او می آیـــد آری.mp3
6.34M
به تمام منتظران این وعده را برسانید
اسبی زین شده
نسیم امیدی وزیده شده
نور بر افق دمیده شده
آقا عزم آمدن کرده..."
منتظران آماده باشید
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
به رسم انتظار
به رسم عاشقی
به رسم یاری
به رسم وفاداری
به رسم هر هفته و هر روز ندای لبیک یا مهــدی(عج) لب به ذکر صـلوات صـلوات صـلوات وا کنیم"
ختم هفتگی هر جمعه ذکر صــلوات و دعای فرج( الهی عظم البلاء) به نیت سـلامتی و تعجل در فرج آقا و مولا صاحب عصر و زمان، امام زمان(عج)"
ارسال تعداد برای ثبت به آی دی زیر↓
@Enghlabym313
اعلام شده"
صـــلوات: ۳۱۳ +۵۰۰ +۳۱۳ +٢٠٠ +۲۰۰ +۵۰۰
دعای فرج: ۱۴ +۵ +۱۴ +۵ +۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آنچه از انجمن حجتیّه نمیدانید!
🔵 انجمن حجتیّه؛ کبریتِ بیخطر
#حجتیه
#انجمن_حجتیه
✌در آسـتانہے ظــهور✌
جملات ناب و زیبای خود را در وصف امام زمان (عج الله تعالی فرج الشریف) بفرستید و به قید قرعه جز برندگ
پروفایل ها رو همه عوض میکنیم...
همین الان...
#ام_المومنین_یاخدیجة_الکبری
زحمتی نداره براتون، خانوم خیلی برامون زحمت کشیده...
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
📸 تصویری از شهید «میلاد حیدری» یکی از مستشاران نظامی سپاه که در حمله جنایتکارانه سحرگاه امروز رژیم ص
♦️کانال خبری الحدث عربستان سعودی:
🔺 هدف از حملات اخیر اسرائیل به دمشق، ضربه زدن به محمولههایی بود که حاوی تراشههایی بودند که برای دقیق سازی موشکها استفاده میشوند، زیرا این مورد از نظر اسرائیل «خط قرمز» محسوب میشوند؛ طبق گزارش این منبع خبری میلاد حیدری، مستشار نظامی سپاه که در این حمله کشته(شهید) شد، مسئول آموزش دقیق سازی موشک ها به پراکسی های ایران بوده است.
مداحی آنلاین - امید خیمه ها - کریمی.mp3
1.09M
یا اباالفضل العباس....😭
#هر وقت آب می نوشی بگو سلام بر حسین ❤️
#این روزها آب می بینی و نمی نوشی آرام و زیر لب به یاد غیور مرد کربلا بگو
سلام بر ابوالفضل (ع) 💚
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
عکس نوشته مهدوی
با ارسال این پست به دیگران در ثوابش شریک باشید
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔غروب دلگیره ....
همیشه جمعه دلتنگه .....
#جمعه
#امام_زمان (عج)
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
#مهدویت_در_قرآن
🔴 بعضی آیات مهدویت در جزء نهم
1️⃣ اعراف : 96 👈🏻 فراوانی نعمت در عصر ظهور
2️⃣ اعراف : 128 👈🏻 وارثان جهان
3️⃣ اعراف : 159 👈🏻 رجعت کنندگان
4️⃣ اعراف : 187 👈🏻 نامشخص بودن زمان ظهور
5️⃣ انفال : 39 👈🏻 پاک شدن جهان از فتنهها در دوران ظهور
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج)
🔵 جزء نهم
🌕 حضرت مهدی، معیار عزم پیامبران
#آیات_مهدوی
#رمضان_مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃کلیپی زیبا در رثای حضرت خدیجه سلام الله علیها،وفات ام فاطمه همسر محبوب رسول خدا تسلیت باد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
✌در آسـتانہے ظــهور✌
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #گامهای_عاشقی💗 قسمت80 ساعت نزدیک ۹ بود همه داخل پذیرایی روی مبل نشسته بودیم سارا هی ب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت81
روی تخت کنار حوض نشستیم
ده دقیقه ای سکوت کردیم
که سعید شروع کرد به حرف زدن
اصلا نمیفهمیدم چی میگه
فکرم فقط به دورو اطرافم بود
و اصلا بهش نگاه نمیکردم
یه ربع یه ریز فک میزد
یه پوفی کشیدم که سکوت کرد
سعید: شما نمیخواین چیزی بگین؟
- نه
سعید : یعنی شما هیچ معیاری واسه ازدواج ندارین؟
- من اینجام که فقط بشنوم نه اینکه حرفی بزنم ،اگه حرفاتون تمام شده بریم داخل
سعید حرفی نزد و بلند شدیم و رفتم وارد خونه شدیم
لیلا خانم گفت: خوب چی شد به نتیجه ای رسیدین ؟
سعید که انگار دلخور بود چیزی نگفت
که مامان گفت : به همین زودی که نمیشه حرفی زد ،بزاریم این دوتا جوون فکراشونو خوب بکنن...
