eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
16.5هزار ویدیو
69 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دو دلیل برای این سوال که چرا امیرالمؤمنین دست به شمشیر نبرد؟ چرا نجنگید؟ چرا حضرت زهرا سلام الله پیش قدم شد؟ یک دلیل از زبان حضرت زهرا و دیگری از اميرالمؤمنين علیهماالسلام دلایل دیگری هم دارد که دریک پست همه دلیل‌هارو بصورت نوشتاری بیان خواهم کرد دوستان این شبهه بسیار فراگیر است، حتما این کلیپ رو تا میتونید منتشر کنید https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت دهم: وقتی طبق فرمایش پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله خداوند به رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها
قسمت یازدهم: ایام فاطمیه یعنی زمانی که درهای اسمان گشوده شده تا درخواست بندگان بالا برود. یعنی حضرت زهرا علیهالسلام بر عرش الهی با ید بیضایی خود اماده اند تا ما امر فرج را درخواست کنیم و امضا فرمایند... که اگر ما بطور جمعی و فراگیر، از ته دل و اعماق وجود ظهور را درخواست کنیم و ایشان هم امضا بفرمایند، قطعا خداوند هم راضی خواهد شد. زیرا رضایت خدا به رضای فاطمه است. قدر و منزلت حضرت زهرا سلام الله علیها برای هیچکس قابل درک نیست. چنان منزلتی که امام عصر ارواحنافداه می فرمایند دختر رسول خدا علیهماالسلام برای من اسوه و الگو هستند. یعنی در امور مختلف به ان حضرت اقتدا می کنند. پیامبر اکرم صلی الله و علیه واله پرچمی داشتند که در هر جنگی گشوده می شد پیروزی انان قطعی بود این پرچم اکنون نزد امام عصر ارواحنافداست.وقتی پرسیدند چه رازی در این پرچم نهفته است که هرگاه گشوده می شود موجب پیروزی است، فرمود تکه ای از مقنعه فاطمه علیهالسلام در ان به کار رفته.‌‌.‌. در ایام شهادت چنین شخصیت والایی قرار داریم این ایام بهترین ایام استغاثه به درگاه الهی است. پس فرصت را مغتنم شمرده و با استغاثه و عجز و لابه فرج امام زمانمان را از خداوند درخواست می کنیم، و از حضرت زهرا سلام الله علیها می خواهیم که از غفلت و کوتاهی ما در حق مولایمان چشم پوشی کرده، ما را عفو بفرمایند و به ظهور امام زمانمان راضی شوند و این میسر نیست مگر انکه همه یکدل و بطور جمعی در این ایام استغاثه داشته باشیم‌. انشالله ادامه دارد
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت یازدهم: ایام فاطمیه یعنی زمانی که درهای اسمان گشوده شده تا درخواست بندگان بالا برود. یعنی حضرت
قسمت دوازدهم حضرت زهرا سلام الله علیها سری از اسرار الهی است. قدر و منزلت ایشان برای هیچکس اشکار نشده... فقط همین که رضایت خداوند در رضای حضرت زهرا علیهالسلام است نشانه مقام عجیب و غیرقابل وصف ایشان است. ای کاش فرصتی بود که از مناقب ان حضرت سخن می گفتیم اما مجال کم است و فرصت را باید برای استغاثه مغتنم شمرد چون می دانیم که توسل به ان حضرت اکسیر اعظم است و اگر دست به دامان ایشان شویم و ان حضرت راضی شوند خداوند وعده اش را محقق می کند. پس تلاش کنیم که در سوم جمادی الثانی بزرگترین استغاثه را برگزار کنیم چه در قالب پیاده روی و یا در قالب مجلس استغاثه... تنها برای مطالبه ظهور از حضرت مادر.... نکته مهم 👇 اینکه نیت و قصد ما از درخواست ظهور چیست بسیار در استجابت دعا موثر است. همانطور که عرض کردم اگر بخاطر ما باشد و ترحم به شیعیان که ما جایگاهی نداریم