eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
17.4هزار ویدیو
70 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
به قیافم تو آینه نگاه کردم آماده بودم چادرم رو سرم کردم ولبه های روسری مشکیم رو هم صاف کردم بوی خوش ادکلنم اتاق و پر کرده بود بس که با فاصله زدم. گوشیم رو برداشتم. این بار مانتو قهوه ایم جیب نداشت و مجبور شدم گوشیم رو دستم‌نگه دارم به مامان هم گفتم کجا میخوام برم و ازش خداحافظی کردم. امروز بهتر از روزای قبل بودم‌ نصف مسیر رو پیاده رفتم. هم پاهام درد گرفته بودو هم دیر شد واسه همین ترجیح دادم بر خلاف میلم تاکسی بگیرم. داشتم به این فکر میکردمم چی میشد حداقل برای یه مدت کوتاه همه غم هام محو میشد وقتی رسیدیم کرایه رودادم و پیاده شدم با شوق رفتم طرف ریحانه نشست بود کنار قبر پدرش وسرش رو پاهاش بود متوجه حضورم نبود کنارش نشستم و دستم رو گذاشتم رو شونه اش که سریع برگشت سمتم با دیدنم یه لبخندی زد و گفت: + سلام با کی اومدیی؟ _سلام بر تو ای دختر زیبای من .با پاهایم آمده ام +خداروشکر که خل شدی دوباره خندیدم و محکم بوسیدمش ک صداش بلند شد با دستم رو سنگ قبر زدم و فاتحه خوندم. یهو یاد چیزی افتادم وزدم رو صورتم و گفتم ای وای میخواستم گل بخرم‌ بزارم رو مزار شهدا +خب حالا اشکالی نداره دفعه بعد بخر _اخه شاید همیشه بابا اینا اینطوری نباشن باید از فرصتام استفاده کنم اینجا گل فروشی نزدیک نداره؟ +داره ولی خیلی نزدیک نیستا. _اشکالی نداره میرم زود میام. چیزی نگفت و با لبخند بدرقه ام کرد میخواستم فقط امروز رو به چیزای بد فکر نکنم قدم هام رو تند کردم و با راهنمایی این و اون گل فروشی روپیداکردم هرچی گل سرخ رنگ به چشمم خورد رو برداشتم حساب کردم و با همون لبخند که از لبام یه لحظه ام‌کنار نمیرفت برگشتم به یکی از بزرگترین آرزهام رسیده بودم حق داشتم خوشحال باشم دلم میخواست به همه ی دنیا شیرینی بدم از دور ریحانه رو دیدم که یه کتابی دستشه و داره میخونه وقتی نزدیک تر شدم فهمیدم قرآنه با تعجب نگام کرد و گفت : +فاطمهه کل مسیر رو دوییدی؟ _نهه چطور؟ +خیلی زود رسیدی خندیدم و دوباره نشستم کنارش گوشیم رو گذاشتم کنارش و چندتا شاخه گل تو دوتا دستم گرفتم بلند شدم ک گفت : +کجا؟ _میرم اینارو بزارم رو سنگ قبر شهدا. توهم بقیه رو بزار . +آها باشه یه چند صفحه مونده تموم شه میام از ریحانه دور شدم و رسیدم به اولین شهید. به عکسش نگاه کردم و بعدگل رو گذاشتم رو مزارش. وقتی به چهره هایی که جوون بود میرسیدم تاریخ تولد و شهادتشون رو نگاه میکردم تا بفهمم چند سالشونه. گلای تو دستم تموم شده بود به اطرافم نگاه کردم تا ببینم ریحانه اومده یا نه. وقتی کسی رو ندیدم رفتم سمت قبر پدرش غروب شده بود و هوا به تاریکی میرفت باید عجله میکردم خیلی کند بودم وقتی نزدیک شدم متوجه حضور یه مردی کنار ریحانه شدم به خیال اینکه روح الله ست جلو رفتم سرش پایین بود الان که نزدیک تر شده بودم فهمیدم هیکل و موهاش هیچ شباهتی به روح الله نداره. چند قدم رفتم‌جلو سرش رو که بالا آورد احساس کردم یه لحظه پاهام بی حس شد. داشتم میافتادم ولی تونستم خودم رو واسه حفظ آبرومم که شده نگه دارم . با یه لبخند که تضاد زیادی با چشمای خستش داشت و تمام سعیش ،رو پنهان کردنش بود نگام کرد چقدر دلم میخواست یه بار دیگه لبخند رو روی صورت ماهش ببینم فکر میکردم توهم زدم .خیلی هل شده بودم. چرا میخندید؟ تمام تلاشام رو دوباره بر باد دادم غرور الکی وقار الکی خانومی الکی وخلاصه هرچی که تا الان واسه یاد گرفتنش خودمو هلاک کرده بودگ همه از یادم رفت سرش رو انداخت پایین و سلام کرد با صدای سلامش به خودم اومدم و مثل خودش جواب دادم. ریحانه شرمنده گفت : +فاطمه جون ببخشید دیر کردم محمد یهویی پیداش شد حواسم پرت شد. جایی که بودم باعث قوت قلبم بود از چندتا شهید گمنامی که تازه رو قبرشون گل گذاشته بودم والتماسشون کردم که منو به آرزوم برسونن خواستم بهم ارامش بدن .صدای تالپ تولوپ قلبم اجازه نمیداد فکر کنم بعد از چند دقیقه تونستم مثل قبل آروم شم گفتم : _اشکالی نداره بیا بریم بقیش رو بزاریم. +باشه راستی گوشیت زنگ خورد. _عه ندیدی کی بود؟ +مادرت بود ولی جواب ندادم. خواستم بگم باشه بعد بهش زنگ میزنم که صدای آرامشبخشی که گذاشته بودم رو آهنگ زنگم مانع شد‌. گوشیم رو سنگ قبر بود سریع برداشتمش و جواب دادم _سلام +سلام فاطمه جون من دارم میرم بیمارستان .بیام‌دنبالت؟ _الان؟ +اره دیگه شب شدا بابات خوشش نمیاد زیاد بیرون بمونی نگام به گلا افتاد وگفتم: _آخه الان که... دلم میخواست بیشتر بمونم من تازه محمد رو دیده بودم نمیخواستم این فرصت رو از دست بدم. ولی چاره ای نداشتم: +باشه بیا +چند دقیقه دیگه میرسم فعلاخداحافظ ناراحت گوشیم رو قطع کردم دوباره توجه ام به محمد جلب شد حس کردم داشت چیزی به ریحانه میگفت و با دیدن من ادامه نداد. ریحانه گفت: +چیشد فاطمه جون میخوان بیان دنبالت ؟ با لب و لوچه ای اویزون گفتم : _اره
