eitaa logo
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
1.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
17.4هزار ویدیو
70 فایل
داریم چہ میکنیم با دل امــام زمان(عج)!! چقــدر گنـاه؟ چـقدر نامـردی و بی حیایی؟ جز مــا کیو داره؟ چقدر سر در دنـیا؟ کجاست امـامت بچہ شیعہ!! 👈دختر، پـسر شیعہ به دل امامت رحم کن مـرام داشتہ باش!! امــامت تنــهاست" کپے پستهای کانال حـلال° تبادل: @HHSSKK
مشاهده در ایتا
دانلود
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء) 🔺️با نوای مهدی 👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد 👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه* به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ @zoohoornazdike
✍ امام خمینی هرچه که گفت، شد... ✍ صبور باشید: باقی پیشبینی‌های امام عزیز نیز رقم خواهد خورد. ✅ چهارده پیشبینی حیرت‌انگیز امام👆 🔹 فروپاشی از درون 🔜 🔹 پیشبینی آزادی 🔜 🔹 اتصال به ⌛️ 🔹 پیشبینی مخالفت با توسط مخالفین ولی‌فقیه در هنگامه ظهور ⌛️ ❤️ السلام علیک یا صاحب‌الزمان https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
21.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اوضاع در غزه بعد از آتش‌بس موقت «آرام» است 🔹منابع محلی فلسطینی از غزه گزارش دادند با خروج هواپیماهای جنگی و پهپادهای حامل موشک از حریم هوایی نوار غزه اوضاع در این شهر نسبتا آرام است. 🔹ارتش رژيم صهیونیستی: در پی آتش‌بس موقت استقرار نیروهای خود را در خطوط آتش‌بس کامل کرده‌ایم. 🔹 الجزیره از تیراندازی نظامیان اسرائیلی به سمت فلسطینیان در محوطه‌های بیمارستان رنتیسی برای جلوگیری از بازگشت آن‌ها به خانه‌هایشان خبر داد. 🔹یک منبع رسانه‌ای در شهر رفح: در حال حاضر تعدادی آمبولانس برای انتقال مجروحان فلسطینی از طریق گذرگاه رفح وارد شهر العریش مصر شد. https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 یمن همواره بوده با علی... 📣 به اهل خیبر بگو که دیگر مرگتان رسید ✍ همانطور که امام خامنه‌ای چند سال پیش دادند؛ تمام تجهیزات دشمن به دست رزمندگان و مجاهدان یمنی خواهد افتاد. (پیش‌بینی فوق‌العاده رهبری حکیم انقلاب در اول فروردین ۹۸) 🎥 شادی جالب مردم و گرفتن عکس و فیلم یادگاری با توقیفی در سواحل بندر الحدیده یمن✌️ ❤️ السلام علیک یا اباصالح المهدی 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت384 همین که خواستیم حرکت کنیم. هلما خودش را به بالای سرم رساند و با بغض نگ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت385 محیط بیمارستان آن قدر آزار دهنده و استرس زا بود که ناخداگاه گریه‌ام می‌گرفت. علی اشک هایم را از روی گونه‌‌هایم پاک کرد. –رفتی بخش، یادت باشه یکی هر لحظه دلش پیش توئه و قلبش همین جا کنارت روی تخت مونده. نکنه گریه کنی یا غصه بخوریا خانم خانما من می فهمم. کمی سرفه کردم و بعد گفتم: –دعا کن زود برگردم خونه. دعا کن دوباره مثل اون موقع‌ها بشه که کرونایی نبود و مردم از همدیگه فرار نمی‌کردن. یعنی یه روز این کرونا تموم می شه؟ هر روز این همه آدم دارن می میرن. نگاهی به اطراف انداختم و دنباله‌ی حرفم را گرفتم: –اینجا انگار کسی امید به زندگی نداره خیلی استرس زاست. با لحن مهربانی گفت: –کرونا هم تموم بشه یه چیز دیگه شروع می شه، همیشه یه مشکلی بوده و خواهد بود. اگه خیلی‌ها مُردن سرنوشت شون بوده که از بیماری بمیرن، به جای فکر کردن به این چیزا، به اين فکر كن كه همین الان ميليون ها سلول تو بدنت هستن و به تنها چيزي كه اهميت مي دن سلامتی توئه و برای این هدفشون صبح تا شب دارن تلاش می کنن. این فکرای تو انرژی اونا رو می گیره و خسته شون می کنه. واسه همین استرس می گیری. با انگشت سبابه‌اش چند ضربه روی پیشانی‌ام زد. – به خاطر تلاش میلیونها جانداری که تو بدنته این فکرای تضعیف کننده رو از اینجا بریز دور و خودت رو بسپار دست خدا. این کارت نیروی اون سلولا رو هزار برابر می کنه. از این تعبیرش لبخند به لبم آمد و زمزمه کردم: –با دلتنگیم چیکار کنم؟ دستم را گرفت. –مگه کجا می خوای بری؟ من هر روز میام بهت سر می زنم، زنگ می زنم، این قدر اذیتت می کنم که می گی ولم کن بذار یه کم بخوابم. دستش را فشار دادم. –باورت می شه به این زودی دلم واسه خونه مون تنگ شده. با انگشت هایش شروع به نوازش دستم کرد و سرش را تکان داد. –آره باورم می شه، چون منم دلم تنگه، سختی کار این جاست که باید تنهایی برگردم خونه و دلم هر لحظه اینجا... بغضش گرفت و بقیه‌ی حرفش را خورد. صدای زنگ گوشی‌ام نگاهم را به طرفش کشاند. علی گوشی را دستم داد. –مامانته، تصویری زنگ زده. گوشی را گرفتم. –می دونی چندمین باره زنگ می زنه؟ می‌خواست پاشه بیاد، نذاشتم. بیچاره اونم خیلی نگرانه. چشم‌هایش را باز و بسته کرد. –پس به سلولای بدن اونم کمک کن و از نگرانی بیرون شون بیار. لبخند زدم و تلفن را جواب دادم. لیلافتحی‌پور