چون به امام معصوم خود پشت کردیم. از او غافل شدیم و در طوفان بلایا تنها رهایش کردیم. خداوند چه رضایتی از ما دارد و چه ترحمی به حال ما می کند‌‌. اما انچه مهم است ادای حق امام است. مطالبه حق ضایع شده امام عجل الله و بازگشت حق حکومت جهانی و فرصت برقراری عدل الهی در جهان توسط ان حضرت این درخواستی است که باید از خداوند داشته باشیم و برای رهایی ایشان از زندان غیبت دعا کنیم. این درخواستی است که وظیفه هر شیعه منتظری است و دعاییست که مورد توجه خداوند قرار می گیرد. پس اگر اینگونه دعا کنیم و با وساطت حضرت مادر انشالله به اجابت می رسد. چنانچه امام عصر ارواحنافداه نیز در توقیع خود به شیخ مفید به این موضوع اشاره دارند و این حقیقت را توصیه می فرمایند. متن حدیث اینچنین است: اگر شیعیان ما (که خداوند توفیق طاعتشان دهد) در راه ایفای عهدی که بر دوش دارند، هم‌دل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی‌افتاد، و خیلی زود به سعادت دیدار ما نائل می شدند. احتجاج. ج۲‌ ص ۶۰۰ بنابراین انچه مهم است وفای به عهدی است که با امام خود بستیم و ان چیزی نیست جز یاری ان حضرت برای رسیدن به حق امامت و حاکمیت خویش که ان را ریشه یابی می کنیم. اصل و ریشه این عهد برمی گردد به غدیر خم و عهدی که پیامبر صلی الله علیه و اله از شیعبان حاضر گرفتند و اتمام حجت کردند که این عهد بر همه مسلمین است تا روز قیامت.... و فرمایش امام عصر ارواحنافداه یاداوری و تذکر همین عهد و پیمان است. در ادامه به عهدی که در غدیر بستیم می پردازیم و اما استغاثه سوم جمادی الثانی وفای به همین عهد است...‌ ادامه دارد
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت دوازدهم حضرت زهرا سلام الله علیها سری از اسرار الهی است. قدر و منزلت ایشان برای هیچکس اشکار نش
قسمت سیزدهم : ارتباط عهد غدیر و یاری امام زمان عجل الله فرق ما با منکرین غدیر (غیر شیعیان ) انچه در الویت اول اهمیت قرار دارد این است که هدف ما از درخواست ظهور و استغاثه ظهورخواهی چیست و باید چه باشد که خداوند دعا را اجابت کند. این موضوع برمی گردد به تجدید عهد ما با مولای خود بخصوص عهدی که در غدیر بسته ایم. یکی از مهم ترین اعتقادات ما مسلمانان اینست که برای خداوند و ۱۴ معصوم نسبت به خود باید اولویت قائل شویم ؛ اصلا اگر غیر از این باشد مسلمان محسوب نمی شویم ؛ یعنی اگر تسلیم آنها نباشیم مُسلِم نیستیم ؛ جزو اعتقادات ماست که ... النبی اولی بالمومنین من انفسهم....( بخشی از آیه ۶ سوره احزاب) یعنی در هر مسئله ای آنچه آن ها نظر داده اند؛ آن نظر را باید بر تشخیص خود ترجیح دهیم؛ خود را تحت الشعاع نظر و خواست آن ها قرار دهیم ؛ اصلا راه و مسیر بالندگی انسان همین است ؛ هرچند این موضوع برای ما معتقدین و منتظرین نیاز به اثبات ندارد ولی اگر نیم نگاهی به افرادی در دنیا بیندازیم که تصمیم گرفته اند نظر خود را بر آنچه خدا برایشان خواسته ترجیح دهند به لزوم آنچه خداوند در آیه ۶ سوره احزاب فرموده بیشتر یقین می کنیم؛ این افراد به خود حق می دهند هر عملی را بخاطر امیال نفسانی شان تا حد قانون اجتماعی تصویب کنند ، تبلیغش را بکنند و از آن دفاع نمایند. اکنون روی سخن با خود ماست؛ می دانیم گروهی از مسلمانان از بعد از شهادت پیامبر؛ صلی الله علیه و آله؛ متاسفانه بنوعی در همین مسیر گام برداشتند! یعنی تشخیص خود در مورد زمامداری و جانشینی