حاج مصطفی هم حرف مامان و تایید کرد و بلاخره بعد از یه مدت بلند شدن و رفتن
منم رفتم سمت اتاقم
مشغول جمع کردن اتاقم شدم
یعنی تا ۱۲ شب فقط داشتم اتاقمو تمیز میکردم
اینقدر خسته بودم که زود بیهوش شدم
با برخورد نور خورشید از گوشه پنجره اتاقم به چشمام بیدار شدم
به ساعت گوشیم نگاه کردم ساعت ۱۱ بود
بلند شدم رفتم دست و صورتمو شستم بعد به سمت آشپز خونه برای خوردن صبحانه رفتم
مامام درحال آشپزی کردن بود
- سلام ،صبح بخیر
مامان چپ چپ نگاهم کرد : الان ظهره خانوووم
- مادر من آدم هر موقع بیدار بشه میشه صبح حالا میخواد بعد ظهر باشه یا ظهر
مامان: چی بگم ولا،هر چی بگم باز تو حرف خودت و میزنی ،برو صبحانه تو بخور
- چشم،امیر و سارا هنوز خوابن؟
مامان: نه ،رفتن خونه سارا ا
- آها
#بانو_فاطمه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#گامهای_عاشقی💗
قسمت82
مشغول صبحانه خوردن شدم که مامان اومد کنارم نشست
از لبخند مرموزانه ای که به لب داشت خندم گرفت
- چیزی شده؟
مامان: نظرت درباره پسر حاج مصطفی چیه؟
به دل من که نشست ،پسر خوبه!
- عع پس مبارکتون باشه..
مامان: کوووووفت،به چشم به پسرم گفتم
- مامان جان من اصلا ازش خوشم نیومد،خیلی پرحرفه،مثل خاله زنک ها یه ریز فک میزد
مامان: این چه طرز حرف زدنه در مورد پسر مردم
- من گفته بودم که قصد ازدواج ندارم ،اصرار شما بود که بیان
مامان: خدا چیکارت کنه آیه ،الان به بابات چی بگم؟
- بگو آیه ازش خوشش نیومد
مامان: این شد دلیل؟
- به قول خودتون بگین به دلش ننشست
مامان : من از دست تو آخر دق میکنم
- خدا نکنه مامان خوشگلم ،دشمنات دق کنن ،من برم یه عالم کار دارم
روز آخر تعطیلات بود و کلی درس رو هم تلمبار شده بود سخت مشغول خوندن بودم
بابا که اومد خونه
از ترس اینکه باز سوال پیچم نکنه از اتاقم بیرون نرفتم
هر موقع که خواب بود ،تن تن میرفتم آشپز خونه یه چیزی میخوردم و دوباره میرفتم داخل اتاقم
صبح زود از خواب بیدار شدم
و لباسامو پوشیدمو کیفمو برداشتم
ازلای در نگاه کردم بابا هنوز داخل خونه بود داشت صبحانه شو میخورد
منتظر شدم که بابا بره تا از اتاق بیرون برم
روی تخت با گوشیم ور میرفتم که صدای در خونه رو شنیدم
رفتم کنار پنجره پرده رو کنار زدم دیدم بابا از خونه رفت بیرون
تن تن از اتاق رفتم سمت آشپز خونه
- سلام
مامان: سلام صبح بخیر
ایستاده چند تا لقمه گرفتم خوردم
مامان: خو مثل آدم بشین صبحانه تو بخور
- دیرم شده مامان جان
یه لقمه بزرگ گرفتم و از مامان خداحافظی کردمو رفتم کفشمو پوشیدمو از خونه زدم بیرون
همینجور که لقمه رو میخوردم رسیدم سر جاده یه دربست گرفتم رفتم سمت دانشگاه...
#بانو_فاطمه