eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
16.5هزار ویدیو
68 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم. ظهر روز عید غدیر. گفتم علی ناهار بخور. گفت روزه ام! گفتم: روز عروسیت! گفت: نذر داشتم,اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم! گفت: الان دعات مستجابه, من دعا می کنم,امین بگو! دست هامو بردم بالا. گفت : خدایا همان طور که عیدغدیر به دنیا امدم, عید غدیر ازدواج کردم, شهادتم را عید غدیر بذار! گفتم: آمین. از آن به بعد هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم. عید غدیر ۶۶ شهید شد. ☝🏻️ راوی همسر شهید 🌾🌷🌾
34.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین نعمت.... ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
کدام تفکر و کدام مسیر!؟ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودشم علیه خودش حرف میزنه! ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال ۸۸ یادتونه؟ طرفداران میرحسین موسوی پرچم امام حسین(ع) رو در روز عاشورا آتش زدن! ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و حالا همان طرفداران با همان دستبند و شال‌ها و شعارها در ستاد پزشکیان به پا خواستند تا فتنه‌ای دیگر رقم بزنند! ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و عاقبت تکرار کردن... ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔴عکس گویای همه چیز است: خاتمی دوباره تکرار کرد! نتیجه تکرار قبلی: ۱۱ برابر شدن قیمت دلار! ۱۱ برابر شدن قیمت سکه و طلا! افزایش ۷۰۰ درصدی قیمت مسکن! رشد اقتصادی نزدیک به صفر! شکسته شدن رکورد رشد نقدینگی! شکسته شدن کمر بورس! ذلت ایران در دیپلماسی بی‌آبرو کردن مردم با سبد کالا قطعی هرروزه برق شکستن رکورد فاصله طبقاتی فاجعه بنزینی آبان ۹۸ ۴۴۸ هزار میلیارد تومن بدهی به صندوق‌های بازنشستگی!! ۲۷۸ هزار میلیارد تومن تعهدات اوراق بدهی!! ۱۶۲ هزار میلیارد تومن بدهی به ت.اجتماعی!! ۵۳ هزار میلیارد تومن بدهی به بانک مرکزی! و.... ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اگر انتخاب خودتون را هم کردین باز هم این کلیپ دیدن داره😍 ✅واقعا زیبا ، کوتاه و مستند 🎥 کلیپ را ببینید 💎بعد ، انتخاب با شما
🔺 رونمایی از نقاشی حسن روح‌الامین برای عید غدیر 🔺 حسن روح‌الامین نقاش که برای مناسبت‌های مذهبی، نقاشی‌ خلق می‌کند از نقاشی جدید خود برای عید ولایت رونمایی کرد. 🔺 نقاشی دیجیتال «فهذا علی» عنوان جدیدترین نقاشی اوست که به‌شکرانه و مناسبت عید غدیر کشیده شده است. این نقاشی در حرم حضرت علی علیه‌السلام نصب می‌شود. 🔺 سال گذشته هم نقاشی دیجیتال «بعثت در غدیر» حسن روح‌الامین به‌مناسبت عید سعید غدیرخم بر دیوار حرم حضرت علی (ع) رونمایی شد.