پیامبر را بر تشخیص خدا ترجیح دادند در حالی که خداوند اختیار تعیین جانشینان پیامبر را خود بعهده گرفته بود ؛ خداوند در آیه ۶۸ سوره ی قصص می فرماید : وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ[ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ] ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺰﻳﻨﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ ; ﻣﻨﺰّﻩ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ -- در تفسیر البرهان جلد ۳ صفحه۲۳۴ چند حدیث در مورد انحصاری بودن تعیین جانشین پیامبر برای خداوند آمده است. عده ای با تشکیل سقیفه؛ تا امروز مسیر تعیین شده ای که در غدیر اعلام شد را نرفتند ؛ ای وای ؛ نه تنها نرفتند که با تمام توان با ما که معتقد به آنچه خداوند توسط پیامبر در غدیر اعلام فرموده بود مخالفت نمودند!!! اصلی ترین تفاوت شیعیان با منکرین غدیر ( غیر شیعیان) اینست که ما اولویت خدا و پیامبر را در تعیین جانشینان پیامبر پذیرفته ایم. اگر واقعا از ته قلب پذیرفته ایم پس باید در یاری ان ها اماده باشیم ادامه دارد...‌ -------------------------------------
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت سیزدهم : ارتباط عهد غدیر و یاری امام زمان عجل الله فرق ما با منکرین غدیر (غیر شیعیان ) انچه
قسمت چهاردهم : ارتباط وفای به عهد غدیر با ظهور بی وفائی ادامه یافت! میدانیم که پیامبر اکرم ، صلی الله علیه و آله، در اوایل خطبه ی غدیر با طرح این سوال مهم : چه کسی بر شما اولی بالتصرف است (معنای آیه ۶ سوره ی احزاب) از همگان به اولویت خدا و پیامبر در انتخاب جانشین خود اقرار گرفتند.( همان که بعد از ایشان به چالش کشیده شد) نیز میدانیم عموم حاضرین در غدیر علیرغم اقرار بر اولویت خدا و پیامبر در تعیین جانشین و دادن بیعت بر امامت و حاکمیت ائمه پس از ایشان بر وفای به بیعتشان نماندند؛ یعنی هم هنگام تشکیل سقیفه و هم بعدا درطول حاکمیت هر خلیفه ای کاری که لازم بود برای عملی کردن بیعت غدیر انجام دهند؛ انجام ندادند (حاکم نشدن ائمه برایشان آنچنان مهم نبود که عملا دست به حرکتی مطابق بیعتی که بر عهده شان بود بزنند) می دانیم که تذکرات مکرّر امیرالمومنین و فاطمه زهرا علیهما السلام به مهاجرین و انصار مبنی بر عمل به بیعت غدیر هم موثر نیفتاد با اینکه پیامبر در غدیر از آنها ؛ هم اقرار زبانی و هم بیعت عملی بر جانشینی امیرالمومنین گرفته بودند و بر وفای بر این بیعت با تکیه بر آیه ۱۰ سوره فتح تعهد گرفته بودند. عهد و بیعت غدیر تعیین تکلیف مردم بود که پس از پیامبر بدنبال امامت ائمه باشند یعنی آنها را در همان جایگاه حکومت بر جامعه که پیامبر داشتند بپذیرند که متاسفانه درباره ی هیچیک از ائمه عملی نکردند. بی وفائی به عهد غدیر که از بعد از شهادت پیغمبر شروع شده بود در زمان زندگی هریک از ائمه ادامه یافت (فی الهادین بعدالهادین) و سرنوشت بشر همین شد که می بینید. 👈اکنون ما در وفای به این عهد در مناسبت های مذهبی و بخصوص در سوم جمادی الثانی با توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها استغاثه می کنیم تا بگوییم ما در یاری امام زمانمان وفاداریم و ظهور ان حضرت را تنها برای رسیدن ایشان به حقی که پیامبر صلی الله علیه و اله در غدیر اعلام کردند درخواست می کنیم و این از مقدس ترین شعائر الهی است. ادامه دارد....
