فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم
صبحت بخیر و خوشی
🕊 سلام بر تو،
در لحظه لحظههای شب فراق و در دمادم روزگار ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
یادت باشه، اول امام زمان تو رو یاد میکنه
بعد تو یادِ امام زمان میفتی... 🌼
صوت قرائت #دعای_عهد
صبر و بردباری او در مقابل مشکلات و ناملایمات، بسیار زیاد بود. به نحوی که در شدیدترین ناراحتی ها و مشکلات و پیشامد های ناگوار، هیچگاه از خود عصبانیت نشان نمی داد بلکه دیگران را نیز دعوت به آرامش می کرد و با توکلی که به خدا داشت، هیچوقت ناامیدی و یاس به خود راه نمی داد.
#شهید
#علی_اکبر_بادپا
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا باید چکار کرد❗️😔
🌤 چقدر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در زندگی ما حضور داره
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد #رائفی_پور
اگه دیدی قسی القلبی
باید دعا کنی...
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
38.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #حرف_خاص
※ خدا #ماه_رجب را حرام اعلام کرده !
حرام یعنی فقط من باشم و تو ...
بی حضور هیچکس / بی فکر هیچ کس!
※ موضع ما امّـــــا ....
#استاد_شجاعی
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سلاحهای جنگی پس از ظهور امام زمان"عج" چگونه است⁉️
♻️آیت الله نخودکی"ره"
👈حتما گوش بدین (فوق العاده )👌
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
اشنایی کودکان با امام زمان.mp3
925.2K
پیشنهادهایی پیرامون آشنایی اولیه کودکان با امام زمان عجل الله :
⭕️ابراهیم_افشاری
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه پیامبر😍
معجزهای که تابحال نشنیده اید؟😍😍
من به شخصه ذوق کردم که شیعه امیرالمومنین امام علی علیهالسلام هستم❤️❤️
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
زنگ ورزش"
این گلها تا مجبورمون نکنن باهاشون هم بازی بشیم ول کن نیستن"
سند ۲۰۳۰ و به انحراف کشیدن نوگلهای بهشتی کشورمون تنها زمانی قابل اجراست که تربیت آنها رها و زمینهی تفکر سازی آنان شکل داده نشود"
#زمینه_سازیم_تاظهـــــــور
12_mojtaba_ramezani-(vafate_hazrate_zaynab-03-95)_(www.rasekhoon.net).mp3
7.13M
🕯🥀🍂
🥀
🌴 چقدر دلگیره خدایی امشب
🌴 چشاش داره میبنده زینب
🎙 مجتبی رمضانی
#وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وفات عمه سادات زینب کبری (س)
دوستان امشب رو از دست ندین
کم نخواین ...
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست .
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔴 خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهید
🔵 شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند:
🌕 در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود:
⚫️ به شیعیان و دوستان بگویید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند.
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
#راهنمای_سعادت پارت30 (دقایقی بعد) با حس خیسی صورتم چشام رو باز کردم همه دورم رو گرفته بودن و خانم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#پارت_هدیه
#راهنمای_سعادت💖
پارت31
همینطور که نشسته بودم از خستگی خوابم برد.
با برخورد دستی به شونهام چشام رو باز کردم!
فرشته خانوم یا همون خانم حقی بود که بیدارم کرده بود.
مثل همیشه انتظار داشتم وقتی میخوابم اون شهید بیاد پیشم و باهاش کمی درد و دل کنم تا آروم بشم اما مثل اینکه ایندفعه نیومد!
خیلی ناراحت بودم!
فرشته خانوم که ناراحتیم رو دید فکر کرد به خاطر اینه که از خواب بیدارم کرده من ناراحت شدم پس به همین خاطر گفت:
- شرمنده دخترم اما داشتن اذان رو میگفتن دلم نمیومد بیدارت کنما اما گفتم درست نیست نمازت قضا شه واسه همین بیدارت کردم.
لبخندی زدم و گفتم:
- این چه حرفیه دشمنتون شرمنده، خیلی کار خوبی کردین اگه نمازم قضا میشد شرمنده خدا میشدم.
منو در آغوش کشید و گفت:
- تو ثابت شده ای دخترم، انشاءالله که هیچوقت شرمنده خدا نشی!
با کمکش بلند شدم و به سمت وضو خانه حرکت کردیم وضو گرفتیم و رفتیم مسجد تا به نماز جماعت برسیم.
نمازم رو که خوندم حس بهتری پیدا کرده بودم.
با فرشته خانوم از مسجد اومدیم بیرون و به سمت محل اقامتمون رفتیم تا نهار بخوریم و کمی استراحت کنیم.
خلاصه نهار رو خوردیم و همه رفتن که استراحت کنن منم کمی چشام رو روی هم گذاشتم تا از خستگی هام کم بشه اما خواب نرفتم.
(چند ساعت بعد)
خورشید داشت غروب میکرد منم دوست داشتم برم بیرون و کمی اطراف رو بگردم.
اما فرشته خانوم هم خواب بود و دلم نیومد بیدارش کنم اما مطمئن بودم وقتی بیدار میشد نگران میشد که من چرا نیستم پس توی یه تکه کوچک کاغذ واسش نوشتم که من میرم اطراف رو بگردم نگران نباشید زود برمیگردم
و از محل اقامتمون زدم بیرون..!
همه خواب بودن پس آروم حرکت میکردم عصا رو آروم زمین میزاشتم تا صداش کسی رو بیدار نکنه.
اومدم بیرون و اطراف رو نگاه کردم.
دوست داشتم کمی از اینجا دور بشم جایی که هیچکسی نباشه و من از ته دلم فریاد بزنم و قلب آشفتهام رو آروم کنم.
لنگان لنگان حرکت میکردم خودمم نمیدونستم کجا میرم قرار نبود دیر برگردم اما جواب قلب نا آرومم رو چی میدادم؟!
راستش میخواستم برم یه جایی که خودم تنها باشم چون فقط وقتایی که تنهام و نا امیدم اون شهید میاد پیشم و من چقدر از وجودش آرامش میگرفتم.
نکنه دیگه به خوابم نیاد!
نکنه دیگه سراغی ازم نگیره!
نکنه دیگه توی تنهاییم و بدبختیام سراغم نیاد!
اشکم مثل همیشه سرازیر شد.
حتی یک روز وجود نداشت که من گریه نکرده و باشم و اشک نریخته باشم!
با هر قطره اشک قلبم بیشتر فشرده میشد!
با فشرده شدن قلبم یاد حرفای دکتر افتادم که گفت ناراحتی قلبی دارم!
فکر کنم همین روزا باشه که منم آسمونی بشم و برم پیش مامان و بابام!
نویسنده: فاطمه سادات
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#راهنمای_سعادت💖
پارت32
فکر کنم همین روزا باشه که برم پیش مامان و بابام!
رفتم و رفتم تا به یه جایی رسیدم که هیچکس نبود فقط خاک بود و بس!
خورشید غروب کرده بود و هوا رو به تاریکی میرفت.
به سختی رو زمین خاکی نشستم چادریام که سرم بود کلا خاکی شد سرم رو روی زانوهام گذاشتم و به خودم جمع شدم اشک میریختم و با خودم مثل دیوونه ها حرف میزدم هوا هم کلا تاریک شده بود و اون تاریکی تلنگری بود برای ترسیدن و بیشتر اشک ریختن!
قلبم یکدفعه تیر کشید!
نمیتونستم تکون بخورم، حتی اشکم توی چشام خشک شد!
اولین بار بود این حجم از درد رو متحمل میشدم!
خیلی درد میکرد حتی بیشتر از همیشه!
تکون میخوردم دردش بیشتر میشد.
فقط با دستوری که سیستم عصبی بدنم بهم میداد تکون نمیخوردم که قلبم بیشتر درد بگیره به عبارتی سرجام و به همون حالت خشک شده بودم هر لحظه هم بیشتر درد میکشیدم!
یکدفعه نمیدونم چیشد که همه جا تاریک شد و من بیهوش شدم!
(از زبان امیرعلی)
داشتم دور و ور محل اقامت هارو با ماشینی که خودِ بسیج در اختیارم گذاشته بود دور میزدم که مامان فرشته هراسون به سمتم اومد و دستپاچه گفت:
- نیلا نیستش تو ندیدیش؟!
با تعجب گفتم:
- نه ندیدم مگه کجاست؟
مامان یه کاغذ نشونم داد و گفت:
- اینو قبل از غروب برای من گذاشته و رفته بیرون که به قول خودش زود هم برگرده اما تا الان حتما باید برمیگشت نگرانش شدم خیلی طولش داره.
لطفا برو این اطراف دنبالش بگرد!
نه، نه وایسا منم باهات میام.
راستش طوری که مامان صحبت میکرد به منم استرس وارد کرد!
سوار شد و باهام راه افتادیم.
شلمچه هم شب سرد میشه درست برعکس ظهر!
یعنی الان کجاست؟!
مامان استرس و نگرانیش رو به منم وارد کرده بود!
خیلی تاریک بود ماهم تقریبا از محل اقامتمون دور شده بودیم یعنی ممکن بود پیاده اونم با اون پای شکسته تا اینجا اومده باشه؟
مامان با نگرانی و دقیق اطراف رو نگاه میکرد منم دور و اطراف رو نگاه میکردم که یکدفعه از آینه بغل ماشین متوجه چیزی شدم!
#راهنمای_سعادت💖
پارت33
(از زبان امیرعلی)
یکدفعه از آینه بغل ماشین متوجه چیزی شدم.
انگاری یکی جمع شده بود و البته هیچ تکونی هم نمیخورد راستش خیلی نگران شدم!
من هیچوقت برای یه دختر جز خواهرم و مادرم نگران نشده بودم و برام عجیب بود البته اینا همش کار شیطون بود که منو وادار به فکر کردن راجب نامحرم میکرد یکی مثل من که خیلی اعدام میشد اصلا نباید به دختر نامحرمی فکر میکردم.
افکارم رو کنار زدم که انگار مامانم متوجه اون دختر شد و با نگرانی از ماشین پیاده شد!
منم پیاده شدم و فقط نظاره گر بودم
کار دیگه ای از دستم بر نمیومد!
مامان نزدیکش شد و تکونش داد اما هیچ حرکتی نکرد مامان بار دوم محکم تر تکونش داد که نزدیک بود بیوفته اما زود گرفتش و همین که مامان با دست گرفتش ما با چشای بستهی نیلا خانوم مواجه شدیم!
کلی هم عرق کرده بود توی این سرما!
مامان نگران و دستپاچه و البته لنگ لنگان نیلا رو به سمت ماشین برد و سوارش کرد!
منم تا اون لحظه توی بهت بودم چیزی نمیگفتم اما با این حرفش به خودم اومدم.
گفت:
- امیرعلی زودباش بیا دیگه این دختر از از دستمون میره!
زود سوار شدم و حرکت کردیم.
توی اون تاریکی من از کجا بیمارستان پیدا میکردم؟
تصمیم گرفتم به محمد زنگ بزنم اون خیلی با شلمچه آشنایی داره.
شمارش رو گرفتم که با بوق سوم جواب داد:
- سلام داداش، کجایی؟ تو اقامتگاه نیستی؟!
- سلام محمد، بعدا همه چی رو برات توضیح میدم تو الان یه بیمارستان این نزدیکیا به من معرفی کن.
محمد کمی فکر کرد و گفت:
- یه بیمارستان صحرایی چند کیلومتری اینجا هست که اگه با سرعت بری زود میرسی.
اما بیمارستان این موقع برای کیه؟!
گفتم:
- برای نیلا خانومه حالشون خیلی بده بیهوش افتادن خیلی هم عرق کردن.
دمت گرم داداش برای بیمارستان ممنون!
محمد انگاری نگران شد اما سعی در کنترل خودش داشت گفت:
- وظیفه بود داداش، کاری داشتی درخدمتم، رسیدی بیمارستان هم بهم خبر بده.
گفتم:
- چشم، فعلا یاعلی
- خدانگهدار
گوشی رو قطع کردم و با سرعت به سمت بیمارستان رفتم.
نویسنده: فاطمه سادات
🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
#رفع_گرفتاری_ها_و_مشکلات
توسل به حضرت زینب(س) از پر برکت
ترین و پر فیض ترین توسلات است و به
این صورت که 69 روز هر روز 69 مرتبه
صلوات هدیه به حضورشان تقدیم گردد
و بهتر است.
69 تومان انفاق در راه خدا به
نیت حضرت زینب(س) نماید.
کتاب هدیه خدا ص 87
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2