کنفرانس بصیرتی ۱۴۰۲/۳/۱۵ موضوع: سخنرانی معظم له در حرم امام جنگ نرم جهاد تبیین امید آفرینی.. کدهای رهبر انقلاب برای نیمه دوم‌سال بسم الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد سلام علیکم جمیعا امروز قصد این رو دارم تا در مورد موضوعی صحبت کنم که شاید پاسخ سوال خیلی از شما عزیزان باشه حتما تا آخر بحث همراه ما باشید همه ما شنیدیم که در آخرالزمان غربالی اتفاق خواهد افتاد که منجر به سقوط خیلی از مردم میشود حالا سوال اینجاست چیکار کنیم که به سلامت از غربال آخرالزمان عبور کنیم ؟ و اصلا چیکار کنیم که در آخرالزمان پاهامون نلرزه بلاشک این سوال خیلی از کسانی است که به ظهور چشم دارند و امیدوارند که به سلامت به ساحل ظهور برسند و اما جواب: خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید : ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ترجمه ساده اش این میشه که هر کس خدا رو یاری کنه ، خداوند نیز اون رو یاری میکنه و ثبات قدم به اون عطا میکنه پس اگر به دنبال ثبات قدم در آخرالزمان هستیم باید خدا رو یاری کنیم حالا سوال مهمتر اینجاست که : چطوری خدا رو یاری کنیم ؟ جواب: برای یاری خدا باید به پا خواست و جهاد کرد پس جهاد ، راه یاری خداست و اینکه این جهاد در زمان کنونی چطور باید باشه رو ولی زمان مشخص میکنه به فرموده ولی زمان : هر تلاشی که در تقابل با دشمن باشه جهاده حالا جهاد کنونی ، جهاد در جنگ نرمه و ابزار جنگ نرم ، جهاد تبیین است وقتی ولی زمان جهاد تبیین رو فوری قطعی همگانی میدونن، پس هیچکس نمیتونه بهانه بیاره برای شرکت در این جهاد جهادی که مرد و زن نداره و همه میتونن توی این جهاد شرکت کنند حالا دلیل این همه تاکید برای شرکت در این جهاد چیه؟ رفقا حضرت آقا امروز تلویحا خبر از اتفاقاتی در ماههای آینده دادن که باید آماده بود و یا آماده شد پس هر چه الان در جخادع تبیین تلاش کنیم هزینه کمتری خواهیم داد و اما یک نکته مهمتر اینکه اگر بخواهیم سرباز امام زمان عج باشیم باید تمام تلاشمون رو در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی به کار بگیریم یعنی بریم تمام مولفه های تمدن سازی رو مطالعه کنیم مثل: اقتصاد اسلامی سبک زندگی اسلامی فرهنگ اسلامی طب اسلامی معماری اسلامی حقوق و قانون اسلامی سیاست اسلامی و... و از الان شروع کنیم به تبیین و ساختن ساختار های اجرایی برای تحقق این امر برای سربازی امام زمان عج باید دوید باید مطالعه کرد و باز هم میگم جهاد تبیین ، نصرت الهی است و خدا وعده داده که کسی که خدا رو یاری کنه ، ثابت قدم کنه پس میشه نتیجه گرفت شرط اثبات قدم در آخرالزمان شرکت در جهاد تبیین است رفقا آماده بشید برای سربازی امام زمان عج خبرهایی در راه است والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته حاج مهدی اسلامی مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
بسم الله الرحمن الرحیم قاضی الحاجات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالم از توست غریبانه چرا می‌گردی...💔 امام_زمانم بخیر و خوشی
39.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشگی مان، جهت تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانیم. ‹🕊 قرار_مهدوی ‹🕊عجل علی ظهور
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
هر روز با امام زمان عج عهد ببندیم🌱 📝 من گناه می‌کنم، تو جورش را می‌کِشی سندش؟ «طولانی شدن غیبتت» 😔 🎧 با نوای استاد فرهمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لحظه شهادت مصطفی صدرزاده و گفتن "نحن شیعه‌ی علی ابن ابیطالب" شهید 🔹رهبر انقلاب دیروز به این شهید مدافع حرم اشاره کردند. 🔰 اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیل الله .. نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه رسیدن به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خیلی مشکل است 🎤 مرحوم حضرت آیت الله ناصری .. نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🌙🔴🌍سربازان خمینی سلاح شون تنها وقتی زمین بود که روبه خدا می ایستادن :)