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
قسمت چهاردهم : ارتباط وفای به عهد غدیر با ظهور بی وفائی ادامه یافت! میدانیم که پیامبر اکرم ، صلی
قسمت پانزدهم : ارتباط وفای به عهد غدیر با یاری امام زمان عجل الله و استغاثه ظهورخواهی تکرار قابل تامل آیه ای از قرآن پیغمبر اکرم ؛ صلی الله علیه و آله هنگام ایراد خطبه ی غدیر برای استحکام سخنانشان بطور مکرر از آیات قرآن استفاده کردند ؛ آیاتی از کلام وحی را پشتیبان مطالب کلیدی سخنانشان قرار دادند ؛ یعنی عمده ی مطالبشان را به اتکاء قرآن بیان کردند؛ به تعبیر دیگر برای اثبات عموم مطالبشان از قرآن خرج کردند دلیل و شاهد آوردند؛ ایشان در طول خطبه؛ هم سوره ها ی کامل (حمد و عصر) را بعنوان دلیل فرمایشاتشان قرائت کردند و هم آیات متعددی از سوره های مختلف قرائت فرمودند و جز در دو مورد زیر از آیات تکراری استفاده نفرمودند : ۱- جهت توجیه توقف شان در جحفه و ایراد خطبه که جبرئیل دستورش را از طرف خدا آورده بود آیه تبلیغ را در دو جای خطبه قرائت فرمودند ۲ - وقتی لزوم بیعت و وفای به آن را نسبت به ائمه دوازده گانه بیان می فرمودند آیه ۱۰ سوره ی فتح را دوبار تکرار فرمودند ؛ یکبار وقتی لزوم بیعت و وفای به آن را نسبت به امیرالمومنین می فرمودند و یکبار وقتی لزوم بیعت و وفای به آن را نسبت به همه ائمه می فرمودند. (آیه ۱۰ سوره فتح : إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ ، ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻰ  ﻛﻨﻨﺪ ; ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻗﺪﺭﺗﻬﺎﺳﺖ . ﭘﺲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ بیعت شکنی میکند ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ بیعت را ﻣﻰ ﺷﻜﻨﺪ ، ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ بیعتی که ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻓﺎ ﻛﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ  ﺩﻫﺪ.) نیاز به اثبات نیست که چنانچه مسلمانان به بیعت غدیر وفادار بودند تمامی ائمه در جایگاهی که در غدیر برایشان تعیین شده بود قرار می گرفتند و نکته ی مهم در تکرار قرائت این آیه فهماندن لزوم وفای به عهد غدیر برای تک تک ائمه است ( نه تنها لازم بود بعد از پیامبر مسلمانان در مورد امیرالمومنین به عهد و بیعت غدیر وفا کنند بلکه مردمِ هر دوره لازم بود بر وفای بر عهد غدیر نسبت به یک یک ائمه بایستند و بی وفائی نکنند.) وفای به عهد غدیر نسبت به هریک از ائمه و در این زمان نسبت به امام عصرارواحنافداه لازم و واجب است. و در این زمان استغاثه از مهمترین کارهای عملی وفای به عهد با امام حاضر است زیرا با این حرکت ما در عمل و شفاف و علنی اعلام می کنیم که درخواست ظهور ان حضرت را داریم و در یاری ایشان اماده ایم. هیچ چیز به اندازه پیاده روی ظهورخواهی و استغاثه نمی تواند بیانگر این حقیقت باشد. لذا در سوم جمادی الثانی که از خاص ترین ایام سال است در اعلام وفای به عهد خود با امام زمانمان و تجدید بیعت با ان حضرت استغاثه کرده و ظهور ان حضرت را از خداوند مطالبه می کنیم. یک وجه این حرکت این است که اعلام کنیم : خداوندا ما به عهدی که در غدیر با پیامبر خاتم و امیرالمومنین علیهمالسلام در رابطه با یاری امام زمان خود بستیم وفا کردیم و اعلام می کنیم که اماده یاری امام حاضر خود هستیم. این بحث ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۱۱ و ۱۲ امروز نه حلقه‌ای خواهد بود، نه مهریه‌ای، نه دسته گلی، نه ماشین عروسی و نه لباس عروسی! جایی شنیده بود خون آشام‌ها لباس عروسشان سیاه است... خدایا! من خون چه کسی را نوشیده‌ام که سیاهی دامن‌گیرم شده؟! به دنبال پاهای پدر میرفت ، و ذهنش را مشغول میکرد. به تمام چیزهایی که روزی بی‌تفاوت از آنها میگذشت، با دقت فکر میکرد. نگاهش را خیره کفشهای پدر کرد ، که نبیند جز سیاهی‌ها را! میدانست تمام این اتاق پر از آدم‌های سیاهپوش است. پر از مردان و زنان سیاهپوش.