوجه شدم تلفن سامان زنگ خورد با لحن بچگانه ای باتلفن صحبت میکرد! من تظاهر کردم نشنیدم اما یهو خداحافظی کرد و رفت من سریع پشت سرش راه افتادم و دیدم رفت داخل کافی شاپ سر کوچه. یه دختر خیلی زیبا هم رو به روش نشسته بود. طاقت نیوردم رفتم داخل ومحکم کوبیدم روی میز سامان پرسید اینجا چه غلطی میکنی؟! گفتم معرفی نمیکنی؟ دختره گفت چی میگی خانم شما کی هستی گفتم تو خفه شو و سیلی محکمی که به صورتم خورد از طرف سامان. بعدها متوجه شدم این خانم از پولدارترین دخترای تهران و منبع درآمدی برای سامان بود که من خراب کردم! با چشمای اشکی برگشتم خونه پدرم پدرم اصلا به روم نیورد گفت دخترم به خونه خودت خوش اومدی مدتها گذشت تا تونستم به حالت اول برگردم مجدد چادر سر کردم و به خدا نزدیک شدم حالم خوب شده بود اما فکر میکردم اتفاقایی که برام افتاد همش آه جواد بوده...یکسال گذشت عروسی دختر عموم بودخانواده عموم باز هم با من مهربون بودندجواد رو دیدم که آروم سلام داد و من بعد جواب سلام ازدواج خودش و خواهرش تبریک گفتم با تعجب گفت من؟! گفتم خودم پارسال در طلا فروشی دیدم گف
ت اون همسر دوستم بود به خاطر مشکل مالی نمیتونستند طلا بخرن من سرویسی که پارسال خریده بودم برات رو فرختم اونها دوتا حلقه خریدن و با باقی پولش یه خونه نقلی کرایه کردند.راستش خوشحال شدم فکر میکنم جواد هم فهمید چون گفت دختر عمو اجازه میدید اینبار با رضایت خودت بیایم خواستگاری؟! پنج سال گذشته و ما توی یه خونه نقلی اما گرم شادیم من فهمیدم زندگی هایی که رنگ خدا نداره آرامش نداره من توی اون چند وقت شاید آسایش داشتم اما رنگ آرامش رو ندیده بودم. خدا توی تک تک لحظاتمون هست و ماهرسال نذری میدیم و به نیازمندا کمک میکنیم یه دختر کوچولو هم داریم😍 خدایا شکرت "و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا" و بر خدا توکل کن و همین بس که خدا نگهبان توست ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
قرار نيست که ما با بستن چشم خود بر روي نقايص و كاستي ها از واقعيات اطرافمان غافل شويم و به ورطه خوش خيالي بيفتيم، بلكه مي خواهيم ضمن ديدن واقعياتِ گاها تلخ، قدرت چاره جویی خود را بالا برده و از امكانات موجود حد اكثر استفاده را به بريم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
✍همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد، کسانی را که دوست داری همیشه در کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه داری! 👤گابریل گارسیا مارکز ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405
✍نگران اين نباش كه زندگی‌ات زير و رو شود. از كجا معلوم زيرِ زندگی‌ات بهتر از رويش نباشد. 📕 ملت عشق 👤اليف شافاک ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g پذیرش تبلیغات @hosyn405