تو را چه شده است ابواسحاق⁉️ ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مشهد کار را تمام کرد .. خروش مردم مشهد برای امتداد دولت شهید رییسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ علی‌اکبر رائفی پور با انتشار ویدئویی در حرم حضرت امام علی(ع)، حمایت خود را از دکتر سعید جلیلی اعلام کرد علی اکبر رائفی پور: 🔹جبهه صبح ایران ضمن عرض احترام به همه کاندیداهای عزیز و هوادارنشان و پس از برگزاری جلسات متعدد، ضمن پایبندی به گزینه نهایی جبهه انقلاب در صورت معرفی و اعلام، از آنجا که متاسفانه تا این لحظه این امر صورت نگرفته و از طرفی عملا فرصتی نیز باقی نمانده، حمایت خود را از آقای دکتر سعيد جلیلی اعلام می کند. ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 #قسمت_پنجاه‌ششم _مهیا بیدارشو مهیا چشمانش را باز کرد... اتوبوس خالی بود ف
💠رمـــــان 💠 _کجایی تو مهیا کنار سارا نشست _رفتم وضو بگیرم مریم مُهری به طرفش گرفت _نباید تنها میرفتی اونجا خیلی خلوته _تنها نرفتم با داداشت رفتم نرجس به طرفشان برگشت _با شهاب رفتی؟ _بله مشکلی هست؟ با صدای مکبر سر پا ایستادن مهیا آشنایی با نمازجماعت نداشت و فکر میکرد که با نماز فردا فرقی میکند دوست نداشت جلوی نرجس از مریم بپرسد...زیر چشمی به مریم نگاه میکرد و حرکاتش را تکرار میکرد بعد از نماز سر سفره نشستد... و در کنار بازیگوشی دخترا نهار را صرف کردند...بعد از نهار کنار مزار شهدا رفتند... بعد از خواندن فاتحه به بیرون مسجد رفتن ..به طرف راوی رفتند که داشت صحبت مـیکرد ...همه روی خاک کنار هم نشستند مهیا سرش را روی شانه ی مریم گذاشت 🎙آی شهدا دست ما رو بگیر …بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی تفاوت داره... شرمنده ایم بخدا …همت همت مجنون.... حاجی صدای منو میشنوید... همت همت مجنون... مجنون جان به گوشم... حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر... محاصره تنگ تر شده … اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند...اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم.... ولی انگار دیگه اثری نداره …عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده....، بوی گناه می ده.... همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان....فکر نمیکنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم …. حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه.... ولی کو اخوی گوش شنوا…حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….همش میگیم برادر نگاهت ….کو اونایی که گوش میدن...حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن.... چه برسه به عملش..... حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه.... کمک میخوایم حاجی …….به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند...داری صدا رو…….همت همت مجنون…….حکایت ما الان اینه،ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته،.... کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم.... به شهدا ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم.... ولی بازم امیدمون به خودشونه. یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید... .بخدا پشیمون میشید..شهدا شرمنده... دستمون رو بگیرید مهیا قطره ی اشکی که بر روی گونه اش نشسته بود را پاک کرد..باخود میگفت که این همت کیه که این همه اسمش رو میگن...شانه های مریم میلرزیدن.... سرش را برداشت با بلند کردن سرش چشم هایش با چشم های شهاب گره خوردند چشم های شهاب سرخ شده بودن. شهاب زود چشم هایش را دزدید راوی صحبت هایش را تمام کرد... شهاب فراخوان داد که همه جمع بشن و،او بالای یک بلندی رفت _خواهرا لطفا گوش کنید زیارت همگی قبول باشه ..الان تا ساعت ۴ وقتتون آزاده... ساعت چهار همه باید سوار اتوبوس ها بشن .التماس دعا همه از هم متفرق شدن... مهیا مشغول عکس گرفتن شد ...با دیدن چند قایق در آب که سیم خاردار اطرافش را محاصره کرده به سمتش رفت که با صدای شهاب سرجایش ایستاد _خانم رضایی حواستونو جمع کنید نمیبینید زدن خطر انفجار مین _خب من باید برم یکم جلوتر میخوام عکس بگیرم _نمیشه اصلا مهیا اهمیتی نداد و به راهش ادامه داد شهاب هر چقدر صدایش کرد نایستاد شهاب ناچار بند کیفش را کشید _خانم رضایی لطفا، اونجا خطرناکه _ولی من این عکسارو لازم دارم شهاب استغفرا... زیر لب گفت _باشه دوربینو بدید براتون میگیرم _مین برا من خطر داره برا شما نداره _خانم رضایی لطفا دوربینو بدید مهیا دوربین را به شهاب داد ...شهاب آرام آرام جلو رفت مهیا داد زد _قشنگ عکس بگیرید سید... ‌👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
💠رمـــــان 💠 _کجایی تو مهیا کنار سارا نشست _رفتم وضو بگیرم مریم مُهری به طرفش گرفت _نباید تنها میرفتی اونجا خیلی خلوته _تنها نرفتم با داداشت رفتم نرجس به طرفشان برگشت _با شهاب رفتی؟ _بله مشکلی هست؟ با صدای مکبر سر پا ایستادن مهیا آشنایی با نمازجماعت نداشت و فکر میکرد که با نماز فردا فرقی میکند دوست نداشت جلوی نرجس از مریم بپرسد...زیر چشمی به مریم نگاه میکرد و حرکاتش را تکرار میکرد بعد از نماز سر سفره نشستد... و در کنار بازیگوشی دخترا نهار را صرف کردند...بعد از نهار کنار مزار شهدا رفتند... بعد از خواندن فاتحه به بیرون مسجد رفتن ..به طرف راوی رفتند که داشت صحبت مـیکرد ...همه روی خاک کنار هم نشستند مهیا سرش را روی شانه ی مریم گذاشت 🎙آی شهدا دست ما رو بگیر …بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی تفاوت داره... شرمنده ایم بخدا …همت همت مجنون.... حاجی صدای منو میشنوید... همت همت مجنون... مجنون جان به گوشم... حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر... محاصره تنگ تر شده … اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند...اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم.... ولی انگار دیگه اثری نداره …عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده....، بوی گناه می ده.... همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان....فکر نمیکنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم …. حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه.... ولی کو اخوی گوش شنوا…حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….همش میگیم برادر نگاهت ….کو اونایی که گوش میدن...حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن.... چه برسه به عملش..... حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه.... کمک میخوایم حاجی …….به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند...داری صدا رو…….همت همت مجنون…….حکایت ما الان اینه،ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته،.... کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم.... به شهدا ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم.... ولی بازم امیدمون به خودشونه. یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید... .بخدا پشیمون میشید..شهدا شرمنده... دستمون رو بگیرید مهیا قطره ی اشکی که بر روی گونه اش نشسته بود را پاک کرد..باخود میگفت که این همت کیه که این همه اسمش رو میگن...شانه های مریم میلرزیدن.... سرش را برداشت با بلند کردن سرش چشم هایش با چشم های شهاب گره خوردند چشم های شهاب سرخ شده بودن. شهاب زود چشم هایش را دزدید راوی صحبت هایش را تمام کرد... شهاب فراخوان داد که همه جمع بشن و،او بالای یک بلندی رفت _خواهرا لطفا گوش کنید زیارت همگی قبول باشه ..الان تا ساعت ۴ وقتتون آزاده... ساعت چهار همه باید سوار اتوبوس ها بشن .التماس دعا همه از هم متفرق شدن... مهیا مشغول عکس گرفتن شد ...با دیدن چند قایق در آب که سیم خاردار اطرافش را محاصره کرده به سمتش رفت که با صدای شهاب سرجایش ایستاد _خانم رضایی حواستونو جمع کنید نمیبینید زدن خطر انفجار مین _خب من باید برم یکم جلوتر میخوام عکس بگیرم _نمیشه اصلا مهیا اهمیتی نداد و به راهش ادامه داد شهاب هر چقدر صدایش کرد نایستاد شهاب ناچار بند کیفش را کشید _خانم رضایی لطفا، اونجا خطرناکه _ولی من این عکسارو لازم دارم شهاب استغفرا... زیر لب گفت _باشه دوربینو بدید براتون میگیرم _مین برا من خطر داره برا شما نداره _خانم رضایی لطفا دوربینو بدید مهیا دوربین را به شهاب داد ...شهاب آرام آرام جلو رفت مهیا داد زد _قشنگ عکس بگیرید سید... ‌👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