میدانست زن‌ها گریه و نفرین می‌کنندش... رهای بیگناه را مقصر تمام بدی‌های دنیا میکنند! دستی نگاه مات شده‌اش به کفشهای پدر را پاره کرد. دستی که آستین‌های سیاهش با سپیدی پوستش در تضاد بود. دستی که نمیدانست از آن کیست . و چیزی در دلش میخواست بداند این دست چه کسی است که در میان این همه نحسی و سیاهی، قرآنی با آن جلد سپید را مقابلش گرفته است! شاید آیه باشد، که باز هم به موقع به دادش رسیده است! نام آیه، دلش را آرام کرد! دستِ دراز شده هنوز مقابلش بود. قرآن را گرفت... بازش نکرد، با خدا قهر نبود آخر آیه یادش داده بود قهر با خدا معنا ندارد؛ فقط آدمها برای خود است که قهر با خدا را میکنند! قرآن را باز نکرد چون حسی نداشت... تمام ذهنش خالی شده بود. در میان تمامی این سیاهی‌ها چیست که قرآن را به دست من رساندی خدا؟حکمتت چیست که من اینجا نشسته‌ام؟ معنایش را نمیدانم! من سوادم به این چیزها قد نمیدهد. من سوادم به دانستن این تقدیر و حکمت و قسمت نمیرسد! کاش آیه بود و برایش از امید حرف میزد! مثل روزهایی که گذشت! مثل تمام روزهایی که آیه بود! راستی آیه کجاست؟ یاد آن روز افتاد:.... آیه وارد اتاق شد: _از دکتر صدر مرخصی گرفتم؛ البته بعد از برگشت دکتر از سمینار! بعد اون تعطیلات، من تا چند وقت بعدش نمیام، دارم میرم قم پیش بابام! آقامونم که باز داره میره سوریه! دل و دماغ اینجا و کار رو ندارم. مراجعام رو هم گفتم بدن به تو، کارتو قبول دارم رها بانو! رها ابرویی بالا انداخت و گفت: _حالا کی گفته من جور تو رو میکشم؟ آیه تابی به گردنش داد: _باید جور بکشی! خل شد پسرم از دست و تو و اون «سایه». سایه اعتراض کرد: _مگه چیکارش کردیم؟ تو بذار اون بچه بشه، اون هنوز جنینه! جنین! همچین دهنشو پر میکنه میگه پسرم که انگار چی هست! آیه چشم غره‌ای به سایه رفت: _با نی‌نی من درست حرف بزنا! بچه‌م شخصیت داره! رها دلش ضعف رفت برای این مادرانه‌های آیه! صدایی رها را از آیه‌اش جدا کرد.دقیقا وسط تمام بدبختی‌هایش فرود آمد. -خانم رها مرادی، فرزند شهاب... گوشهایش را بست! بست تا نشنود صدای نحسی که درد داشت کلامش! دیگر هیچ نشنید. شنیدنش فراتر از توان آدمی بود. -رها! این صدا را در هر حالی میشنید! مگر میشود صدای توبیخگر پدر را نشنود؟ مگر میشود نشنود ناقوسی را که قبل از تمام کتک خوردنهایش میشنید؟ این لحن را خوب میشناخت! باید بله میگفت؟ بله میگفت و تمام میشد؟ بله میگفت و به پایان می رسید؟ بله میگفت و هیچ میشد؟! -بله اجازه نگرفت از پدری که رها را بهای رهایی پسرش کرد. صدای ِکل نیامد... کسی نقل نپاشید... تبریک نگفتند... عسل نبود... حلقه نبود... هیچ نبود! فقط گریه بود و گریه... صدای مادرش را میشنید؛ سر بلند نکرد. سر به زیر بلند شد از جایش. قصد خروج از در را داشت که کسی گفت: _هنوز امضا نکردی که! کجا میری؟ صدا را نمیشناخت؛ حتما یکی از خانواده‌ی مقتول بودند، یکی از خانواده‌ی شوهرش! به سمت میز رفت و خودکار را برداشت و تمام جاهایی را که مرد نشان میداد امضا کرد. خودکار را که زمین گذاشت، دست مردانه ای جلو آمد و آن را برداشت؛ حتما دست شوهرش بود. افکارش را پس زد. صدای پدر را شنید که درباره‌ی آزادی دردانه‌اش حرف میزد. پوزخندی زد و باز قصد بیرون رفتن از آن هوای خفه را داشت که صدایی مانع شد: _کجا خانم؟ کجا سرتو انداختی پایین و داری میری؟ دیگه خونه‌ی بابا نیستی که خودسر باشی مثل اون داداش عوضیت! دنبال من بیا! و مرد جلوتر رفت! صدایش جوان بود. عموی مقتول بود؟ این صدا صدای همسرش بود؟ چشمش به کفشهای سیاه مرد بود و می رفت. مردی با لباسهای سیاه که از نویی برق میزد. لباسهای خودش را در ذهنش مرور کرد... عجب زن و شوهری بودند! لباسهای مستعمل شده ی خودش کجا و لباسهای این مرد کجا! مرد مقابل ماشینی ایستاد و خطاب به رها گفت: _سوار شو! و رها رسوار شد. رام بودن را بلد بود! از کودکی به او آموخته بودند اینگونه باشد؛ فقط آیه بود که به او شخصیت میداد؛ فقط آیه بود که.....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۱۳ و ۱۴ فقط آیه بود که دردها را درمان بود. تمام مسیر به بدبختی‌هایش فکر میکرد. سرد و خالی بود. برای همسری نمیرفت،برای کلفتی میرفت. میرفت که تمام عمر را کنار خانواده‌ای سر کند که لعن و نفرینش میکردند. کنار مردی که نه نامش را میدانست نه قیافه‌اش را دیده بود. دوست نداشت چیزی از او بداند... بیچاره دلش! بیچاره احسان! نام احسان را در ذهنش پس راند؛ نامی که بود برایش! بود برایش! آیه یادش داده بود... " وقتی اسم مردی بیاد روی اسمت، مهم نیست بهش علاقه داری یا نه، مهم اینه که بهش متعهد شدی. " و رها متعهد شده بود ، به مردی که نمیدانست کیست؛ به کسی که برادرش، برادرزاده‌اش را کشته بود. رها خیانتکار نبود، حتی در افکارش! ماشین که ایستاد مرد پیاده شد ، و در را بست؛ منتظر ایستاد. رها در را باز کرد و آهسته بست... بسته نشد، دوباره باز کرد و بست... باز هم بسته نشد. -محکمتر بزن دیگه! در را باز کرد و محکمتر زد. در که بسته شد صدای دزدگیر را نشنید. مرد که راه افتاد، رها به دنبالش وارد خانه شد. خانه دو طبقه و شمالی ساخت، بود. حیاط کوچکی داشت. وارد خانه که شدند مرد مقابلش ایستاد. سرش پایین بود و به مردی که مقابلش بود نگاه نکرد.ایستاد تا بشنود تمام حرفهایی را که میدانست. _از امروز بخور و بخواب خونه‌ی بابات تموم شد. و رها فکر کرد مگر در طول عمرش بخور و بخواب داشته است؟ اصلا مفهومش را نمیدانست. تمام زندگی‌اش کار و درس و کار بوده... _کارای خونه رو انجام میدی، در واقع خدمتکار این خونه‌ای! این چادرم دیگه سر نمیکنی، خوشم نمیاد؛ خانواده‌ی ما این تیپی نیست، ما اعتقادات خودمونو داریم! رها لب باز کرد، آخر آیه گفته بود "همیشه آدم باید به حرف همسرش گوش کنه تا جایی که رو نقض نکنه" +کارا هر چی باشه انجام میدم؛ اما لطفا با کاری نداشته باشید! مرد ساکت بود؛ انگار فکر میکرد: _باشه، به هرحال قرار نیست زیاد از خونه بری بیرون، اونم با من! +من سرکار میرفتم؛ البته تا چند روز پیش، میتونم برم؟ _محل کارت کجا بود؟ +کلینیک صدر. _چه روزایی؟ رها: _همه روزا جز سه‌شنبه و جمعه _باشه اما تمام حقوقتو میدی به من، باید پولشو بدیم به «معصومه»، به هر حال شما شوهرشو ازش گرفتید! خوب بود که قبول کرده بود که سر کار برود وگرنه چگونه این زندگی را تحمل میکرد؟ _چه ساعتی میری؟ رها: _از هشت صبح تا دو بعدازظهر میرم. _پس قبل از رفتن کاراتو انجام بده و ناهار آماده کن. رها: _چشم! _خب چیزایی که لازمه بدونی: اول اینکه من و مادرم اینجا زندگی میکنیم، برادرم و همسرش طبقه‌ی بالا زندگی میکردن که بعد از کاری که برادرت کرد الان زن برادرم خونه‌ی پدرشه، حامله‌ست؛ باید یه بچه رو بی‌پدر بزرگ کنه... مرد ساکت ماند. _متاسفم آقا! -تاسف تو برای من و خانواده‌ام فایده نداره؛ فراموش نکن که به عقد من دراومدی نه برای اینکه زن منی، فقط برای اینکه راهی برای فرار از این خونه نداشته باشی. گاهی صداقت قلب‌های ساده و مهربان را ساده میشکند و رها حس شکستن کرد؛غروری که تازه جوانه زده بود؛ حرفهای دکتر صدر شکست؛ خواهرانه‌های آیه شکست. _بله آقا میدونم. -خوبه، امیدوارم به مشکل برنخوریم! رها: _سعی میکنم کاری نکنم که مشکلی ایجاد بشه. -اینجا رو تمیز کن، دیروز چهلم سینا بود. بعد هم برو بالا رو تمیز کن! به چیزی دست نزن فقط تمیز کن و غذا رو آماده کن! از اتاق کنار آشپزخونه استفاده کن، میتونی همونجا بخوابی. _چشم آقا. مرد رفت تا رها به کارهای همیشگی‌اش برسد، کاری که هر روز در خانه‌ی پدر هم انجام میداد. اتاقش انباری کوچکی بود. کمی وسایل را جابه‌جا کرد تا بتواند جای خوابی برای خود درست کند. لباسهایش را عوض کرد و لباس کار پوشید. همه لباسهایش لباس کار بودند؛ هرگز مهمانی نرفته بود... همیشه در مهمانیها خدمتکاری بیش نبود، خدمتکاری با نام فامیل مرادی! تا شب مشغول کار بود... نهار و شام پخت، خانه را تمیز کرد، ظرفها را شست و جابه‌جا کرد. آخر شب که برای خواب آماده میشد در اتاقش باز شد... فورا روی رختخوابش نشست و روسری‌اش را مرتب کرد. خدا رحم کرد که هنوز روسری‌اش را درنیاورده بود. _خوب از پس کارا براومدی! آهی کشید و ادامه داد: _میدونی من نامزد دارم؟ َرها لب بست... نمیدانست این مرد کیست؛ این حرف ها چه ربطی به او دارد! در ذهنش نامزد پررنگ شد "مثل من" _رویا رو خیلی دوست دارم. در ذهنش نقش زد باز هم "مثل من" _آرزوهای زیادی داشتیم، حتی.... نویسنده؛ سَنیه منصوری
بنام خـــالق بی همتــــــا... ايمان و ترس يك چيز مشترك دارند، هر دو آينده اى كه هنوز اتفاق نيفتاده را باور دارند ایمان وعده پیروزی و موفقیت و امید به تو می‌دهد و از جانب خداست و ترس وعده کمبود و بیماری و تنهایی و... و از جانب شیطان است. انتخاب با ماست که دعوت چه کسی را میپذیریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی ها میگن این چه زندگیه همش غم و غصه علتش اینه👆👆 قرارداد ما با خدا خدا به عهد خودش با ما وفا میکنه ما هم به عهد خودمون وفا میکنیم؟؟؟ نشونه وفا کردن ما به عهد خودمون با خدا این هست که نه ترسی داریم و نه اندوهگین میشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 به رسم ادب روزمان را با سلام بر سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله شروع میکنیم... اَلسلامُ علی الحُــسین و علی علی بن الحُسین وَ عــــلی اُولاد الـحـسین و عَـــلی اصحاب الحسین ✍امام باقر علیه السلام فرمودند: شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید ، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دور می کند. ارزقنا کربلا
خواهد آمد مرهم زخم‌های علی در کوچه‌... امام زمانم بخیر و خوشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم. ‹🕊 قرار_مهدوی ‹🕊عجل علی ظهور
1_1861354433.mp3
8.21M
بی‌حضورت هر چه کردم، زندگی زیبا نشد! اللّهم عجل لولیک الفرج 💔 صوت قرائت قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
به دخترش گفته بود: اگه یه گره بزرگ به کارت افتاد ببر در خونه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تا او گره رو وا کنه ...! اگه هم گره ها و مشکلات کوچیک داشتید ؛ دست به دامن شهدا بشید...! https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا